• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

یکی از فانتزیام اینه که....

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم ، بچه دار شیم ، بچمون دختر باشه ، اسمشو بذاریم گیتا ، بعد با زنم دعوا کنم و جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره خونه باباش بهش بگم : هرچی میخوای ببری ببر ، فقط گیتارو با خودت نبر !







یکی از فانتزیام اینه که برم توی عروسی غریبه و موقعی که عروس میخواد بعله رو بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نهههههههه باهاش ازدواج نکن ، من هنوز دوستت دارمممم . . .
بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق !





یکی از فانتزیام اینه که :
برم امریکا تو جلسه معرفی شرکت کنم .
همین وسط ها ی جلسه گوشی Glx ام زنگ بزنه
منم بگم Sorry و به راحتی گوشی رو از جیبم در بیارم و در حالی که بقیه دارن به من میخندند یهو گوشی یکی شون زنگ بزنه ولی هر کاری کنه گوشی جدید Apple اش از جیبش در نیاد . منم یه پوزخند بزنم و در حالی که بقیه دارن به با تعجب به من نگاه میکنند و میگند Wait , Wait ! تو افق ناپدید شم !

:خنده1:



 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
.

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ که ﺑﺎ مخاطب خاصم دعوا ﮐﻨﻢ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺍﺯش ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ ﺳﯿﮕﺎﺭمو ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻨﻢ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺗﻮ ﻏﺮﻭﺏ ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﻢ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺰﻧﻪ ﻟﻬﻢ ﮐﻨﻪ ﺑﻌﺪ مخاطب خاصم ﺑﺒﯿﻨﻪ و “ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ ﭼﯿﺮﯾﮏ” ﺑﺎ کفش ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺪﻭﻭﻩ ﺑﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﮕﻪ آه ﺧﺪﺍی ﻣﻦ ! ﺗﻮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻨﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺰﺍﺭﯼ … ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺩﯾﺮﻩ و بعدش ﺩﻭﺗﺎ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﻨﻢ و ﺑﻤﯿﺮﻡ … ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻪ !!! ﯾﻪ ﺩﺳﻤﺎﻝ ﺑﺪﯾﻦ ﺍﺷﮑﻢ ﺩﺭﺍﻭﻣﺪ…
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزیام اینه که توی کوهستان ویلا داشته باشم، یه حموم داشته باشه که سقفش از شیشه باشه، تازه برف پاک کن هم داشته باشه ! منم وقتی برف میاد برم زیر دوش دراز بکشم ! بعد چندتا قورباغه ، از این سبزا ، از اون بالا منو نیگا کنن !
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزیام اینه که مامانم داره سیب زمینی سرخ میکنه، بعد من یواشکی میام تو آشپزخونه یهو در حالی که کفگیر دستشه بر میگرده سمت من، منم کرک و پرم میریزه بعد یهو لبخند بهم میزنه و میگه: “بیا سیب زمینی سرخ کرده واسه تو درستکردم پسرم، بیا نیازی نیست بترسی همه ش واسه تو” اصن دیگه اشک شوق تو چشمام جمع شده
.
.
.

یکی از فانتزیام اینه که یه پیرمرد پولدار تصادف کنه و من برسونمش بیمارستان و نجاتش بدم ، اونم با بچه هاش مشکل داشته باشه و تمام زندگیشو به نام من بزنه و بمیره ؛ دوقتی بچه هاش منو پیدا میکنن که پولارو بگیرن ، همه پولارو بندازم جلوشون بگم بردارید نامردها ،اونی که با ارزش بود پدرتون بود …
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزیام اینه که ازدواج کنم ، بچه دار شیم ، بچمون دختر باشه ، اسمشو بذاریم گیتا ، بعد با زنم دعوا کنم و جول و پلاسش رو که خواست جمع کنه بره خونه باباش بهش بگم : هرچی میخوای ببری ببر ، فقط گیتارو با خودت نبر !!!






یکی از فانتزیام اینه روز آخر ترم که نشستـم سر کلاس استاد موقعی که داره حضور غیاب میکنه اسمِ منو بخونه بعد با صدای پر از درد و خسته بگم: “حاضر”
بعد استاد بگه آقا شما ۷ جلسه غیبت داشتی حذفی این درس و ایشاا… ترم بعد،بعد بلند شم و استاد و نگاه کنم همینجوری که کلاس رفته تو سکوت
آروم آروم برم سمت استاد … بعد که رسیدم جلوی استاد بگم: ببین! منو از حذف کردن میترسونی ؟ بعد محکم بکوبم رو میز داد بزنم دِ لعنتی حرف بزن…
منو از حذف کردن میترسونی ؟ بعد بچه ها میان جدام کنن منو از استاد دور کنن همینجوری که دارم از کلاس میرم بیرون داد میزنم :برو از خدا بترس …
من چیزی واسه از دست دادن ندارم … من زندگیم و باختم لعنتی … بعد همینطوری که همه کپ کردن یه کلّه محکم میکوبم به در
بعدش در خورد میشه بعد من خـــونی و مـــالـی از کلاس میرم بیرون


 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزیام اینه کهتو محلمون ۱۰ تا پسر غریبه به دختر همسایمون تیکه بندازنیهو غیرتی بشم کله کنم برم براشون ، ۱۰ تا شونو لت و پار کنم
و بعد بشون بگم ” خودتون خواستین من دعــــــوا نداشتم ”بعد دختر همسایه این صحنه رو ببینه کف و تف قاطی کنه تا میخواد بیاد سمتم که ازم قدردانی کنه
یهو مادرش با چادر گُل گُلی از خونه بیاد بیرون و ببینه ۱۰ نفر پاره پوره رو زمین دارن خاک میخورن ، متوجه جریان میشه و با یه حالت بغض آلود بیاد سمتم بگه داماد من…
من : بله مادر بگه : من همیشه آرزو داشتم همچین پسر رخشی داشتم من: ولی مادرم تو همیشه به چشم یه پسر بد منو نگاه میکردی ، تو همیشه یه کاری میکردی که آمارم پیش بقیه همسایه ها خراب باشه ،
تو به من تهمت میزدی ( با صدای آلن دلون ) یهو صدای کف زدن به گوشم میرسه ،برگردم ببینم ۲۴۹ نفر دارن برام کف میزنن بخاطر جان فدایی و دیالوگ زیبام!
بعد یهو ببینم یه افق داره از سمت راستم میاد ،دوست داشتم بیشتر دیالوگ بگم که همسایه ها بیشتر کف بزننولی مجبور شدم تا افق نرفته توش محو بشم
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزیام همیشه این بوده که توی سیستم عامل ویندوز یک مشکل پیدا کنم بفرستم براشون بعد بیل گیبس زنگ بزنه بگه مهندس لطفا بیا امریکا تو مجموعه من ، دخترمم میدم بهت کنیزت باشه تا آخرررر عمرش ، خونه ماشین پول همه چی میدم بهت … منم بعد از یک دقیقه سکوت بگم :خیلی دلم میخواد اما من متعلقم به این مردمم !!!
.
.
.

یکی از فانتزیام اینه که تو المپیک با ناداوری حذف شم اون موقع هر چی فن و تکنیک که یاد گرفتم و نگرفتم رو داور مسابقه اجرا کنم بعدش بشینم وسط زمین مسابقه اجازه مسابقه های بعدی رو ندم !!
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزیام اینه که یه شب بارونی ببینم دارن یه دختره رو اذیت میکنن منم برسم بهشونو دخل تک تکشونو بیارم ! بعد دختره رو از رو زمین بلند کنم و کتمو دربیارم بدم تنش کنه … بعد سرشو بیاره بالا تو چشام نگاه کنه و بگه میشه اسمتو بدونم ؟ بعد من از توی کتم یه سیگار دربیارم روشن کنم ، بعد یه پوک عمیق بگیرمو یه لبخند ملیح بزنمو دودشو بزنم تو صورتش ، بعد دود که رفت کنار من غیب شده باشم و اونم یهو بیفته رو زمینو سرشو بیاره رو به آسمونو از ته دل داد بزنه خداااااا …
.
.
.

یکی از فانتزیام اینه : ززااررت بزنم تو صورت یکی بگم نخواب …بخوابی میمیری ؛ تو باید زنده بمونـــی !
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا


یکی از فانتزیام اینه که با لحن جدی و خسته به یه دکتر بگم : لطفا حاشیه نرو دکتر ! بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم :فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم ؟
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزایم اینه که: اسم بابا رو بنویسم واسه کنکور بعدش هی بهش بگم”درس بخون!!”
.
.
.


یکی از فانتزیام اینه که رتبه ی یک کارشناسی ارشد رو بیارم، بعد این موسسات که زنگ میزنن و ازم میخوان در عوض یه چند میلیون اونا رو تبلیغ کنم، با کمال خونسردی بگم :نه متاسفم نمیتونم این کار رو براتون انجام بدم
.
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
.

یکی از فانتزیام اینه که بچه هام یه دو قلوی پسر و دختر بشن !بعد اسم دوتاشونو بذارم “رها” …بعد وقتی که دعواشون میشه بزنن تو سر و کله ی هم ،منم داد بزنم بگم : رها ، رهارو رها کن !
.
.
.

یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقم ببینه همه چی مرتبه …
.
.
.

یکی از فانتزیامم اینه که برعکس بقیه ماشینا که تا چراغ سبز میشه شروع میکنن به بوق زدن… من تا چراغ قرمز میشه بوق بزنم اونم یه تنه….حالا اینجا سوال پیش میاد که چرا پشت چراغ قرمز؟! سوال بسیار بسیار به جا و خوبیه ولی متآسفانه ربطی نداره به کسی چون ماشینِ خودمِ دوس دارم از بوقش پشت چراغ قرمز استفاده کنم…
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
کی از فانتزیام اینه که توی یک مهمونی یهو وارد بشم و دخدرا که دارن میوه پوست می کنن همه دستاشون رو ببرن از خوشتیپی من !!! و بعد از اینکه یِکَم نشستم ، پاشم حرکت کنم به سمت افق …
.
.
.

یکی از فانتزیام اینه توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم: لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه، کلی آدم بیگناه اینجا هست!!
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزیام اینه که یه روز پشت تلفن توی جمع بگم خودمو با اولین پرواز میرسونم …
.
.
.

میخوام اینبار که مراقب اومد بالا سرم گفت : سرت بچرخه و تقلب کنی صفر رد میکنم ، یه نگاه به سبک فانتزی بهش بندازمو بگم : منو از صفر میترسونی ؟ برو از خدا بترس ! اونم که منقلب شده بگه اوکی هانی از یو ویش !!! فانتزیه دیگه ممکنه وسطاش زبونشم عوض بشه ! پرابلم ؟
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزیام اینه که چنتا آدم گردن کلفت اجیر کنم نزدیک افق تا هرکی خواست اون اطراف محو بشه بزنن دهنشو … ! انگار محو شدن تو افق بچه بازیه ؛ زرت و زورت میرن افق محو میشن !!
.
.
.

یکی دیگه از فانتزیام اینه : سوار یه پیکان تاکسی بشم ، یه تراول ۵۰ تومنی تا نخورده رو بدم به راننده … راننده بگه آقا یه نفرید ؟؟؟ منم یه کم مکث کنم و با یه لبخند معنی دار بگم : خعلی وقته … بعدش پیاده بشم و تو افق حرکت کنم ! راننده هم از پشت صدام بزنه آقا … آقا … آقا ، بقیه پولتون !!! منم کُتمو بندازم رو دوشمو بی توجه به راننده تو تاریکیا محو بشم …
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی دیگه از فانتزیام اینه که متاهل بشمحسرت دوره ی مجردیمو بخورم و بسوزمو بسازم …
.
.
.

یکی از فانتزی هام اینه که سوار یه ماشین بشم بگم آقا اون ماشین جلویی رو تعقیب کن ،بعد یارو هم بگه : برو گم شو پایین بابا ، ما دنبال شر نمیگردیم …هیچی دیگه منم پیاده شم برم !
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزیام اینه که وقتی یکی داره تو فانتزیش توی گرد غبار یا دود محو میشه از اون طرف دودا بگم پخ بعد سکته ناقص بزنه بعد بمیره بعد منم تو چاهی که از فرط خنده حفر کردم سقوط کنم بعد اون دنیا یقمو بگیره از پل صراط پرتم کنه پائین!

یکی از فانتزیام اینه که سر جلسه امتحان بشیینم بعد با نگاه کردن به سوالات, پاینش بنویسم :
.
.
.
“مَردی نَبُوَد فتاده را پای زدن .. گر دست فتاده ای بگیری مَردیبعد برگه رو تحویل بدم برم!!!ما همچین آدمی هستیم
 

R0xanA

متخصص بخش گرافیک و مالتی مدیا
یکی از فانتزیام اینه که کنکور اول بشم بعد خبرنگارا بیان حمله کنن سمت من. بعدش تو ازدهام جمعیت محو شم برم پی کار خودم




یکی از فانتزیام اینه که تو افق پنهان شم
بعد فانتزیایی که میان. تو افق محوشن رو با دمپایی ابری انقد بزنم که
صدای گرگ دربیارن تو افق.




یکی از فـانـتزیام اینه کــه
کنترل تلویزیون خونمونو بردارم
بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری،
این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم !



یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه ،
کلی آدم بیگناه اینجا هست !
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
یکی از فانتزیام اینه که :
برم امریکا تو جلسه معرفی شرکت کنم .
همین وسط ها ی جلسه گوشی Glx ام زنگ بزنه
منم بگم Sorry و به راحتی گوشی رو از جیبم در بیارم و در حالی که بقیه دارن به من میخندند یهو گوشی یکی شون زنگ بزنه ولی هر کاری کنه گوشی جدید Apple اش از جیبش در نیاد . منم یه پوزخند بزنم و در حالی که بقیه دارن به با تعجب به من نگاه میکنند و میگند Wait , Wait ! تو افق ناپدید شم !


این یکی حرف نداشت:غش2:
 

salar69

کاربر ويژه
یکی از فانتزیام اینه که یه روز که دارم با یه پالتوی مشکی و بلند از تو خیابون رد میشم ببینم یه نفرو میخواد ماشین زیر بگیره ، بپرم پرتش کنم اون ورو نجاتش بدم ، بعد طرف که بلند میشه ببینه دارم قدم زنان دور میشم ، داد بزنه بگه ببخشید شما ؟؟؟ منم یه لحظه وایسمو بدونه اینکه برگردم سرمو یکم بچرخونمو یه لبخند بزنمو بگم “یه رهگذر” بعد همون موقع تو افق محو بشم …
 

salar69

کاربر ويژه
یکی از فانتزیام اینه که دکترای حسابداری داشته باشم بعد یه روز صبح که دارم میرم بیرون در پارکینگو که باز میکنم که برم بیرون همزمان دختر همسایمون با ماشین بخواد بیاد داخل … بعد ماشینامون شاخ به شاخ بشن و از تو ماشین به هم خیره بشیم بعد عاشق بشیم بعد همون موقع همینجوری الکی به ضرب گلوله کلت کمری کالیبر ۵۰ کشته بشم و دختره پیاده بشه بیاد بغلم کنه بگه عزیزم تنهام نذار … منم در حالی که دارم جون میدم به افق خیره بشم بعد تموم کنم !
سوال شده که چرا دکترای حسابداری داشته باشم ؟ به نکته خوبی اشاره کردید ولی ۱۰۰بار گفتم تو مسائلی که به شما مربوط نیست دخالت نکنین !!! روحمم که رفت همون جای همیشگی تو افق …
 
بالا