• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

2 خرداد May/23rd روز ناصر حجازی در ایران انجمن

S@JJ@D

کاربر ويژه
.....
.............
.......................

با درود به شما دوستان.

این قسمت مربوط به زنده یاد ناصر خان حجازی میباشد .

شاید وظیفه هر ایرانی هست که همیشه به یاد اسطوره فوتبال ایران ناصر خان باشد. پس ما هم به خود وظیفه میدانیم که همیشه به یاد این بزرگ مرد باشیم .

شما میتوانید خاطرات و یادگارها و احساسات خود را در این قسمت قرار دهید .



.......................
.............
.....
 

S@JJ@D

کاربر ويژه
زندگی نامه ی ناصر حجازی (بیوگرافی)


ناصر حجازی در تبریز ، در محله بهار در تاریخ 28 آذرماه 1328 به دنیا آمد. وی دروازه بان سابق تیم های استقلال (تاج) و تیم ملی ایران است که اکنون به مربیگری می پردازد. یکی از محبوب ترین و مشهور ترین فوتبالیست های ایرانی بشمار می رود، در استقلال تهران از او بعنوان تنها اسطوره ی این باشگاه نام می برند. در سال 1378 کنفدراسیون فوتبال آسیا (تنها به خاطر بی لیاقتی مسئولان فوتبال ایران) وی را بعنوان دومین دروازه بان برتر قرن بیستمِ این قاره انتخاب کرد. پدرش متولد تبریز بود و آژانس املاک داشت. وی با چهار خواهر و یک برادر در خانواده ای 8 نفری زندگی می کرد. در کودکی بازیگوش بود و در سوم دبستان، ششم ابتدایی و ششم دبیرستان رفوزه شد. اما به هر ترتیب موفق شد دیپلم بگیرد. دوران دبستان را در دبستان هخامنش طی کرد و دوره دبیرستان را در بیرستان های سعادت، سینا، سهند و شرف طی کرد. رشته اصلی وی بسکتبال بود اما روزی با دوستانش به تماشای مسابقات فوتبال منطقه ی 8 می رود در آنچا تیم مدرسه منتخب مدرسه اشان بازی داشته و اتفاقا دروازبان تیم آسیب دیده بوده است؛ حسین دستگاه (خبرنگار وقت کیهان ورزشی) که مربی تیم مدرسه بود او را صدا می زند و پست دروازبانی را به او می سپارد. دو ماه بعد همراه با تیم کیهان ورزشی که بازیکنانی همچون غلام وفاخواه، مهدی مناجاتی و مجید حلوایی را به خدمت داشت راهی گرگان میشود تا برای این تیم بازی کند. در گرگان در حالی که وی تنها 16 سال داشت نتیجه را 1-0 واگذار کردند. فردی به نام هویدا اولین پیشنهاد حرفه ای فوتبال را به او کرد و وی به تیم دسته دومی دارایی پیوست. و به تحصیلاتش ادامه داد و توانست در مدرسه عالی ترجمه مدرک لیسانس مترجمی زبان انگلیسی بگیرد.



رده باشگاهی



ناصر حجازی در دهه ی 40 دروازه بان باشگاه تاج بود. در سن 18 سالگی با این تیم شروع کرد و همراه با این تیم اولین قهرمانی آسیا را در سال 1349 با مربیگری رایکوف بدست آورد. در این بازی وی دروازه بان تیم تاج بود و بازی در ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) مقابل تیم هاپوئل از اسرائیل برگزار میشد. در این بازی غلام وفا خواه در دقیقه 83 نتیجه را مساوی کرد و در وقت اضافه تیم تاج با گل مسعود معینی مدافع پیش تاخته خود در وقت اضافه قهرمان جام باشگاه های آسیا شد. بعد از حضور در جام جهانی در سال 1356 از طرف باشگاه منچستر یونایتد پیشنهادی دریافت کرد و یک ماه با این تیم تمرین کرد و حتی در برابر تیم استک سیتی Stoke City برای منچستر یونایتد بازی کرد. متاسفانه علارغم اینکه تیم منچستریونایتد خواهان بخدمت گرفتن وی بود بخاطر مشکلاتی که در ایران وجود داشت موفق به امضای قرار داد با این تیم نشد.







