• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

کولی ها در شرق

Nicol

متخصص بخش گردشگری
کولی ها در شرق

banjara-tribe1_3554.jpg

دختران بانجارایی
در شرق هم كولي‌ها نامهاي خاصي دارند، در تركیه به کولی ها «چینگنه»(يعني چنگ زن)،پوشا،آبدال ،دوم و رومن» مي‌گويند. افغانها نام «كولي، چنگر، جت ،قوال ،لولي و جوگی» را بر آنها نهاده‌اند.در ارمنستان به کولیها«بوشا یا پوشا »،و دربیشتر کشورهای عربی به کولیها«دومری» و «غجر»و«صلب»(در عراق«كاولية»ودر سوریه و مصر و فلسطین« نَوَر»و « نوری»و در تونس« جمازیه» )میگویند.

بسیاری از کولی ها خود را «دام» ، «دوم» (Dom) یا « رُم » می نامند که در زبان رومنی به معنی بشر است.

بانجارا (Banjara)
بانجارا مردمي هستند كه به زبان لامبادي (Lambadi) يا لاماني (Lamani) صحبت مي‌كنند. آنها را با دست كم 53 نام مختلف مي‌شناسند و از نظر تاريخي ريشه كولي‌هاي كره زمين به آنها برمي‌گردد.
بسياري آنها را از فرزندان يهودياني مي‌دانند كه از مصر تبعيد شدند. آنها از مصر و ايران به هند آمده و فرهنگ مسلمانان را در قرن هفتم ميلادي با خود آوردند.

محل سكونت بانجاراها در قسمتهاي جنوبي و مركزي هند است. تقريباً حدود سه ميليون بانجارا در ايالت آندرا پرادش (Andhra Pradesh) زندگي مي‌كنند. ديگران در ايالت‌هاي كارنا تاكا (Karnataka)، ماهاراشترا (Maharashtra)، تاميل نادو (Tamil Nadu)، مايا پرادش (Madhya Pradesh)، هيما‌چال پرادش (Himachal Pradesh) راجستان و گجرات سكونت دارند. برخي از آنها نيز در پاكستان اقامت دارند.

بانجاراها را با نامهاي مختلفي مي‌شناسند و هر يك از اين نامها با لهجه‌هاي خاصي تلفظ مي‌شوند و برخي از آنها عبارتند از:
باروپيا (Bahrupia)، بانگالا، بانجارا، بانجاري، بانجوري، بونجوري، برين جاري، دوماكال، گوهر هِركِري، گولا، گورماتي، گور، گورمارتي، گوواريا، جيپسي، كاكِري، خانابادوش، كورا، لابان، لابانا، لاپ‌هان، لاب‌هاني موكا، لاخي، لامان، لاماني، لامبادا، لامبادي، لامبارا، لامبو، لاوانا، لاواني، لِمادي، لومبادي، لومباردي، لوماديل، مات هوري بانجاري، نائيك، راجپوت، سينگالي، سيركي باند، سوگالي، سوگاليس، سوكالي، سونار، تاندا، وانارا، وانجاري، ونجاري، وانجي.
دوس‌سه‌را(Dussehra)، ديپ پاوالي (Dippavali) و هولي (Holi) جشن‌هاي آنها هستند. دراين جشن‌ها آنها به خانه‌هاي يكديگر مي‌روند، مي‌رقصند و هديه‌ مي‌دهند و مي‌گيرند.آواز و رقص بخش مهمي از زندگي روزانه بانجاراهاست. زنها لباسهاي گلدوزي رنگارنگ و بسيار زيبايي مي‌پوشند و از مهره‌‌هاي رنگارنگ و جواهرات بسيار زيبايي استفاده مي‌كنند.

بانجاراها عموماً به آئين هندو ــ آنيميسم و عده‌اي هم به اسلام اعتقاد دارند. هندوئيسم را از فرهنگهاي پيراموني خود جذب كرده و با آئين‌هاي آنيميسم در‌هم‌آميخته‌اند.
مهمترين آئين ديني آنها كالي‌كادوي (Kalikadevi) يا بهاواني (Bhavani) است. آئين‌هاي كوچكتر شامل كاندرآئو (Kanderao)، سيتالادوي (Sitaladevi) و ماريائي (Mariai) است كه با قرباني كردن همراه است.

بانجاراها خود را فرزندان ابراهيم خليل(ع) مي‌دانند و هيچ تمايلي به مسيحي شدن نشان نمي‌دهند. آنها آميزش با ديگر قبايل و طبقات را تهديدي براي قوميت خود تلقي مي‌كنند و مي‌ترسند كه خداوند براي خانواده‌ها و اجتماعشان بلا نازل كند. بسياري احساس مي‌كنند با مسيحي شدن، طبقه اجتماعي خود را پائين مي‌آورند.​
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
کولیها در ایران
جي ـ پي ـ تيت كه در اواخر دوران قاجار از سوي دولت بريتانيا جهت تعيين حدود مرزي ايران و افغانستان به منطقه‌ي سيستان اعزام شده بود، تحقيقاتي را در مورد اقوام ساكن در بلوچستان و ازجمله گوجرها كه شاخه‌اي از كولي‌ها هستند، به عمل آورده و آنان را با گودارهاي ساكن در شمال ايران و جات‌ها از يك ريشه قلمداد نموده است.

نكته‌ي قابل توجه در تحقيقات او انتساب خاستگاه اصلي جات‌ها، گوجرها و گودارها از آسياي ميانه و مهاجرت بعدي آنان به هند، سيستان و نواحي ديگر است. او در اين رابطه مي‌نويسد: «از ويژگي‌هاي گوجرها به نظر مي‌رسد كه آباء و اجدادشان سپاهي از شبانان بودند، بنابراين، اعتقادي صحيح است كه آنان را چوپان‌هاي چادرنشين و يا خانه‌بدوش از ميدان‌هاي آسياي ميانه بدانيم كه احتمالاً بعد از شكست هن‌ها [هون‌ها؟] در قرن ششم ميلادي وارد هند شده‌اند.» به رغم كنكاش گسترده و ارزشمندي كه جي ـ پي ـ تيت در مورد موقعيت و پيشينه‌ي كولي‌هاي مناطق شرقي ايران به عمل آورده است، اما نظر او در مورد خاستگاه اوليه‌ي كولي‌ها مورد ترديد جدي قوم‌شناسان است.

