چه گرمی، چه خوبی، شرابی؟ چه هستی؟
بهاری؟ گلی؟ ماهتابی؟ چه هستی؟
چه هستی كه آتش به جانم كشیدی؟
سرود خوشی؟ شعر نابی؟ چه هستی؟
بهاری؟ گلی؟ ماهتابی؟ چه هستی؟
چه هستی كه آتش به جانم كشیدی؟
سرود خوشی؟ شعر نابی؟ چه هستی؟
چه شیرین نشستی به تخت وجودم
خدا را، غمی؟ التهابی، چه هستی؟
فروغی كه از چشم من می گریزی؟
و یا ای همه خوب، خوابی؟ چه هستی؟
شدم شاد تا خنده كردی به رویم
تو بخت منی؟ ماهتابی؟ چه هستی؟
لب تشنه ام از تو كامی نگیرد
فریبی؟ دروغی؟ سرابی؟ چه هستی؟
تو از دختران ترنج طلایی؟
و یا از پـی های آبی چـه هستـی؟
تـرا از تو می پرسم از خـوب خاموش
چــه هستی؟ خـدا را جوابی؟ چه هستی؟
حسين منزوی