وقتي كودك 6 ماههاي والد اصلي، يعني مادر خود را از دست ميدهد، علايم جسمي مثل بياشتهايي در او ظاهر ميشود...
هرچه سن كودك بالاتر ميرود دركش از مسايل عميقتر ميشود. كودكان تا قبل از دبستان، مرگ را قابل برگشت ميدانند و در مراسم سوگواري هم احساس نميكنند والد فوتشده ديگر برنميگردد، ولي بهتدريج متوجه ميشوند مرگ جزئي از زندگي است و بايد آن را پذيرفت. بايد تعريف سادهاي از مرگ براي او داشته باشيم مثلا بگوييم پدر يا مادر فوتشده ديگر قادر به انجام کاري نيست و از اين بابت خيلي متاسفيم ولي كاري از دستمان برنميآيد. بياطلاعي بزرگترها از شيوه صحيح برخورد با كودكي كه والد خود را از دست داده است، باعث ميشود اطلاعات غلطي به كودك داده شود. سعي كنيم از اسطورهسازي غلط بپرهيزيم و وقايع پيشآمده را عيني و در حد فهم كودك توضيح دهيم زيرا با تعريف زياد مجبوريم به سوالهايي پاسخ دهيم كه خودمان اطلاع درستي از آنها نداريم و كودك را گيج و نگران ميكنيم. برخوردهاي غلط بزرگترها با كودكان عبارتند از:
در انتظار نگهداشتن كودك: كودك را در انتظار نگه نداريد. نگوييد بابا يا مامان به سفر دوري رفته يا قرار است كادويي برايت بفرستد. در اين حالت مجبور ميشويد هميشه نقش بازي كنيد و با اين كار با دو مشكل روبرو ميشويد، يكي غم از دست دادن عزيز و ديگري صادق نبودن با كودك.
صحبت از بهشت و جهنم: گاهي براي تسلي كودك ميگوييم فرد درگذشته به بهشت رفته و جايش بهتر از ماست. اين ميتواند در آينده ميل به خودكشي را در كودك بيشتر كند. جملهاي مثل «خدا آدمهاي خوب را پيش خودش ميبرد» نيز باعث ميشود كودك تصور كند كساني كه زندهاند، آدمهاي بدي هستند. تا حد امكان از دادن اطلاعاتي كه براي كودك قابل فهم نيستند، بپرهيزيد.
مسووليت دادن به كودك: اگر كودك فرزند اول خانواده است، نبايد مسووليت سنگيني به او سپرده شود مثلا وقتي پدر خانواده فوت ميكند نبايد به فرزند پسرش بگوييد تو مرد خانه هستي. با اين مسووليت، بار هيجاني زيادي به كودك تحميل ميشود.
دوركردن كودك از مراسم سوگواري: اجازه دهيد كودك در مراسم سوگواري شركت كند و احساساتش را بروز دهد. درباره اتفاق رخداده با او صحبت كنيد. كودك مانند بزرگترها بايد مراسم را از نزديك ببيند و حتي ناراحتياش را ابراز كند. كودكان زير 9-8 سال نبايد در مراسم خاكسپاري شركت كنند ولي در سنين بالاتر ميتوانند در مراسم حضور داشته باشند، حتي در صورتي كه ظاهر تغيير نكرده باشد، ميتوانند متوفي را ببينند.
پاك كردن خاطرات متوفي: در مراحل بحراني تصميم نگيريد. عوضكردن خانه يا از بين بردن وسايل فرد درگذشته، به صورت عقدهاي در كودك درميآيند و در آينده آثار خود را نشان ميدهند. بعد از پايان مراسم سوگواري يك شيء كوچك مثل عكس يا ساعت متوفي را به عنوان نماد و يادبود به كودك بدهيد.
هرچه سن كودك بالاتر ميرود دركش از مسايل عميقتر ميشود. كودكان تا قبل از دبستان، مرگ را قابل برگشت ميدانند و در مراسم سوگواري هم احساس نميكنند والد فوتشده ديگر برنميگردد، ولي بهتدريج متوجه ميشوند مرگ جزئي از زندگي است و بايد آن را پذيرفت. بايد تعريف سادهاي از مرگ براي او داشته باشيم مثلا بگوييم پدر يا مادر فوتشده ديگر قادر به انجام کاري نيست و از اين بابت خيلي متاسفيم ولي كاري از دستمان برنميآيد. بياطلاعي بزرگترها از شيوه صحيح برخورد با كودكي كه والد خود را از دست داده است، باعث ميشود اطلاعات غلطي به كودك داده شود. سعي كنيم از اسطورهسازي غلط بپرهيزيم و وقايع پيشآمده را عيني و در حد فهم كودك توضيح دهيم زيرا با تعريف زياد مجبوريم به سوالهايي پاسخ دهيم كه خودمان اطلاع درستي از آنها نداريم و كودك را گيج و نگران ميكنيم. برخوردهاي غلط بزرگترها با كودكان عبارتند از:
در انتظار نگهداشتن كودك: كودك را در انتظار نگه نداريد. نگوييد بابا يا مامان به سفر دوري رفته يا قرار است كادويي برايت بفرستد. در اين حالت مجبور ميشويد هميشه نقش بازي كنيد و با اين كار با دو مشكل روبرو ميشويد، يكي غم از دست دادن عزيز و ديگري صادق نبودن با كودك.
صحبت از بهشت و جهنم: گاهي براي تسلي كودك ميگوييم فرد درگذشته به بهشت رفته و جايش بهتر از ماست. اين ميتواند در آينده ميل به خودكشي را در كودك بيشتر كند. جملهاي مثل «خدا آدمهاي خوب را پيش خودش ميبرد» نيز باعث ميشود كودك تصور كند كساني كه زندهاند، آدمهاي بدي هستند. تا حد امكان از دادن اطلاعاتي كه براي كودك قابل فهم نيستند، بپرهيزيد.
مسووليت دادن به كودك: اگر كودك فرزند اول خانواده است، نبايد مسووليت سنگيني به او سپرده شود مثلا وقتي پدر خانواده فوت ميكند نبايد به فرزند پسرش بگوييد تو مرد خانه هستي. با اين مسووليت، بار هيجاني زيادي به كودك تحميل ميشود.
دوركردن كودك از مراسم سوگواري: اجازه دهيد كودك در مراسم سوگواري شركت كند و احساساتش را بروز دهد. درباره اتفاق رخداده با او صحبت كنيد. كودك مانند بزرگترها بايد مراسم را از نزديك ببيند و حتي ناراحتياش را ابراز كند. كودكان زير 9-8 سال نبايد در مراسم خاكسپاري شركت كنند ولي در سنين بالاتر ميتوانند در مراسم حضور داشته باشند، حتي در صورتي كه ظاهر تغيير نكرده باشد، ميتوانند متوفي را ببينند.
پاك كردن خاطرات متوفي: در مراحل بحراني تصميم نگيريد. عوضكردن خانه يا از بين بردن وسايل فرد درگذشته، به صورت عقدهاي در كودك درميآيند و در آينده آثار خود را نشان ميدهند. بعد از پايان مراسم سوگواري يك شيء كوچك مثل عكس يا ساعت متوفي را به عنوان نماد و يادبود به كودك بدهيد.