Maryam
متخصص بخش ادبیات
استیفن لوید می گوید: "اگر مرگ شما نزدیک بود و فقط فرصت یک تلفن کردن را داشتید، به چه کسی تلفن می کردید؟ و چه چیزی می گفتید؟"
"کریستوفر مورلی" در جواب "استیفن لوید" می گوید:
"اگر دریابیم که فقط پنج دقیقه برای بیان آنچه می خواهیم بگوییم فرصت داریم، تمام باجه های تلفن از افرادی پر می شد که می خواهند به دیگران بگویند آنها را دوست دارند!"
و "هریت بیچر استو" با نگاهی خیس و دلی پر درد به خاطر این نگفتن ها(!) می سراید:
"تلخ ترین اشک هایی که بر سر مزار رفتگان ریخته می شود، به خاطر کلمات ناگفته و کارهای ناکرده است!"
از "خواجه عبدالله انصاری" پرسیدند: خلوت حق کجاست؟
خواجه گفت: جایی که "من و تو" نباشیم!
توجه کنید! جایی که "من و تو" نباشیم! یعنی، "ما" باشیم!
اما، چگونه می توان "ما" شد و در خلوت حق حضور یافت؟
با دوست داشتن خلق! اما تا زمانی که به خود عشق نورزیم، چگونه می توانیم به خدا و خلق خدا عشق بورزیم؟
از آنجا که فرمول "خود= خلق= خدا" همیشه برقرار است، پس، ابتدا باید خود را دوست داشت.
ما معمولا به دلیل سر زدن اشتباهاتی، در طول زندگی از خود گله مند می باشیم و در نهایت، احساس گناه کرده و در نتیجه خود را به خاطر همین احساس دوست نداریم.
روانشناسان معتقدند: "برای دوست داشتن خود باید ابتدا خویش را ببخشیم و احساس گناه را از خود دور کنیم و باور کنیم که ما به دنیا آمده ایم تا اشتباه کنیم و به خود اجازه بدهیم تا گاهی، کمی ساده دل و ناشی باشیم!"
"امانوئل" می گوید: "ویرانگرترین، بی ثمرترین و راکدترین نیروها احساس گناه است!"
"احساس گناه یعنی، حذف کردن اراده خداوند در زمین!"
باید بدانیم که ما به دنیا آمدیم تا اشتباه کنیم، زیرا ما تعالی پیدا نخواهیم کرد، مگر آنکه اشتباه کنیم!
بعد از بخشیدن اشتباهات خود قهرا اشتباهات دیگران را هم خواهیم بخشید.
آیا تا به حال خود را بخشیده اید؟
یک آزمایش!
رو به روی آینه بایستید و تمرکز کنید. با دقت به رنگ چشم ها، خطوط مورب و موازی صورت خود نگاه کنید! بعد از چند لحظه تمرکز، احساس می کنید که سالهاست خود را در آینه به این دقت نگاه نکرده اید. سپس پنج بار با آرامش و از صمیم قلب با ذکر نام کوچک خود به تصویر بگویید:
... جان دوستت دارم، ... جان خیلی دوستت دارم. من همه کارهایت را تایید می کنم! من به خوبی می دانم که تو بی گناهی! ... جان من خیلی دوستت دارم.
آیا می توانید به دفعات یاد شده این کار را انجام دهید؟
اگر توانستید که بسیار خوب به شما تبریک می گویم! شما خود را دوست دارید، پس دیگران را هم می توانید دوست داشته باشید و در نهایت خداوند را و رابطه شما به این شکل می شود:
برگردید به گذشته، اشتباهات خود را ببخشید و بدانید که اگر اشتباه نبود، هرگز بشر متعالی نمی شد.
آزمایش بعدی!
یک برگ کاغذ بردارید و بالای آن بنویسید افرادی که به من بدی کرده اند، از جمله: عزیزانم را از من گرفته اند و به هر نحوی عامل رنجش شدید من شده اند.
نام این افراد را بنویسید: (به صورت ستونی) سپس به روی هر اسم خوب تمرکز کنید و چهره آن فرد را در نظر بگیرید. لحظاتی بعد، روبروی نامش بنویسید: دوستت دارم، از گناه تو گذشتم!
آیا می توانید این کار را بکنید؟ یقین بدانید اگر نتوانید این کار را بکنید و دیگران را ببخشید، هرگز قادر به بخشودن خود نخواهید بود.
یک پیشنهاد!
خود را ارزیابی کنید.
می پرسید چگونه؟ ارزیابی یعنی چه؟
به بیانی ساده: ارزیابی یعنی، نگاهی به صفات خوب یا بد خود داشتن؛ به عبارتی، صفات خود را تحلیل کردن و در نهایت، تقویت صفات خوب و تضعیف صفات بد است.
منبع : همدردی
"کریستوفر مورلی" در جواب "استیفن لوید" می گوید:
"اگر دریابیم که فقط پنج دقیقه برای بیان آنچه می خواهیم بگوییم فرصت داریم، تمام باجه های تلفن از افرادی پر می شد که می خواهند به دیگران بگویند آنها را دوست دارند!"
و "هریت بیچر استو" با نگاهی خیس و دلی پر درد به خاطر این نگفتن ها(!) می سراید:
"تلخ ترین اشک هایی که بر سر مزار رفتگان ریخته می شود، به خاطر کلمات ناگفته و کارهای ناکرده است!"
از "خواجه عبدالله انصاری" پرسیدند: خلوت حق کجاست؟
خواجه گفت: جایی که "من و تو" نباشیم!
توجه کنید! جایی که "من و تو" نباشیم! یعنی، "ما" باشیم!
اما، چگونه می توان "ما" شد و در خلوت حق حضور یافت؟
با دوست داشتن خلق! اما تا زمانی که به خود عشق نورزیم، چگونه می توانیم به خدا و خلق خدا عشق بورزیم؟
از آنجا که فرمول "خود= خلق= خدا" همیشه برقرار است، پس، ابتدا باید خود را دوست داشت.
ما معمولا به دلیل سر زدن اشتباهاتی، در طول زندگی از خود گله مند می باشیم و در نهایت، احساس گناه کرده و در نتیجه خود را به خاطر همین احساس دوست نداریم.
روانشناسان معتقدند: "برای دوست داشتن خود باید ابتدا خویش را ببخشیم و احساس گناه را از خود دور کنیم و باور کنیم که ما به دنیا آمده ایم تا اشتباه کنیم و به خود اجازه بدهیم تا گاهی، کمی ساده دل و ناشی باشیم!"
"امانوئل" می گوید: "ویرانگرترین، بی ثمرترین و راکدترین نیروها احساس گناه است!"
"احساس گناه یعنی، حذف کردن اراده خداوند در زمین!"
باید بدانیم که ما به دنیا آمدیم تا اشتباه کنیم، زیرا ما تعالی پیدا نخواهیم کرد، مگر آنکه اشتباه کنیم!
بعد از بخشیدن اشتباهات خود قهرا اشتباهات دیگران را هم خواهیم بخشید.
آیا تا به حال خود را بخشیده اید؟
یک آزمایش!
رو به روی آینه بایستید و تمرکز کنید. با دقت به رنگ چشم ها، خطوط مورب و موازی صورت خود نگاه کنید! بعد از چند لحظه تمرکز، احساس می کنید که سالهاست خود را در آینه به این دقت نگاه نکرده اید. سپس پنج بار با آرامش و از صمیم قلب با ذکر نام کوچک خود به تصویر بگویید:
... جان دوستت دارم، ... جان خیلی دوستت دارم. من همه کارهایت را تایید می کنم! من به خوبی می دانم که تو بی گناهی! ... جان من خیلی دوستت دارم.
آیا می توانید به دفعات یاد شده این کار را انجام دهید؟
اگر توانستید که بسیار خوب به شما تبریک می گویم! شما خود را دوست دارید، پس دیگران را هم می توانید دوست داشته باشید و در نهایت خداوند را و رابطه شما به این شکل می شود:
خدا=خلق=خودم
اما اگر نتوانستید! نگران نباشید، 98 درصد از مردم نمی توانند این کار را به خوبی انجام دهند!برگردید به گذشته، اشتباهات خود را ببخشید و بدانید که اگر اشتباه نبود، هرگز بشر متعالی نمی شد.
آزمایش بعدی!
یک برگ کاغذ بردارید و بالای آن بنویسید افرادی که به من بدی کرده اند، از جمله: عزیزانم را از من گرفته اند و به هر نحوی عامل رنجش شدید من شده اند.
نام این افراد را بنویسید: (به صورت ستونی) سپس به روی هر اسم خوب تمرکز کنید و چهره آن فرد را در نظر بگیرید. لحظاتی بعد، روبروی نامش بنویسید: دوستت دارم، از گناه تو گذشتم!
آیا می توانید این کار را بکنید؟ یقین بدانید اگر نتوانید این کار را بکنید و دیگران را ببخشید، هرگز قادر به بخشودن خود نخواهید بود.
یک پیشنهاد!
خود را ارزیابی کنید.
می پرسید چگونه؟ ارزیابی یعنی چه؟
به بیانی ساده: ارزیابی یعنی، نگاهی به صفات خوب یا بد خود داشتن؛ به عبارتی، صفات خود را تحلیل کردن و در نهایت، تقویت صفات خوب و تضعیف صفات بد است.
منبع : همدردی