Maryam
متخصص بخش ادبیات
10روستای جذاب و ناشناخته ایران را که یک فرصت گردشگری بکر محسوب میشوند را در این گزارش بخوانید.
1...کرمانشاه ـ هجیج
کفشهایتان لنگه به لنگه نمیشود
آنجا اگر کمی سر کیسه را شکل کنید و یک جفت گیوه مرغوب هجیجی بخرید، کفشهایتان دیگر هرگز لنگه به لنگه نمیشوند چون گیوه لنگه راست و چپ ندارد و یکی از اصلیترین مکانهای تولیدش، روستای هجیج از توابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان کرمانشاه است.
هجیج ـ که برخی آن را با «ح جیمی» مینویسند و میگویند به معنای دره سرسبز و عمیق است ـ روستایی است که همه خانههایشان از سنگ هستند و حتی یک آجر در آنها به کار نرفته است.
در یکی از وبنوشتهها درباره هجیج، قصهای هست که میگوید، پانصد سال پیش در هجیج، آسمان خسیس شد و خشکسالی بیداد کرد. اهالی روستا سراغ مردی متدین که نسبش به امام موسی کاظم(ع) میرسید، رفتند تا برای باریدن باران، دعا کند. مرد دعا کرد و چشمهای پر آب، دل خاک را شکافت و مرد از همان وقت، صاحب احترامی ویژه میان مردم شد و حتی پس از مرگش، بقعهای به یادش ساختند به نام «بقعه سیدعبدالله» یا «بقعه کوسه هجیج».
کسی نمیداند این ماجرا درباره روستای هجیج و بقعه سیدعبدالله در کنار رودخانه سیروان، راست است یا تنها قصهای ساده است برای سنگین شدن پلکهای بچههای هجیجی، وقت خواب. مهم این است که اهالی هجیج، اهل تسنن هستند، اما به امامزادهشان احترام میگذارند واین بقعه از پنج قرن پیش تاکنون سرپا بوده است و زیارتگاه دوستدارانش.
چند کار واجب است که به محض رسیدن به هجیج باید انجام دهید، نخست این که دستکم یک جفت گیوه مرغوب بخرید، چون پیشه بیشتر هجیجیها، دوختن همین گیوههای فوقالعاده است، دوم به چراگاههای خوشمنظره «پیاز دول میشا» و «گاول» و آبشار بل در نزدیکی روستا که آب معدنی شفابخش دارد، سری بزنید و سوم اگر فرصت کردید از یکی از قدیمهای ده بپرسید چرا هجیجیها قابهای در و پنجره همه خانههای روستا را آبی آسمانی میکنند؟
2...گیلان ـ قلعه رودخان
افسون میشوید
حتی از دیدن عکس روستای قلعه رودخان از توابع بخش مرکزی شهرستان فومن در استان گیلان هم لذت میبرید و دلتان تازه میشود تا چه رسد به اینکه آنجا باشید و در هوای خنک و مطبوعش نفس عمیق بکشید و صدای هوش گیاهان به گوشتان برسد و بوی سبزه مرطوب جنگل را حس کنید و به آواز پرندگان گوش کنید که در اعماق آن سبزی یکدست میخوانند.
طوری نمیشود، هیچکس نمیفهمد، فقط چند لحظه موتور خیالپردازیتان را روشن کنید و خودتان را به ما بسپرید تا پیشنهادمان را برای شما توصیف کنیم. آمادهاید؟
امروز صبح شما از طرف فومن راه افتادهاید و از روستای حیدرکلات گذشتهاید، در پارک جنگلی قلعهرودخان هستید و از روی پل چوبی رودخانه رد شدهاید و آن ترس عمیق و خواستنی از جریان تند آب خنک رودخانه زیر پایتان را تجربه کردهاید.
از همین جا، همین سنگفرش زیر پایتان، دالان بهشت آغاز میشود؛ دالانی سبز که سرشاخههای درهمپیچیده درختان، آن را برای شما آذین بستهاند. بگذارید آن سبز دلاویز چشمهایتان را بنوازد، بگذارید ریههایتان از نفس گیاهان انباشه شود و قدم تند کنید تا به پلههای قلعه رودخان، باشکوهترین دژ نظامی استان گیلان، برسید. پلهها زیادند و شاید هم به همین دلیل به آن قلعه هزار پله گفتهاند، اما مطمئن باشید طبیعت اطراف و قلعه عظیم و خزهبسته بالای تپه، چنان افسونتان میکند که مثل مسخشدهها، پلهها را با سرعت بالا میروید و خستگی را از یاد میبرید.
