دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۲
اعظم عابدینی
اولین باری که برای خرید به یک فروشگاه زنجیرهای بزرگ رفتید را به خاطر دارید؟ احتمالا بسیاری از ما تجربه نخست کودکمان در مواجهه با این فروشگاهها را به یاد داریم: یادتان میآید چطور ذوقزده از این سو به آن سو میدوید و شما را بدون درنظر گرفتن نیاز خانواده به خرید هر کالایی دعوت میکرد و این شما بودید که به او رفتار اجتماعی درست در این گونه اماکن را آموختید. شاید رفتار بسیاری از ما در تجربههای اول در این فروشگاهها، تعدیل شده همین رفتار کودکانمان بوده است.
* اینترنت، جاذبه و نقاط ضعف
اقتضائات دنیای امروز به گونهای است که دیگر نمیتوان زندگی بدون اینترنت را متصور بود و طبیعتاً تنوع و تکثر موضوعات و کاربرها، سرعت و آزادی عمل آن از جاذبههایی است که هر کاربر بهویژه نوجوانان و کاربران آماتور را دچار هیجان و ذوقزدگی از نوع برخورد اولیه در فروشگاههای زنجیرهای بزرگ میکند.
این هیجان مفرط ناشی از همان جاذبههای دنیای مجازی است که با بیتجربگی، عدم شناخت از رفتارهای اجتماعی درست میآمیزد و از عمق مطالب دریافتی و پختگی رفتار کاربر میکاهد و در نهایت این امر منجر به ایجاد آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد به اینترنت میشود، اما این نقاط ضعف در مواجهه ابتدایی با دنیای مجازی نباید منجر به غفلت از نقاط قوت آن شود.
سرعت، تنوع، دسترسی آسان، آزادی عمل و… مولفههای جذابی است که پیام «احترام به مخاطب» را با خود دارد و شاید یکی از دلایل اصلی این جذابیت درست مثل همان فروشگاه بزرگ همین «احترام» است. اینترنت با خود «پیام گزینشگری» و البته پیام «احترام به مخاطب» را دارد و این سبب لذت مخاطب میشود. اینجاست که نیاز به آموزش و آگاهی مخاطب سربر میآورد. مخاطب باید از میان صدها یا هزاران سایت وبلاگ و شبکه اجتماعی دست به انتخاب بزند. همه میدانیم بسیارند مؤسسات و نهادهای آموزشی که «کاربری فنی» را به کاربران رسانهها از جمله رسانههای مجازی آموزش میدهند اما آنچه موردغفلت قرار گرفته است، گزینشگری انسانی و اجتماعی در دنیای مجازی است. به عبارت دیگر باید تلاش کرد تا «سواد رسانهای» کاربران عام و خاص رسانهها ارتقا یابد.
سواد رسانهای چیست؟
مخاطبان با سواد رسانهای به طور فعالانه برای مواجهه گزینشی با رسانهها و تحلیل و ارزیابی نقادانه محتوای رسانهای وارد عمل میشوند تا معنای پیامهایی که با آنها مواجه میشوند را تفسیر کنند (فصلنامه مطالعاتی تحقیقاتی رسانه، س ۱۷، ش۴، زمستان ۸۵، ص۵).
از سواد رسانهای تعاریف مختلفی ارائه شده است اما شاید فصل مشترک همه تعاریف حضور فعالانه مخاطب و بخشی از آن بیتردید «گزینشگری آگاهانه» است.
از آنجا که بین سرعت یک رسانه و عمق آن از حیث تأثیرگذاری بر مخاطب رابطه معکوس وجود دارد (رسانهشناسی، نسرین دانایی، مبنای خود، چاپ۴، ص ۳۰)، از طریق «گزینشگری آگاهانه» میتوان بر سرعت رسانهها فائق آمد و آن را از سطحیبودن خارج ساخت.
معیارهای گزینش پیام
نیاز مخاطب میتواند کاذب یا واقعی باشد. نیاز کاذب منجر به سرزدن به هر نوع رسانه و سایت یا وبگردی خواهد شد که تلاشی است سطحی، انرژیبر و گاه آسیبزا، اما نیاز واقعی حاصل خود آگاهی مخاطب است. این نیاز واقعی را سن، جنسیت طبقه اجتماعی، تربیت، فرهنگ، شخصیت، باورها و اعتقادات فرد خواهد ساخت و براین اساس ضروری است که مخاطب نسبت به خود به عنوان گیرنده پیام و همه عوامل تأثیرگذار بر ساخت پیام از جمله فرستنده، خود پیام، وسیله ارائه پیام و محیط سازنده آن آگاهی و کنترل داشته باشد.
نگارنده معتقد است این فرآیند مهم و زمانبر که از آن به «گزینشگری آگاهانه» یاد میکنیم، محصول «پیام آگاهی»، «رسانه آگاهی» و نهایتاً «خودآگاهی گیرنده» است که منجر به تغییر نگرش و باور و در نهایت تغییر رفتار و در اصطلاح عام «فرهنگسازی» در استفاده از رسانهها میشود و از آسیبهای ناشی از آنچه تهاجم فرهنگی مینامیم خواهد کاست.
راهکارهای ارتقای سواد رسانهای
برای نیل به این مقصود در گام نخست ضروری است که اتاق فکری متشکل از کارشناسان رسانهای، روانشناسان اجتماعی، جامعهشناسان، کارشناسان امور دینی و حقوقدانان رسانهای تشکیل شود و سرفصلهای آموزشی واقعبینانه، ساده و موجزی برای انواع کاربران عام و خاص در سنین مختلف تعریف کنند؛ بهطوریکه با مباحث «رسانهشناسی» همگانی تحت آموزش قرار گیرند.در گام بعدی تمامی نهادهای آموزشی فرهنگی و تربیتی از آموزش و پرورش و دانشگاهها به عنوان متولیان رسمی آموزشی تا رادیو و تلویزیون، مساجد و فرهنگسرا و… موظف به ارائه دانش و آگاهی در زمینه شناخت رسانهها، کارکردها و ویژگیهای هر یک و آسیبشناسی آنها شوند. بیشک این امر نیازمند یک «عزم ملی» و «بودجهای» است که فقط کافی است بخشی از هزینهای که صرف نظارت و بازدارندگی رسانهای چون تحریم فیلترینگ و پارازیت و… میشود به آن اختصاص یابد که حتماً بازدهی بیشتری نیز در مبارزه با آسیبهای فرهنگی خواهد داشت.
باید بپذیریم «گزینشگری» شاخه برجسته انسان قرن ۲۱، انسان عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات است و لازمه گزینشگری پیام، رسیدن به بلوغ و پختگی است که لزوماً در نتیجه گذر زمان و افزایش سن به دست نمیآید بلکه محصول دانایی است. این دانایی بشر امروزی است که او را در برابر آسیبها توانمند میسازد که به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی: توانا بود هر که دانا بود.
* کارشناس ارشد علوم ارتباطات
اطلاعات
اعظم عابدینی
اولین باری که برای خرید به یک فروشگاه زنجیرهای بزرگ رفتید را به خاطر دارید؟ احتمالا بسیاری از ما تجربه نخست کودکمان در مواجهه با این فروشگاهها را به یاد داریم: یادتان میآید چطور ذوقزده از این سو به آن سو میدوید و شما را بدون درنظر گرفتن نیاز خانواده به خرید هر کالایی دعوت میکرد و این شما بودید که به او رفتار اجتماعی درست در این گونه اماکن را آموختید. شاید رفتار بسیاری از ما در تجربههای اول در این فروشگاهها، تعدیل شده همین رفتار کودکانمان بوده است.
* اینترنت، جاذبه و نقاط ضعف
اقتضائات دنیای امروز به گونهای است که دیگر نمیتوان زندگی بدون اینترنت را متصور بود و طبیعتاً تنوع و تکثر موضوعات و کاربرها، سرعت و آزادی عمل آن از جاذبههایی است که هر کاربر بهویژه نوجوانان و کاربران آماتور را دچار هیجان و ذوقزدگی از نوع برخورد اولیه در فروشگاههای زنجیرهای بزرگ میکند.
این هیجان مفرط ناشی از همان جاذبههای دنیای مجازی است که با بیتجربگی، عدم شناخت از رفتارهای اجتماعی درست میآمیزد و از عمق مطالب دریافتی و پختگی رفتار کاربر میکاهد و در نهایت این امر منجر به ایجاد آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد به اینترنت میشود، اما این نقاط ضعف در مواجهه ابتدایی با دنیای مجازی نباید منجر به غفلت از نقاط قوت آن شود.
سرعت، تنوع، دسترسی آسان، آزادی عمل و… مولفههای جذابی است که پیام «احترام به مخاطب» را با خود دارد و شاید یکی از دلایل اصلی این جذابیت درست مثل همان فروشگاه بزرگ همین «احترام» است. اینترنت با خود «پیام گزینشگری» و البته پیام «احترام به مخاطب» را دارد و این سبب لذت مخاطب میشود. اینجاست که نیاز به آموزش و آگاهی مخاطب سربر میآورد. مخاطب باید از میان صدها یا هزاران سایت وبلاگ و شبکه اجتماعی دست به انتخاب بزند. همه میدانیم بسیارند مؤسسات و نهادهای آموزشی که «کاربری فنی» را به کاربران رسانهها از جمله رسانههای مجازی آموزش میدهند اما آنچه موردغفلت قرار گرفته است، گزینشگری انسانی و اجتماعی در دنیای مجازی است. به عبارت دیگر باید تلاش کرد تا «سواد رسانهای» کاربران عام و خاص رسانهها ارتقا یابد.
