بار آخر من ورق را با دلم بر می زنم،
باردیگر حکم کن!
اما نه بی دل !
با دلت ،حکم کن!
حکم دل
هر که دل دارد بیاندازد وسط!
تا که ما دل هایمان را رو کنیم !
دل که روی دل بیافتد ... عشق حاکم می شود !
پس به حکم عشق، بازی می کنیم !
این دل من !
حکم لازم !!!!
رو بکن حالا دلت را...!
دل نداری ؟؟؟
بر بزن اندیشه ات را...!
دل گرفتن!
دل سپردن!
هر دو لازم!