• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

پیشگام نقاشی کالرفیلد

Silver Star

مدير ارشد تالار
آدلف گاتلیپ از هنرمندان برجسته در اکسپرسیونیسم انتزاعی است. در این مقاله می توانید با شرح زندگی و فراز و فرودهای هنری این هنرمند آشنا شوید.






15914922941746097671962243821371201245.jpg


آدولف گاتلیب در 1904 در نیویورک در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. پدر و مادرش اهل چکسلواکی بودند و کمی پس از تولد او به نیویورک مهاجرت کردند. پدرش تاجر بود و از او نیز انتظار داشت که به این حرفه بپردازد. با این حال آدولف علاقه‌ی زیادی به نقاشی داشت و از زمان دبیرستان، در کلاس‌های طراحی آخر هفته شرکت می‌کرد. در 1919، در سن پانزده سالگی، او همه چیز را رها کرد و تصمیم گرفت تمام وقت به هنر بپردازد.

اولین معلمان هنر گاتلیب، بهترین هنرمندان امریکایی آن زمان بودند. او در سخنرانی "رابرت هنری" در انجمن دانشجویان هنر شرکت کرد و نقاشی را نزد "جان اسلون"، از هنرمندان مدرن آن زمان آموخت. در 1921، در حالی که 17 سال داشت، نیویورک را ترک کرد و راهی پاریس شد. در پاریس، گاتلیب خود را غرق در هنر کرد. هر روز از "لوور" بازدید و آثار اساتید بزرگ گذشته را مطالعه می‌کرد. همچنین شاهد شکل گرفتن جریان های پیشرویی همچون "فوویسم" و "کوبیسم" نیز بود.

او در گرند آکادمی هنر پاریس درس خواند تا اینکه نداشتن ویزا، او را مجبور به ترک فرانسه کرد. با این حال پیش از بازگشت به نیویورک در سال 1922، از آلمان و اتریش نیز دیدن کرد تا درسش را در "پارسون" و "انجمن کوپر" تمام کند. قرار گرفتن در جریان‌های پیشروی اروپا، گاتلیب را متقاعد کرد که نقاشی امریکا دهاتی و راکد است؛ به همین خاطر تمام توانش را معطوف به ساختن روشی تازه، از آنچه در اروپا فراگرفته بود کرد.

در سال‌های 1920، گاتلیب نقاشی می‌کرد و همزمان برای تامین نیازهای اقتصادی‌اش، به تدریس هنر می‌پرداخت. ازدواجش با "ایستر دیک" در سال 1932، که با کار کردن، نیازهای اقتصادی خانواده‌ی دو نفره‌شان را تامین می‌کرد، به گاتلیب این اجازه را داد که بدون دغدغه‌های مالی، به هنر بپردازد؛ و این البته چیزی نبود که همه‌ی هنرمندان آن زمان از آن برخوردار باشند. در نیمه‌ی اول سال 1930، گاتلیب به شدت تحت تاثیر "میلتون آوری" بود که یکی از دوستان "مارک راتکو" نیز بود. منظره‌های اکسپرسیونیست "آوری"، الهام بخش گاتلیب شد تا رنگ‌ها را در قالب شکل‌های انتزاعی ساده و فشرده استفاده کند. در 1935، گاتلیب و روتکو گروه "ده" را تشکیل دادند که به رئالیسم نقاشی‌های امریکایی معترض بود. هرچند که گاتلیب هنوز هم تحت تاثیر آوری بود و نقاشی‌های فیگوراتیو می‌کشید و گروه ده نیز مانند همه‌ی گروه های هنری آن زمان، چندان پایدار نبود؛ اما این تازه آغاز کار گاتلیب به عنوان رهبر جنبش‌های هنر معاصر بود:

او در طول دوره‌ی فعالیت هنری‌اش، از اعضای اصلی کنگره‌ی هنرمندان ضد‌فاشیست امریکا و بنیان‌گذار تعداد زیادی از تشکیلات دیگر بود. کمی بعد، گاتلیب به استخدام پروژه‌ی هنری فدرال درآمد و این دوره‌ای بود که همزمان با دوستی‌اش با "جان گراهام"، او با مکتب‌های کوبیسم و سورئالیسم آشنا شد.



در سال‌های 1920، گاتلیب نقاشی می‌کرد و همزمان برای تامین نیازهای اقتصادی‌اش، به تدریس هنر می‌پرداخت. ازدواجش با "ایستر دیک" در سال 1932، که با کار کردن، نیازهای اقتصادی خانواده‌ی دو نفره‌شان را تامین می‌کرد، به گاتلیب این اجازه را داد که بدون دغدغه‌های مالی، به هنر بپردازد؛ و این البته چیزی نبود که همه‌ی هنرمندان آن زمان از آن برخوردار باشند.