با وجود اينكه كولي‌ها اساساً مردمي صبور، قانع و ساده‌زيست بوده و نسبت به موضوعات سياسي و اجتماعي جوامع محل زندگي و كوچ خود مطلقاً بي‌تفاوتند، ولي گاه‌گاه تحت تعد‌ّيات و آزار نژادپرستانه يا مذهبي برخي دولت‌ها و جوامع بومي قرار داشته‌اند.

خصوصيات فردي و رفتار اجتماعي كوليان آنان را به كاست‌هاي موجود در هند شبيه ساخته است. آنچه مسلم است كولي‌ها از بازماندگان مهاجريني هستند كه به واسطه‌ي انگيزه‌ها و عوامل قومي و يا يك رشته حوادث تاريخي به ايران كوچيده‌اند. منابع تاريخي در چند مورد به چگونگي مهاجرت و جابه‌جايي اين قوم اشاره نموده‌اند. بر اساس منابع يادشده يك دوره از مهاجرت آنان مربوط به پادشاهي بهرام گور است كه به نقل از مروج‌الذهب آورده شده است.
همچنین گفته میشود شاپور اول هنگام ساختن پل شوشتر چند هزار کولی را از کابل به خوزستان آورد.

پس از اسلام نيز برخي منابع معتبر به حضور كوليان در فلات ايران تأكيد نموده‌اند. جرير طبري در تاريخ خود هنگامي كه به حوادث سال‌هاي 219ـ220 مي‌پردازد، از شورش كوليان به زمان معتصم ياد نموده مي‌نويسد:

«در ماه جمادي‌الاخر همين سال (219 ه‍ .) معتصم ما عجيف بن عنبسه را به جنگ با كولي‌ها كه در راه بصره شوريده بودند فرستاد. كولي‌ها در اين موقع راه‌ها را قطع نموده، غلات را از خرمن‌ها غارت كرده به كسكر از پيرامون‌هاي بصره برده بودند.

عجيف سپاهيان خود را مرتب ساخته در سر هر راهي جاسوسي گذاشت كه اخبار را گزارش مي‌دادند و چارپارها يك روزه آن گزارش‌ها را از طرف عجيف به خليفه المعتصم مي‌رساندند. عجيف مدت پانزده روز در برابر كولي‌ها به سختي مقاومت كرد و بر بسياري از آنها غلبه يافت.

رئيس آنها مردي بود به نام «محمدبن عثمان» و فرماندهشان «سملق» نام داشت و چنانكه گفته‌اند عجيف در اين جنگ مدت نه ماه درنگ كرد.» طبري در جايي ديگر و درباره‌ي وقايع سال 220 ه‍ . ق. مي‌نويسد: «و از جمله حوادث اين سال غلبه عجيف بر كولي‌ها و وارد كردن آنهاست به بغداد، بدين قرار كه پس از چيره شدن عجيف بر كولي‌ها به شرطي كه جان و مالشان در امان باشد در ذي‌الحجه سال 219 دست از مبارزه كشيدند. عده‌ي آنها از زن و مرد و كودك به طوري كه گفته‌اند 27 هزار نفر بوده كه از اين عده تنها 12 هزار نفر مرد جنگي بوده‌اند.

ديگر منابع اسلامي نيز اخباري جالب توجه از كوليان در اختيار نهاده‌اند «در مناقب و رجال‌كشي روايت شد كه هفتاد مرد از قوم زط (جت) پس از جنگ جمل به پيش علي(ع) آمده و او را به زبان خود خداي خوانده و بر وي سجده كردند. علي فرمود… واي بر شما اين كار را نكنيد كه من نيز آفريده‌اي چون شما هستم.»
در برخي شاهنامه‌هاي منظوم و منثور نيز درباره‌ي كوچ و مهاجرت كوليان سخن به ميان آمده است.

ثعالبي در شاهنامه‌ي منثور خود به نقل داستاني از چگونگي كوچ كوليان پرداخته و آورده است:
«روزي بهرام در مراجعت از شكار ديد جمعي موقع غروب بر چمني گرد آمده باده مي‌نوشند. آنان را از نداشتن موسيقي كه مفرح روح است، ملامت كرد.

گفتند شاهنشاها ما در صدد برآمديم كه سازنده‌اي يافته يكصد درهم نيز به او بدهيم ولي يافت نگرديد. بهرام گفت ما براي شما تهيه خواهيم كرد و امر كرد شرحي به شنگل هندي بنويسند كه چهار هزار رامشگر زبردست و خواننده‌ي خوش‌الحان به دربار او بفرستد. چون شنگل فرستاد، بهرام همه را بين ايالات تقسيم كرده امر داد، مردم با تأديه‌ي مقرري ثابتي به وسيله‌ي آنان خود را مشغول دارند و اين لوريان سياه كه شغلشان نواختن عود و ني است از نسل ايشانند.»

ديگر آثار تاريخي خاصه آثار مرتبط با سلسله‌ي افشاريه نيز از كوچ گروه پرشمار كوليان هند سخن به ميان آورده‌اند. تاريخ نادرشاهي به شكل واضحي هنرمندان هندي را به عنوان بخشي از غنايم و تاراج نادر از فتح هند به شمار آورده است: «نادرشاه صد تن از خواجه‌سرايان، صد و سي نويسنده، هزار و دويست آهنگر، سيصد بن‍ّا، صد سنگتراش و دويست و بيست درودگر به قندهار فرستاد و نقشه‌ي شهر جهان‌آباد را برداشتند و براي سرگرمي سپاهيان چندين دسته از خنياگران و نوازندگان و بازيگران را نيز از هند به ايران آوردند.»در عالم‌آراي نادري نيز آمده است «اين هنرمندان كه به ميل خود در ايران مي‌زيسته‌اند ضمناً وظيفه‌دار آموزش و فنون خويش به عمله‌ي طرب ايران بوده‌اند.»

تعدادي از سفرنامه‌هاي معاصر نيز درباره‌ي پراكندگي كولي‌ها در نواحي مختلف ايران اطلاعات مفيدي در اختيار نهاده‌اند. رابينو در سفرنامه‌ي خود كه به سال 1839 ميلادي نگاشته است؛ راجع به اقوام ساكن در شمال كشور از برخي خانواده‌هاي گودر، بنكشي، كراچي و كولي ياد كرده و بر هندي‌الاصل بودن آنان تأكيد مي‌كند.» بارون دوبر سي‍ّاح نيز از كوليان نواحي غربي و جنوب ايران سخن به ميان آورده و درباره‌ي هنر و برخي خصائل آنها آورده است.

«اخلاق اين مردم همه چيز هست به جز سختگيري. زنانشان همانند دختران رقاصه‌ي هندي، مي‌رقصند و در مجالس ايرانيان به همراه نوازندگي شوهرانشان با آلات موسيقي سيمي، پايكوبي و دست‌افشاني مي‌كنند...» يحيي ذكاء به نقل از دمرگان حضور كولي‌ها را در استارباد يادآور شده و درباره‌ي كوليان نواحي مختلف ايران و از جمله كولي‌هاي عرب‌زبان جنوب و كوت عبدالله تحقيقات و مطالب جالب توجهي ارائه داده است.

عبيد زاكاني طنزپرداز يگانه‌ي قرن بيستم در بخشي از طنز گزنده‌ي خود سندي ارزشمند از دو هنر ويژه‌ي كوليان زمان خود يعني رسن‌بازي و بازي با حيوانات كه نوعي سيرك شرقي قلمداد مي‌شود، ياد نموده است. اين سند در نوع خود به طرزي آشكار يادآور نقش مداوم كوليان فلات ايران در زنده نگه داشتن بخشي از هنر نمايشي و بازي‌هاي كهن ايراني است.


امروزه كولي‌ها تا حدود زيادي در مجموعه‌ي فرهنگ، اعتقادات و آداب و رسوم مناطق مستحيل شده‌اند، اگرچه هنوز بسياري از آيين‌ها و آداب قومي مانند مراسم ازدواج، طلاق، نوع مناسبات خانواده و برخي از شئون اجتماعي گذشته خود را حفظ نموده‌اند.

كولي‌ها به خاطر وضعيت معيشتي و كوچ پيوسته با فرهنگ‌هاي مختلف اقوام در نواحي ايران در ارتباط بوده‌اند. اگرچه آنان به جهت اعتقادات قومي باطناً كمتر تحت تأثير اين فرهنگ‌ها قرار گرفتند، ولي در فراگيري و انتقال آنها جد و جهد وافري به خرج دادند.آنها با آيين‌ها، نمايش‌ها و موسيقي نواحي و اقوام مختلف آشنا شده و با آموختن برخي ظرافت‌هاي هنر بومي بر اندوخته‌هاي قبلي خويش افزودند. تجارب و استعداد قومي آنان سبب شد، تا بسياري از ويژگي‌ها و تكنيك‌ها و همچنين موارد موضوعي هنر اقوام را به ساير نواحي انتقال دهند.

در مواردي اشتراك در قطعات موسيقي بومي برخي از نواحي ايران مرهون همين تحركات است. نمونه‌هاي پرتعدادي در دست است كه مشابهت تقريبي تعدادي از نغمات را چه از نظر نام و چه از نظر ريتم و ساختار كلي ملودي در مناطق مختلف كشور مورد تأييد قرار مي‌دهد. قطعاتي از موسيقي مراسمي مانند يك كوبه، دو كوبه، سه كوبه و... در كردستان با نام و ساختار تقريباً مشابه، همچون يك قرصه، دو قرصه، سه قرصه، در خراسان و يك چوبه و دو چوبه و سه چوبه و... در مازندران كه به احتمال داراي منشأ واحد قومي هستند، نمونه‌ي مشخصي از اين نقل و انتقال است.

در زمينه‌ي بازي‌ها، نمايش‌هاي بومي نيز شواهد چندي در دست است كه اينان هم به حفظ و هم به انتقال بسياري از نمايش‌ها از منطقه‌اي به منطقه‌اي ديگر نقش غير قابل انكاري داشته‌اند. گسترش نمايش گهواره‌بازي مناطق شمال و شمال شرق خراسان به البرز و آسياي ميانه قطعاً توسط مطربان و بازيگران كولي صورت پذيرفت و همين نمايش بعدها در ميان تركمنان نيز رواج گسترده‌اي يافت و مورد استفاده‌ي آنان در مراسم سرورآميز قرار گرفت.

كولي‌ها در سراسر كوهستان‌ها، كوهپايه‌ها و جلگه‌هاي شمال و جنوب البرز به انتقال اين نمايش پرداختند و با استفاده از نمادها و تمهيدات بومي آن را به شكل خاصي درآوردند. در كنار هم چيدن نمونه‌هايي از گهواره‌بازي بجنورد، سبزوار، ساري، تنكابن و گهواره‌بازي تركمني تفاوت و تغييرات گسترده‌اي را كه توسط مجريان كولي به وجود آمده است را آشكار مي‌كند. ضمن اينكه اين گروه خبره‌ترين مجريان گهواره‌بازي در سراسر البرز بود كه البته منشأ خراساني آن محرز است. همين هنرمندان نمونه‌هايي از نمايش‌هاي دلقكي و سياه‌بازي را با تغييراتي از نواحي مركزي در نقاط ديگر كشور رواج دادند، كه نمونه‌ي نمايش طنزآميز «فروش اسب بدلي» در روستاهاي تنكابن از آن جمله است.

 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
نام کولیها در مناطق مختلف ایران
كولي ها را درتمام نقاط ايران به نامهاي جات، جد، جت، گت، زط، پوشه، لوري، لولي ، جوگي (جوكي )، فيج، فيوجي،فیوج ،فیوچ، زنگي، چگني،قلقلی، خنياگر،دوم، توشمال،میشکال،چینگانه ،جنگيانه،چنگی،كولي، غربت، گات، سوزماني،غریب، فقرا، كليلاني، قره چي(قاراچی)، كراچي، غريب زاده، غجر، زرگرقوچاني، زرگر كرماني، غرشمال(قرشمال)، كم بند، غربال بند،غربیل بند، خاني، شمريشن، چنگ زن، خطير، كوسان،قیوج ،ایلیات، لوطي،موزمانی، زنگانه ،قوال ،کاولي ،کابلي، کاول،کاوول ،بکاوول ،بکاول،یوت،چَلّی،پاپتی،كم چِنی و جَت‌گال و … مي خوانند» . در آثار تاريخي از آنها با عناويني چون بنكشي، بنگالي، غره‌چه، زط يا جت، لوري، لولي، كولي و... ياد شده است.زط قديميترين نامي است كه كوليها در ايران در گذشته به آن خوانده شده اند.



امروزه در كرمان «لولي» و «سوري»، در اصفهان «فيوج»، در استان مرکزی و همدان«غربت» (غربتي) و «كولي»، در تهران «غربال‌بند»، در خراسان «قرشمال»، «قروشمال» ، «قرشمار»و «غرشمار»(لغت «قرشمال» كه در خراسان رايج است به معني «غيرشمار» يا «بي‌شمار» يا «در شمار غريبه‌ها» به كار مي‌رود و همچنین قرشمال(کرشمال) در زبان سانسکریت به معنی کشاورز است)،در دامغان «غریشمار» ،در بجنورد «قلقلی»و«قرشمال»،در ملارد«غربتی» و«غربال بند» ،در زنجان «كليلاني»( كيلاني،گیلانی )، در كرمانشاه «سوزماني»،«قره چي»و«خراط»،در آذربايجان «قره‌چي» يا «قاراچي»(«قاراچي» به معني سياه‌چادر به خاطر سياهي پوست كولي‌ها و شاید هم اشاره به کراچی(شهری در پاکستان)دارد)،«چلینگر» ،«کولی»، در کردستان «قره‌چي»، «سوزمانی» ، «دوم»،در مازندران و گرگان «جوكي» و« گدار»،در قزوین«رومانلو»،«رومانو»،« زرگر»،در شیراز «غربتو»،«کولی» و «لولي» و در بلوچستان «لوري» ،«جت»،خوانده مي‌شوند.


در هندوستان به آنها «كاولي» مي‌گويند و در ايران با حذف «الف»، كولي ناميده مي‌شوند. بنابراین واژه کولی از ریشه کابلی یا کاولی است. کولی ها در بخش‌هايي از البرز جنوبي نيز با نام گودار شناخته مي‌شوند و به زبان درون‌قومي خود را چوله مي‌نامند. در بعضی مناطق هم به ایشان چلنگر هم گفته می‌‌شود که این برای پیشه ایشان است که آهنگری است. تيره‌اي ازکولی ها نیز كه به جوكي شهرت دارند به وسيله‌ي آهنگري و ساخت ابزار و ادوات ابتدايي كشاورزي روزگار مي‌گذرانند.​
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری


سوزماني‌هاي کرمانشاه
تا اواسط دوره قاجار، در كرمانشاه، طوايفي به نام سوزماني زندگي مي‌كردند كه برخي از آنها كوچ و در روستاهاي خانقين و حاج‌قره سكونت كردند. يكي از شغل‌هاي زن سوزماني، آرايش كردن دختران جوان بود.زن سوزماني لباسي با بالاتنه كوتاه و نصفه و نيمتنه‌اي به همان اندازه داشت و شليته پرچين مي‌پوشيد. آنها در رقص مهارت شگفت‌آور و عجيبي داشتند. سوزماني‌ها دائماً كوچ مي‌كردند.



خراط های کرمانشاه
مردم کرمانشاه نوازندگان كوليان را «خراط» خطاب مي كنند چرا كه شغل خراطي بويژه خراطي براي ساخت سازهاي تنبك، دهل، سرنا، نرمه ناي و... يكي از مشاغل رايج ايشان است. (البته نامهاي «قره چي» و «سوزماني» نيز از القاب كوليان در منطقه است.) كوليان در اين خطه مردمي زحمتكش مي باشند.

نوازندگان كولي عموماً با بخشي از مقامهاي مجازي يا بزم آشنايي دارند و در رپرتوار اجرايي آنهاعلاوه بر اين مقامها، آهنگهاي شهري، آهنگهاي مناطق مختلف ايران از جمله لري و بندري و... و حتي گاه عربي و تركي را مي توان شنيد؛ گرچه اغلب اوقات در آغاز مراسم شادي بيشتر شاهد اجراي مقامهاي بزم هستيم ولي آهنگهاي ذكر شده در كنار اين مقامها و جابه جا و پياپي اجرا مي شوند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری


فیوج ها یا غربت‌هاي استان مرکزی و همدان

در همدان، ساوه و آشتيان گروهي از كولي‌ها به نام «غربت» سكونت داشتند. اين كولي‌ها چادرنشين بودند و خود را ايل فيوج مي‌ناميدند. آنها براي گرفتن شناسنامه، ناچار شدند به كشت و زرع بپردازند و در يك جا ساكن شوند. البته پنج ماه از سال را به اين شكل مي‌گذراندند و هفت ماه را دوره مي‌گشتند. غربت‌ها دختر به اهل غير قبيله نمي‌دادند، ولي از آنها دختر مي‌گرفتند. كولي‌ها در سرتاسر دنيا به خواندن و رقصيدن شهرت دارند و حتي فرانس ليست، موسيقي ملي مجار را از اصل متعلق به آنها مي‌داند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری


قره‌چي(قاراچی)‌هاي آذربايجان

ژنرال سايكس در مورد كولي‌هاي ايران و آذربايجان نوشته است: «در تابستان 1900 براي تحقيق درباره كولي‌هاي جنوب شرقي ايران و تكميل اطلاعات سينگلر به آنجا رفتم. تعيين نژاد و محل كولي‌هاي ايران بسيار دشوار است، چون در هر ناحيه‌اي نامي دارند، ولي كلاً آنها را «فيوج» مي‌نامند كه ظاهراً كلمه‌اي عربي است. كولي‌هاي ايران با كولي‌هاي انگلستان تفاوت زيادي دارند و كارشان تهيه چرخ چوبي نخ‌ريسي و چوب وافور و فروش آنهاست. گاهي هم اسب و شتر و الاغ معامله مي‌كنند . مردهاي آنها با ساير مردان ايران فرقي ندارند، ولي طرز لباس پوشيدن زنها بكلي با زنان ديگر فرق مي‌كند و به همين دليل به آنها غربتي مي‌گويند. فعلاً در ايران بيست هزار خانوار يا صد هزار كولي و در آذربايجان پنج هزار خانوار زندگي مي‌‌كنند.»

در آذربايجان كولي‌ها را «قره‌چي» و «قراچي» يا «قاراچي» مي‌ناميدند و در شهرها و روستاها پراكنده بودند. آنها برخلاف عادت هميشگي‌شان از آوارگي دست برداشته و ساكن شده بودند، بطوري كه در تبريز كوچه‌اي به نام «قره‌چيلر كوچه‌سي» (كوچه قره‌چي‌ها) وجود داشت كه ساكنان آن، همه كولي بودند.

قره‌چي‌ها به تركي حرف مي‌زدند، اما در ميان خود گويش عجيب و مخصوصي داشتند. اين گويش شباهت عجيبي با سانسكريت و زبانهاي هند و پاكستان داشت. سر ويليام اوزلي كه در سالهاي 1810 و 1812، هنگامي كه عباس ميرزا وليعهد تبريز بود، در راه سفر خود به هند و ايران، سري هم به ‎آذربايجان زد، بسياري از لغاتي را كه «قره‌چي» ها استفاده مي‌كردند، ثبت كرد. او درباره «قره‌چي»ها مي‌نويسد:

«روزي در منزل كمپبل در آذربايجان بودم كه چند نفر به نام «قره‌چي» كه شباهت عجيبي به جيپسي‌هاي خودمان داشتند به آنجا آمدند كه با زبان خاصي حرف مي‌زد.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری


کولی های خوزستان
گروهی از مردم خوزستان را کولی ها تشکیل میدهند.زبان کولی های خوزستان عربی است.کولی ها هم اکنون در شهرهای اهواز،آبادان و خرمشهر سکونت دارندو در حفظ و تداوم موسیقی سنتی عرب در خوزستان بسیار موثر بوده اند.کولی های خوزستان به جز زبان عربی و کمی فارسی با زبان مخصوصی با هم صحبت میکنندکه به زبان زرگری و مطربی شباهت دارد.



كولي هاي كوت عبدالله

كوت عبدالله روستايي بود بر سر راه اهواز به خرمشهر كه رودخانه كارون از نزديكي جاده ماشين روي آن مي‌گذشت و نخلستانهاي انبوهي داشت و بنوعي نقطه‌اي ييلاقي به شمار مي‌رفت. كولي‌ها از حدود يك قرن پيش در آنجا ساكن شده و چادرهاي سياه خود را كمي دورتر از جاده اهواز ــ خرمشهر بر‌پا كرده بودند.

اين كولي‌ها به زبان عربي حرف مي‌زدند و مي‌خواندند و حتي طرز لباس پوشيدنشان هم مثل عربها بود، اما به زبان ملی و مخصوص خود هم حرف مي‌زدند، آن هم موقعي كه مي‌خواستند حرف خاصي را بين خود مطرح كنند.

اين كولي‌ها با وسايل ابتدايي زندگي مي‌كردند و غالباً حصير و سبد مي‌بافتند و مي‌فروختند. آنها همگي راديو باتري‌دار داشتند و با علاقه به موسيقي گوش مي‌دادند. نوازندگان كولي كوت عبدالله با مهارت خاصي سازهاي زهي دست ساخت خود را مي‌نواختند كه عبارت بود از يك مستطيل حلبي كه چوبي از وسط آن عبور مي‌كرد و كمان آن هم يك چوب قوسي بود كه فقط يك زه داشت.

دختران كوت عبدالله هم معمولاً در رقص و آواز و نواختن دنبك مخصوصي مهارت كامل داشتند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری


توشمالهای ایل بختیاری ولرستان
توشمالها از قدیم الایام جایگاه خاصی دربین ایل بختیاری داشته اند. این نوازندگان محلی با آوای کرنا، سرنا، نی هفت بند و همراهی دهل شادی بخش مجالس هستند و هیچ مجلس عروسی «بهیگ برون» بدون نوای موسیقیایی این مطربان جاافتاده در فرهنگ و باورهای بختیاری و لری لذت ندارد.

هفت لنگان به آنها «توشمال» یا « میشکال » و چهارلنگان به آنها « خطیر » می گویند . در ایل بختیاری هر طایفه و تیره ای توشمال و خواننده ی خاص خود را دارد تا همواره همراهشان باشند و در مراسم سوگواری و شادی کوچ نشینان را همراهی کنند . توشمالان در ایل بختیاری ، زنان و مردانی عاشق پیشه و شاعر مسلک هستند که بیشتر اوقات زندگی شان صرف ساختن ابیات ، لطیفه ها، متلها و ضرب المثلها می شود و در واقع یکی از مهمترین اقشار پدیدآورنده و نگاهدارنده ی آثار و ادبیات عامیانه و فولکلور این سرزمینند . در مجالس رقص بختیاری ؛ زنانِ توشمال با صدای گرم و گیرای خود اشعار و ترانه هایی را در متن آهنگ نوازندگان ، می خوانند و مردان نیز با ابیات دلپذیر و شورانگیزی به آنها پاسخ می دهندو بسته به نوع مراسم در حاضران شور و حال پدید می آورند .

می گویند نادرشاه افشار در حلمه به هندوستان این نوازندگان محلی را با خود به ایران آورد و در ایلات مختلف تقسیم نمود تا با نوای خود در غم و شادی مردم شریک باشند.درهر شهر و آبادی قیافه و شکل توشمال از دور مشخص است و همین شباهت چهره است که آنها را از مردم عادی متمایز می کند.



غربت (غربتی )های ایل بختیاری
غربتها، يا غربتيها (كوليهاي‌ ايل‌)، كه‌ بختياري‌ نيستند و كارشان‌ آهنگری‌،سبدبافى‌ و جز آنهاست‌. ازدواج‌ آنها درون‌گروهى‌ است‌. هميشه‌ با ايل‌ كوچ‌ مى‌كنند و در حاشية شهركهاي‌ واقع‌ در ييلاق‌ و گرمسير چادر مى‌زنند و براي‌ ايلياتيها ابزار و وسايل‌ كار و اسباب‌ خانه‌ مى‌سازند.


زط ها یا غربت (غربتی )های ایل کهکیلویه
احتمالا قوم زط و اسواران که به گزارش مورخین و جغرافی نویسان اعصار اسلامی در نواحی سواحل جنوب ایران و منطقه های دشتی خوزستان:زط و خابران(جایزان)و هندیجان حتی در نواحی کوهستانی اندکا ، اندیمشک بختیاری و خوزستان و اندنک(ایدنک)کهکیلویه که در منابع تاریخی هندیجان شاپوری و بالای شاپوری آمده است قبل از اسلام در ایران ساکن بوده اند.

در کهکیلویه و بختیاری و ممسنی طوایفی به اسامی: غربت، کولی ،قیوج هستند که بعضی از ریشه نژاد قدیمی اندکائی و لنده ای و مالوئی و شالوئی مشترک بختیاری و کهکیلویه هستندو بعضی از مهاجرین و خانه به دوشان خوزستان و لرستان و فارس میباشند که به مرور زمان در این ولایات سکنی نموده اند.

