دلا بايد که هردم يا علي گفت :گل::گل::گل: نه هر دم بل دمادم يا علي گفت
یه صدق دل همیشه یاد او كرد :گل::گل::گل: به هر پیچ و به هر خم یا علی گفت
ز ليلايي شنيدم يا علي گفت :گل::گل::گل:به مجنوني رسيدم يا علي گفت
مگر اين وادي دارالجنون است :گل::گل::گل:که هر ديوانه ديدم يا علي گفت؟
نسيمي غنچه اي را باز ميکرد :گل::گل::گل:به گوش غنچه آندم يا علي گفت
سرشک لاله را گل شستشو داد:گل::گل::گل:گل از این لطف شبنم یا علی گفت
چمن با ریزش باران رحمت:گل::گل::گل: دعایی کرد نمنم، یا علی گفت
به خود لرزید شاخ بید مجنون :گل::گل::گل: به خاک افتاد و از غم یا علی گفت
خروش رعد و فریاد فلکها :گل::گل::گل: ز بیتابی مسلم یا علی گفت
یقین خالق زمان آفرینش :گل::گل::گل: به گوش کل عالم یا علی گفت
که در روز ازل قالوبلا را :گل::گل::گل: هر آنچه بود عالم يا علي گفت
خمير خاک آدم چون سرشتند:گل::گل::گل: چو بر ميخاست آدم يا علي گفت
زبطن حوت یونس گشت آزاد:گل::گل::گل:زبـس در ظلمت یـم یـا علی گفت
سبا هم تخت شه برباد داده :گل::گل::گل:سلیمان بسکه محکم یا علی گفت
چه نوح ازموج طوفان ایمنی خواست :گل::گل::گل: توسل جســت هر دم یا علی گفت
به هنگام فکندن داخل نار:گل::گل::گل: خليل الله اعظم يا علي گفت
شنیدم کودکی، شیرین زبانی :گل::گل::گل: چو میجوشید زمزم یا علی گفت
عصا در دست موسي اژدها شد:گل::گل::گل: کليم آنجا مسلم يا علي گفت
مسيحا گر دم از اعجاز ميزد :گل::گل::گل:زبس بيچاره مريم يا علي گفت
کجا مرده به آدم زنده ميشد :گل::گل::گل: يقين عيسي بن مريم يا علي گفت
نزول وحی چون فرمود سبحان :گل::گل::گل: ملك در اولیـن دم ، یـا علی گفت
رسول الله شنید از پرده غیب :گل::گل::گل: ندائـی آمد آن هم یـا علـی گفت
پيمبر در عروج از آسمانها:گل::گل::گل: بقصد قرب اعظم يا علي گفت
به هنگام فرو رفتن به طوفان :گل::گل::گل: نبي الله اکرم يا علي گفت
وفاداری شروط عشقبازی است :گل::گل::گل: که جان را داده میثم یا علی گفت
مگر خيبر زجايش کنده ميشد :گل::گل::گل:يقين آنجا علي هم يا علي گفت
علي در خُم به دوش آن پيمبر :گل::گل::گل: قدم بنهاد و آندم يا علي گفت
علي را ضربتي کاري نميشد :گل::گل::گل:گمانم ابن ملجم يا علي گفت
به فرقش كی اثر میكرد شمشیر :گل::گل::گل: یقینم قاتلش هم یا علی گفت
:گل: