آیا تماشای زندگی افراد مایوس و سرخورده می تواند باعث ترغیب بینندگان به حضور در مراسم های عزاداری شود؟ تزریق افکار نهیلستی از طریق سریال افسرده کننده به مخاطب باعث خواهد شد تا در ایام محرم به حال ...
مخاطبان تلویزیون این روزها بیش از هرچیز اخبار مذاکرات هسته ای را پیگیری می کنند. مذاکراتی که با سرنوشت آنها گره خورده و هر قدم مثبت یا منفی که در آن صورت بگیرد، بر زندگی و معیشت آنها تاثیر میگذارد. این شب ها البته شب های حضور در مجالس روضهخوانی و عزاداری امام حسین (ع) نیز هست اما مخاطبانی که بنا به هر دلیلی شبها در خانه میمانند، به جای آنکه با مشاهده سریالهای تلویزیونی دچار حس و حالی معنوی شوند، با یاس و افسردگی شدیدی مواجه میشوند. «خرده ستمگران» که این شبها از شبکه سه سیما پخش میشود، یکی از این آثار نمایشی است که تماشای آن چیزی جز یاس، افسردگی، غم و اندوه را نصیب مخاطب خود نمیکند.
دست خالی سیما برای ماه محرم امسال
امسال در دهه اول ماه محرم تلویزیون سریالی برای پخش تدارک ندید و در هفتمین روز ماه محرم، در حالی خبر از پخش سریال « زمانی برای عاشقی» می رسد که با توجه به نزدیک شدن به ایام تاسوعا و عاشورا، بخش عمده ای از مخاطبان ترجیح می دهند تا در شب های باقیمانده در هیات های عزاداری و جلسات سخنرانی حضور داشته باشند.
اما موضوع این یادداشت، پخش سریالی با عنوان «خرده ستمگران» از شبکه سه سیما در این شب هاست. سریالی که در عنوان بندی پایانی آن زمان تولیدش سال 1387 عنوان شده و مشخص نیست به چه دلیل با پنج سال تاخیر و آن هم در شرایط امروز به روی آنتن رفته است. پی گیری خبرنگار سینماپرس برای یافتن علت این تاخیر و نیز چگونگی تولید این سریال به نتیجه ای نرسید. نه کارگردان، نه تهیه کننده و نه روابط عمومی شبکه سه حاضر به پاسخگویی به این سوال نشدند.
در داستان اول داستان دختری جوان را می بینیم که پدرش بیمار است و او برای تامین هزینه های زندگی، به عنوان منشی در یک شرکت استخدام می گردد. رییس شرکت هیچ فعالیتی ندارد و این دفتر عملا خلوتگاهی برای کارهای خلاف اوست. او تلاش می کند به مرور دختر را مطابق میل خود تغییر دهد تا در نهایت با او به دبی سفر کرده و از او سوء استفاده کند. دختر نیز با رد این پیشنهاد از شرکت خارج می شود و حین خروج، به طور اتفاقی لوله بخاری را از جا می کند و ناخواسته باعث مرگ رییس شرکت می شود.
در داستانی دیگر مردی میانسال در آستانه جدا شدن از همسرش، گذشته خود را مرور می کند و به روایت اتفاقی می افتد که در دوران کودکی برای او رخ داده و ناخواسته پسربچه ای زورگو و قلدر را به ته یک چاه هُل داده و باعث شده تا او ناگهان پیر و لال شود و بعد از دو سال هم بمیرد. همین مساله در طول سال های بعد از این مرد ـ راوی ـ فردی توسری خور ساخته است.
در داستان دیگر هم که با حضور مرحوم احمد آقالو ساخته شد، یک کارگر ساختمانی که امکان هیچ فعالیتی ندارد، ناخواسته گول دزدها را می خورد و بعد از حضور در یک ساختمان به عنوان سرایدار، ساختمان از سوی دزدها مورد دستبرد قرار می گیرد و طی ماجرایی سرایدار دستگیر و همسرش توسط پلیس کشته می شوند.
خُرده ستمگرانی که یاس و ناامیدی را رواج می دهند
این مجموعه نمایشی حرف جدیدی برای گفتن ندارد و قصه هایش به شدت شبیه مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد است» است. با این تفاوت که در مجموعه شبکه پنج، حداقلی از امید به مخاطب تزریق می گردد اما در این سریال چیزی جز یاس و ناامیدی بر فضا غلبه ندارد و انسان ها به شدت دچار پوچی و یکنواختی هستند. مذهب، خدا، دین و... در زندگی آنها جایگاهی ندارد. حتی دختری که می خواهد پاکدامن بماند، انگیزه ای دینی و مذهبی ندارد و از همه مهم تر آنکه پسر بچه زورگویی که به در داستان دوم به پسر بچه دیگر ظلم می کند، نمادی مذهبی ـ دعا ـ بر گردن دارد.
شبکه سه سیما که سال هایی نه چندان دور آثاری همچون: «مسیر سبز» را با موضوع محرم تولید و پخش کرده عجیب است که امسال با چنین اثری به استقبال ماه محرم رفته است. گویا این شبکه صرفا در تولید آثاری سرگرم کننده از جنس پژمان تبحر دارد و عملا زمانی که نوبت به طرح مباحث دینی می رسد، با پخش یک اثر کم مایه و سوال برانگیز جاخالی می دهد. بد نیست معاون سیما به تماشای این سریال بنشینند و به این سوال پاسخ دهند که محتوای ارائه شده در این سریال چه تناسبی با ایام محرم دارد؟!