خب، حالا خیالپردازی را تمام کنید و تنها به یک پرسش ما پاسخ دهید؛ چرا وقتی از نعمت زنده بودن برخوردارید و خبر دارید این همه زیبایی در جایی از کشور، انتظارتان را میکشد، در خانه نشستهاید و ترجیح میدهید در رویا سیر کنید؟ مگر تا قلعه رودخان چقدر راه است؟!
3...آذربایجان غربی ـ سهولان
به کبوترها احترام بگذارید
حتی اگر هیچیک از آن قلعهها و مساجد قدیمی، دور و بر روستای سهولان، از توابع بخش مرکزی شهرستان مهاباد در آذربایجان غربی نبود، حتی اگر آن چشمههای خروشان و باغهای میوه پربار، روستا را احاطه نکرده بودند، وسوسه سوار شدن بر قایقی پارویی و گردش در دالانهای تو در توی غار معروف این روستا، حتما میتوانست هر گردشگری را به آنجا بکشاند؛ وسوسه دیدن قندیلهایی که گاهی خوشه انگور شدهاند، گاه پروانه، گاهی پای فیل، گاهی توت فرهنگی، گاه عروس دریایی و ... .
کردها میگویند سهولان به زبان آنها به معنای یخبندان است که احتمالا دلیل گذاشتن این نام بر روستای چهارصد ساله سهولان، آب و هوای سرد آن است که اگر شما این پیشنهاد را بپذیرید و به آنجا بروید، به خوبی تجربهاش میکنید.
وقتی مسافر دنیای اسرارآمیز غار سهولان شدید، چه در دالانهای تو در توی بخش خشک آن پرسه میزدید، چه سوار قایق در حوضچههایش شدید، به یاد داشته باشید به کبوترها و آرامششان احترام بگذارید، چون آنها ساکنان اصلی سهولان به شمار میروند و در نقاط گوناگونش لانه ساختهاند، به همین خاطر هم اهالی به این غار «کوتهکوتر» یا «لانه کبوتر» گفتهاند!
برای سفر به روستای سهولان، باید آنقدر در جاده بوکان مهاباد برانید تا به فرعی برسید که به روستای عیسی کندی میرسد و همین جاده را اگر ادامه دهید، سهولان در انتظار شماست.
4...تهران ـ کر کبود
همخوانی موزون آب و سنگ
برخی از پدربزرگهای آنها میگویند که از پدربزرگهایشان شنیدهاند و پدربزرگهایشان از پدربزرگهایشان نقل کردهاند و پدربزرگ بزرگهای آن پدربزرگها تعریف کردهاند که ... به هر حال مهم نیست دقیقا چه کسی گفته است، مهم این است که برخی بر این باورند که شاید نام روستای کر کبود از نام دو اسب که «کهر» و «کبود» صدایشان میکردهاند، گرفته شده است.
هر کس در دیدار از کر کبود از توابع بخش طالقان ساوجبلاغ در استان تهران درباره اینکه مهمترین جاذبه گردشگری روستا کدام است، نظری دارد، اما از نظر ما، زیباترین اجزای روستا، معماری سنتی خانههای آن، درختهای تنومند کهنسالش با سایههای پربرکت و کوچههای خاکی و شیبداری است که دیوانهوار پیچ و تاب میخورند، پله میشوند، حیاط میشوند، یا به دل کوه میزنند و به آبشار کر در هفتصد متری شمال شرقی روستا یا یخچالهای طبیعی آن در شمالش میرسند.
آبشار کر سی تا پنجاه متر ارتفاع دارد و صدای ریزش آبش آنقدر بلند است که با نیم ساعت گوش کردن به آن تا پایان روز در خواب و بیداری زمزمهاش در گوشهایتان تکرار میشود.
روستای کر کبود که به دلیل قرار گرفتن در دامنه کوه، آب و هوایی دلپذیر دارد، از مسیر اتوبان کرج ـ قزوین و از راه شهرستان طالقان قابل دسترسی است. فراموش نکنید شما به روستایی دعوت شدهاید که حدود 1100 سال قدمت دارد با دو امامزاده به نامهای امامزاده زید ابراهیم و امامزاده شاه محمد حنفیه و البته آرامگاه ملا یغمایی کر کبودی هم در قبرستان تاریخی روستا واقع شده است.
امامزاده زید ابراهیم در مرکز روستاست و نسبش بنا به گفتههای اهالی، به امام موسی کاظم(ع) میرسد، اما آرامگاه امامزاده شاه محمد حنفیه در ارتفاعات شمال شرقی روستا معروف به کوه عقیق قرار دارد، علاوه بر همه اینها، روستا حمامی تاریخی هم دارد که متعلق به دوره قاجار است.
5...چهارمحال و بختیاری ـ آتشگاه
خانه آبشارها
ممکن است از ما بپرسید چرا از استان چهارمحال و بختیاری که سرزمین لالههای واژگون است، روستای آتشگاه از توابع بخش مرکزی لردگان در استان چهارمحال و بختیاری را انتخاب کردهایم که کمتر لاله وحشی دارد که به شما پاسخ میدهیم، اولا لالهها معمولا در اردیبهشت باز میشوند و در فروردین هنوز باز نشدهاند و ثانیا شک نکنید طبیعت آتشگاه هم آنقدر بکر و دستنخورده است که از سفر به آن پشیمان نمیشوید.
قدمت این روستا به دوره قاجار برمیگردد؛ همان زمانی که عشایر بختیاری آن را به عنوان یکی از ییلاقهای خود پسندیدند و چادرهایشان را در مجاورت آبشارهای زیبای آن که در مساحتی سه کیلومتری گسترده شدهاند، برپا کردند.
طبیعت در تبدیل آتشگاه به یکی از جذابترین مکانهای گردشگری چهارمحال و بختیاری نقش اساسی داشته است. درختان کهنسال بلوط و گردو و بنه در سراسر دره تنگی که روستا در آن واقع شده، کوههای شورم جلا و دریک در جنوب و شمال روستا و حتی جنس آهکی آنها که سبب به وجود آوردن غارها و آبشارهای متعدد در منطقه شده، همگی از جاذبههای بینظیر این منطقه به شمار میروند.
اگر خواستید از آتشگاه سوغاتی بخرید، از اهالی سراغ گیاهان معطر و دارویی یا شیر و پنیر و ماست و دوغ محلی یا گلیمهای ساده و بادوامشان را بگیرید. برای سفر به این روستا، باید به شهرستان لردگان بروید و از آنجا دو جاده هست که شما را به آتشگاه میرساند، اولی که طولانیتر است جادهای است که از روستاهای منجر موثی و کیهان و چلهگاه و کلار و چمنبید و دره نامدار و قلعه سوخته و باغ کاج و ده کهنه میگذرد و جاده دوم که کوتاهتر است، از لردگان و میلاس و سردشت و آبزا و دلی رد میشود و به آتشگاه میرسد.
1...کرمانشاه ـ هجیج
کفشهایتان لنگه به لنگه نمیشود
آنجا اگر کمی سر کیسه را شکل کنید و یک جفت گیوه مرغوب هجیجی بخرید، کفشهایتان دیگر هرگز لنگه به لنگه نمیشوند چون گیوه لنگه راست و چپ ندارد و یکی از اصلیترین مکانهای تولیدش، روستای هجیج از توابع بخش نوسود شهرستان پاوه در استان کرمانشاه است.
هجیج ـ که برخی آن را با «ح جیمی» مینویسند و میگویند به معنای دره سرسبز و عمیق است ـ روستایی است که همه خانههایشان از سنگ هستند و حتی یک آجر در آنها به کار نرفته است.
در یکی از وبنوشتهها درباره هجیج، قصهای هست که میگوید، پانصد سال پیش در هجیج، آسمان خسیس شد و خشکسالی بیداد کرد. اهالی روستا سراغ مردی متدین که نسبش به امام موسی کاظم(ع) میرسید، رفتند تا برای باریدن باران، دعا کند. مرد دعا کرد و چشمهای پر آب، دل خاک را شکافت و مرد از همان وقت، صاحب احترامی ویژه میان مردم شد و حتی پس از مرگش، بقعهای به یادش ساختند به نام «بقعه سیدعبدالله» یا «بقعه کوسه هجیج».
کسی نمیداند این ماجرا درباره روستای هجیج و بقعه سیدعبدالله در کنار رودخانه سیروان، راست است یا تنها قصهای ساده است برای سنگین شدن پلکهای بچههای هجیجی، وقت خواب. مهم این است که اهالی هجیج، اهل تسنن هستند، اما به امامزادهشان احترام میگذارند واین بقعه از پنج قرن پیش تاکنون سرپا بوده است و زیارتگاه دوستدارانش.
چند کار واجب است که به محض رسیدن به هجیج باید انجام دهید، نخست این که دستکم یک جفت گیوه مرغوب بخرید، چون پیشه بیشتر هجیجیها، دوختن همین گیوههای فوقالعاده است، دوم به چراگاههای خوشمنظره «پیاز دول میشا» و «گاول» و آبشار بل در نزدیکی روستا که آب معدنی شفابخش دارد، سری بزنید و سوم اگر فرصت کردید از یکی از قدیمهای ده بپرسید چرا هجیجیها قابهای در و پنجره همه خانههای روستا را آبی آسمانی میکنند؟
2...گیلان ـ قلعه رودخان
افسون میشوید
حتی از دیدن عکس روستای قلعه رودخان از توابع بخش مرکزی شهرستان فومن در استان گیلان هم لذت میبرید و دلتان تازه میشود تا چه رسد به اینکه آنجا باشید و در هوای خنک و مطبوعش نفس عمیق بکشید و صدای هوش گیاهان به گوشتان برسد و بوی سبزه مرطوب جنگل را حس کنید و به آواز پرندگان گوش کنید که در اعماق آن سبزی یکدست میخوانند.
امروز صبح شما از طرف فومن راه افتادهاید و از روستای حیدرکلات گذشتهاید، در پارک جنگلی قلعهرودخان هستید و از روی پل چوبی رودخانه رد شدهاید و آن ترس عمیق و خواستنی از جریان تند آب خنک رودخانه زیر پایتان را تجربه کردهاید.
خب، حالا خیالپردازی را تمام کنید و تنها به یک پرسش ما پاسخ دهید؛ چرا وقتی از نعمت زنده بودن برخوردارید و خبر دارید این همه زیبایی در جایی از کشور، انتظارتان را میکشد، در خانه نشستهاید و ترجیح میدهید در رویا سیر کنید؟ مگر تا قلعه رودخان چقدر راه است؟!
3...آذربایجان غربی ـ سهولان
به کبوترها احترام بگذارید
حتی اگر هیچیک از آن قلعهها و مساجد قدیمی، دور و بر روستای سهولان، از توابع بخش مرکزی شهرستان مهاباد در آذربایجان غربی نبود، حتی اگر آن چشمههای خروشان و باغهای میوه پربار، روستا را احاطه نکرده بودند، وسوسه سوار شدن بر قایقی پارویی و گردش در دالانهای تو در توی غار معروف این روستا، حتما میتوانست هر گردشگری را به آنجا بکشاند؛ وسوسه دیدن قندیلهایی که گاهی خوشه انگور شدهاند، گاه پروانه، گاهی پای فیل، گاهی توت فرهنگی، گاه عروس دریایی و ... .
کردها میگویند سهولان به زبان آنها به معنای یخبندان است که احتمالا دلیل گذاشتن این نام بر روستای چهارصد ساله سهولان، آب و هوای سرد آن است که اگر شما این پیشنهاد را بپذیرید و به آنجا بروید، به خوبی تجربهاش میکنید.
وقتی مسافر دنیای اسرارآمیز غار سهولان شدید، چه در دالانهای تو در توی بخش خشک آن پرسه میزدید، چه سوار قایق در حوضچههایش شدید، به یاد داشته باشید به کبوترها و آرامششان احترام بگذارید، چون آنها ساکنان اصلی سهولان به شمار میروند و در نقاط گوناگونش لانه ساختهاند، به همین خاطر هم اهالی به این غار «کوتهکوتر» یا «لانه کبوتر» گفتهاند!
برای سفر به روستای سهولان، باید آنقدر در جاده بوکان مهاباد برانید تا به فرعی برسید که به روستای عیسی کندی میرسد و همین جاده را اگر ادامه دهید، سهولان در انتظار شماست.
4...تهران ـ کر کبود
همخوانی موزون آب و سنگ
برخی از پدربزرگهای آنها میگویند که از پدربزرگهایشان شنیدهاند و پدربزرگهایشان از پدربزرگهایشان نقل کردهاند و پدربزرگ بزرگهای آن پدربزرگها تعریف کردهاند که ... به هر حال مهم نیست دقیقا چه کسی گفته است، مهم این است که برخی بر این باورند که شاید نام روستای کر کبود از نام دو اسب که «کهر» و «کبود» صدایشان میکردهاند، گرفته شده است.
