ا- طبق نظر گوبلو خاستگاه قنات در شمال غربی ايران فعلی در حدود 800 ق . م است(پاپلی يزدی ، 246،1379).در دوره های باستانی ايران همچون هخامنشيان ، اشکانيان و ساسانيان موجوديت قنات شکل دهنده سيستم آب رسانی حکومت ها در نواحی خاصی بوده است(باقری ،48،1379 ).کاوش ميراث در پيرامون قنات و ديگر جلوه ها در تمدن کاريزی می تواند به يک واکنش ارادی به بيگانگی مدرنيته و تجديد ساختار ميراث فرهنگی با يک هويت اجتماعی گردشگران(Meethan,2001,12 ) پاسخ دهد واين قابليت را داراست که گردشگران(بخصوص گردشگران فرهنگی ) را به فضای جغرافيايی خاص تمدن کاريزی جذب نمايد.پردازش گردشگری در قالب ميراث در تمدن کاريزی اهميت جنبه های کاريزی را باز می نمايد.گردشگری فرهنگی در قالب ميراث اصالتی را می طلبد که باز توليد آن در محک تجربه بازديد حاصل شود.گردشگری فرهنگی يافتن يک مکان متفاوت فرهنگی را در حرکت از مکان سکونت برای بازيد ازآن را تداعی می کند(Bachleitner,1999,199 ).از اين رو پيوستگی تاريخی ميراث در تمدن کاريزی پيرامون قنات ، می تواند برای جلوه ای متفاوت از يک مکان فرهنگی در نگرش های رومانتيک ، تاريخی و اصيل پردازش شود.همچنين از آنجا که جستجو برای اصالت با بيگانگی در فضای مدرنيته رابطه ای مستقيم دارد ودر فضای پسامدرن اين امکان مهيا می شده تا جستجو برای اصالت در حوزه های تمدنی مختلف تسهيل شود (پاپلی يزدی ، 1382) قنات در تمدن کاريزی به غنوان يک نشانه درون متنی می تواند منبع باارزشی برای تفسير و هويت يابی در جستجوی اصالت از سوی گردشگران در فضای پسامدرن باشد.تمامی اين برکنش های وقتی صورتبندی واقعی خود را به دست که در قالب يک دورنمايی گردشگری نماد يابد.تمدن کاريزی با توجه به قابليت های فوق الذکر می تواند در يک ساختار زيبا شناختی ، دورنمايی گردشگر را شکل دهد.دورنمايی گردشگر به طور فزآيندهای فرهنگی می باشد ؛ که در آن فرهنگ در قالب زيبا شناختی يک افزايش درد آرايش مکان ها و فضاها را سبب می شود (Hallinshead,1999,21 ).در اين مورد در تمدن کاريزی می توان ساختار قنات را مورد توجه قرار داد.همانگونه که با بررسی دقيق يک قالی ايرانی می توان بافنده آن را شناخت ،با بررسی يک قنات نيز می توان امضای سازنده آن را در پای آن مشاهده کرد.زيباشناختی قنات به عنوان هسته تمدن کاريزی در ساختارهای فنی می تواند يکی از پارامترهای دورنمايی گردشگر باشد.پارامتر ديگر در دورنمايی گردشگر پردازش صنايع دستی نمدن کاريزی است. در حوزه اين تمدن صنايع دستی به اوج تکامل خود رسيده است. قاليبافی در کرمان و کاشان به اوج می رسد. انواع پارچه کرکی ، پنبه ای ، کتانی وبخصوص ابريشمی در شهرها و روستاهای اين حوزه به ويژه در يزد ، کرمان و کاشان به تکامل رسيده است(پاپلی يزدی ، 256،1379).اين خود قابليت بالای در زمينه دورنمايی گردشگر در اين تمدن را باز می نمايد.در يک حالت کلی بيان قابليت ها در تمدن کاريزی پردازش معنايی خود را در صورتبنديی سه گانه به دست می آوردهر چند اگر بخواهيم به ريز قابليت ها اشاره کنيم ، مجالی ديگر و حجمی فراتر از اين مقاله می طلبد.آنچه پردازش شده يک شمای کلی در صورتبندی قابليت ها بود.اين صورتبندی به عنوان نشانه شناسی مطرح می باشد، که می تواند نظامی ارتباطی را در کنش ديگر فهمی برای جذب گردشگر فراهم آورند.باز توليد فضايی قنات در قالب تمدن کاريزی ارجاع دهنده دالهايی بر مدلولهای گردشگری است که در چارچوب نشانه شناسی گردشگری شکل می گيرد.اين خود هستی شناختی ای را می طلبد، که تمدن کاريزی را در قالب تعامل با ديگر خرده فرهنگ ها در روايتی افقی از کنش تفکری ريزوم وار در برگيرد.بر اين مبنا اين قابليت ها و شناخت گردشگری پسامدرن ، ارائه يک مدل مفهومی می تواند پردازش کلی اين موضوع را تسهيل نمايد.در اين مدل رويکردبه گردشگری در يک نگرش پساساختاری ميل به برگذشتن از گردشگری انبوه دارد که حاصل ساختارشکنی آن در فضای پسامدرن است و از برکنش های سرمايهداری سازمان نايافته در شيوه توليد پسافورديسم شکل می گيرد.گردشگری پسامدرن در اشتراکی از ميل به خرده روايت ها بازتابش امر کنشگری با تمدن کاريزی به عنوان يک خرده روايت در کليتی از سنت روايی و ايران نمادی سبب می شود.قابليت های تمدن کاريزی در برآورد گشتارهای تقاضای بازار گردشگری حاصل می شود هرچند فی ذاته در عينيت خودساخته آن ساطر است ولی ميل به خود ارجاعی آنها زمانی امکان پذير است که به کنشی بيرون متنی پاسخ گويد.در کنش پذيری دوسويه گردشگری پسامدرن و فضای تمدن کاريزی رويکرد به شناخت تقاضا در بازار های گردشگری دارای اهميت است. در اين کنش پذيری ميل به جذب گردشگری انفرادی که با ساختمندی فرهنگی ساکنان محلی تمدن کاريزی يک کليت همتنيده را از شناخت فرهنگی شکل می دهند ، در اولويت قرار می گيرد.عرضه گردشگری به عنوان يک محصول از سوی تمدن کاريزی بايد رويکردی به بومی سازی گردشگری داشته باشد. که منظور از آن تطبيق پذيری تقاضای دوسويه گردشگران و محيط تمدن کاريزی در ابعاد مختلف است. مقياس عمل نيز گردشگری را در يک منطقه بندی تمدن کاريزی صورتبندی می کند.تقاضای گردشگری در روند جذب در تمدن کاريزی بايد يک حالت استمرار داشنه که خود از سرمايه گذاری يا جذب سرمايه حاصل می شود.از ديگر سو پردازش مفاهيمی چون سودمندی گردشگری برای ساکنان محلی ، آگاهی آنان از مزايا و معايب گردشگری و راهکارهای عملی در بهينه سازی آثار گردشگری پيرامون پايداری در ايجاد رفاهيت و توسعه مفيد واقع می شود.بدين گونه شکل گيری گردشگری پسامدرن درتمدن کاريزی می توان پيرامون ايجاد اشتغال و درآمد برای ساکنان محلی زمينه های رويکرد به توسعه ، پويايی و تنوع اقتصادی اين تمدن راسبب شود ودر ابعاد فرهنگی تبادل وتعاملی را شکل دهد که ميل به کنش ارتباطی در زمينه فرهنگی را افزايش می دهد.[h=2] نتيجهگيریپردازش قابليتهای گردشگری در قالب تمدن کاريزی در رويکرد به بنيانهای هستی شناختی گردشگری در فضای پسامدرن می تواند کنشگری پيرامون توسعه را در ابعاد اقتصادی و فرهنگی شکل دهد.