چرا ما ایرانی ها نمیخندیم؟!
مرکزی در مغز انسان پیش بینی شده که افکار و تفکرات منفی را در انسانها یادآوری میکند و این مرکز غیر ارادی است.اما مرکزی که تفکرات مثبت و سودمند را به یاد مردم میآورد ...
از گفت و گوهای کارشناسان و مسئولان تا گفت و گوهای دوستانه و خانوادگی وقتی به بحث شادی و نشاط راه باز میکند همه از شاد نبودن مردم گلایه میکنند.
به آدمهای اطرافتان نگاه کرده اید وقتی در اتوبوس، تاکسی یا ماشین شخصی تان نشسته اید. دیده اید آدمها را که یا هدفن به گوش دارند و سرشان را فرو کرده اند در لاکشان یا اخم کرده اند و به بیرون نگاه می کنند. ما مردم شادی نیستیم. این را همه میگویند. از گفتگوهای کارشناسان و مسئولان تا گفتگوهای دوستانه و خانوادگی وقتی به بحث شادی و نشاط راه باز میکند همه از شاد نبودن مردم گلایه می کنند.
مجید صفاری نیا، رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران شادی را یک حالت هیجانی میداند :" شادی یک نوع نشاط درونی است که با رضایتمندی فرد در ارتباط است.این شادی تحقق بیرونی هم دارد." وی انگیزه را علامت درونی شادی و علامت بیرونی آن را هم ظاهر شدن شادی به صورت خنده وهیجان میداند و "به "خبر"می گوید:"ممکن است آدمی را از بیرون نگاه کنی که لبخند نمیزند یا در ظاهرش علامت شادی نیست اما از لحاظ درونی کاملاً شاد است."
توجه به مظاهر شادی و غم در ارتباط غیر کلامی یکی از راههای ارتباط برقرار کردن آدمها با یکدیگر است اما آیا ظاهر افراد و ابراز شادمانی بیرونی میتواند ملاک مناسبی برای تخمین درصد شاد بودن و یا حتی میزان افسرده بودن یک جامعه قرار بگیرد؟ رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران معتقد است برای سنجش میزان شادی جامعه "خط کش " وجود ندارد :" برای این مسئله ملاک نداریم که ببینیم ایرانیها آدمهای شادی هستند یا شاد نیستند.میزان افسردگی هم در جامعۀ ما از خیلی کشورهای خاورمیانه ای یا کشورهای آسیایی بالاتر نیست که بگوییم مردم ما نسبت به مردم خاورمیانه خیلی غمگینند یا میزان شادی شان خیلی پایین است.آمارها بین 15 تا 24 درصد جمعیت را نشان داده اند که این آمار ، آمار خیلی بالایی در مقابل خیلی از کشورها نیست."
مرکزی در مغز انسان پیش بینی شده که افکار و تفکرات منفی را در انسانها یادآوری میکند و این مرکز غیر ارادی است.اما مرکزی که تفکرات مثبت و سودمند را به یاد مردم میآورد ...
از گفت و گوهای کارشناسان و مسئولان تا گفت و گوهای دوستانه و خانوادگی وقتی به بحث شادی و نشاط راه باز میکند همه از شاد نبودن مردم گلایه میکنند.
به آدمهای اطرافتان نگاه کرده اید وقتی در اتوبوس، تاکسی یا ماشین شخصی تان نشسته اید. دیده اید آدمها را که یا هدفن به گوش دارند و سرشان را فرو کرده اند در لاکشان یا اخم کرده اند و به بیرون نگاه می کنند. ما مردم شادی نیستیم. این را همه میگویند. از گفتگوهای کارشناسان و مسئولان تا گفتگوهای دوستانه و خانوادگی وقتی به بحث شادی و نشاط راه باز میکند همه از شاد نبودن مردم گلایه می کنند.
مجید صفاری نیا، رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران شادی را یک حالت هیجانی میداند :" شادی یک نوع نشاط درونی است که با رضایتمندی فرد در ارتباط است.این شادی تحقق بیرونی هم دارد." وی انگیزه را علامت درونی شادی و علامت بیرونی آن را هم ظاهر شدن شادی به صورت خنده وهیجان میداند و "به "خبر"می گوید:"ممکن است آدمی را از بیرون نگاه کنی که لبخند نمیزند یا در ظاهرش علامت شادی نیست اما از لحاظ درونی کاملاً شاد است."
توجه به مظاهر شادی و غم در ارتباط غیر کلامی یکی از راههای ارتباط برقرار کردن آدمها با یکدیگر است اما آیا ظاهر افراد و ابراز شادمانی بیرونی میتواند ملاک مناسبی برای تخمین درصد شاد بودن و یا حتی میزان افسرده بودن یک جامعه قرار بگیرد؟ رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران معتقد است برای سنجش میزان شادی جامعه "خط کش " وجود ندارد :" برای این مسئله ملاک نداریم که ببینیم ایرانیها آدمهای شادی هستند یا شاد نیستند.میزان افسردگی هم در جامعۀ ما از خیلی کشورهای خاورمیانه ای یا کشورهای آسیایی بالاتر نیست که بگوییم مردم ما نسبت به مردم خاورمیانه خیلی غمگینند یا میزان شادی شان خیلی پایین است.آمارها بین 15 تا 24 درصد جمعیت را نشان داده اند که این آمار ، آمار خیلی بالایی در مقابل خیلی از کشورها نیست."