رده ملی



بعد از ملحق شدن به تیم ملی ایران وی توانست با تصاحب جام ملت های آسیا در سال 1346 به افتخارات خود بیافزاید. بهترین بازی و البته خاطره انگیز ترین بازی وی برای تیم ملی ایران در برابر کره جوبی بوده است که در ورزشگاه 70 هزارنفری اما خاکی این کشور برگزار شد. وی قهرمانی در جام ملت های آسیا را دوبار دیگر در سالهای 1350 و 1354 همراه با تیم ملی ایران تجربه کرد. در سال 1350، او تیم ملی ایران را در بازی های المپیک مونیخ همراهی کرد و به جام جهانی 1386 آرژانتین نیز راه یافت.







دوران مربیگری



وی بخاطر قانونی من دراوردی و احمقانه ( قانون 29 ساله ها) که حضور در دروازه را برای بازیکنانی که بیش از 29 سال دارند منع میکرد، مجبور به کناره گیری از فوتبال حرفه ای شد. سپس به کشور های جنوب شرق آسیا سفر کرد. در آنجا مربی-بازیکن تیم محمدان بنگلادش بود و توانست این تیم را به جمع هشت تیم برتر آسیا برساند. وی با تیم محمدان توانست پرسپولیس تهران را نیز شکست دهد.



در طی دهه ی 70، حجازی مربی بسیاری از تیم های فوتبال از قبیل بانک تجارت، ماشین سازی ، استقلال تهران و استقلال اهواز بود. متاسفانه او بخاطر غرور بی اندازه درست مانند همتای پرسپولیس اش علی پروین مدرک مربیگری ندارد و در اینگونه کلاس ها شرکت نمی کند. باوجوداین، در زمان کار با تیم استقلال تهران، ناصر حجازی توانست با این تیم به فینال جام باشگاه های آسیا راه یابد؛ اما متاسفانه بخاطر اشتباهات فردی بعضی از بازیکنان موفق به فتح این جام نشد و به نایب قهرمانی رضایت داد. بسیاری از منقدین از او انتظار قهرمانی را داشتند اما بعد از اولین اخراج او از استقلال در اردبیهشت ماه سال 1378 ، تکرار نایب قهرمانی او در آسیا برای تیم های ایرانی ده سال طول کشید تا سرانجام درست زمانی که او به استقلال بازگشت تیم باشگاهی سیمان سپاهان با مربیگری لوکا بوناچیچ توانست همین عنوان در آسیا تکرار کند. در طی دوران مربیگری، ناصر حجازی توانسته است بازیکنانی مانند علی دایی و رحمان رضایی را به فوتبال ایران معرفی کند.







مخالفان



با وجود محبوبیت اسطوره ای او در نزد هواداران استقلال، دیگر پیشکسوتان و تعدادی از بازیکنان استقلال باعث اخراج وی از استقلال درسال 1378 و 1386گردیدند، اخراج وی علارغم تمام موفقیت هایی بود که با استقلال بدست آورده بود. از مخالفان ناصر حجازی میتوان به امیرقلعه نویی، جواد زرینچه، پرویز برومند و بسیاری از بازیکنان نامدار اوایل دهه ی هفتاد استقلال اشاره کرد که با مربیگری او برای استقلال در سال 1374 مجبور به ترک این تیم شدند (یکی از همین اخراجی ها امیرقلعه نویی است). وی در تابستان 1386 با روی کار آمدن مجدد علی فتح اله زاده به استقلال پیوست. البته این مساله مطرح است که علی فتح اله زاده تنها از او برای کسب درامد بیشتر از طریق تماشاچیان استقاده ابزاری کرده است. وی را تنها بعد از انجام 12 بازی در لیگ برتر کاملا سیاستمدارانه و محترمانه اخراج کردند. البته در کنار اشکال تراشی های بسیار، بدشانسی های بسیاری نیز در تیم استقلال گریبان او را گرفت. وی هم اکنون در سمت مدیر فنی به فعالیت خود در این باشگاه ادامه می دهد.