فرم‌های ساده شده‌ی کوبیسم و تکنیک ناخودآگاهی سورئالیسم، در مفهوم کارهای بعدی او عمیقاً تاثیرگذار شد. همچنین انتزاع هندسی خالص "پیت موندریان" در او تاثیر به سزایی داشت. گراهام، علایق او را به سمت هنر پریمیتیو سوق داد و باعث شد گاتلیب برای جمع‌آوری مجسمه‌های قبایل آفریقایی، به آریزونا سفر کند. در 1937 در آریزونا، گاتلیب با حجم زیادی از خاک و صحرای بی‌حاصل روبرو شد و شروع به کشیدن مناظری با ته رنگ‌های خاکی کرد که شباهتی به آثار "سالوادور دالی" داشتند. این نشان می‌دهد که گاتلیب، کاملا سورئالیسم را درک کرده بود و کم‌کم به شروع پیشرفت غیرمنتظره‌اش نزدیک می‌شد. پس از آن، گاتلیب با شروع دوره‌ی جدیدی در نقاشی، در میان هنرمندان آوانگارد آمریکا، حرف‌هایی برای گفتن داشت. او آثار بی‌سابقه‌ای با نام "پیکتوگراف" خلق کرد که او را در میان پیشروترین هنرمندان عصر خودش قرار داد. این آثار پیش‌گامانه، انعکاسی بود از آنچه گاتلیب در دوره‌های گذشته فرا گرفته بود: سورئالیسم، پریمیتیویسم و انتزاع هندسی. گاتلیب، با کار روی بوم‌های بسیار بزرگ، فضای تصویری دوبعدیی را ارائه می‌کرد که عاری از هرگونه تخیل و توهم بودند. در این تصاویر، هیچ نقطه‌ی تمرکز خاصی وجود نداشت و این شروعی بر نقاشی سراسری بود که بعدتر، مشخصه‌ی مهم سبک نقاشی‌های اکسپرسیونیسم انتزاعی شد.


این بوم‌های تقسیم‌بندی شده، که گاتلیب آن‌ها را پر از نشانه‌های مبهم و معماگونه می‌کرد، مفاهیمی را می‌رساند که آثار سورئالیست‌ها و توتم‌های فرهنگ‌های ابتدایی را به خاطر می‌آورد. بعضی از آن‌ها کاملا هندسی بودند، بعضی از زمین و آسمان و بعضی هم مشخصا از انسان کشیده شده‌بودند. هرچند به نظر می‌رسید نشانه‌ها کهنه شده ‌باشند، اما واقعا این طور نبود. گاتلیب نشانه‌ها را از خودش اختراع می‌کرد و با دقت مواظب بود که هیچ‌کدام سابقه‌ی تاریخی نداشته باشند. با اینکه آثار گاتلیب مفهوم مدرنی را می ساختند، اما ریشه عمیقی نیز در اسطوره های یونان داشتند.

141115642423431981142522711502051206250.jpg


او همچنین به روانشناسی "زیگموند فروید" و "کارل گوستاو یونگ" علاقه‌مند بود و اعتقاد داشت که نشانه‌های جهانی، قدرت رمزگشایی "ناخودآگاه جمعی" مخاطبان را دارند. در این دوره، گاتلیب نه تنها کلیشه‌های سبک‌های قبلی را شکست، بلکه به عنوان یک رهبر میان هم‌کاران و گروه‌های بزرگ هنری شناخته شد.

در 1943 او و راتکو، نامه‌ای به "نیویورک تایمز" نوشتند و در آن برای اولین بار سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی را مطرح کرده و برای آن بیانیه صادر کردند. در این نامه آن‌ها از حذف عمق‌نمایی و توهم، در راستای صداقت سطح دوبعدی دفاع کردند و اعلام کردند انتزاع هندسی، نقاشی را به یک تجربه‌ی ناب ذهنی تبدیل می‌کند و بیان صریح ذهن و تجربه‌ی هنرمند است. پس از آن، در اوایل 1950 گاتلیب دست به خلق آثار تازه‌ای زد به نام "منظره‌های خیالی" که در آن‌ها باز هم مسئله‌ی عمق نمایی را به چالش می‌کشید. در این سری از تصاویر، بوم‌ها به وسیله‌ی یک خط افق به دو بخش تقسیم می‌شدند، اما باز هم عمق‌نمایی جدی در آن‌ها وجود نداشت. بخش پایینی معمولا با بقایای سری پیکتوگراف‌ها پر می‌شد و بخش بالایی با یک سطح یکدست رنگی گرد، شکل می‌گرفت. گاتلیب در این نقاشی‌ها برعکس سری پیکتوگراف‌ها که رنگ‌های خاکی و چرکی داشتند، از رنگ‌های درخشان‌تری استفاده کرد. در اواخر دهه‌ی 50، گاتلیب شیوه‌ی دیگری را در نقاشی پیش گرفت و سری جدید آثارش را "انفجار" نامید. این آثار ماندگار از دل سری "منظره‌های خیالی" به وجود آمد اما با فضا و رنگ‌هایی به شدت ساده‌تر. مشخصه‌ی کلی این سری از آثار، بوم‌های عمودی است با تک رنگ سفیدی به عنوان پس‌زمینه و یک دایره‌ی درخشان معمولا قرمز رنگ در بالای یک فرم به‌هم‌پیچیده‌ی تیره. عمق‌نمایی و خط افق به طور کامل حذف شده‌اند و تمرکز فقط بر فرم و رنگ است. این شیوه‌ی تازه، گاتلیب را از اولین پیشگامان سبک "کالرفیلد" قرار داد و تاثیر عمیقی بر جنبش‌های بعد از خودش داشت. او این شیوه را حتی پس از سکته‌اش در 1970 بر روی ویلچر تا زمان مرگش در 1974 ادامه داد.
 
بالا