• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

گاهی لازمه....

ناهید

متخصص بخش

صـدای بـاد، خیـابان و جعبـه ای کهنـه



نشسته بود پسر، روی جعبه‌اش با واکس
غریب بود، کسی را نداشت الا واکس

نشسته بود و سکوت از نگاه او می‌ریخت
و گاه بغض صدا می‌شکست : "آقا واکس؟"

درست اول پائیز، هفت سالش بود
و روی جعبه‌ی مشقش نوشت :‌ بابا واکس...

غروب بود، و مرد از خدا نمی‌فهمید
و می‌زد آن پسرک کفش سرد او را واکس

سیاه مشقی از اسمِ خدا خدا بر کفش
نماز محضی از اعجاز فرچه‌ها با واکس

برای خنده لگد زد به زیر قوطی، بعد
صدای خنده‌ی مرد و زنی که : "ها ها واکس

چقدر روی زمین خنده‌دار می‌چرخد!
(چه داستان عجیبی!)‌ بله،‌ در اینجا واکس

پرید توی خیابان، پسر به دنبالش
صدای شیهه‌ی ماشین رسید، اما واکس

یواش قل زد و رد شد، کنار جدول ماند
و خون سرخ و سیاهی کشیده شد تا واکس

غروب بود، و دنیا هنوز می‌چرخید
و کفش‌های همه خورده بود گویا واکس

و کارخانه به کارش ادامه می‌داد و
هنوز طبق زمان هر دقیقه صدها واکس...

کسی میان خیابان سه بار "مادر!" گفت
و هیچ چیز تکان هم نخورد، حتی واکس

صدای باد، خیابان و جعبه ای کهنه
نشسته بود ولی روی جعبه تنها واکس


شعر از : پوریا میررکنی
 

ناهید

متخصص بخش

آدما گاهی لازمه
چند وقت کرکرشونو بکشن پایین
یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن :
کسی نمرده.
فقط دلم گرفته.....

آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند.
اما نه وقتی که در میانشان هستی، نه...
آن جا که در میان خاک خوابیدی؛
�سنگ تمام� را می گذارند و می روند ...!

 

ناهید

متخصص بخش


گرگ شده اند اینروزها...
کافی است سر به زیر باشی

با بره اشتباهت میگیرند

خیز برمیدارند برای دریدنت...
خالق من �بهشتی� دارد، نزدیک، زیبا و بزرگ؛
و �دوزخی� دارد، به گمانم کوچک و بعید؛
و در پی دلیلیست که ببخشد ما را ...
�دکتر علی شریعتی�
..
 

ناهید

متخصص بخش

خــــــــدایا
من اینجا دلم سخـــــت معجزه میخواهد
و تو انگار
معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مـــــــــــبادا ....!!
گول دنیا را مخور......!!
ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند
بره های این حوالی گرگ ها را میدرند
سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها
زنده ها هم آبروی مردگان را میبرند.....

 

ناهید

متخصص بخش

یادمان باشد!
هر پس مونده‌ای که‌ من زمین میندازم
قامت یه‌ نفرو خم میکنه.....
..
لنگه های چوبی درب حیاطمان؛
گر چه کهنه اند و جیرجیر می کنند؛
ولی خوش به حالشان که لنگه ی هم اند .
 

ناهید

متخصص بخش

خــــدایا
دلم هوس یک نماز دو نفره کرده است ...
فقط من باشم و تو !!!!!
خداروشکر ما دیگرفقیر نیستیم
دیروز پزشک روستا گفت:
چشمان پدرم پر از آب مروارید است!!!!

 

ناهید

متخصص بخش

نــه صدایش را " نــازک " میکــرد ..
و نــه دستــانش را " آردی "
از کجــا بایــد به گرگ بودنش شک میکــردم؟!!!!!!!
آنگاه که غرور کسی را له می کنی، آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران
می کنی، آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی، آنگاه که بنده
ای را نادیده می انگاری ، آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد
شدن غرورش را نشنوی، آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می
گیری ، می خواهم بدانم،دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی تا
برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
بسوی کدام قبله نماز می گزاری که دیگران نگزارده اند؟
طریقت بجز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست

 

ناهید

متخصص بخش

اگـر امـشب هم از حوالی دلم گذشتـی،
آهسته رد شو
غم را با هزار بدبختی خوابانده ام...

وقتي همه با من هم عقيده مي شوند ،
تازه احساس مي کنم که اشتباه کرده ام!!!
اسکار وايلد.
 

ناهید

متخصص بخش


خوشبختی یافتنی نیست ساختنی است.
از زندگی لذت ببرید حتی اگر چیز با ارزشی را از دست داده اید...
دیروز پشت خاکریز بودیم و امروز در پناه میز!
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.
جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد...


سخت است فهماندن چیزی به کسی که
برای نفهمیدن آن پول می گیرد.
احمد شاملو

 

ناهید

متخصص بخش



آنجا ببر مرا که شرابم نبرده است.

خواجه عبدالله انصاری فرمود:
بدانکه، نماز زیاده خواندن، کار پیرزنان است
و روزه فزون داشتن، صرفه ی نان است
و حج نمودن، تماشای جهان است.
اما نان دادن، کار مردان است...
..
به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛
به من گفت :نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم.
وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!!

به سرآستین پاره کارگری که دیوارت را می‌چیند

و به تو می‌گوید ارباب ،نخند!

به پسرکی که آدامس می‌فروشد و تو هرگز نمی‌خری ،نخند!

به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می‌رود

و شاید چندثانیه کوتاه معطلت کند ،نخند!

به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه پیراهنش جمع شده نخند!


متاسفانه بعضی ها هستند که :
بی غذا ، دو ماه دوام می آورند ؛
بی آب ، دو هفته ؛
بی هوا ، چند دقیقه ؛
و
بی "وجـــدان" ، خـیلی ...
اگر...
اگر گناه وزن داشت؛

هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد،

خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند،

و من شاید؛ کمر شکسته ترین بودم
 
بالا