خیلی از مدیران موفق نیز ممکن است یک اشتباه را مرتب تکرار کنند. یکی از اشتباهات آنها این است که اجازه می دهند نیروهای با استعداد و موفق آنها شرکتشان را ترک کنند. یکی از هزینه های کمرشکن شرکت ها، همین ترک نیروهای مستعد و باهوش است.
از هر مدیری بپرسید آیا برای نگهداری و تربیت نیروهای مستعد و باهوش دستورکار دارند، بلافاصله جوب می دهند بله! و سپس از تلاش ها و موفقیت های شرکت خود صحبت می کنند. اما واقعیت چیز دیگری است.
در یک آزمایش، با تحقیق از کارمندان این نوع شرکت ها پاسخ های زیر دریافت شد:
• بیش از 50 درصد از آنها ابراز کرده اند که ارزش های آنها با کارفرمایشان متفاوت است.
• بیش از 60 درصد از آنها گفته اند احساس نمی کنند کارهای آنها با برنامه ریزی کارفرما به نتیجه ای برسد.
• بیش از 70 درصد از آنها نی گفته اند تلاش ها و استعدادهای آنها توسط کارفرما درک و قدردانی نمی شود.
بنابراین، همه کارفرماهایی که تصور می کنند همه چیز تحت کنترل آنها است، باید تجدید نظری در روش مدیریتی خود داشته باشند. شاید این جمله را بسیار شنیده باشید که بسیاری از کارمندان، محل کار خود را برای کارشان ترک نمی کنند بلکه در نتیجه نارضایتی از مدیرشان این کار را انجام می دهند. افرادی که خودشان استعفا می دهند اصولا با کارفرما و روش های مدیریتی آنها مشکل دارند.
کارمندانی که ارزش آنها توسط کارفرما به خوبی درک می شود و پاداش های معنوی و مالی دریافت می کنند، خیلی بعید است شرکت را ترک کنند. این افراد اصولا در مقام های کلیدی و رده های بالای شرکتی هم مشغول به کار هستند. بنابراین، از دست دادن آنها برای شرکت ضرر بزرگی به شمار می رود.
اما بد نیست بدانیم این نیروهای مستعد با ایده های عالی و سازنده چرا شرکت خود را ترک می کنند و دست کارفرما را در پوست گردو می گذارند.
1. عدم موفقیت در دنبال کردن علاقه مندی های آنها
نیروهای مستعد علاقه مندی هایی دارند که در راستای سودهی یبیشتر شرکت ها پیش می روند. اگر مدیری توان کشف و تعقیب این علاقه مندی ها را نداشته باشد به احتمال زیاد نیروی خوب خود را از دست خواهد داد. مردم در جایی که رضایت آنها برآورده نشود، بند نمی شوند.
2. شکست در به چالش کشیدن هوش و خردمندی آنها
افراد باهوش دوست ندارند همه چیز به صورت خطی پیش برود. اگر استعداد و هوش آنها را به چالش نکشید، ممکن است شما را ترک و سراغ شرکتی بروند که بتوانند از هوش خود نهایت استفاده را بکنند.
3. استفاده نکردن از خلاقیت آنها
نیروهای باهوش و با استعداد بسیار مشتاق پیشرفت، اصلاح و اضافه کردن ارزش هستند. آنها برای ساختن و خلق کردن ایده های نو ساخته شده اند. آنها نیاز دارند تا استعدادهایشان را درک و به آنها وظایف اجرایی محول کنید. اگر برای او محدودیت تعیین کنید و نتواند استعدادهای خود را به خوبی بروز دهد، دیگر نمی ماند و جایی می رود که قدر استعدادش را بدانند و به او میدان بدهند.
4. پرورش ندادن مهارت های آنها
مدیریت و سرپرستی یک گروه مقصد نهایی نیست، بلکه ابتدای یادگیری است. مهم نیست که یک فرد تا چه حد باهوش و مستعد است، همیشه راهی برای پرورش مهارت های انسان ها وجود دارد. گر استعداد رشد افراد را محدود کنید، شما را ترک خواهند کرد.
