baroon
متخصص بخش ادبیات
چند نام مازندرانی
دختران
- بَدری
[*]به مونی ( تشابه به زیبایی)
[*]پاپلی
[*]تِرنه ( شادابی، جذابیت)
[*]تساپه ( "تسا" یا "تیسا" یعنی برهنه و"آپه" و "آوه" یعنی آب، و "تیساپه" یعنی آب ذلال و شفاف)
[*]تلکا
[*]دلوسه ( دلخواه)
[*]دوکا یا توکا
[*]راشِر
[*]روجا (درخشانترین ستاره شب، آخرین ستاره که تا سپیده صبح میدرخشد.)
[*]سرگِل (گل سر سبد)
[*]شبره ( شبنم)
[*]شوکا ( نام آهوی جنگلی)
[*]شهربانو ( شمشاد)
[*]گیلان
[*]ماهتو ( مهتاب)
[*]مسل
[*]ناتکا ( یک نوع گلابی)
[*]نجمه ( نام نوعی سبک ساز در مازندرانی)
[*]نیشا ( غنچه)
[*]ونوشه ( گل بنفشه)
[*]روماک ( راست، صاف، منظم)
[*]ماتیسا ( ماه خالی)
[*]ماتینا ( آفتابی و روشن)
[*]روجین ( پنجره)
[*]کلاله ( موی پیچیده، بخشی از گل)
[*]سوما (نهر آب)
پسران
- پیشداد ( نیای بزرگ پیشدادیان)
[*]خورشید ( اسپهبد خورشید در ناحیه جنوبی سواد کوه)
[*]دادمهر ( فرزندی که از روی محبت پروردگار داده شده است)
[*]دامون ( جنگل)
[*]دیاکو ( اولین پادشاه ماد)
[*]شراگیم ()
[*]شروین ( اسپهبد شروین در کوههای قومس و درناحیه دهستان چاشم در شمال سمنان که از خاندان روحانی بودند)
[*]شوپه ( پرندهای زیبا)
[*]فرورتیش
[*]کارن ( اسپهبد کارن درجنوب ساری درفریم وشمال قومس فرمانروا بودند
[*]کارو ( اسپهبد کارو در سوادکوه)
[*]کایر ( یار و یاور، همدم)
[*]مازیار ( اسپهبد مازیار، مقر حکومت در شهریارکوه درشمال سمنان وجنوب ساری)
[*]مرداویج ( حاکم طبرستان و ری)
[*]ونداد ( اسپهبد ونداد هرمز در جنوب ساری، پدربزرگ مازیار)
[*]هورموند
[*]روماک (صادق، منظم، صاف و تمیز، محکم)
[*]جویا (جوینده - پهلوان مازندرانی بود که بدست رستم کشته شد.)
[*]نیما (کمان)
[*]شراگیم (نام یکی از اسپهبدان مازندرانی )
[*]کاگان (برادر، برادر بزرگتر){این نام کلمه ای طبری است}