فائزه حسین زاده
متخصص روانشناسی
حتماً شنیدهاید که بسیاری از کتب و مقالات به خانمها توصیه میکنند که همسرشان را دست کم نگیرند، او را نادان تصور نکنند و گمان نکنند میتوانند همسرشان را گول بزنند و از انجام برخی رفتارها و گفتن بعضی حرفها جلوی او خودداری کنند! اما چرا؟ آیا واقعا خانمها گاهی باید صمیمیت و یکرنگی را با همسر خود کنار بگذارند و خود را طور دیگری به همسرشان نشان بدهند؟ مسلم است که تظاهر در زندگی زناشویی، چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن معنا ندارد و دروغ گفتن به همسر نیز هیچ سودی نخواهد داشت. اما این توصیهها، گاه برای این هستند که هم خانمها و هم آقایان بتوانند بیش از پیش خود را به جای همسر بگذارند و درک متقابل آنها از همدیگر بیشتر شود. در این مقاله بعضی از چراغ قرمزهایی که خانمهای متاهل در جادهی زندگی مشترک نباید از آنها عبور کنند برایتان انتخاب کردهام. به آنها توجه کنید.
بر خلاف تصور برخی از خانمها، مردها از زنهایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامکهای شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمیآید. آنها زنهای معمولی با نیازهای عادی را ترجیح میدهند. زنی که سرد و بیعاطفه است به اندازهی زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد برای مردها منزجر کننده است. مردها نمیخواهند نقش یک تکیهگاه عاطفی بزرگ را بازی کنند که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است. آنها دوست ندارند هر روز پیامکهای عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند و از اینکه همسرشان بیوقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نمیآید. یک زن داتاً سعی میکند موقعیتهای جدی و موقعیتهای عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهد که در کنار عاشق بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد. خانمهایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان میدانند و برای هر کاری میخواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند، ریشهی کمبودها و کاستیهای خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند.
بیشتر مردها در مورد خرید کردن، رفتار هدفمند دارند. یعنی تا نیاز به خرید نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خرید پرسه بزنند. در واقع مردها با زنهایی که تمام زندگیشان به فکر خرید کردن هستند راحت کنار نمیآیند. از زنهایی که سخت خرید میکنند و به اصطلاح در خرید وسواسی یا سختگیر هستند هم رضایت ندارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازهها میشوند و تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا میکنند، سراغ خریدنش هم نمیروند. زنهایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک کیف یا کفش بگردند، باب میل این مردها نیستند.
گرچه جا دارد که مردها عادت برخی خانمها به خرید کردن یا گشتن در مراکز خرید را درک کنند اما خرید کردن بیش از حد برای هیچ کس قابل درک نیست و نشان از نوعی اختلال روانی دارد. خانمهایی که زیاد خرید میکنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در این خریدها همراهیشان کنند باید از خود بپرسند چه خلاء یا نگرانی یا اضطرابی را با خرید میخواهند پر کنند و اگر لازم شد به متخصص مراجعه کنند. خرید بیش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور میکند بلکه اسراف و هرز منابع مالی و انرژی نیز هست.
مردها از این که به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمز عبور رایانههایشان، چک کردن تلفنها یا حساسیت نسبت به همکاران، میتواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری میدهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدنهاست. به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرسها رفتار کنید و زندگیتان را وارد همان چالشهایی کنید که از آنها میترسید، سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه، پایههای زندگی مشترکتان را محکمتر کنید. متاسفانه برخی خانمها با مردهایی ازدواج میکنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترلهای بیش از اندازه میخواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلالهای روانی و رفتاری خود خانمها دارد.
اگر واقعا نسبت به کسی شک دارید اصلا با او ازدواج نکنید چون هیچ زندگی موفقی را نمیتوان روی شک و تردید بنا کرد. اگر همسرتان به هر دلیلی قابل اعتماد نیست، خدای ناکرده دنبال زنهای دیگر است یا مثلاً بدون مشورت با شما پولش را به هدر میدهد یا... او نیز دچار اختلال است و چنین اختلالهایی با کنترل شما رفع نخواهد شد. اگر زندگی شما دچار مشکل یا مسئله است این مسئله را با کمک متخصص رفع کنید. چک کردن، کنترل کردن و گوش ایستادن روش موثری برای درمان نیست!
همه میدانیم که گفتگوی متقابل در زندگی مشترک، لازم و روش مناسبی برای حل اختلافات و رسیدن به راه حل است و حتی اگر کمرنگ شود، میتواند بقای یک زندگی را به خطر بیندازد. اما این به این معنا نیست که مانند نوار ضبط شده به شکایت یا حرف زدن مدام و تکراری بپردازیم. بسیاری از مردها به مشاور یا دوستان خود میگویند همسرم به من اجازه حرف زدن نمیدهد. آنها وقتی که همسرشان به جای آنها اظهارنظر میکند و به سۆالاتی که از آنها پرسیده شده جواب میدهد، عصبانی میشوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، خیلی زود از همسرشان دلسرد میشوند. اگر میخواهید در مورد موضوعی با شوهرتان گفتوگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچوقت با حدس زدن جملههایش و کامل کردن آنها رابطه کلامیتان را خدشهدار نکنید.
بخواهید یا نخواهید، مردها از زنهایی که برای رسیدن به خواستههایشان از در تهدید وارد میشوند بیزارند، پس اگر میخواهید رابطهتان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، برای همسرتان خط و نشان نکشید و مدام همسرتان را تهدید نکنید. ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدیدهای زنانه در بیشتر موارد عملی نمیشود. پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهینآمیزی او را تهدید کنید، برایش اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفتوگو به یک نظر مشترک برسید. توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمیدهد، مشکلتان بزرگتر از آن است که با تهدید حل شود. در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید.
متاسفانه برخی زنها فکر میکنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظهای که از محل کارش خارج میشود، دربست در اختیارشان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند! خود این زنها هم زندگیشان را محدود به همسرشان میکنند و چون از همه فرصتها و خواستههایشان میگذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که کسی از آنها نخواسته از فرصتهایشان بگذرند. یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی میکند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمیخورد.
برخی از خانمها گمان میکنند توجه همسرشان به زنهای دیگر، تقصیر آن زنهاست، در نتیجه میخواهند با بدگویی از آن زنها و تلاش برای تخریب چهره آنها، آن زنها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه این زنها فکر میکنند، تحقیر خانمهای دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیبهای آنها میتواند تصور همسرشان را نسبت به زنهای دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقاً همان حرفهایی است که مردها از شنیدنشان بیزارند. در واقع مردها اهمیت نمیدهند که شما چه نظری در مورد خانمهای دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان میخواهند میبینند؛ پس با انتقال این قضاوتهای اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمیتواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید، یا گمان میکنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، بهجای تخریب و ابراز تنفر از آن زن، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنید.