آخرین تماس نزدیک ما (از نظر فنی )با فوتبال جهان ، قبل از این وقفه با سبکهای دفاعی اروپای شرقی و سیستم محبوب ان 2-4-4 با دفاع آخر و البته 2-3-5 دفاعی بود که تا سالهای اخیر با سخت جانی بعنوان تنها سیستم رایج در فوتبال ما به حیات خود ادامه می داد و به تنها الگوی فکری مربیان ما و بریده از اخرین دستاوردهای فنی در جهان که بسرعت در حال تغییر و تحول بود ، تبدیل شد و هنوز هم هوادار سرسختی مثل آن گزارشگر- مربی دارد که مورینیو را بخاطر نداشتن دفاع پوششی در گزارشهایش به باد انتقاد می گیرد.
توضیح تاثیر نامطلوب و پایدار چنین تفکر نا متجانس با فوتبال ما چندین مقاله جداگانه می طلبد اما فقط به این مختصر بسنده میکنیم که هر گاه فوتبال ایران برای حفظ اندوخته اش به تفکرات دفاعی روی آورد ، نا موفق ماند و بسادگی حذف شد و برعکس هرگاه زنجیر تفکرات صرفا دفاعی به هر دلیلی گسسته شد ، فوتبال ایران به موفقیت های مقطعی دست پیدا کرد.
یک نمونه ، بازی کویت
در بازی با کویت تدابیر فنی برای حفظ نتیجه از همان اوائل نیمه دوم و با کاستن از تعداد بازیکنان در حملات اغاز شد ، حتی در تعویض ها امدن حاج صفی بجای جباری نیز حاکی از شکل گیری چنین ذهنیتی در تفکرات سر مربی برای ادامه بازی بود ( در حالی که تا آن زمان بجز دقایقی در اوائل بازی تیم ایران تیم برتر زمین بود ) وفرصتی که می توانست با بردی شیرین در زمین حریف اعتماد بنفس ترک برداشته تیم ملی را بعداز دو برد پیاپی ترمیم کند، به سادگی از دست رفت .
این اتفاق نه چندان ساده و در شرایطی که ما برای صعود به جام جهانی به پاکباختگی و شجاعت داریم ، ناشی از ذهنیتی ریشه دار و دیرین جا خوش کرده در فوتبال ماست ، که به سرمربی تیم ملی نیز سرایت کرده است . امسال این ترس واحتیاط بیجا ، در کار مربی موفقی مثل قلعه نوعی در مقابله با حریفان اسیائی، مشهود است و انرا در چینش خط هافبک و اصرار در حفظ توپ توسط استقلال در میانه میدان می توان دید.
این نوع تفکر در طول این سالها از طرفی سبب حتی جری شدن حریفان کم نام و نشان ما در اسیا شده و از طرف دیگر فوتبال ما نمیتواند از تمامی پتانسیل خود بطور کامل سود ببرد . ایران در اسیا صاحب اعتباری دیرینه است و فوتبال ما را فوتبالی تهاجمی ، درگیرانه با بازیکنانی تکنیکی در سطحی بالاتر از سطح متوسط اسیا می شناسند و علیرغم ناکامیهای سالهای اخیر هنوز از ان هراس دارند لذا نباید اجازه داد این باور ( درست یا غلط ) مخدوش شود چون امتیازی روحی روانی و مثبت برای ما و منفی برای حریفان است .
شجاع باشیم ...
گرفتن بازی هجومی و شجاعانه از تیم های ایرانی بویژه تیم ملی که بازیکنانش بطور غریزی با این ذهنیت ( فوتبال تهاجمی ) در بستری خودرو پرورش می یابند و حفظ این ویژگی حتی سبب ارتقا سطح کیفی دفاعی تیمهای ایرانی می شود چون در چنین مواردی بازیکنان ایرانی با روحیه بالا و با تمام وجود اشتباهات همدیگر را پوشش می دهند و بر عکس در رویکرد به تفکرات دفاعی با هر هدفی، بازیکنان به انجام وظیفه در حدود منطقه خود می پردازند و میزان همکاریهای گروهی انان کاهش پیدا می کنند .
