Ever Green
متخصص بخش پزشکی
چرا درمان آکنه یا جوش جوانی گاهی موفقیت آمیز نیست (قسمت دوم)
در قسمت اول آموختیم که بدون آموزش کافی در زمینه روند بهبودی و نقش بیمار در این روند امکان بهبودی میسر نیست حال مقداری دیگر به این بخش می پردازیم
در بسیاری از بیماران ما استعداد به جوش را شاهد هستیم یعنی در اصل اینگونه افراد دچار بیماری نیستند اما با کار هائی که خودشان انجام می دهند زمینه شعله ور شدن بیماری را در خود فراهم می کنند و و در اصل اساس درمان بستگی به اجتناب از اقدامات یا عادتهای آنها دارد و حتی در کسانی که ماهیت بیماریشان شدید است برای بهبود لازم است برخی از کار ها ر ا انجام ندهند یکی از این کار ها سبک آرایش و خود آرائی افراد است
این افراد چون با لک جوش مواجه هستند برای پنهان کردن لک ها اقدام به مصرف کرم پودرها مختلف و ضد افتابهای رنگی می کنند و چون این مواد باعث انسداد مجاری غدد چربی می شوند شدت جوش را بیشتر می کنند و از موفقیت درمان می کاهند حتی در انواعی که ادعا می شود بدون چربی هستند و ایجاد اکنه نمی کنند این امر غیر محتمل نیست پس یا از پزشک طلب نوع خاصی که باعث جوش نمی شود باید بکنند ویا از مصرف مواد مختلف پرهیز نمایند و باید بدانند مصرف یک بار برخی از این مواد می تواند منجرب به جوش شود این حالت را بویژه در نو عروسانی می توان دید که پس از آرایش های خاص زمان عقد یا عروسی به آن گرفتار شده اند
اما آیا مواد غذائی در پیداش جوش موثر است یا نه باید گفت که مواد غذائی در پیدایش کانونهای جوش موثر نیست زیرا ابتدا کانونهای جوش در اثر بسته شدن مجاری جوش بوجود می آیند اما چون برخی از مواد غذائی در ترشح برخی از هورمونها موثرند و هورمونها در میزان ترشح غدد چربی دخیل هستند برخی از مواد غذائی می توانند بطور غیر مستقیم در تشدید و نه پیدایش جوش موثرباشند حال چه توصیه ای باید کرد ؟
در شروع درمان بهتر است بیمار مقداری رعایت تغذیه های خاص بخصوص شکلاتها و شیرینی جات را داشته باشد اما در زمان کنترل بیماری این پرهیز کمتر می شود
حال در این قسمت به سوالات ذیل پاسخ می دهیم
نقش اطرافیان بیمار در بهبود بیماری چیست ؟
از چه درمانی باید جهت جوش استفاده کرد؟
همانطور که نباید نقش بیمار را در بهبود بیماریش نادیده گرفت نقش اطرافیان و حتی جو فرهنگی جامعه را نباید از نظر دور داشت
بارها شده است که به بیمار توصیه هائی ارزشمند کرده ام اما با عدم پذیرش بیمار مواجه شده ام هر چند قبولاندن نظراتم برای بیمار جزء اصول کاری ام نیست زیرا معتقدم درمان زمانی موثر است که بیمار به خوبی آنرا پذیرفته باشد بنابر این بدون اصرار بر سر پذیرش بیمار به دنبال علت عدم پذیرش بیمار گشته ام و متاسفانه رد پای نظرات دیگران را در این میان دیده ام بندرت در سابقه کاری ام با بیماری روبرو شده ام که در ضمیرش اینگونه پیش داوری ها نباشد بخصوص اگر بیماری شایع باشد و اکثر افراد در مورد آن دارا تجارب شخصی باشند حال به گوشه ای از آنها می پردازم
اعتقاد برخی از والدین و افراد این است که ما هم دچار این بیماری شده ایم و خودش خودبخود بهبود یافته است در نتیجه اعتقاذی به درمان فرزند خود ندارند و حتی معتقدند که درمان یا به اصطلاح آنان دستکاری بیماری باعث بدتر شدن ان می شود و چون با اصرار فرزند مجبور به آمدن نزد پزشک شده اند از درمان فرزند خود نه تنها حمایت نمی کنند بلکه برای اثبات نظر خود از شکست درمانی استقبال می کنند که هم از مصیبت پزشک با ویزیت هایش راحت شوند و هم جلو نق و نیش فرزند خود را گرفته باشند این حالت را در آقایانی که همسران خود را جهت درمان همراهی می کنند نیز دیده می شود .و پزشک در این شرایط مجبور است در دو جبهه تصورات اشتباه همراهان و خود بیماری وارد جنگ شود که البته بسیاری از پزشکان مثل خود بنده هنوز چگونگی جنگیدن در جبهه اول را نیاموخته اند
حتی اگر بیمار یا همراهان بیمار شخصا این اعتقاد را نداشته باشند از هر طرف حتی در اتوبوس واحد نیز به آنها توصیه های خاصی می شود که در درمان این بیماری این کار را بکنید یا اگر مشغول یک در مان هستند با جدیت توصیه می کنند که این کار را نکنید و نزد فلان دکتر بروید چون این دکتر فلان است یا بهمان است به هر جهت باید بیمار از ابتدا تکلیف خود را با تمام این توصیه ها یکسره کرده باشد و تنها یک راه را با علم و آگاهی انتخاب کرده باشد که حتی اگر در مسیر درمان با چنین توصیه هائی روبرو شد تحت تاثیر قرار نگیرد و حتی اگر در مسیر درمان با چالشی مواجه شد درمان خود را قطع نکند
