• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

یک هنر جدید، داستان پیدایش هنر گرافیک

Silver Star

مدير ارشد تالار
طراحی گرافیک حرفه ای جدید برای قرنی جدید بود. ظهور گرافیک با تغییرات عظیم تکنولوژی همراه بود. با وجودی که این دگرگونی ها ریشه در قرن گذشته داشتند، نتایج و پیامدهای آنها در زمینه طراحی، در اوایل قرن بیستم شناخته شد. در این مقاله می توانید با سیر روند پیدایش این هنر آشنا شوید.












622279022525411681971051641432261290216185.jpg


برای پیشبرد سیستم ارتباطی مدرن که در ابتدای راه خود بود، وجود زیربنایی از چاپ مکانیزه،جوهر، کاغذ کارخانه ای،دستگاه های تخصصی صحافی، بسته بندی و همچنین بازاریابی ، امری ضروری به نظر می رسید. این امر با تغییر عمده ای در الگوی زندگی جمعیت های شهری در اواخر قرن نوزدهم ، تسریع یافت که می توان آن را به طور خلاصه حرکت به سوی نوگرایی نامید.

مهاجرت مردم برای یافتن شغل های صنعتی ، رشد شبکه خطوط راه آهن و افزایش چشمگیر بازارهای انبوه کالاهای مصرفی، از دیگر تغییرات مهم بودند. ارتباطات مدرن ، در آغاز نیازمند نسخه برداری از چاپ و بعدها در طی قرن ، وابسته به نسخه بردای از رادیو و تلویزیون و فیلم بود. کتاب ها ، مجله ها ، پوسترها و آگهی ها برای اطلاع رسانی و آموزش و سرگرمی ، در شمارگانی بی سابقه منتشر شدند. اقتصادی بودن و سودمندی این مقوله ها ، سبب پا گرفتن چابخانه های پرشماری در شهرها شد. در گذشته ، وظیفه آموزش کارگران جوان برای تجارت و صنایع گرافیکی بر عهده اتحادیه های صنفی بود اما در ابتدای قرن نوزدهم مدارس و دانشکده های حرفه ای هنر، این مهم را بر عهده گرفته اند.

الگوی آموزش طراحی، بر پایه آنچه " سیستم کنزینگتون جنوبی" نامیده می شد،بنا شده بود. این نام از منطقه ای در لندن که در سال 1837 م. دولت بریتانیا ، نخستین مدرسه طراحی را در آنجا پایه گذاری کرد، گرفته شده است. پس از آن ،شبکه مشابهی از این مدارس یکی پس از دیگری در شهرها و مراکز کارخانه ای سراسر کشور ساخته شد که در آنها ، مباحث ذوقی و اصول زیبایی شناسی همچون مهارت های فنی ، آموزش داده می شد. درک آرایه ها (تزیینات) ، موضوعی بنیادین در تمام شاخه های طراحی بود و بهتزین شیوه اصلاح ذوق و سلیقه به شمار می رفت.

از فعال ترین افراد در این زمینه می توان به "هنری کول" پایه گذار موزه کنزینگتون جنوبی و بعدها موزه ویکتوریا و آلبرت، "ویلیام موریس، " اوون جونز " و " جان راسکین اشاره کرد که در مقالاتی جداگانه به هر یک خواهیم پرداخت.

تاثیر این افراد در بسیاری از بخش های اروپا که در زمانی کوتاه ، مدارس هنر و کارهای دستی و موزه های مشابهی در آنجا تاسیس شد ، به خوبی احساس می شد. به عنوان مثال ، می توان از "ویلیلم موریس" به عنوان چهره ای برجسته و مهم در شناخت جنبش هنر و صنایع دستی در سالهای 1890م. تا 1940م. یاد کرد.

" موریس" یک طراح همه فن حریف بود. او در کارخانه های بافندگی ، کاغذ دیواری و مبلمان کار می کرد و سهم مهمی نیز در صنعت چاپ داشت. زیبایی شناسی کارهای "موریس" و پیروانش ، از هنر قرون وسطا الهام می گرفت و نشان دهنده برتر دانستن درون مایه ها ، رنگ ها ، ساختار طبیعی و الگوی متعالی بود. او در اواخر عمر در سال 1891م. به همراه "تی. جی. کوبن ساندرسون" نشریه " کلمسکات" را با شمارگانی محدود منتشر کرد.



الگوی آموزش طراحی، بر پایه آنچه "سیستم کنزینگتون جنوبی"نامیده می شد،بنا شده بود. این نام از منطقه ای در لندن که در سال 1837 م. دولت بریتانیا ،نخستین مدرسه طراحی را در آنجا پایه گذاری کرد، گرفته شده است. پس از آن،شبکه مشابهی از این مدارس یکی پس از دیگری در شهرها و مراکز کارخانه ای سراسر کشور ساخته شد که در انها ، مباحث ذوقی و اصول زیبایی شناسی همچون مهارت های فنی ، آموزش داده می شد. درک آرایه ها (تزیینات)،موضوعی بنیادین در تمام شاخه های طراحی بود و بهتزین شیوه اصلاح ذوق و سلیقه به شمار می رفت.



از نظر او برای زیبایی کتاب باید از چاپ دستی، تصاویر چوبی و حروف مزین در ابتدا بندها استفاده می شد. به یکباره جوش و خروشی در میان نشریات کوچک خصوصی در سراسر بریتانیا، اروپا و امریکا پدیدار شد. با این که "موریس" با بهره گرفتن از ماشین به دلیل آن که سبب افت نیروی کار انسانی و کم مایه شدن طراحی می شدف مخالف بود. تنها برخی از پیروانش از شیوه های مکانیزه اجتناب می کردند. بیشتر آنان اصول زیبایی شناسی او را مبنای کارهایشان قرار می دادند اما آن را با شیوه ماشینی منطبق می نمودند.

اصطلاحات پایه ای در صنعت طراحی ، تنها در صورتی امکان پذیر بود که کیفیت حروف چاپی در کارگاه های ریخته گری افزایش می یافت. در این زمینه فعالیت هایی در آلمان انجام شد. طراحی به نام "پیتر بهرنس" از سوی چند شرکت بزرگ ماموریت یافت تا تعدادی شیوه چاپ جدید طراحی کند. الگوی مشابها نیز در امریکا به دست "ویلیام بردلی" ، بروس راجز " و " فردریک گودیگ و در بریتانیا از شوی "اریک گیل "، "ادوار جانسون" و دیگران دنبال شد. اگر یکی از عواملی که سبب پیدایش طراحی گرافیک شد، از دگرگونی هنرها و صنایع دستی در چاپ مایه می گرفت. آن دیگری از جنبش پوستر برخاسته بود. در اینجا بود که همگرایی طراحی و هنرهای زیبا بیش از پیش روشن می شد.


15930189226401511335514519922219595228245204.jpg


همزمان با ظهور طراحی گرافیک ، پوستر جدید نیز زبان تصویری مشترکی با مکتب سمبولیسم ، آرت نوو و انشعاب وین و همه جنبش هایی که بر پیوستگی انواع هنرهای زیبا و کاربردی تاکید می کردند، به وجود آورد. در زمینه پوستر ، فن لیتوگرافی بسیار ارزشمند بود زیرا به هنرمند فرصت می داد تا وارد کارگاه های چاپ شود و بی واسطه روی سنگی که برای کار آماده شده بود نقاشی کند.

شوق آرایش هنری میان طراحان اوپا و امریکا به طور عمده از دلبستگی ایشان به هنرهای بصری ژاپن تاثیر گرفته بود. عدم تقارن گراورهای چوبی چاپ ژاپنی ، رنگ های مات آن ، و تاکید بر تصاویر زنان برای ایجاد تعادل میان پس زمینه و پیش زمینه مواردی بود که طراحان مدرن را به هیجان می آورد.

با نزدیک شدن به سال 1914م. به نظر می رسید دیگر می توان فنون کتاب آرایی و پوستر را در یک واحد بزرگتر به نام "طراحی گرافیک" گنجاند ، اما با آغاز جنگ جهانی اول ، رسیدن به این یکپارچگی به تاخیر افتاد و پیدایش کامل طراحی گرافیک به دهه 1920م. موکول شد.

هنر گرافیک با چنین پیشینه ای متولد شد و امروزه به یکی از الزامات زندگی مدرن ، در زمینه تبلیغات، تجارت و رشد فرهنگ بدل شده است. زندگی در عصر حاضر چنان با هنر گرافیک آمیخته است که نبود آن را نمی توان تصور کرد با این وجود کمتر از 150 سال پیش ای هنر وجود نداشت!
 
بالا