خرده اتفاقات



یک بار پدرش به منزل آمد و برادرش را سوار ماشین کرد تا باهم به مسافرت بروند، به دنبال ماشین می دوید و داد میزد که او را با خودشان ببرند. آنها قبول نکردند؛ سر پدر و برادرش داد کشید و با همان حالتی که گریه می کرد به آنها گفت: "عیبی ندارد، مرا با خودتان نبرید. ولی مطمئن باشید تمام دنیا را با پای خودم میروم"

در خردسالی میخواستند به او آمپول بزنند. تا آن موقع آمپول نزده بود ولی شنیده بود که آمپول زدن درد دارد به همین دلیل فرار کرد. پدر، مادر، برادرش و کسی که قرار بود به او آمپول بزند دنبال او می دویدند و سرانجام چهارنفری موفق شدند او را بگیرند و به او آمپول بزنند

در مسابقات منطقه ای وقتی که تنها 16 سال داشت مربی تیم حریف پشت دروازه او آمد و به او گفت: "ناصرجان، تو را به خدا یک توپ را ول کن تا ما بازی را ببریم. ما خرج کرده ایم، آبرویمان می رود."

اولین نشریه ای که عکس ناصرحجازی را چاپ کرده است نشریه ای به نام آیندگان بوده است.

بعد از بازی با کره جنوبی تیتر روزنامه ای این بوده است: " حجازی؛ معجزه گر پیونگ یانگ"

در 23 سالگی اولین فرزندش آتیلا به دنیا آمد.

سنگین ترین شکست لیگ برتر در کارنامه ی او ثبت شده است. در آخرین بازی لیگ در فصل 79 -80 تیم استقلال رشت با مربیگری وی با نتیجه فاجعه آمیز 7-1 در برابر ابومسلم خراسان تن به شکست داد.









پرونده ناصر حجازی :





اطلاعات شخصی:



تاریخ تولد 28 آذر ماه 1328 برابر با 19 دسامبر 1949



محل تولد : تبریز / بهار


میزان تحصیلات کارشناسی زبان انگلیسی (مترجمی)



پست بازی دروازه بان







باشگاههای دوران بازیگری :



1346 - 1356 استقلال تهران (تاج سابق)

1356- 1357 شهباز

حضور در تیم ملی

1346 - 1356 62 بازی







باشگاههای دوران مربیگری :



1366 محمدان

1366 تا 1367 شهرداری کرمان

1368-1372 بانک تجارت

1372-1373 سپاهان

1373-1374 ماشین سازی تبریز

1374 تا 1377 استقلال

1377 تا 1379 ذوب آهن

1379 تا1380 استقلال رشت

1380 تا 1381 ماشین سازی تبریز

1381 تا 1382 استقلال اهواز

1384 - 1385 نساجی مازندران

1386 استقلال







افتخارات باشگاهی :



قهرمانی جام باشگاه های تهران (1347)

قهرمانی جام باشگاه های تهران (1348)

قهرمانی جام حذفی (1348)

جام میلز هندوستان (1348)

نایب قهرمانی جام باشگاه های تهران (1349)

نایب قهرمانی جام حذفی (1349)

قهرمانی جام باشگاه های آسیا (1349)

جام میلز هندوستان (1349)

قهرمانی جام باشگاه های تهران (1350)

قهرمانی جام دوستی (1351)

نایب قهرمانی جام هندوستان (1351)

قهرمانی جام اتحاد (1352)

نایب قهرمانی جام تخت جمشید (1352)

قهرمانی جام تخت جمشید (1353)

قهرمانی جام حذفی کشوری (1356)







افتخارات ملی :



حضور در جام جهانی در سال 1354

قهرمانی در مسابقات جام ایران (1351)

قهرمانی جام ملت های آسیا (1346)

قهرمانی جام ملت های آسیا (1350)

قهرمانی جام ملت های آسیا (1354)









افتخارات مربیگری :



قهرمانی جام آزادگان (1376)

قهرمانی جام پرچم ترکمنستان (1376)

نایب قهرمانی لیگ کشور (1377)

نایب قهرمانی جام باشگاه های آسیا (1377)







مربی گری تیم ملی ایران هرگز به وی واگذار نشده است


من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با خواری و زلت پی شبنم نمیگردم


روحش شاد یادش گرامی
 

S@JJ@D

کاربر ويژه
گفت و گوی منتشر نشده با ناصر حجازی در پاییز سال1386



فصل خزان سال 86 ، فصل خزان استقلال هم بود.من در یک روزنامه ورزشی کار می کردم و خبرنگار تمرین استقلال بودم.روزهایی بود که استقلال با ناصرحجازی خوب نتیجه نمی گرفت و شایعات برکناری اش جدی شده بود.صدای پای امیرقلعه نویی و فیروز کریمی به گوش می رسید و خلاصه اینکه ناصرخان حجازی روی فرم نبود و عصبانی.معمولا نمی شد درآن روزها از حجازی مصاحبه گرفت مگر اینکه با خبرنگاری دوست باشد یا اینکه مثل من اسمم را نداند اما آنقدر سر تمرین دیده باشدش که به قیافه حاضر باشد گفت و گو کند.بالاخره من خبرنگار تمرین بودم و خبرنگارهای تمرین باید معمولا با همه بازیکنان و مربیان دوست شوند و جالب اینجاست که بسیاری از آنان به دلایلی که باید واکاوی شود گمنام باقی می مانند.البته خبرنگار آنقدر باید گفت و گوهای کوتاه با مربیان و بازیکنان بگیرد که بتواند شناخته شود و روزی برسد که با ستاره های عالم بازیگری و مربیگری گفت و گوهای ویژه ای بگیرد.دل من برای آن روزها تنگ شده.روزهایی که بر سر تمرین تیم های مختلف می رفتم.این روزها بیشتر این کار را خبرنگاران خبرگزاری ها انجام می دهند و بیشتر روزنامه نگاران ورزشی دوست دارند پشت میز بمانند.بگذریم ، در همان روزهای ناکامی استقلال حجازی ، بالاخره یک روز ناصرخان برای مصاحبه مجال داد.پیش از بازی استقلال و پیکان که منجر به شکست سه بر دوی استقلال شد و حجازی جایش را به فیروز کریمی داد توانستم با اسطوره ، فوتبال ایران گفتکو کنم. مصاحبه به دلایلی هیچ وقت مجال انتشار نیافت و پس از پیاده شدن شد فایلی در رایانه خانگی ام.وقتی اتفاقی فایل را پیدا کردم ناصرحجازی از دنیای فانی رفته بود.مصاحبه ناخواسته و به نوعی برای یک روز مبادا نگاه داشته شده بود که خود من هم شاید خبر نداشتم و به کل یادم رفته بود.اما چه روز مباداي بدي...!گفت و گو روز چهارشنبه در 8 تیر در روزنامه روزگار منتشر شد. گفت و گویی که خواندنش همه طرفداران حجازی را به روزهای گذشته و نوستالژیک می برد.در این مصاحبه در برخی اوقات با ناصرحجازی چالش هم شده است تا اصول روزنامه نگاری و گفت و گو فراموش نشود.پس به آن روزها بروید.روزهایی که ناصرخان در استقلال به بحران خورده بود.

ناصرخان ، استقلال اين روزها نتيجه نمي گيرد و شما را مقصر مي دانند

خب نظرشان است.من هم حتما مقصرم

كادر فني كه هميشه مقصر است اما بازيكنان هم بايد سهم دارند...

آرش برهاني گل نمي زند ، دروازه خالي را نمي زند من بايد چكار كنم؟ بدشانسي از سر و كول ما بالا مي رود چكار كنم؟ در بدترين وقت گل مي خوريم.داربي را ببين.اگر كمي بازي را نگاه مي داشتيم وسرعت پرسپوليس را مي گرفتيم خليلي گل نمي زد.تازه بعد از گل پرسپوليس هم مي توانستيم گل بزنيم.شما بگو من چه كار بايد بكنم؟

خط هافبك استقلال ، اين فصل حسين كاظمي را كم دارد.الان هم به سپاهان رفته و نمايش خوبي دارد...

بازي اش نمي دهند كه

به هر جهت دو فصل پيش در استقلال فوق العاده بود.در قهرماني نقش داشت

شما مي خواهيد قهرماني استقلال را به رخ من بكشيد؟

نه ، منظورم اين است كه مي شد حفظش كرد.نمي شد؟

من مگر سرمربي نيستم؟من بايد بگويم چه كسي باشد و چه كسي نباشد.

