الهه خورشید
متخصص بخش خانه و خانواده
بعضي چيزها هست که وقتي آن را داريم از داشتنش احساس شعف و رضايت ميکنيم مثل فرزند، خانه، همسر خوب، شغل مناسب و... اما بعضي چيزها هست که وقتي آنها را از دست ميدهيم تازه به قيمت و ارزششان پي ميبريم مثل سلامتي، آزادي و احترام. اما بعضي چيزها هم هست که در کمتر شرايطي ميتوانيم به ارزش آنها پي ببريم مثل همبستگي، اعتماد و اتحاد. آيا تا به حال شنيدهايد که اعتماد کردن به ديگران چقدر براي ما حياتي و لازم است. ميدانيد چه طور بايد آن را تقويت کرد و گسترش داد؟ ميخواهيم کمي به اطلاعات شما در اين باره اضافه کنيم.
معمولا وقتي چنين سوالي از کسي بپرسيد افراد فقط از جنبه منطقي و به عبارتي با «دودوتا چهار تا» جوابتان را ميدهند اما در عمل ملاکهاي ما براي اعتماد کردن به ديگران آميزهاي از منطق و احساس است. قيافه، وضعيت ظاهري، نحوه بيان، حرکات دست و صورت و سر و حتي جنس طرف مقابل بر روي اعتماد يا عدم اعتماد ما نقش اساسي دارد و کلاهبرداران نيز با استفاده از همين فاکتورهاي حسي- ظاهري افراد را فريب ميدهند.
وضع اقتصادي بدتر، اعتماد کمتر
هر چه وضعيت اقتصادي دشوارتر باشد، ضريب خطرپذيري و اعتماد کاهش مييابد. در چنين شرايطي مردم خودبين شده و سعي ميکنند تنها گليم خود را از آب بکشند. امنيت اجتماعي و ثبات در جامعه در تسري روحيه اعتماد ميان مردم بسيار موثر است. وقتي در يک جامعه تنشها و برخوردها شدت گيرد، احساس اعتماد به خطر ميافتد و کمتر کسي حاضر است خطرپذيري کند. ميزان و گستره نظم و قانون در جامعه يکي از توابع امنيت اجتماعي است. وقتي در جامعه نظم حکمفرما باشد، اشخاص با ضريب اطمينان بيشتري حاضر به اعتماد هستند چرا که ميدانند در صورت اشتباه و اعتماد کردن به فردي که لايق آن نيست قانون به راحتي به خدمت آنها شتافته و ضرر و زيان موثري نخواهند ديد.
چرا بايد اعتماد کنيم؟
در پارهاي جوامع ساختار جامعه مدني بر مبناي سيستم درونگرا طرحريزي شده است. در اين جوامع ساختار اجتماعي و اداري و قوانين و مقررات به گونهاي است که افراد در برآوردن نيازهاي متعارف خود با کمترين دردسري مواجهه هستند و چندان نيازي به اعتماد کردن ندارند. اما در جامعه ما سيستمهاي حمايتي لازم براي يک جامعهاي که مدني به خوبي شکل نگرفته، مردم براي پر کردن خلأ نهادها و رفع دردسرها بايد به هم اعتماد کنند. اگر دقت کرده باشيد هنوز در بازار ما داشتن يک معرف بزرگترين اعتبار است.چگونه اعتماد کنيم؟
تشويق روحيه اعتماد در جامعه به معناي نفي روشهاي کنترل نيست. سادهلوحي با اعتماد هوشمندانه فرق ميکند. آدم سادهلوح قضاوت منطقي ندارد و به اصطلاح چشم و گوش بسته عمل ميکند. توقع و تصور وي از فرد قابل اعتماد غلط است وي دربست و صد در صد به ديگران اعتماد ميکند. اما کسي که قضاوت منطقي دارد آدمها را دستکم بعد از توان، تلاش و تسلط به مسايل نسبي ميبيند.
رمزهايي براي اعتماد کردن
• از غريبهها نترسيم: ما از غريبهها ميترسيم حال آنکه غريبه اصلا معني ندارد. غريبه کسي است که او را نشناسيد. همکار جديد شما از نظرتان شايد غريبه باشد اما همين همکار، آشنا و دوست تعداد زيادي از افرادي است که با او در ارتباطند. اگر شما هم با او ارتباط برقرار کنيد ديگر براي شما غريبه نخواهد بود.
• به خود اعتماد داشته باشيد: افرادي که به خود اعتماد دارند به راحتي ميتوانند دايره اشخاص مورد اعتماد خويش را افزايش دهند. افرادي که به خود اعتماد دارند حرفهاي ديگران را ميشنوند اما درنهايت خود تصميم گيرنده هستند.
• اعتماد 100 درصد نکنيد: اگر به دنبال کسي هستيد که به حرف او صددرصد اعتماد کنيد هرگز چنين شخصي را نخواهيد يافت. فرد مورد اعتماد شما شايد بيشتر از شما بداند اما همهچيز را نميداند.
• خطا را تعميم ندهيد: گاهي پيش ميآيد که شما به کسي اعتماد ميکنيد ولي نظر پيشنهادي او به شما اشتباه درميآيد. اگر چنين شد اعتماد خود را به شخص از دست ندهيد. انسان جايزالخطاست.
• خود را درگير کنيد: وقتي به کسي اعتماد کرديد تمام مسووليت و عواقب کاري خود را به گردن او نيندازيد. از او به عنوان يک نيروي کمکي ياري بخواهيد. عمل اصلي بر عهده خود شماست.
• هزينه اعتماد را بپردازيد: مأموران گمرک معمولا به همه مسافران اعتماد ميکنند و اين در حالي است که امکان دارد چند نفر از اعتماد آنها سوءاستفاده کنند. هزينه رواني- اجتماعي اين سوءاستفادهها خيلي کمتر از آن است که به همه مسافران بياعتماد باشند و کيف همه را بگردند. وقتي به کسي اعتماد کنيم، گاهي نيز پيش ميآيد که فريب بخوريم.
• هوشيار باشيد: اعتماد کردن به معني پذيرش صد در صد هر مورد نيست. عاقلانه رفتار کردن شرط نخست اعتماد است. دقت کنيد زيرا مرز بين اعتماد به ديگران و سادهلوحي بسيار باريک است.
معمولا وقتي چنين سوالي از کسي بپرسيد افراد فقط از جنبه منطقي و به عبارتي با «دودوتا چهار تا» جوابتان را ميدهند اما در عمل ملاکهاي ما براي اعتماد کردن به ديگران آميزهاي از منطق و احساس است. قيافه، وضعيت ظاهري، نحوه بيان، حرکات دست و صورت و سر و حتي جنس طرف مقابل بر روي اعتماد يا عدم اعتماد ما نقش اساسي دارد و کلاهبرداران نيز با استفاده از همين فاکتورهاي حسي- ظاهري افراد را فريب ميدهند.
وضع اقتصادي بدتر، اعتماد کمتر
هر چه وضعيت اقتصادي دشوارتر باشد، ضريب خطرپذيري و اعتماد کاهش مييابد. در چنين شرايطي مردم خودبين شده و سعي ميکنند تنها گليم خود را از آب بکشند. امنيت اجتماعي و ثبات در جامعه در تسري روحيه اعتماد ميان مردم بسيار موثر است. وقتي در يک جامعه تنشها و برخوردها شدت گيرد، احساس اعتماد به خطر ميافتد و کمتر کسي حاضر است خطرپذيري کند. ميزان و گستره نظم و قانون در جامعه يکي از توابع امنيت اجتماعي است. وقتي در جامعه نظم حکمفرما باشد، اشخاص با ضريب اطمينان بيشتري حاضر به اعتماد هستند چرا که ميدانند در صورت اشتباه و اعتماد کردن به فردي که لايق آن نيست قانون به راحتي به خدمت آنها شتافته و ضرر و زيان موثري نخواهند ديد.
چرا بايد اعتماد کنيم؟
در پارهاي جوامع ساختار جامعه مدني بر مبناي سيستم درونگرا طرحريزي شده است. در اين جوامع ساختار اجتماعي و اداري و قوانين و مقررات به گونهاي است که افراد در برآوردن نيازهاي متعارف خود با کمترين دردسري مواجهه هستند و چندان نيازي به اعتماد کردن ندارند. اما در جامعه ما سيستمهاي حمايتي لازم براي يک جامعهاي که مدني به خوبي شکل نگرفته، مردم براي پر کردن خلأ نهادها و رفع دردسرها بايد به هم اعتماد کنند. اگر دقت کرده باشيد هنوز در بازار ما داشتن يک معرف بزرگترين اعتبار است.چگونه اعتماد کنيم؟
تشويق روحيه اعتماد در جامعه به معناي نفي روشهاي کنترل نيست. سادهلوحي با اعتماد هوشمندانه فرق ميکند. آدم سادهلوح قضاوت منطقي ندارد و به اصطلاح چشم و گوش بسته عمل ميکند. توقع و تصور وي از فرد قابل اعتماد غلط است وي دربست و صد در صد به ديگران اعتماد ميکند. اما کسي که قضاوت منطقي دارد آدمها را دستکم بعد از توان، تلاش و تسلط به مسايل نسبي ميبيند.
رمزهايي براي اعتماد کردن
• از غريبهها نترسيم: ما از غريبهها ميترسيم حال آنکه غريبه اصلا معني ندارد. غريبه کسي است که او را نشناسيد. همکار جديد شما از نظرتان شايد غريبه باشد اما همين همکار، آشنا و دوست تعداد زيادي از افرادي است که با او در ارتباطند. اگر شما هم با او ارتباط برقرار کنيد ديگر براي شما غريبه نخواهد بود.
• به خود اعتماد داشته باشيد: افرادي که به خود اعتماد دارند به راحتي ميتوانند دايره اشخاص مورد اعتماد خويش را افزايش دهند. افرادي که به خود اعتماد دارند حرفهاي ديگران را ميشنوند اما درنهايت خود تصميم گيرنده هستند.
• اعتماد 100 درصد نکنيد: اگر به دنبال کسي هستيد که به حرف او صددرصد اعتماد کنيد هرگز چنين شخصي را نخواهيد يافت. فرد مورد اعتماد شما شايد بيشتر از شما بداند اما همهچيز را نميداند.
• خطا را تعميم ندهيد: گاهي پيش ميآيد که شما به کسي اعتماد ميکنيد ولي نظر پيشنهادي او به شما اشتباه درميآيد. اگر چنين شد اعتماد خود را به شخص از دست ندهيد. انسان جايزالخطاست.
• خود را درگير کنيد: وقتي به کسي اعتماد کرديد تمام مسووليت و عواقب کاري خود را به گردن او نيندازيد. از او به عنوان يک نيروي کمکي ياري بخواهيد. عمل اصلي بر عهده خود شماست.
• هزينه اعتماد را بپردازيد: مأموران گمرک معمولا به همه مسافران اعتماد ميکنند و اين در حالي است که امکان دارد چند نفر از اعتماد آنها سوءاستفاده کنند. هزينه رواني- اجتماعي اين سوءاستفادهها خيلي کمتر از آن است که به همه مسافران بياعتماد باشند و کيف همه را بگردند. وقتي به کسي اعتماد کنيم، گاهي نيز پيش ميآيد که فريب بخوريم.
• هوشيار باشيد: اعتماد کردن به معني پذيرش صد در صد هر مورد نيست. عاقلانه رفتار کردن شرط نخست اعتماد است. دقت کنيد زيرا مرز بين اعتماد به ديگران و سادهلوحي بسيار باريک است.