کار یحیی گل محمدی در نیم فصل دوم مثالی است بر این نگره . این مربی ذهنیتی هجومی را به تیم خود القا کرد حتی تغییراتی مثل استفاده از حقیقی در خط هافبک نیز در این راستا بود و نه تنها نتایج بهتری کسب کرد بلکه کار دفاعی پرسپولیس نیز اشکارا بهتر شد این ذهنیت اثر مثبت بر بازی گروهی و انفرادی بازیکنان تیم داشت گوئی با بازیکنان جدیدی مواجهیم . مثلا بازی نوری و رضائی و... کاملا موثر به نظر می آید درحالیکه تیم همان و بازیکنان همان نفرات هستند و یحیی معجزه خاصی نکرده است.
توجه به خصلت ذاتی هجومی سبک فوتبال ایرانی حتی تماشاگران را نیز سر ذوق می آورد چنانچه ترفند موفق اقای قلعه نوعی در اداره دربی با واکنش منفی مواجه شد .
کی روش و فوتبال ایرانی
بدون شک کارلوس کی روش از کفایت وتجربه لازم برای هدایت تیم ملی ایران برخورداراست و فقط نیاز به تعمق و شناخت بیشتر و مراجعه و مطالعه بازیهای تیم ملی در مواقعی که موفق عمل کرده ، دارد تا با استفاده از توانائی های فنی خود تیم ملی ایران را در چارچوب فوتبال ایرانی و ذهنیتی متناسب با ان سازمان دهی کند.
رضایت و جلب تماشگران بیشتر در گرو بازیهای شجاعانه و هجومی و بدور از ترس است که حتی در صورت ناکامی هم علاقمندان باخت سرافرازانه را به بازی ذلیلانه در مقابل حریفان ترجیح می دهند.
در نهایت این نوشته نه به قصد نفی عملکرد فنی سرمربی تیم ملی ، که برای نشان دادن عواقب اتخاذ استراتژی هائی است که با روح فوتبال ایرانی بیگانه است و تاثیری فلج کننده بر عملکرد بازیکنان و تیمهای ایرانی دارد .
توضیح تاثیر نامطلوب و پایدار چنین تفکر نا متجانس با فوتبال ما چندین مقاله جداگانه می طلبد اما فقط به این مختصر بسنده میکنیم که هر گاه فوتبال ایران برای حفظ اندوخته اش به تفکرات دفاعی روی آورد ، نا موفق ماند و بسادگی حذف شد و برعکس هرگاه زنجیر تفکرات صرفا دفاعی به هر دلیلی گسسته شد ، فوتبال ایران به موفقیت های مقطعی دست پیدا کرد.
یک نمونه ، بازی کویت
در بازی با کویت تدابیر فنی برای حفظ نتیجه از همان اوائل نیمه دوم و با کاستن از تعداد بازیکنان در حملات اغاز شد ، حتی در تعویض ها امدن حاج صفی بجای جباری نیز حاکی از شکل گیری چنین ذهنیتی در تفکرات سر مربی برای ادامه بازی بود ( در حالی که تا آن زمان بجز دقایقی در اوائل بازی تیم ایران تیم برتر زمین بود ) وفرصتی که می توانست با بردی شیرین در زمین حریف اعتماد بنفس ترک برداشته تیم ملی را بعداز دو برد پیاپی ترمیم کند، به سادگی از دست رفت .
