خــــــــدایا
من اینجا دلم سخـــــت معجزه میخواهد
و تو انگار
معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مـــــــــــبادا ....!!
گول دنیا را مخور......!!
ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند
بره های این حوالی گرگ ها را میدرند
سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها
زنده ها هم آبروی مردگان را میبرند.....
نــه صدایش را " نــازک " میکــرد ..
و نــه دستــانش را " آردی "
از کجــا بایــد به گرگ بودنش شک میکــردم؟!!!!!!!
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران
می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده
ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد
شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می
گیری ، می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا
برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
بسوی کدام قبله نماز می گزاری که دیگران نگزارده اند؟
طریقت بجز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست
خوشبختی یافتنی نیست ساختنی است.
از زندگی لذت ببرید حتی اگر چیز با ارزشی را از دست داده اید...
دیروز پشت خاکریز بودیم و امروز در پناه میز!
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.
جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد...
سخت است فهماندن چیزی به کسی که
برای نفهمیدن آن پول می گیرد.
خواجه عبدالله انصاری فرمود:
بدانکه، نماز زیاده خواندن، کار پیرزنان است
و روزه فزون داشتن، صرفه ی نان است
و حج نمودن، تماشای جهان است.
اما نان دادن، کار مردان است...
.. به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛
به من گفت :نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم.
وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!!
به سرآستین پاره کارگری که دیوارت را میچیند
و به تو میگوید ارباب ،نخند!
به پسرکی که آدامس میفروشد و تو هرگز نمیخری ،نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه میرود
و شاید چندثانیه کوتاه معطلت کند ،نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه پیراهنش جمع شده نخند!
متاسفانه بعضی ها هستند که :
بی غذا ، دو ماه دوام می آورند ؛
بی آب ، دو هفته ؛
بی هوا ، چند دقیقه ؛
و
بی "وجـــدان" ، خـیلی ...