در اين ميان شناخت تقاضاهای بازار گردشگری پيرامون جاذبه های فرهنگی و رويکرد به جذب گردشگری فرهنگی اهميت اساسی دارد.گردشگری فرهنگی حرکت انسانها برای جاذبههای فرهنگی از مکان سکونت با هدف به دست آوردن اطلاعات و تجربه جديد برای ارضا نيازهای فرهنگی می باشد(سقايی ،160،1382).که از نظر فنی در برگيرنده ميراث ، نشانه های زيباشناختی و فرهنگی ، هنرها وصنايع دستی است(Bachleiner , 1999,207 (.از اين رو جذب گردشگری فرهنگی به عنوانی يکی از جلوه های ساختارشکنیهای پسامدرن رهيافت موثری برای توسعه گردشگری در تمدن کاريزی می باشد.نگاه از بالا به پائين به همتنيده شدن گردشگری و تمدن کاريزی نشان دهنده آن است که سطوح معرفت شناختی اين روند در فضامندی فرهنگی تبلور میيابد؛که در آن کنش پذيری «ما وديگری» در شناخت رودررو به مناسب ترين شکل آن انجام می گيرد.همچنين از آنجا که تقاضای بازار گردشگری در زمينه گردشگری فرهنگی پوشش دهنده يکسری از مسافرتهای انفرادی و در گروه های کوچک است، مناسب ترين شيوه برای جريان گردشگری در تمدن کاريزی و کاهش آثار منفی زيست محيطی تمرکز بر روی جذب اين گونه از گردشگری می باشد.جذب گردشگری فرهنگی به تمدن کاريزی وابستگی متقابلبه شناخت «تقاضاهای فرهنگی » موجود در بازار گردشگری و تطبيق پذيری آن با قابليتهای تمدن کاريزی دارد(Hope,2004,46 (. لازمه اين امر پايبندی به دورنمايی گردشگر در روندی از بازاريابی و اطلاع رسانی و تبليغ پيرامون جاذبه های گردشگری تمدن کاريزی در کشورهای مختلف وبه شيوه های بين المللی است.در اين ميان عرضه گردشگری در تمدن کاريزی خود رهيافتهای را می طلبد.عرضه گردشگری در تمدن کاريزی هنگامی مفيد واقع می شود، که همراه با بالا رفتن سطوح آگاهی ساکنان محلی پيرامون گردشگری ،پخشايش درآمد و اشتغال در روندی ازيک عدالت توزيعی شکل گيرد. رهيافتهای همچون توانمند کردن توليد صنايع دستی درساختاری ازاشتغالزايی ، بومی کردن فعاليت های گردشگری ، مالکيت محلی تسهيلات گردشگری می توانند در اين زمينه مفيد واقع شوند.هچنين توجه به پايداری در بعد انسانی و طبيعی به عنوان مهارکننده سرمايهداری همتنيده با گردشگری می تواند در بهينه سازی آثار گردشگری کارآمد باشد و بالاخره سودمندی مردم محلی در تبلوری از افزايش رفاهيت آنها زمينه ساز توسعه سريع تر گردشگری در تمدن کاريزی می باشد.با اين وجود نبايد اين نکته را از ياد برد که گردشگری در تمدن کاريزی علاوه بر فراهم آوردن بنيان های توسعه فرهنگی واقتصادی ؛در قالب برگذشتن از گردشگری کلاسيک و رويکرد به گردشگری پسامدرن ، اين بار می تواند دروازه های تمدنی فرهنگی را در روندی از کنشگری انسانی بگشايد که در عصر فشردگی فضا و زمان ، نه تنها برای انسان ها مشتاق پيرامون اصالت های ديرينه برخاسته از اين تمدن شناختی حاصل می کند بلکه همراه با آن سودمندی اقتصادی و فرهنگی را نصيب ساکنان محلی می نمايد.گردشگری هرچند در فضای تمدن کاريزی تنها راه توسعه نيست ولی شيوه ای مناسب برای فراهم آمدن بنيان های آن و همچنين پويايی اقتصادی و فرهنگی ـ اجتماعی اين تمدن می باشد.