غربت ها و کولیان به کارهای دلاکی، غربال بندی و خرید و فروش دام مشغول هستند و بعضی اوقات به کارهای مسگری و آهنگری نیز میپردازند.بعضی ها هم دارای پیشه های دولتی میباشند.


مهتر ها یا نوازندگان ایل کهکیلویه

به این طایفه در اصطلاح محلی " مهتر" گفته میشود.مطربان که خود را از قومی هندی میدانند و به ملیت خود افتخار میکنند رنگ و رخساره سبزه دارندونیز شکل پوشیدن لباسهای سرخ و زردآنها گواه فرهنگ غیر ایلی آنهاست به صورت چندخانواری در ایلات و مراکز خان نشین زندگی میکنندو از مزد معین و جیره ای که از قدیم الایام جهت آنان مرسوم بود امرار معیشت مینمایندو دارای سازمان مستقلی نیستند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری


گودار(گدار)های مازندران
گدارها كه در منابع تاريخي و محاورات مردم مازندران با نام‌هاي متفاوتي همچون گدار Godar ، گودار Gudar، گجر Gojar، گسار Gosar، خي كش ‌Xikes و برخي عناوين ديگر خوانده شده‌اند در محاورات درون قومي خود را چوله Cule مي‌نامند.

اين قوم تيره اي از خنياگرانند كه در مقاطع مختلفي از تاريخ همراه با آهنگران، بازيگران و نجاران از شبه قاره هند به سرزمين ایران كوچانده شده‌اند.گدارها امروزه به عنوان اقليتي غيررسمي در فرهنگ، آداب و رسوم و زبان مازندراني مستحيل شده‌اند. جمعيت آنان بالغ بر سي هزار نفر است كه عمدتا در روستاها و محلات حد فاصل شهرستان بهشهر تا گرگان متمركز مي‌باشند. گدارها به دليل پيشنه‌اي ديرپا و مهارت در خنياگري تاثير قاطع و قابل ملاحظه‌اي در فرهنگ موسيقي منطقه به جاي گذارده‌اند. قوم گدار توانسته‌اند به تدريج و با گذشت زمان بخشي از نغمات، الحان و دانسته‌هاي موسيقي قوم خود را به استادي با موسيقي مازندران تلفيق نمايند، از همين رو امروزه بسياري از مقامات و ريزمقامات مازندراني در بخش سازي و هم در قسمت آوازي، در مناطق شرقي مازندران، داراي نوعي حالات و لهجة انحصاري است كه از آنها به عنوان موسيقي گداري ياد می شود.


آنها به دليل استعداد ويژة قومي و سابقه در زمينة موسيقي موفق شده‌اند با فراگيري استادانة برخي از سازهاي تركمني و خراساني براي مردم اين منطقه بيان تازه‌اي بيابند. از طريق هنرمندان گدار نوع ويژه‌اي از موسيقي در مناطق شرق مازندران موجود است كه از موسيقي روايي و خنيايي پرقدمت مازندران الهام گرفته است، كه اين موسيقي با عنوان «موسيقي شرقي» شناخته می شود.



جوکی های (جوگی های) مازندران
کولی ها که در مازندران جوگی ( جوکی ) ، قیوج ، غربال بند ، چگنی ، غربتی ، و ایلیات نامیده میشوند ، در نواحی همجوار دریای خزر به ویژه تنکابن ، آمل ، بابل ، قائمشهر ، ساری و بعضی مناطق دیگر پراکنده اند .جوکی ها یا کولی های شهرستان بابل در روستاهای کلاگر محله و هریکنده از دهستان گنج افروز ، دهستان کتاب و همچنین روستاهای سیدکلا، کاردگرکلا، و قرآن کلا از دهستان بابل کنار از بخش مرکزی شهرستان بابل مستقر هستند . زندگی آن ها اغلب به صورت کوچ و چادر نشینی است و شغل اکثر آن ها آهنگری است و عمدتا" به تولید ابزار کشاورزی مشغول اند.

زبان کولی ها رومی یا رومنی است .آن ها در بین خود با لهجه غربتی یا مشهدی و با سایرین به زبان مازندرانی یا زبان فارسی صحبت میکنند.کولی ها دین و مذهب مردمی را دارند که در میان آنان زندگی میکنند . اما در حقیقت مذهبی ویژه خود دارند.به خدا معتقد هستند و ستارگان و ماه نزد آنان بسیار اهمیت دارند ، ولی آنها را نمی پرستند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری


چنگیان ایل قشقایی
در ایل قشقایی هنرمندانی هستند که به "چنگیان" معروفند.این هنرمندان کولی "کرنا" و "نقاره" مینوازند و پیشه اصلی آنها نوازندگی است.

غُربتي های ایل قشقایی
تيره اي از قشقائيها كه کولی هستند«غُربتي» نام دارند كارشان ساختن وسائل مورد نياز مردم ايل مانند چكش، بيل، كلنگ، داس، تيشه، اره و جز آن است براي اين كار از كوره هاي زميني و دمهاي پوستي استفاده مي‌كنند.

لوری های بلوچستان
لوری ها نوازندگان دوره گرد در بلوچستان هستند و اين حرفه را از نياكان خود، نسل بعد از نسل به ارث مي برند، در ابتدا لانگو (Lângo) ناميده مي شدند و سپس لقب لوري (Luri) گرفتند(غیر از تنبورگ ‌نوازان که پیوسته لقب پهلوان داشته‌اند) و هم اكنون نيز به همين نام شناخته مي شوند.لوری ها در روستاها به گردش مي افتند و از هر كس به فراخور حالش كمك نقدي يا جنسي دريافت مي دارند. هر شش ماه يكبار هم به خانه بزرگان و خوانين مراجعه مي كنند تا براي گذران زندگي مايه ي معاش گرد آورند.

جت های بلوچستان
ساربانان بلوچستان که کولی هستند جت نامیده میشوند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری


رومانو ها یا زرگرهای قزوین
رومانوها یا زرگرها در روستای "زرگر" یا "زرگرها" در شرق قزوین و روستای باقرآباد ترک آبیک ساکن هستندو به زبان رومانو یا رومانو چیپ(romāno čip)یا زرگری تکلم میکنند.در این روستا سه طایفه زندگی میکنند: "پاسالایره"(pāsālāyra) یا طایفه زرگر که زبان اصلی دهکده به آنها نسبت داده شده است،"سالاتن لیدس"(sālātenlides) یا طایفه احمدی،و "چوقورلیدس"یا طایفه گودنشین.