خب الان پژمان منتظري جاي حسين كاظمي بازي مي كند.شما از منتظري راضي هستيد؟

منتظري يك روز بهترين هافبك دفاعي آسيا مي شود.

ناصر خان ، شما مربي بزرگي هستيد اما به بدشانسي كه اشاره مي كنيد من اين روزها جلوي چشمم نمي آيد.فينال استقلال و جوبيليو جلوي چشمم مي آيد...

بايد هم بيايد.اوج بدشانسي من و استقلال آنجا بود.حالا شما نبش قبر مي كنيد؟

راستي هنوز هم عقيده داريد چند بازيكن در سال 78 به شما خيانت كردند؟

بله ، هنوز هم عقيده دارم و مي دانم يك روز تقاص كارشان را پس مي دهند.یک روزی می رسد که پرده ها می افتد.آنهایی که به من خیانت کردند را همه با انگشت نشان خواهند داد.



هنوز هم نام نمي بريد؟

نه ، احتیاجي نيست.استقلالي ها به خوبي مي شناسند.

اينكه شما طرفداران زيادي داريد برايتان حاشيه امنيت درست كرده است.قبول داريد؟

منظورت را روشن تر بگو

خب ، علي پروين و ناصر حجازي اسطوره هستند و در مربيگري هم طرفداران با نتيجه نگرفتن شان هم خيلي ناراحت نمي شوند.

اين نظر شماست كه به نظرم تنگ نظرانه است

اما معمولا بايد كارد به استخوان برسد تا امثال شما و پروین بركنار شويد...

من مي دانم.شما هم دوست داريد من بركنار شوم

نه نه ، اصلا اينطورنيست.فضاي فوتبال ايران نتيجه گراست و تحمل اين وضعيت سخت است.يك روز در همين ورزشگاه آزادي زماني كه پرسپوليس چهار گل از فجر سپاسي خورد همه عليه پروين شعار دادند.

شما خیالتان راحت روزی هم بوده که علیه من شعار بدهند یا روزي مي رسد كه عليه من هم شعار بدهند.البته اين شعارهايي كه عليه من و پروين مي دهند سازماندهي شده است.پول می گیرند تا علیه ما عده ای را تحریک کنند.

بحث من دشمن نيست ناصرخان.بحث واقعيت فوتبال ايران است.

مي خواهيد از واقعيت بگويم؟مي خواهيد؟

بله بگوييد

واقعيت اين است كه كار در استقلال و پرسپوليس فرق مي كند.

اين را همه مي دانند

اگر مي دانند پس چرا سوال مي پرسي؟من كه سه فصل وقت نمي خواهم.من يك فصل وقت مي خواهم از استقلال تيم خوبي بسازم.همين..

منظور شما اميرقلعه نويي است اما همه مي دانند كه امير هم مترصد بازگشت است

خدا را شكر كه عيار همه در فوتبال مشخص است.من حمايت مديران را پشت خود دارم.شما هم لطفا اسم نبريد



اما بعضي وقتها نمي شود به اين حمايت هاي ظاهري اعتماد كرد.شما مي خواهيد از واقعيت بگوييد اما مگر اينطوري مي شود؟

مي خواهي چه بگويي؟من را از بركنار شدن نترسانيد لطفا.بازيكنان استقلال نمي گذارند استقلال ضربه بخورد.

اما به شما خيانت شده ، مگر خودتان نگفتيد، در بازي استقلال و داليان خيانت شد،و در بازي استقلال و سايپا در سال 87

يادآوري آن روزها لازم است؟شما كلا جاده خاكي دوست داريد.

ناصرحجازي يك اسطوره است.علي پروين هم همينطور.اما لزوما نبايد كه اسطوره ها در مربيگري موفق باشند...

علي پروين اين همه قهرماني با پرسپولیس آورده ،من با استقلال قهرمان ايران شدم ، نايب قهرمان آسيا شدم.گفتم تا 10 سال بعدش نه تنها استقلال و پرسپولیس بلکه هیچ تیم ایرانی به فینال نمی رسد.الان سال 86 است.هنوز تیمی به فینال جام باشگاههای آسیا نرسیده .دوران بازيگري را بگذاريد كنار كه آنقدر افتخار داريم كه الان هيچ بازيكن اين دوره ندارد.منظورم قهرماني هاست نه قابليت هاي فردي.اين همه بازيكن كشف گرده ايم و پروروش داده ايم.من همين علي دايي كه از تاكسيراني به بانك تجارت بردم برايم كافي است كه به استعداديايي ام ببالم.بقيه پيشكش...

