[h=2] چرا جوانان تمایلی به ازدواج ندارند
دوستیهای دختران و پسران و از طرفی افزایش آمار طلاق و سن ازدواج باعث شد تا ریشه این معضلات که بی اعتمادی را در سطح جامعه رواج داده است برای ما سوال برانگیز باشد.به همین دلیل به سراغ کلینیک سلامت خانواده رفته و دلایل افزایش پدیده طلاق و عدم اعتماد دوطرف برای امر ازدواج را جویا شدیم. کاظم فروتن، رئیس کلینیک سلامت خانواده در مصاحبهای با سینا نیوز به دلایل عدم ازدواج جوانان و افزایش طلاق در جامعه پرداخت.
به نظر شما دلیل ازدواج نکردن جوانان و افزایش طلاق چیست؟ هم اکنون فکرجوانان در مورد ازدواج به شرایط مالی و تحصیلی ختم میشود. اما باید به این نکته توجه کنیم که کدام یک از پدر و مادرهای ما که میخواستند ازدواج کنند، در شرایط رفاهی کامل بودند. اکثر این افراد در گذشته با مشکلاتی روبرو بودند ولی قناعت میکردند و با کمک بزرگترها زندگی خود را سروسامان میدادند. پس جوانان باید چگونه فکر کنند؟ ما باید ببینیم به خاطر دیر ازدواج کردن به دلیل مسائل اقتصادی که البته حسن است، چه چیزی را از دست میدهیم و این دو را در کنار هم قرار دهیم و ببینیم کدام یک بهتر است. وقتی فردی دیر ازدواج میکند جذابیت دوران جوانی را از دست میدهد همچنین اگر غریزه به موقع ارضاء نشود ممکن است زمینه انحراف و یا حتی افسردگی را برای فرد به وجود بیاورد. شما برای بهتر درک کردن جوانان چه توصیهای دارید؟ این سئوال مطرح میشودکه چرا مهریه بالا، مدارک تحصیلی و زندگی با امکانات بالا در نهایت منجر به طلاق میشود؟ وقتی آمار طلاق رسمی در کشوررا نگاه میکنیم نشان میدهد این مسائل حل کننده مشکلات نیست البته درست است که این مسائل در زندگی موثر است ولی حرف اول را در زندگی نمیزند. آیا عدم اعتماد جوانان به یکدیگر میتواند زمینه ای برای ایجاد این مشکلات باشد؟ کاملا درست است، وقتی مشکلات در جامعه زیاد باشد و افراد در خانوادهها طلاق را به طور متعدد ببینند ممکن است به فکرشان خطور کند که به چه دلیل باید ازدواج کنم در صورتی که این فکر کاملا اشتباه است. اگر دیگران مسیر را اشتباه رفتهاند و دچار مشکل شدهاند، آیا باید صورت مساله را پاک کنیم؟ در صورتی که اگر ما از زندگی افرادی که دچار مشکل شدهاند درس بگیریم و برای زندگی خود برنامه ریزی کنیم با این مشکلات روبرو نخواهیم شد. شما دلیل ناهنجاریهای اجتماعی نظیر دختران فراری و یا اعتیاد در جوانان را چه میدانید؟ دو نفری که بدون شناخت وتفاهم با هم ازدواج میکنند مسلما نمیتوانند فرزند خوبی نیز تربیت کنند، در واقع ریشه ناهنجاری دختر و یا پسر خیابانی به والدینی که از یکدیگر شناخت کافی نداشتند مربوط میشود. شناخت کافی چگونه به دست میآید؟ در جامعه ما خواستگاریها خیلی سطحی گرفته میشود. ما برای خرید تلفن و رشته دانشگاه تحقیق میکنیم ولی برای مهمترین چیزی که اصل زندگی و تعیین کننده سرنوشت است بسیار ساده عبور میکنیم. در ابتدا هر دو طرف از خوبیهای یکدیگر صحبت میکنند در حالی که فکر نمیکنند آیا اخلاق این فرد برای اومناسب است یا خیر، ممکن است فردی کاملا از نظر اخلاقی خوب باشد ولی برای همسری مناسب نباشد. جوانان چگونه نگرانی خود را در خصوص عدم اعتماد رفع کنند؟ دختر و پسرها حق دارند نگران شوند اما باید بررسی کنند، افرادی که از هم جدا شدهاند آیا شناخت خوبی از یکدیگر داشتهاند که به طلاق منجر شد؟ آیا ازدواج خیابانی، داشکده، ظاهر فریبنده و مهمتر از عاشقی منجر به ازدواج آنها شد؟ ما معتقدیم ازدواجهای عاشقانه زندگی بسیار تهدید کنندهای دارند. افرادی که عاشق میشوند و بعد ازدواج میکنند نمیتوانند بدیها و ضعفهای یکدیگر را ببینند به همین دلیل شناخت نقش مهمی در موفقت دارد. با توجه به این افزایش موارد طلاق، چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟ همانطور که برای پیشگیری از تالاسمی قبل از ازدواج قوانین بسیاری وضع شده است باید برای طلاق وازدواج نیز آموزش اجباری گذاشته شود، متاسفانه در جامعه ما وقتی خانواده از یکدیگر متلاشی میشود هیچ برنامهای وجود ندارند. تنها چیزی که زوجین در ازدواج یاد نگرفتهاند زن و شوهر بودن است همه چیز را به ما یاد دادهاند خرجی خانه، غذا درست کن، اگر دچار این مشکل شدی راههای گوناگونی را نشان میدهند ولی متاسفانه رفتار درست میان زن و، شوهر را یاد نگرفتهایم. مثلا اگر آقا عصبانی است خانم نمیداند باید چه عکس العملی نشان دهد واگر خانمی به دلیل مشکلات هورمونی نگرانی و افسردگی دارد آقا نمیداند که چه رفتاری باید داشته باشد.
دوستیهای دختران و پسران و از طرفی افزایش آمار طلاق و سن ازدواج باعث شد تا ریشه این معضلات که بی اعتمادی را در سطح جامعه رواج داده است برای ما سوال برانگیز باشد.به همین دلیل به سراغ کلینیک سلامت خانواده رفته و دلایل افزایش پدیده طلاق و عدم اعتماد دوطرف برای امر ازدواج را جویا شدیم. کاظم فروتن، رئیس کلینیک سلامت خانواده در مصاحبهای با سینا نیوز به دلایل عدم ازدواج جوانان و افزایش طلاق در جامعه پرداخت.
به نظر شما دلیل ازدواج نکردن جوانان و افزایش طلاق چیست؟ هم اکنون فکرجوانان در مورد ازدواج به شرایط مالی و تحصیلی ختم میشود. اما باید به این نکته توجه کنیم که کدام یک از پدر و مادرهای ما که میخواستند ازدواج کنند، در شرایط رفاهی کامل بودند. اکثر این افراد در گذشته با مشکلاتی روبرو بودند ولی قناعت میکردند و با کمک بزرگترها زندگی خود را سروسامان میدادند. پس جوانان باید چگونه فکر کنند؟ ما باید ببینیم به خاطر دیر ازدواج کردن به دلیل مسائل اقتصادی که البته حسن است، چه چیزی را از دست میدهیم و این دو را در کنار هم قرار دهیم و ببینیم کدام یک بهتر است. وقتی فردی دیر ازدواج میکند جذابیت دوران جوانی را از دست میدهد همچنین اگر غریزه به موقع ارضاء نشود ممکن است زمینه انحراف و یا حتی افسردگی را برای فرد به وجود بیاورد. شما برای بهتر درک کردن جوانان چه توصیهای دارید؟ این سئوال مطرح میشودکه چرا مهریه بالا، مدارک تحصیلی و زندگی با امکانات بالا در نهایت منجر به طلاق میشود؟ وقتی آمار طلاق رسمی در کشوررا نگاه میکنیم نشان میدهد این مسائل حل کننده مشکلات نیست البته درست است که این مسائل در زندگی موثر است ولی حرف اول را در زندگی نمیزند. آیا عدم اعتماد جوانان به یکدیگر میتواند زمینه ای برای ایجاد این مشکلات باشد؟ کاملا درست است، وقتی مشکلات در جامعه زیاد باشد و افراد در خانوادهها طلاق را به طور متعدد ببینند ممکن است به فکرشان خطور کند که به چه دلیل باید ازدواج کنم در صورتی که این فکر کاملا اشتباه است. اگر دیگران مسیر را اشتباه رفتهاند و دچار مشکل شدهاند، آیا باید صورت مساله را پاک کنیم؟ در صورتی که اگر ما از زندگی افرادی که دچار مشکل شدهاند درس بگیریم و برای زندگی خود برنامه ریزی کنیم با این مشکلات روبرو نخواهیم شد. شما دلیل ناهنجاریهای اجتماعی نظیر دختران فراری و یا اعتیاد در جوانان را چه میدانید؟ دو نفری که بدون شناخت وتفاهم با هم ازدواج میکنند مسلما نمیتوانند فرزند خوبی نیز تربیت کنند، در واقع ریشه ناهنجاری دختر و یا پسر خیابانی به والدینی که از یکدیگر شناخت کافی نداشتند مربوط میشود. شناخت کافی چگونه به دست میآید؟ در جامعه ما خواستگاریها خیلی سطحی گرفته میشود. ما برای خرید تلفن و رشته دانشگاه تحقیق میکنیم ولی برای مهمترین چیزی که اصل زندگی و تعیین کننده سرنوشت است بسیار ساده عبور میکنیم. در ابتدا هر دو طرف از خوبیهای یکدیگر صحبت میکنند در حالی که فکر نمیکنند آیا اخلاق این فرد برای اومناسب است یا خیر، ممکن است فردی کاملا از نظر اخلاقی خوب باشد ولی برای همسری مناسب نباشد. جوانان چگونه نگرانی خود را در خصوص عدم اعتماد رفع کنند؟ دختر و پسرها حق دارند نگران شوند اما باید بررسی کنند، افرادی که از هم جدا شدهاند آیا شناخت خوبی از یکدیگر داشتهاند که به طلاق منجر شد؟ آیا ازدواج خیابانی، داشکده، ظاهر فریبنده و مهمتر از عاشقی منجر به ازدواج آنها شد؟ ما معتقدیم ازدواجهای عاشقانه زندگی بسیار تهدید کنندهای دارند. افرادی که عاشق میشوند و بعد ازدواج میکنند نمیتوانند بدیها و ضعفهای یکدیگر را ببینند به همین دلیل شناخت نقش مهمی در موفقت دارد. با توجه به این افزایش موارد طلاق، چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟ همانطور که برای پیشگیری از تالاسمی قبل از ازدواج قوانین بسیاری وضع شده است باید برای طلاق وازدواج نیز آموزش اجباری گذاشته شود، متاسفانه در جامعه ما وقتی خانواده از یکدیگر متلاشی میشود هیچ برنامهای وجود ندارند. تنها چیزی که زوجین در ازدواج یاد نگرفتهاند زن و شوهر بودن است همه چیز را به ما یاد دادهاند خرجی خانه، غذا درست کن، اگر دچار این مشکل شدی راههای گوناگونی را نشان میدهند ولی متاسفانه رفتار درست میان زن و، شوهر را یاد نگرفتهایم. مثلا اگر آقا عصبانی است خانم نمیداند باید چه عکس العملی نشان دهد واگر خانمی به دلیل مشکلات هورمونی نگرانی و افسردگی دارد آقا نمیداند که چه رفتاری باید داشته باشد.