غرشمال یا قرشمال های خراسان
فيوچ(فيوج)يا غربتها كه در خراسان به آنها غرشمال مي گويند در اطراف بير جند ،قائن ،گناباد ،تربت حيدريه ،كاشمر و خواف و غيره به صورت سيار يا دوره گرد زير چادر يا خانه زندگي میکنند مردان اين طايفه به كار ساختن كارد ،قند شكن ،انبر ،تيشه ،چاقو و … اشتغال دارند .
در دو شهر سبزوار و نيشابور محله غربتي‌ها درست در مركز شهر و محله‌هاي قديمي قرار دارند و بدين‌سان دسترسي همگان بر ايشان، سهل است. در فصل درو، در جلگه‌ها و اقصاي ولايت پخش مي‌شوند و ابزار مردمان را تأمين مي‌كنند. پيش از اين حتي كار نعلِ اسب و خر را هم به عهده داشتند و در كار رگ‌زني و حجامت نيز استاد بودند.

از جمله آئين‌هائي كه به دليل سادگي و در عين حال قدمت، مي‌توان آن را بنوعي به كولي‌ها منسوب دانست، مراسم پُرخواني است. اين آئين منحصراً به شرق ايران محدود مي‌شود و متأسفانه نمي‌توان نمونه‌اي زنده از آن را به دست داد. در اين مراسم به هيچ‌وجه از سازهاي كوبه‌اي استفاده نمي‌شود و حتي ساز و آواز هم ظاهراً ربطي به حركات موزون ندارد و در نتيجه ايجاد هماهنگي در آن منحصراً با اصوات نامفهومي كه از ته حلق بيان مي‌شوند، ممكن مي‌گردد. اغلب اين حركات، به صورت جهش و حركات بي‌قاعده هستند. در رقص خنجر، به «تنگري» يا خداي بزرگ و آسمان اشاره مي‌شود كه شباهت عجيبي به فلسفه شمن و جوهره آئيني آن دارد.زبان آنها با لهجه‌اي خاص همراه است و يادگاري از زبانها و لهجه‌هاي قديم هند است.



لولی های کرمان
كولي‌ها در كرمان با لفظ لولي شهرت دارند و اغلب در اطراف شهرهاي بم، رفسنجان، شهر بابك، ماهان، جيرفت، كهنوج، بردسير، زرند، جوپار، راور، رودبار، نرماشير و پاريز زندگي مي‌كرده‌اند و حالا به شهر كرمان آمده و در حاشيه آن ساكن شده‌‌اند.فيروز‌آباد، مهديه و مديريت محله‌هايي هستند كه كولي‌ها در آنها سكونت دارند. كولي‌ها قبلاً به داخل شهر نمي‌آمدند و در چادرهائي در اطراف شهر اتراق مي‌كردند.

لولی های شهرکرمان تابستان ها در زمینی خالی نزدیک رادیو تلویزیون فعلی خیابان شهاب اقامت می کردند. آنگونه که در کتاب دکتر پورحسینی آمده است " یورت و گرت /yort/: محل توقف کولیها, محل استراحت احشام, محل قبیله و غیره. یورت یا گرت کولیها, محلی بود نزدیک مشتاقیه قسمت شمالی فلکه مشتاقیه که بعد ها به حسینیه تبدیل شد. در سابق کولیها در آنجا چادر می زدند." ( ص 465). كولي‌هاي كرمان از مدتها قبل در اطراف شهر كرمان ساكن شده و دست از سفرهاي طولاني خود برداشته‌اند، از همين رو هويت خود را بتدريج از دست داده‌اند، زيرا گردش در ساختار هويتي او تأثير فراوان داشت.

كوليان كرمان به هفت طايفه بزرگ تقسيم مي‌شوند كه كولي‌هاي شاه‌كرمي جيرفت از همه قدرتمندتر هستند. روزگاري هر طايفه براي خود كدخدائي داشت، اما كدخداي هفت طايفه از ميان طايفه قنبري بود. طايفه‌هاي ديگر عبارتند از: طايفه زينعلي، گُرگندي، زرگر، آهنگر، گوباز
يكي از كارهاي اصلي زنان كولي حجامت كردن و بادكش انداختن بيماران است. گاهي اوقات براي تزئين خالكوبي مي‌كنند، اما از خالكوبي براي درمان هم استفاده مي‌برند.
كار اصلي كولي‌ها آهنگري، سفيدگري، نجاري، خرّاطي و غربيل‌بندي است. كولي‌هاي كرمان غير از ساختن ابزاري چون دوك، ميل ورزشي، چوب وحقه وافور، چماق و امثال آنها به ساختن دهل هم مي‌پردازند.گويش كولي‌هاي كرمان، نوعي گويش ساختگي است كه فقط خود آنها معني آن را درك مي‌كنند و حالت رمزگونه دارد، از همين رو آنها ادبيات شفاهي ندارند. اما كولي‌ها خواندن و نواختن را دوست دارند و ترانه‌هاي عاميانه، نواها و نغمه‌ها را خوب به خاطر مي‌سپارند و حافظه آنها بسيار قوي است.

كوليان كرمان در خواندن «غريبي» بيشتر به ترانه‌هايي علاقه دارند كه خوش‌آواترند و كلمه غربت خيلي كم در اين ترانه‌ها شنيده مي‌شود. كولي‌هاي كرمان در مراسم عروسي، انواع ترانه‌ها، از واسونك‌هاي شيرازي تا آوازهاي بلوچي را بسيار زيبا و خلاقانه مي‌خوانند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری


طوایف کولی در ایران
طوایف کولی سیستان:ماهککی، گلوی (مختاری)، پتی پشم، چتله و کیال
طوایف کولی ممسني فارس :غربال بند
طوایف کولی کرمان:كوليان كرمان به هفت طايفه بزرگ تقسيم مي‌شوند كه كولي‌هاي شاه‌كرمي جيرفت از همه قدرتمندتر هستند. روزگاري هر طايفه براي خود كدخدائي داشت، اما كدخداي هفت طايفه از ميان طايفه قنبري بود. طايفه‌هاي ديگر عبارتند از: طايفه زينعلي، گُرگندي، زرگر، آهنگر، گوباز
طوایف کولی قزوین: "پاسالایره"(pāsālāyra) یا طایفه زرگر،"سالاتن لیدس"(sālātenlides) یا طایفه احمدی،و "چوقورلیدس"یا طایفه گودنشین.