غرور شما تحسين برانگيز است.اما به نظر من شما و علي پروين ، ديگر ابزارهاي دهه 70 را نداريد.

منظورت از ابزارها چيست؟

حمايت مديران را نداريد.تازه تيم هايي كه زير نظر سازمان تربيت بدني هستند بدون ابزار شده اند.تلاش هم شده فوتبال از حالت دو قطبي خارج شود...

خارجش كرده اند.من الان سرمربي استقلالم.به قول شما زیرمجموعه سازمان.مال سازمان .برو بنويس.آقايان نمي دانند استقلال و پرسپوليس يعني چه ، تو توقع داري به ما ابزار بدهند؟من همين الان از همين سيستم تيم داري و باشگاهداري مي توانم هزار تا اشكال بگيرم.استقلال را با بودجه اش دست من بدهند تا نشان دهم كه تيم داري و باشگاهداري يعني چه.من در بنگلادش محمدان را تا بهترين جايگاهي كه ممكن بود بردم.چرا؟چون ارزش من و امثال من را مي دانستند.اينجا فقط مي خواهند ما را حذف كنند.از روز اول هم مي خواستند حذف كنند.مگر در ماجراي 27 ساله ها حذفم نكردند؟چرا نگذاشتند من تا 37-38 سالگي بازي كنم؟چرا نگذاشتند در منچستر بمانم؟ حق من سرمربيگري تيم ملي نبود؟البته سرمربي شده بودم اما آقايان نگذاشتند.به شما آمارهایی مي دهم دوست داری برو پيگيري كن.از من ليست هم خواسته بودند.

تلاشي در اوايل دهه 60 شد كه شما و امثال شما حذف شويد ناجوانمردانه بود.می خواستند بازیکنان قدیمی را حذف کنند.من فکر کنم آن عوامل خودشان هم از این کار پشیمان باشند.

پشیمانی آنها به چه درد من می خورد مرد حسابی؟باید تاوانش را بدهند.بارها رسيده ام تا لبه پرتگاه.اما خداي آن بالا که می داند من نیتم چطور است ، من را نگاه داشته است.فكر كردي ما راحت به اينجا رسيده ايم.پدرمان درآمده.

شما طرفداران زيادي داريد اما انتقادها هم از شما زياد است

من هيچ وقت ازشنيدن انتقادناراحت نشده ام.هيچ وقت.اما وقتي از قول من مصاحبه خيالي مي زنند.پول می گیرند که توی کار من و تیمم بگذارند نباید ناراحت شوم؟روزي 100 تا مربي را جايگزين من مي كنند.نمي خواهيد از همكارانتان ناراحت باشم؟



خب جبهه بندي وجود دارد.مثلا يك رسانه با شماست و يك رسانه عليه شماست...

آن رسانه اي كه شما می گویید مثلا با من است و نمي دانم اسمش چيست مگر از من پول مي گيرد كه براي من بنويسد؟ اما آنجايي كه عليه من مي نويسد معلوم است سرش به كجا وصل است و چه كسي تغذيه اش مي كند.روزنامه هاي ورزشي را همه مي دانند كه در اين مملكت چطور كار مي كنند.منظورم البته همه آنها نيست.شما هم كه جواني .اصلا بچه اي.نمی دانم چقدر تجربه داری که این سوالها را از من می پرسی .اگر سردبیرت گفته بپرسی که بپرس اما قبلش فکر کن.

مي گذاريد يك مثال بياورم؟

بياور

مثلا این روزها می نویسند که شما فکر می کنید علیه تان توطئه می شود...

اين فوتبال هر روزش توطئه است.همین الان گفتی که در فلان بازی به من خیانت شده.باز هم بگويم چطور من را سرمربي تيم ملي نكردند؟سند هست.مدرك هست.شاهد است.بازیها رابا نتایجشان و کم کارها را بگویم...