این اتفاق نه چندان ساده و در شرایطی که ما برای صعود به جام جهانی به پاکباختگی و شجاعت داریم ، ناشی از ذهنیتی ریشه دار و دیرین جا خوش کرده در فوتبال ماست ، که به سرمربی تیم ملی نیز سرایت کرده است . امسال این ترس واحتیاط بیجا ، در کار مربی موفقی مثل قلعه نوعی در مقابله با حریفان اسیائی، مشهود است و انرا در چینش خط هافبک و اصرار در حفظ توپ توسط استقلال در میانه میدان می توان دید.
این نوع تفکر در طول این سالها از طرفی سبب حتی جری شدن حریفان کم نام و نشان ما در اسیا شده و از طرف دیگر فوتبال ما نمیتواند از تمامی پتانسیل خود بطور کامل سود ببرد . ایران در اسیا صاحب اعتباری دیرینه است و فوتبال ما را فوتبالی تهاجمی ، درگیرانه با بازیکنانی تکنیکی در سطحی بالاتر از سطح متوسط اسیا می شناسند و علیرغم ناکامیهای سالهای اخیر هنوز از ان هراس دارند لذا نباید اجازه داد این باور ( درست یا غلط ) مخدوش شود چون امتیازی روحی روانی و مثبت برای ما و منفی برای حریفان است .
شجاع باشیم ...
گرفتن بازی هجومی و شجاعانه از تیم های ایرانی بویژه تیم ملی که بازیکنانش بطور غریزی با این ذهنیت ( فوتبال تهاجمی ) در بستری خودرو پرورش می یابند و حفظ این ویژگی حتی سبب ارتقا سطح کیفی دفاعی تیمهای ایرانی می شود چون در چنین مواردی بازیکنان ایرانی با روحیه بالا و با تمام وجود اشتباهات همدیگر را پوشش می دهند و بر عکس در رویکرد به تفکرات دفاعی با هر هدفی، بازیکنان به انجام وظیفه در حدود منطقه خود می پردازند و میزان همکاریهای گروهی انان کاهش پیدا می کنند .
کار یحیی گل محمدی در نیم فصل دوم مثالی است بر این نگره . این مربی ذهنیتی هجومی را به تیم خود القا کرد حتی تغییراتی مثل استفاده از حقیقی در خط هافبک نیز در این راستا بود و نه تنها نتایج بهتری کسب کرد بلکه کار دفاعی پرسپولیس نیز اشکارا بهتر شد این ذهنیت اثر مثبت بر بازی گروهی و انفرادی بازیکنان تیم داشت گوئی با بازیکنان جدیدی مواجهیم . مثلا بازی نوری و رضائی و... کاملا موثر به نظر می آید درحالیکه تیم همان و بازیکنان همان نفرات هستند و یحیی معجزه خاصی نکرده است.
توجه به خصلت ذاتی هجومی سبک فوتبال ایرانی حتی تماشاگران را نیز سر ذوق می آورد چنانچه ترفند موفق اقای قلعه نوعی در اداره دربی با واکنش منفی مواجه شد .
کی روش و فوتبال ایرانی
بدون شک کارلوس کی روش از کفایت وتجربه لازم برای هدایت تیم ملی ایران برخورداراست و فقط نیاز به تعمق و شناخت بیشتر و مراجعه و مطالعه بازیهای تیم ملی در مواقعی که موفق عمل کرده ، دارد تا با استفاده از توانائی های فنی خود تیم ملی ایران را در چارچوب فوتبال ایرانی و ذهنیتی متناسب با ان سازمان دهی کند.
رضایت و جلب تماشگران بیشتر در گرو بازیهای شجاعانه و هجومی و بدور از ترس است که حتی در صورت ناکامی هم علاقمندان باخت سرافرازانه را به بازی ذلیلانه در مقابل حریفان ترجیح می دهند.
در نهایت این نوشته نه به قصد نفی عملکرد فنی سرمربی تیم ملی ، که برای نشان دادن عواقب اتخاذ استراتژی هائی است که با روح فوتبال ایرانی بیگانه است و تاثیری فلج کننده بر عملکرد بازیکنان و تیمهای ایرانی دارد .