لرها قومی کولی نژاد
کسانی که درباره ٔ لوریان (کولی ها)ایران تحقیق کرده اند وجود بعضی طوایف و عناصر لر را در میان آنها تأیید کرده اند. همچنین در طرز معیشت و زندگی لرها و کولی ها شباهتهایی وجود دارد.طایفه ٔ زط که حمزه ٔ اصفهانی نام آنان راتقریباً بجای لوریان(کولی ها) به کار میبرد، چنانکه از تاریخها برمی آید، در قرون اول اسلام و مقارن حکومت حجاج دراهواز و خوزستان سکونت داشته اند.میتوان این احتمال را پذیرفت که این زطها همان لرهای ساکن خوزستان و لرستان امروز بوده اند، نکته ای که در این مورد جالب توجه میتواند بود این است که یاقوت در خوزستان ناحیه ای را به نام «رور» ذکر میکند که با نام لور بی تناسب به نظر نمی رسد. آیا زطها یا لورها که در خوزستان بوده اند از اینجا برخاسته اند؟ درست روشن نیست . شهری نیز در سند به همین نام (رور) یا (الرور) وجود داشته است که مسلمانان در سال 95 هَ . ق . بوسیله ٔ محمدبن قاسم آن را گشوده اند. این شهر که در سی فرسنگی جنوب غربی مولتان و در بیست فرسنگی شمال المنصور جای داشته است و روزگاری جایگاه راجه های سند به شمارمیرفته است اکنون ویران شده است . شباهت نام این شهر با رور خوزستان و ارتباط نام زطها با لوریان که طبق سنن و تواریخ از سند به ایران آمده اند میتواند تا حدودی ریشه و اصل کلمه ٔ لوری را به دست دهد. در واقع تحریف و تبدیل روری و الروری به لوری و لولی با قواعد و موازین لغوی و صرفی عربی و فارسی درست به نظر می آید.بنابراین میتوان این احتمال را پذیرفت که اعقاب آن عده از رامشگران هندو که در روزگار بهرام گور به ایران آمده اند، نام خود را از نام اولین شهر سند که به ایران نزدیک تر بوده است گرفته باشند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری


مشاهیر کولی

آقاجان فیوج زاده:او در سال 1307 متولد شد و در ساري زندگي مي‌كند. فيوج‌زاده از استادان برجسته در اجراي قطعات مراسمي سرناي مازندران به شمار مي‌آيد. در حال حاضر وي تنها حافظ و راوي صحيح قطعات و تكه‌هاي اصيل سرناي مازندراني است.

آگوست کروگ:دانشمند و برنده جایزه نوبل پزشکی از دانمارک که مادرش کولی بود.

آنجلو ماليكف : نوازنده زبردست سنتور در صوفيه بلغارستان به دنيا آمد. او آهنگساز، تنظيم‌كننده و رهبر اركستر است و در زمينه موسيقي كولي‌ها، آثار بديع و منحصر به فردي را خلق كرده است.

ابوحاتم زطي :داعی قرمطیان در کوفه در اواخر قرن سوم

ابوحنيفه نعمان بن ثابت کوفی زوطی یا زطي(متوفی 150) :مؤسس مذهب حنفی شبلی نعمانی و از شاگردان مكتب امام جعفر صادق(ع)

ابودلف:ابودلف شاعر و جهانگرد كه در سده 4 هجرى قمرى ميزيسته و چندى در خدمت نصربن احمد سامانى بسربرده است. وى در سال 331 به چين و هند رفته و در سالهاى 331 تا 341 در شهرهاى ايران به سير وسياحت پرداخته و مدتى در خدمت امير سيستان بود. ابو دلف خود را وابسته به بنى ساسان مىدانسته كه طايفه اىبودند فقير و زندگى خود را از طريق داستانسرايى, مرثيه خوانى, معركه گيرى و فالگيرى میگذراندند.

ابوسالمة زطي: که به درستکاری شهرت داشت در سال 35 سرکردة نگهبانان بیت المال بصره بود و پس از قتل خلیفة سوم از تحویل بیت المال به طلحه و زبیر خودداری کرد. با این حال از تسلیم بیت المال به عثمان بن حنیف انصاری والی امیرمؤمنان علیه السلام هم سرپیچی کرد و در جنگ با عبدالله بن زبیر کشته شد.

اقهوان:از خوانندگان مشهور عهد آل بویه در عراق

تيكنو آجامس: از بزرگترين فيلسوفان مكتب برگسون و شاعر پرمايه كولى

حسن پور حيدريان :دوتارنواز معروف و معلم موسيقى در نيشابور

خانم اُرگی:هارمونیه می‌نواخته واز نامبردارترین سران گروههای كولیان مطرب قجری بوده‌ است.

خانم منوّر شیرازی:از نامبردارترین سران گروههای كولیان مطرب قجری بوده‌ است.

ديانگو راينهاردت (Diango Reinharadt): گيتاريست کولی اهل فرانسه كه موسيقي جاز مي‌نوازد و سبك جديدي را در گيتار ابداع كرده است. او به خاطر اين كه تارهاي گيتار را فقط با سه انگشت مي‌نواخت، شهرت و محبوبيت زيادي پيدا كرد.

راميانه دراگي‌چي:نوازنده شهير پان فلوت، اهل روماني

رنجیت سینگ: محقق و پادشاه پنجاب از مردم جت بوده است.

روزا تايكون :خواهركاتارينا تايكون سوئدی پژوهشگر در زمینه زندگی کولیان وازمتخصصين حرفه مدرن تراش جواهرات

ريكاردو (Ricardo):از موسیقیدانهای مشهور کولی اهل آلمان
عبدالرحمان اوزاعی(88 ـ157) :فقیه نامور ناحیة شامات و پیشوای یکی از اولین مذاهب فقهی از مردم زط بوده است.

قهوه:از خوانندگان مشهور عهد آل بویه در عراق

كاتارينا تايكون :از نويسندگان معروف كولى سوئد و پژوهشگر در زمینه زندگی کولیان

محمد ظفرالله خان: قاضی پاکستانی از مردم جت بوده است.

يوري يوناكف :پايه‌گزار و يكي از بزرگ‌ترين موسيقي‌دان‌ها در زمينه‌ي موسيقي مردمي «عروسي» در بلغارستان است.
 
بالا