اسم ببريد

نه اسم نمي برم و نه آنها را در حدی می دانم که اسمشان را ببرم.بعدا خودش مشخص خواهد شد.شما كه داريد در اين فضا كار مي كنيد.بويي از توطئه نمي بريد؟من توهم ندارم.مدير من وقتي زير فشار باشد به فكر عوض كردن مي افتد.

اين خب طبيعي است

نه ، پس ماجراي وقت دادن چه مي شود؟به يكي سه سال وقت بدهند به يكي نيم فصل هم ندهند؟

به صمد مرفاوي هم كه وقت ندادند.تيمش هم در كورس قهرماني بود.

صمد اگر قهرمان مي شد خيلي خوب مي شد.اما همين صمد آن قدر تواضع داشت كه بغل دست من نشست و دستيارم شد.آنقدر كه حتي اگر هم به نتیجه ای برسد که برود.البته من با شما موافقم.من را فراموش كنيد.پس چرا به او وقت ندادند؟

شايد چون قهرماني استقلال را سه هفته مانده به پايان بازيها به خطر انداخت.شما هم بازي با سايپا در ورزشگاه بوديد.نبوديد؟

بودم و از نزديك شاهد همه چيز آن بازي.استقلال بدشانسي آورد.

خب برويم سراغ مقوله بعد.شما در روزهايي كه در دهه 70 سرمربي استقلال بوديد خيلي كارشناسان ميگفتند آتيلا شايسته حضور در استقلال نيست.البته زمانی که پنالتی زن اول استقلال شد حتی یک پنالتی را هم از دست نداد و موج انتقادات کم شد.

آتيلا اتفاقا خيلي آن روزها روي فرم بود.خودت می گویی پنالتي زن اول استقلال شده بود.با رفتن من و آن اتفاقات پس از بازی استقلال و سایپا ، آتيلا هم افت كرد.مصدوم شد و افت روحي هم داشت.بازيكني كه افت روحي كند خيلي سخت مي شود برگردد.ضمن اینکه خیلی بازیهای حساس بود که من آتیلا را روی نیمکت می گذاشتم.



خب يك كم فضاي گفتگو را عوض كنيم.

نه تمامش كن.اعصابم را خرد كردي

سيگار روشن نكني ناصر خان...

اتفاقا مي خواهم همين كار را بكنم -دست در جيبش مي كند و سيگاري درمي آورد-

يادتان مي آيد روي نيمكت سيگار مي كشيديد؟

آره ، يادش بخير ، الان ممنوع شده ولي.سيگار آدم را آرام مي كرد.

راستي مبلغ قرارداد شما چقدر است؟

(مي خندد) دست در سوراخ زنبور مي كني؟ باشگاه و من بايد براي افشاي مبلغ توافق كنيم كه اين كار را هنوز نكرده ايم.اما من زياد پول دار نيستم.همه مي دانند

بهترين دروازه بان حال حاضر ايران كه ناصر حجازي را ياد خودش بيندازد چه دروازه باني است؟

هيچكس

هيچكس؟

بله ، هيچ كس.

عابدزاده ...؟

اسم نبر، وقتي مي گويم هيچ كس يعني هيچ كس.البته عابدزاده بهترين دروازه باني است كه در دهه هاي 60 و 70 ظهور كرد.

اين شيك پوشي و خوش تيپي شما همه را به ياد هنرپيشه ها مي اندازد

من هنرپيشه خوبي نشدم.تست هم كردم.قرار بود بازی کنم که نشد.همين دروازه بان بودن و مربي بودن خوب است.آدم نقش خودش را بازي كند راحت تر است.
 

admin

Administrator
عضو کادر مدیریت
ممنون از سجاد عزیز.
ناصر حجازی از مردم دوست ترین اسطوره های تاریخ فوتبال ایران بود.
روحش شاد:گل:
 

S@JJ@D

کاربر ويژه
اولین عید هست که بعد از از دست دادن ناصر خان تجربه می کنیم

دوستان برای شادی روح آن مرحوم فاتحه ختم می کنیم

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ الرَّحْمـنِ الرَّحِيمِ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ غَيرِ المَغضُوبِ عَلَيهِمْ وَلاَ الضَّالِّينَ

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم

قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ اَللهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْوَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ


خداوند بلند مرتبه رحمتش کند
 
بالا