سر تا پای خودم را که خلاصه میکنم میشوم قد یک کف دست خاک که ممکن بود یک تکه آجر باشد توی دیوار یک خانه
یا یک قلوه سنگ روی شانه ی یک کوه
یا مشتی سنگ ریزه ته ته اقیانوس.یا حتی خاک یک گلدان باشد
خاک همین گلدان پشت پنجره
یک کف دست خاک ممکن است هیچوقت هیچ اسمی ندااشته باشد وتا همیشه خاک باقی بماند
فقط خاک
اما حالا یک کف دست خاک وجود دارد که خدا به او اجازه داده نفس بکشد
ببیند .بفهمد.بشنود.جان داشته باشد
یک مشت خاک که اجازه دارد عاشق بشود
انتخاب کند.عوض بشود.تغییر کند
وای خدای بزرگ
من چقدر خوشبختم من همان خاک انتخاب شده هستم
همان خاکی که با بقییه خاک ها فرق میکند
من ان خاکی هستم که توی دست های خدا ورزیده شدام و خدا از نفسش در آن دمیده
من ان خاک قیمتی ام
حالا میفهمم چرا فرشته ها آنقدر حسودیشان شد
اما اگر این خاک.خاکی که اسم دارد.قشنگترین اسم دنیا را.خاکی که نور چشمی و عزیز دردانه ی خداست
اگر نتواند عوض شود اگر تغییر نکند اگر انتخاب نکند اگر همینطور خاک باقی بماند
اگر آن آخر که قرار است برگردد و خود جدیدش را تحویل خدا بدهد سرش را بیندازد پایین و وقتی برای جبران نداشته باشد
اگر...........
خدایا مرسان زمانی را که در برابرت شرمنده باشیم
یا یک قلوه سنگ روی شانه ی یک کوه
یا مشتی سنگ ریزه ته ته اقیانوس.یا حتی خاک یک گلدان باشد
خاک همین گلدان پشت پنجره
یک کف دست خاک ممکن است هیچوقت هیچ اسمی ندااشته باشد وتا همیشه خاک باقی بماند
فقط خاک
اما حالا یک کف دست خاک وجود دارد که خدا به او اجازه داده نفس بکشد
ببیند .بفهمد.بشنود.جان داشته باشد
یک مشت خاک که اجازه دارد عاشق بشود
انتخاب کند.عوض بشود.تغییر کند
وای خدای بزرگ
من چقدر خوشبختم من همان خاک انتخاب شده هستم
همان خاکی که با بقییه خاک ها فرق میکند
من ان خاکی هستم که توی دست های خدا ورزیده شدام و خدا از نفسش در آن دمیده
من ان خاک قیمتی ام
حالا میفهمم چرا فرشته ها آنقدر حسودیشان شد
اما اگر این خاک.خاکی که اسم دارد.قشنگترین اسم دنیا را.خاکی که نور چشمی و عزیز دردانه ی خداست
اگر نتواند عوض شود اگر تغییر نکند اگر انتخاب نکند اگر همینطور خاک باقی بماند
اگر آن آخر که قرار است برگردد و خود جدیدش را تحویل خدا بدهد سرش را بیندازد پایین و وقتی برای جبران نداشته باشد
اگر...........
خدایا مرسان زمانی را که در برابرت شرمنده باشیم