تنوع در ارائه خدمات، بکارگيري روشهاي گوناگون در جذب مشتري و برخورداري از وجههاي مناسب از جمله ويژگيهايي است که همگان آن را لازمه موفقيت يک هتل خوب مي دانند و برخي ديگر نيز تنها، قابل قبول بودن، بومي بودن و تقليد نکردن را عوامل موفقيت يک هتل ميدانند. حق با کدامين گروه است؟
امروزه، هيجان، عامل به وجود آوردن مسافرت به شمار ميرود. در اين ميان تنها عده محدودي از افراد هميشگي و همسان بودن هتلهاي مختلف را مايه راحتي و رفاه خود ميدانند در حالي که بيشتر مردم با عوامل ديگري هم چون تنوع در ارائه خدمات، کيفيت مناسب، مواجه شدن با برخورداري صميمانه از سوي کارکنان و حتي بومي بودن هتلها احساس راحتي و خوشي ميکنند. برخي کارشناسان معتقدند ايجاد محيطي دلپذير براي گذراندن تجربيات مسافرتي خاطرهانگيز باعث برانگيخته شدن احساسي خاص در مشتريان شده و راه را براي خرج آسان پولهايي که به سختي به دست آوردهاند، هموار ميسازد. اين امور که به نوعي مجذوب کردن مسافران به ويژگيهاي بومي و خاص منطقهاي است، فن جذب مشتري ناميده مي شود.
هتلداران موفق، آنهايي هستند که براي قرار گرفتن در مسير شهرت و جذب مسافر، هيجانات و انتظارات مشتريان خود را ارزيابي مي کنند. در واقع بازاريابان و هتلداران محلي، بايد براي رسيدن به حد مطلوب درآمد با دقتي بيشتر از قبل اهداف اقتصادي و منابع تامين کننده آن را مدنظر قرار دهند. پاسخ گويي از طريق روشهاي محسوس با نمونههاي بومي به مشتريان همان چيزي است که بسياري از بازاريابان بزرگ جهاني قادر به دست يافتن به آنها نيستند.
استاندارد کردن و يا هم سطح شدن با معيارهاي بينالمللي و معتبر بحث ديگري است که بسياري از هتلها و هتلدارهاي امروزي براي رسيدن به هدف نهايي به آن روي آوردهاند.
از اين رو برخي بومي کردن هتلها را بازگشت به محدوديتهايي از قبيل غذاهاي محلي و خدمات محدود و سطح پايين قلمداد کردهاند، با اين وجود نگاه عميقتر به هر دو بخش نمايي ظاهري از اتاقهايي را به نظر مشتريان مي رساند که از تختها و امکانات مشابهي در سراسر جهان بهره بردهاند. اتاقهايي که تنها براي رفع خستگي و نه چيز، ديگرطراحي شدهاند. اين امر باعث شده است که حتي بزرگترين فست فودهاي جهان نيز به استانداردکردن محصولات خود روي آورند اما آيا اين استاندارد شدن تنها بالا رفتن کيفيت ساندويچهاي آنان را در بر ميگيرد؟
در حقيقت خير. هدف اين مراکز برگرداندن طعم غذاهاي خانگي به مشتريان است اين امر علاوه بر بالا بردن سطح کيفي محصول، رضايت مشترياني را به دنبال دارد که براي خريد اين غذاها پول پرداخت ميکنند اين عمل همان رضايت متقابل فروشنده و مشتري است.
از اين رو بايد به ياد داشت که مسافرت چه براي تجار و چه براي افراد عادي و خانوادهها ،تجربهاي گران قيمت محسوب ميشود از اين رو در اختيار قرار دادن تمامي خدمات براي مسافران ميتواند تجربهاي مفيد و ماندگار در ذهن مشتريان قرار دهد. استاندارد شدن تختها، تنها راه حل اين مشکل نيست.
امروزه، هيجان، عامل به وجود آوردن مسافرت به شمار ميرود. در اين ميان تنها عده محدودي از افراد هميشگي و همسان بودن هتلهاي مختلف را مايه راحتي و رفاه خود ميدانند در حالي که بيشتر مردم با عوامل ديگري هم چون تنوع در ارائه خدمات، کيفيت مناسب، مواجه شدن با برخورداري صميمانه از سوي کارکنان و حتي بومي بودن هتلها احساس راحتي و خوشي ميکنند. برخي کارشناسان معتقدند ايجاد محيطي دلپذير براي گذراندن تجربيات مسافرتي خاطرهانگيز باعث برانگيخته شدن احساسي خاص در مشتريان شده و راه را براي خرج آسان پولهايي که به سختي به دست آوردهاند، هموار ميسازد. اين امور که به نوعي مجذوب کردن مسافران به ويژگيهاي بومي و خاص منطقهاي است، فن جذب مشتري ناميده مي شود.
هتلداران موفق، آنهايي هستند که براي قرار گرفتن در مسير شهرت و جذب مسافر، هيجانات و انتظارات مشتريان خود را ارزيابي مي کنند. در واقع بازاريابان و هتلداران محلي، بايد براي رسيدن به حد مطلوب درآمد با دقتي بيشتر از قبل اهداف اقتصادي و منابع تامين کننده آن را مدنظر قرار دهند. پاسخ گويي از طريق روشهاي محسوس با نمونههاي بومي به مشتريان همان چيزي است که بسياري از بازاريابان بزرگ جهاني قادر به دست يافتن به آنها نيستند.
استاندارد کردن و يا هم سطح شدن با معيارهاي بينالمللي و معتبر بحث ديگري است که بسياري از هتلها و هتلدارهاي امروزي براي رسيدن به هدف نهايي به آن روي آوردهاند.
از اين رو برخي بومي کردن هتلها را بازگشت به محدوديتهايي از قبيل غذاهاي محلي و خدمات محدود و سطح پايين قلمداد کردهاند، با اين وجود نگاه عميقتر به هر دو بخش نمايي ظاهري از اتاقهايي را به نظر مشتريان مي رساند که از تختها و امکانات مشابهي در سراسر جهان بهره بردهاند. اتاقهايي که تنها براي رفع خستگي و نه چيز، ديگرطراحي شدهاند. اين امر باعث شده است که حتي بزرگترين فست فودهاي جهان نيز به استانداردکردن محصولات خود روي آورند اما آيا اين استاندارد شدن تنها بالا رفتن کيفيت ساندويچهاي آنان را در بر ميگيرد؟
در حقيقت خير. هدف اين مراکز برگرداندن طعم غذاهاي خانگي به مشتريان است اين امر علاوه بر بالا بردن سطح کيفي محصول، رضايت مشترياني را به دنبال دارد که براي خريد اين غذاها پول پرداخت ميکنند اين عمل همان رضايت متقابل فروشنده و مشتري است.
از اين رو بايد به ياد داشت که مسافرت چه براي تجار و چه براي افراد عادي و خانوادهها ،تجربهاي گران قيمت محسوب ميشود از اين رو در اختيار قرار دادن تمامي خدمات براي مسافران ميتواند تجربهاي مفيد و ماندگار در ذهن مشتريان قرار دهد. استاندارد شدن تختها، تنها راه حل اين مشکل نيست.