سواد رسانهای چیست؟
مخاطبان با سواد رسانهای به طور فعالانه برای مواجهه گزینشی با رسانهها و تحلیل و ارزیابی نقادانه محتوای رسانهای وارد عمل میشوند تا معنای پیامهایی که با آنها مواجه میشوند را تفسیر کنند (فصلنامه مطالعاتی تحقیقاتی رسانه، س ۱۷، ش۴، زمستان ۸۵، ص۵).
از سواد رسانهای تعاریف مختلفی ارائه شده است اما شاید فصل مشترک همه تعاریف حضور فعالانه مخاطب و بخشی از آن بیتردید «گزینشگری آگاهانه» است.
از آنجا که بین سرعت یک رسانه و عمق آن از حیث تأثیرگذاری بر مخاطب رابطه معکوس وجود دارد (رسانهشناسی، نسرین دانایی، مبنای خود، چاپ۴، ص ۳۰)، از طریق «گزینشگری آگاهانه» میتوان بر سرعت رسانهها فائق آمد و آن را از سطحیبودن خارج ساخت.
معیارهای گزینش پیام
نیاز مخاطب میتواند کاذب یا واقعی باشد. نیاز کاذب منجر به سرزدن به هر نوع رسانه و سایت یا وبگردی خواهد شد که تلاشی است سطحی، انرژیبر و گاه آسیبزا، اما نیاز واقعی حاصل خود آگاهی مخاطب است. این نیاز واقعی را سن، جنسیت طبقه اجتماعی، تربیت، فرهنگ، شخصیت، باورها و اعتقادات فرد خواهد ساخت و براین اساس ضروری است که مخاطب نسبت به خود به عنوان گیرنده پیام و همه عوامل تأثیرگذار بر ساخت پیام از جمله فرستنده، خود پیام، وسیله ارائه پیام و محیط سازنده آن آگاهی و کنترل داشته باشد.
نگارنده معتقد است این فرآیند مهم و زمانبر که از آن به «گزینشگری آگاهانه» یاد میکنیم، محصول «پیام آگاهی»، «رسانه آگاهی» و نهایتاً «خودآگاهی گیرنده» است که منجر به تغییر نگرش و باور و در نهایت تغییر رفتار و در اصطلاح عام «فرهنگسازی» در استفاده از رسانهها میشود و از آسیبهای ناشی از آنچه تهاجم فرهنگی مینامیم خواهد کاست.
راهکارهای ارتقای سواد رسانهای
برای نیل به این مقصود در گام نخست ضروری است که اتاق فکری متشکل از کارشناسان رسانهای، روانشناسان اجتماعی، جامعهشناسان، کارشناسان امور دینی و حقوقدانان رسانهای تشکیل شود و سرفصلهای آموزشی واقعبینانه، ساده و موجزی برای انواع کاربران عام و خاص در سنین مختلف تعریف کنند؛ بهطوریکه با مباحث «رسانهشناسی» همگانی تحت آموزش قرار گیرند.در گام بعدی تمامی نهادهای آموزشی فرهنگی و تربیتی از آموزش و پرورش و دانشگاهها به عنوان متولیان رسمی آموزشی تا رادیو و تلویزیون، مساجد و فرهنگسرا و… موظف به ارائه دانش و آگاهی در زمینه شناخت رسانهها، کارکردها و ویژگیهای هر یک و آسیبشناسی آنها شوند. بیشک این امر نیازمند یک «عزم ملی» و «بودجهای» است که فقط کافی است بخشی از هزینهای که صرف نظارت و بازدارندگی رسانهای چون تحریم فیلترینگ و پارازیت و… میشود به آن اختصاص یابد که حتماً بازدهی بیشتری نیز در مبارزه با آسیبهای فرهنگی خواهد داشت.
باید بپذیریم «گزینشگری» شاخه برجسته انسان قرن ۲۱، انسان عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات است و لازمه گزینشگری پیام، رسیدن به بلوغ و پختگی است که لزوماً در نتیجه گذر زمان و افزایش سن به دست نمیآید بلکه محصول دانایی است. این دانایی بشر امروزی است که او را در برابر آسیبها توانمند میسازد که به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی: توانا بود هر که دانا بود.
* کارشناس ارشد علوم ارتباطات
اطلاعات