هر کس در دیدار از کر کبود از توابع بخش طالقان ساوجبلاغ در استان تهران درباره اینکه مهمترین جاذبه گردشگری روستا کدام است، نظری دارد، اما از نظر ما، زیباترین اجزای روستا، معماری سنتی خانههای آن، درختهای تنومند کهنسالش با سایههای پربرکت و کوچههای خاکی و شیبداری است که دیوانهوار پیچ و تاب میخورند، پله میشوند، حیاط میشوند، یا به دل کوه میزنند و به آبشار کر در هفتصد متری شمال شرقی روستا یا یخچالهای طبیعی آن در شمالش میرسند.
آبشار کر سی تا پنجاه متر ارتفاع دارد و صدای ریزش آبش آنقدر بلند است که با نیم ساعت گوش کردن به آن تا پایان روز در خواب و بیداری زمزمهاش در گوشهایتان تکرار میشود.
روستای کر کبود که به دلیل قرار گرفتن در دامنه کوه، آب و هوایی دلپذیر دارد، از مسیر اتوبان کرج ـ قزوین و از راه شهرستان طالقان قابل دسترسی است. فراموش نکنید شما به روستایی دعوت شدهاید که حدود 1100 سال قدمت دارد با دو امامزاده به نامهای امامزاده زید ابراهیم و امامزاده شاه محمد حنفیه و البته آرامگاه ملا یغمایی کر کبودی هم در قبرستان تاریخی روستا واقع شده است.
امامزاده زید ابراهیم در مرکز روستاست و نسبش بنا به گفتههای اهالی، به امام موسی کاظم(ع) میرسد، اما آرامگاه امامزاده شاه محمد حنفیه در ارتفاعات شمال شرقی روستا معروف به کوه عقیق قرار دارد، علاوه بر همه اینها، روستا حمامی تاریخی هم دارد که متعلق به دوره قاجار است.
5...چهارمحال و بختیاری ـ آتشگاه
خانه آبشارها
ممکن است از ما بپرسید چرا از استان چهارمحال و بختیاری که سرزمین لالههای واژگون است، روستای آتشگاه از توابع بخش مرکزی لردگان در استان چهارمحال و بختیاری را انتخاب کردهایم که کمتر لاله وحشی دارد که به شما پاسخ میدهیم، اولا لالهها معمولا در اردیبهشت باز میشوند و در فروردین هنوز باز نشدهاند و ثانیا شک نکنید طبیعت آتشگاه هم آنقدر بکر و دستنخورده است که از سفر به آن پشیمان نمیشوید.
قدمت این روستا به دوره قاجار برمیگردد؛ همان زمانی که عشایر بختیاری آن را به عنوان یکی از ییلاقهای خود پسندیدند و چادرهایشان را در مجاورت آبشارهای زیبای آن که در مساحتی سه کیلومتری گسترده شدهاند، برپا کردند.
طبیعت در تبدیل آتشگاه به یکی از جذابترین مکانهای گردشگری چهارمحال و بختیاری نقش اساسی داشته است. درختان کهنسال بلوط و گردو و بنه در سراسر دره تنگی که روستا در آن واقع شده، کوههای شورم جلا و دریک در جنوب و شمال روستا و حتی جنس آهکی آنها که سبب به وجود آوردن غارها و آبشارهای متعدد در منطقه شده، همگی از جاذبههای بینظیر این منطقه به شمار میروند.
اگر خواستید از آتشگاه سوغاتی بخرید، از اهالی سراغ گیاهان معطر و دارویی یا شیر و پنیر و ماست و دوغ محلی یا گلیمهای ساده و بادوامشان را بگیرید. برای سفر به این روستا، باید به شهرستان لردگان بروید و از آنجا دو جاده هست که شما را به آتشگاه میرساند، اولی که طولانیتر است جادهای است که از روستاهای منجر موثی و کیهان و چلهگاه و کلار و چمنبید و دره نامدار و قلعه سوخته و باغ کاج و ده کهنه میگذرد و جاده دوم که کوتاهتر است، از لردگان و میلاس و سردشت و آبزا و دلی رد میشود و به آتشگاه میرسد.