در قسمت اول آموختیم که بدون آموزش کافی در زمینه روند بهبودی و نقش بیمار در این روند امکان بهبودی میسر نیست حال مقداری دیگر به این بخش می پردازیم
در بسیاری از بیماران ما استعداد به جوش را شاهد هستیم یعنی در اصل اینگونه افراد دچار بیماری نیستند اما با کار هائی که خودشان انجام می دهند زمینه شعله ور شدن بیماری را در خود فراهم می کنند و و در اصل اساس درمان بستگی به اجتناب از اقدامات یا عادتهای آنها دارد و حتی در کسانی که ماهیت بیماریشان شدید است برای بهبود لازم است برخی از کار ها ر ا انجام ندهند یکی از این کار ها سبک آرایش و خود آرائی افراد است
این افراد چون با لک جوش مواجه هستند برای پنهان کردن لک ها اقدام به مصرف کرم پودرها مختلف و ضد افتابهای رنگی می کنند و چون این مواد باعث انسداد مجاری غدد چربی می شوند شدت جوش را بیشتر می کنند و از موفقیت درمان می کاهند حتی در انواعی که ادعا می شود بدون چربی هستند و ایجاد اکنه نمی کنند این امر غیر محتمل نیست پس یا از پزشک طلب نوع خاصی که باعث جوش نمی شود باید بکنند ویا از مصرف مواد مختلف پرهیز نمایند و باید بدانند مصرف یک بار برخی از این مواد می تواند منجرب به جوش شود این حالت را بویژه در نو عروسانی می توان دید که پس از آرایش های خاص زمان عقد یا عروسی به آن گرفتار شده اند
اما آیا مواد غذائی در پیداش جوش موثر است یا نه باید گفت که مواد غذائی در پیدایش کانونهای جوش موثر نیست زیرا ابتدا کانونهای جوش در اثر بسته شدن مجاری جوش بوجود می آیند اما چون برخی از مواد غذائی در ترشح برخی از هورمونها موثرند و هورمونها در میزان ترشح غدد چربی دخیل هستند برخی از مواد غذائی می توانند بطور غیر مستقیم در تشدید و نه پیدایش جوش موثرباشند حال چه توصیه ای باید کرد ؟
در شروع درمان بهتر است بیمار مقداری رعایت تغذیه های خاص بخصوص شکلاتها و شیرینی جات را داشته باشد اما در زمان کنترل بیماری این پرهیز کمتر می شود
حال در این قسمت به سوالات ذیل پاسخ می دهیم
نقش اطرافیان بیمار در بهبود بیماری چیست ؟
از چه درمانی باید جهت جوش استفاده کرد؟
همانطور که نباید نقش بیمار را در بهبود بیماریش نادیده گرفت نقش اطرافیان و حتی جو فرهنگی جامعه را نباید از نظر دور داشت
بارها شده است که به بیمار توصیه هائی ارزشمند کرده ام اما با عدم پذیرش بیمار مواجه شده ام هر چند قبولاندن نظراتم برای بیمار جزء اصول کاری ام نیست زیرا معتقدم درمان زمانی موثر است که بیمار به خوبی آنرا پذیرفته باشد بنابر این بدون اصرار بر سر پذیرش بیمار به دنبال علت عدم پذیرش بیمار گشته ام و متاسفانه رد پای نظرات دیگران را در این میان دیده ام بندرت در سابقه کاری ام با بیماری روبرو شده ام که در ضمیرش اینگونه پیش داوری ها نباشد بخصوص اگر بیماری شایع باشد و اکثر افراد در مورد آن دارا تجارب شخصی باشند حال به گوشه ای از آنها می پردازم
اعتقاد برخی از والدین و افراد این است که ما هم دچار این بیماری شده ایم و خودش خودبخود بهبود یافته است در نتیجه اعتقاذی به درمان فرزند خود ندارند و حتی معتقدند که درمان یا به اصطلاح آنان دستکاری بیماری باعث بدتر شدن ان می شود و چون با اصرار فرزند مجبور به آمدن نزد پزشک شده اند از درمان فرزند خود نه تنها حمایت نمی کنند بلکه برای اثبات نظر خود از شکست درمانی استقبال می کنند که هم از مصیبت پزشک با ویزیت هایش راحت شوند و هم جلو نق و نیش فرزند خود را گرفته باشند این حالت را در آقایانی که همسران خود را جهت درمان همراهی می کنند نیز دیده می شود .و پزشک در این شرایط مجبور است در دو جبهه تصورات اشتباه همراهان و خود بیماری وارد جنگ شود که البته بسیاری از پزشکان مثل خود بنده هنوز چگونگی جنگیدن در جبهه اول را نیاموخته اند
حتی اگر بیمار یا همراهان بیمار شخصا این اعتقاد را نداشته باشند از هر طرف حتی در اتوبوس واحد نیز به آنها توصیه های خاصی می شود که در درمان این بیماری این کار را بکنید یا اگر مشغول یک در مان هستند با جدیت توصیه می کنند که این کار را نکنید و نزد فلان دکتر بروید چون این دکتر فلان است یا بهمان است به هر جهت باید بیمار از ابتدا تکلیف خود را با تمام این توصیه ها یکسره کرده باشد و تنها یک راه را با علم و آگاهی انتخاب کرده باشد که حتی اگر در مسیر درمان با چنین توصیه هائی روبرو شد تحت تاثیر قرار نگیرد و حتی اگر در مسیر درمان با چالشی مواجه شد درمان خود را قطع نکند