الگوهای مدرن گرمایش ساختمانها امروزه آفتی برای منابع انرژی شده که هیچ، بلکه باعث بروز بیماریهایی ناشی از تغییر الگوی زندگی نیز هست.
کرسی وسیلهای است که در بیشتر مناطق سرزمین ایران از دیرهنگام برای گرم ماندن در زمستان مورد استفاده قرار میگرفته است. یک مکعب توخالی چوبی که فقط سقف و کف دارد را تصور کنید که روی آن را با لحاف پنبهای ضخیم و بزرگی بپوشانند و داخل آن منقلی بگذارند که حدود یک کیلو ذغال سرخ شده قرار دارد.
کرسی چگونه وسیله ای بود؟
کرسی از چهارپایه ای (میزی) از چوب به اندازه 1x1 متر و بیشتر و گاهی مستطیل تشکیل شده بود که حدود سه وجب بلندی داشته، روی آن را با لحافی بزرگ در اندازه های 4x4 یا 7x7 متر و گاهی بیشتر یا کمتر میپوشاندند. سپس روی لحاف را با جاجیم، ترمه و یا چادر شب سفید تزئین کرده و به تناسب لزرگی و کوچکی کرسی، مجمعه ای مسی برای قرار دادن چراغ، سماور و ظروف خوراکیها روی آن قرار میدادند.اطراف کرسی را تشک و پشتی گذاشته و بزیر آن می نشستند.
معمولا در خانه های طبقه متوسط و اعیان، دو کرسی موجود بود، یکی برای اهل خانه در اتاقی دیگر و یکی در اتاق پذیرایی برای مهمانان قرار داده می شد. تشک پای کرسی معمولا کوتاهتر اما پهن تر از تشک معمولی بود به طوری که با قرار گرفتن در چهار طرف کرسی، لبه ها روی هم نیافتاده و ناهموار و ناراحت نباشد.
در زیر این میز و تشکیلاتی که وصفش رفت، یک منقل قرار می گرفت که حرارت مطبوع زیر کرسی را تامین میکرد و آماده کردن آن هم روشی مخصوص به خود داشت. ابتدا ته و درزهای منقلی را با گچ خیس کرده کاملا می پوشاندند. سپس داخل آنرا خاکستر الک کرده می ریختند و وسط خاکسترها را گود کرده، خاکه ذغال ریخته، آتش ذغال می گذاشتند و باد می زدند تا آتش ذغال به خاکه ذغالها برسد سپس به آهستگی و ملایمت روی آنرا با کفگیر خاکستر داده، خاکسترهای دور منقل را به دور خاکه ها و آتش رو برگردانده، فشرده و صاف میکردند. سپس منقل را برای از بین رفتن بوی ذغال مدتی در فضای آزاد باقی گذاشته و سپس زیر کرسی می گذاشتند.
هر چند ساعت یکبار یک لایه از خاکستر روی آنرا پس زده، آتشش را تند می کردند. این روش آتش کردن مخصوص اولین منقلی بود که زیر کرسی قرار داده می شد، از اینجا به بعد، هربار منقل را "خاکه رو خاکه" می کردند. به این ترتیب که آتش باقیمانده ته منقل را با خاک انداز برداشته، خاکه تازه در منقل ریخته، آتش را مجددا رویش میریختند و خاکستر می دادند. یک مایه آتش دیگر، گلوله بود که از خاکه ذغال تهیه میشد. به این ترتیب که در تابستان، خاکه ذغالها را در طشت آبی می ریختند، شنهای آن که ته نشین می شد، ذغال های روی آب مانده را جمع می کردند و با دست به شکل گلوله هایی سفت و فشرده مانند کوفته برنجی درآورده و در آفتاب خشک می کردند. دو سه تا از این گلوله ها را در اولین آتش در ته منقل گذاشته، رویش را خاکه و آتش می دادند و باقی مراحل به شکل مذکور اجرا می شد.
چاله کرسی
چاله کرسی معمولا در میان خانواده های بی بضاعت که توانایی تهیه منقل نداشتند مرسوم بود که البته شرط آن هم داشتن اتاقی بود که "زیر پر" باشد و بتوان در آن چاله ای کند. این چاله را در محل مورد نظر می کندند دورش را گچ کشیده و صاف میکردند و آتش را در آن درست کرده، کرسی را رویش بر می گرداندند. (در این روش لازم بود که میز کرسی بر روی پایه های کناری بالا زده شود و پس از آماده شدن آتش سر جای خود قرار گرفته و به اصطلاح برگردانده شود.) از آنجایی که این شیوه بیشتر به کار فقرا می آمد و این خانواده ها توانایی دو جا آتش روشن کردن نداشتند، از داخل به وسط سقف کرسی قلابی نصب می کردند که دیزی آبگوشت خود را که غذای هر روزه ایشان بود بر آن آویخته، همان زیر کرسی آنرا می پختند.
از طرفی در الگوی فعلی، بدن در زمستان بیشتر در معرض از دست دادن گرما از طریق پاها است. به عبارتی سردی پاها باعث کرخت شدن مفاصل پا و جذب و کاهش گرمای بدن میشود که به این طریق بدن بیشتر در معرض سرمازدگی، سرماخوردگی، زکام و آنفلونزا است در حالی که در الگوی کرسی، جریان گرمایشی بدن به گونهای تنظیم میشود که بدن از راه پا گرما را دریافت و از طریق سر گرما را از دست میدهد. این جریان گرما در بدن باعث بکار افتادن عروق و تقویت سیستم دفاعی بدن میشود.
محیطی گرداگرد که اعضای خانواده را در کنار هم و روبروی هم نگه میدارد تا آنان با یکدیگر صحبت کنند و گرمای محبت یکدیگر را بچشند. در مقابل الگوی فعلی یعنی همه با هم در مقابل تلویزیون بسیار تأثیرات منفی اجتماعی و فرهنگی را به همراه دارد زیرا اساس گفتگو را از میان خانواده برمیاندازد.
خطرات کرسی:
مهمترین خطر کرسی خفگی در اثر گاز مونوکسید کربن حاصل از ذغال نیم سوز است که در اصطلاح عامیانه آنرا دودی شدن میگویند. سوختگی پا نیز از خطرات دیگر کرسی است.
فرآوری: راضیه کتابچی
بخش دانش و زندگی تبیان
منابع: تهران قدیم به قلم زنده یاد جعفر شهری، بزمانه