5. فرصت ندادن به آنها برای صحبت
افراد مستعد و باهوش همیشه ایده ها، چشم انداز و بینش خوبی به مسایل دارند. اگر به آنها فرصت بیان ایده ها و دیدگاه هایشان را ندهید، مطمئن باشید شرکتتان را ترک خواهند کرد.
6. نداشتن توجه کافی به آنها
تقریبا همه مردم برای کسب درآمد کار می کنند. اما این همه دلیل آنها برای کار نیست. اگر مدیری نتواند انسانیت فرد، نیازهای احساسی او و نیاز به احترام او را درک کند، باید مطمئن باشد که نیرویش او را ترک خواهد کرد.
7. داشتن ضعف مدیریتی
این کسب و کار، محصولات، پروژه ها و تیم نیستند که دچار شکست می شوند، بلکه مدیران هستند که شکست می خورند. یکی از ارزش های مدیریتی، اتفاقی است که در خفا رخ می دهد. اگر شما در مدیریت خود شکست بخورید، کارمندان ارزشمند و مستعد به دنبال مدیرهای موفق خواهند بود.
8. نادیده گرفتن تلاش های آنها
بهترین مدیران اعتبار دریافت نمی کنند، بلکه اعتبار می دهند. نادیده گرفتن نقش موثر فرد و تلاش های آنها نه تنها متکبرانه و ریاکارانه است، بلکه به فرد می فهماند که باید شرکت را ترک کند.
9. افزایش ندادن مسوولیت های آنها
محدود کردن افراد مستعدی که ایده های بزرگی در سر دارند و می توانند سود بسیاری برای شرکت بیافرینند به هیچ عنوان منطقی نیست. اگر با این افراد همه همچون کارمندان معمولی برخورد کنید و دست آنها را ببندید، سراغ شرکت هایی خواهند رفت که مسوولیت های بیشتر و پروژه های مهم تری در اختیار آنها قرار دهند.
10. سر قول خود نبودن
قول دادن مهم نیست، سر قول و حرف های خود بودن مهم است. اگر باعث بی اعتمادی نیروهای خود شوید، بهای سنگینی برای آن پرداخت خواهید کرد.
از هر مدیری بپرسید آیا برای نگهداری و تربیت نیروهای مستعد و باهوش دستورکار دارند، بلافاصله جوب می دهند بله! و سپس از تلاش ها و موفقیت های شرکت خود صحبت می کنند. اما واقعیت چیز دیگری است.
در یک آزمایش، با تحقیق از کارمندان این نوع شرکت ها پاسخ های زیر دریافت شد:
• بیش از 50 درصد از آنها ابراز کرده اند که ارزش های آنها با کارفرمایشان متفاوت است.
• بیش از 60 درصد از آنها گفته اند احساس نمی کنند کارهای آنها با برنامه ریزی کارفرما به نتیجه ای برسد.
• بیش از 70 درصد از آنها نی گفته اند تلاش ها و استعدادهای آنها توسط کارفرما درک و قدردانی نمی شود.
بنابراین، همه کارفرماهایی که تصور می کنند همه چیز تحت کنترل آنها است، باید تجدید نظری در روش مدیریتی خود داشته باشند. شاید این جمله را بسیار شنیده باشید که بسیاری از کارمندان، محل کار خود را برای کارشان ترک نمی کنند بلکه در نتیجه نارضایتی از مدیرشان این کار را انجام می دهند. افرادی که خودشان استعفا می دهند اصولا با کارفرما و روش های مدیریتی آنها مشکل دارند.
کارمندانی که ارزش آنها توسط کارفرما به خوبی درک می شود و پاداش های معنوی و مالی دریافت می کنند، خیلی بعید است شرکت را ترک کنند. این افراد اصولا در مقام های کلیدی و رده های بالای شرکتی هم مشغول به کار هستند. بنابراین، از دست دادن آنها برای شرکت ضرر بزرگی به شمار می رود.
اما بد نیست بدانیم این نیروهای مستعد با ایده های عالی و سازنده چرا شرکت خود را ترک می کنند و دست کارفرما را در پوست گردو می گذارند.
1. عدم موفقیت در دنبال کردن علاقه مندی های آنها
نیروهای مستعد علاقه مندی هایی دارند که در راستای سودهی یبیشتر شرکت ها پیش می روند. اگر مدیری توان کشف و تعقیب این علاقه مندی ها را نداشته باشد به احتمال زیاد نیروی خوب خود را از دست خواهد داد. مردم در جایی که رضایت آنها برآورده نشود، بند نمی شوند.
2. شکست در به چالش کشیدن هوش و خردمندی آنها
افراد باهوش دوست ندارند همه چیز به صورت خطی پیش برود. اگر استعداد و هوش آنها را به چالش نکشید، ممکن است شما را ترک و سراغ شرکتی بروند که بتوانند از هوش خود نهایت استفاده را بکنند.
3. استفاده نکردن از خلاقیت آنها
نیروهای باهوش و با استعداد بسیار مشتاق پیشرفت، اصلاح و اضافه کردن ارزش هستند. آنها برای ساختن و خلق کردن ایده های نو ساخته شده اند. آنها نیاز دارند تا استعدادهایشان را درک و به آنها وظایف اجرایی محول کنید. اگر برای او محدودیت تعیین کنید و نتواند استعدادهای خود را به خوبی بروز دهد، دیگر نمی ماند و جایی می رود که قدر استعدادش را بدانند و به او میدان بدهند.
4. پرورش ندادن مهارت های آنها
مدیریت و سرپرستی یک گروه مقصد نهایی نیست، بلکه ابتدای یادگیری است. مهم نیست که یک فرد تا چه حد باهوش و مستعد است، همیشه راهی برای پرورش مهارت های انسان ها وجود دارد. گر استعداد رشد افراد را محدود کنید، شما را ترک خواهند کرد.
5. فرصت ندادن به آنها برای صحبت
افراد مستعد و باهوش همیشه ایده ها، چشم انداز و بینش خوبی به مسایل دارند. اگر به آنها فرصت بیان ایده ها و دیدگاه هایشان را ندهید، مطمئن باشید شرکتتان را ترک خواهند کرد.
6. نداشتن توجه کافی به آنها
تقریبا همه مردم برای کسب درآمد کار می کنند. اما این همه دلیل آنها برای کار نیست. اگر مدیری نتواند انسانیت فرد، نیازهای احساسی او و نیاز به احترام او را درک کند، باید مطمئن باشد که نیرویش او را ترک خواهد کرد.
7. داشتن ضعف مدیریتی
این کسب و کار، محصولات، پروژه ها و تیم نیستند که دچار شکست می شوند، بلکه مدیران هستند که شکست می خورند. یکی از ارزش های مدیریتی، اتفاقی است که در خفا رخ می دهد. اگر شما در مدیریت خود شکست بخورید، کارمندان ارزشمند و مستعد به دنبال مدیرهای موفق خواهند بود.
8. نادیده گرفتن تلاش های آنها
بهترین مدیران اعتبار دریافت نمی کنند، بلکه اعتبار می دهند. نادیده گرفتن نقش موثر فرد و تلاش های آنها نه تنها متکبرانه و ریاکارانه است، بلکه به فرد می فهماند که باید شرکت را ترک کند.
9. افزایش ندادن مسوولیت های آنها
محدود کردن افراد مستعدی که ایده های بزرگی در سر دارند و می توانند سود بسیاری برای شرکت بیافرینند به هیچ عنوان منطقی نیست. اگر با این افراد همه همچون کارمندان معمولی برخورد کنید و دست آنها را ببندید، سراغ شرکت هایی خواهند رفت که مسوولیت های بیشتر و پروژه های مهم تری در اختیار آنها قرار دهند.
10. سر قول خود نبودن
قول دادن مهم نیست، سر قول و حرف های خود بودن مهم است. اگر باعث بی اعتمادی نیروهای خود شوید، بهای سنگینی برای آن پرداخت خواهید کرد.