• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

21 دسامبر 2012 یا روز رستاخیز ؟!

BLaDe

متخصص بخش زبان
21 دسامبر 2012 یا روز رستاخیز ؟! (قسمت اول)

منبع مطلب : سایت حقیقت خاموش

" بسم الله الرحمن الرحیم "
قل لا یعلم من فی السّموات والأرض الغیب إلاّ الله
بگو هیچ کسی در آسمان ها وزمین غیب را جز خدا نمی داند. نمل/ 65


عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ.

اوداناي غيب است پس هيچ يکي را برغيبش آگاه نمي سازد جزکسي را که بپسندد ازقبيل پيامبر.


جن /26- 27

---------------------------------------------------------------------------------------
مقدمه
ابتدای از هر چیز ،لازم است تا به عنوان مقدمه توضیحاتی را جهت اطلاع دوستان عرض کنم. مطالبی که در این دست از مقاله ها و نوشته ها توسط من یا سایر دوستان ارائه می شود ،نظر شخصی ما می باشد که پس از مطالعات و تحقیقاتی که در این زمینه ها کرده ایم از منابع مختلف و گوناگون جمع آوری شده است.دلیلی وجود ندارد که آنچه که ما در این مطالب ذکر می کنیم ،حقیقت محض باشد و ما هم چنین ادعا یی نداریم.
هدف ما به هیچ وجه پیشگویی و یا ترویج خرافات و یا ایجاد اضطراب و نگرانی در ذهن جوانان و نوجوانان و یا ترویج توهم توطئه و یا سوء استفاده های سیاسی و حزبی و ملیتی از این مطالب نیست. تنها چیزی که برای مامهم و جالب است ،این است که می توان از پدیده ها و رویدادهایی که در عصر جدید با آنها روبرو می شویم تفسیر و توضیحی متفاوت نیز ارائه داد و اینکه می توان به بسیاری از موضوعات از زاویه دید دیگری نیز توجه کرد. زاویه ای که کمتر مورد توجه عموم محققان و علاقمندان قرار گرفته است و بحث هایی که غالبا برای عموم مردم ناشناخته و عجیب به نظر می رسد.
The-end-of-the-world.jpg
انسان،طبیعت،نمادگرایی
انسان هر چه بشر بیشتر از سرچشمه و منشاء پیدایش خود دور می شود، بیشتر ارتباط و وابستگی خود با طبیعت را انکار می کند و بیشتر و بیشتر از کمال دور می شود.
Untitled_1___Human_Nature_by_cyKoe.jpg
ما تنها مخلوقاتی در روی زمین هستیم که برای اشاره به موضوعی دیگر از نمادها و سمبلها استفاده می کنیم.ما از نمادها تقریبا برای هر چیزی که ذهن توانایی درک کردن آن را دارد،استفاده می کنیم. برای اشاره کردن به هر چیزی که حواس پنجگانه ما آنها را احساس کرده و درک می کند،لا اقل یک کلمه ،یک نماد یا یک ژست و اشاره وجود دارد.
brain-intelligence-grunge-machine-medical-symbol.jpg
ولی با وجود این هدیه زیبا که به ما انسانها اعطا شده است، یک ایراد و نقصان نیز بوجود آمده است .آنچه که ما نمادش می نامیم یک اصطلاح است، یک نام یا نمایه ای که افزون بر معانی قراردادی و آشکار روزمره خود دارای معانی متناقضی نیز هست.نماد شامل یک چیز گنگ، ناشناخته و پنهان از ماست. یک کلمه یا نمایه وقتی نمادین می شود که چیزی بیش از مفهوم آشکار و بدون واسطه خود داشته باشد.این نماد و سمبل جنبه "ناخودآگاه" گسترده تری دارد که هرگز نمی تواند به گونه ای دقیق مشخص شود و نه بطور کامل توضیح داده شود.
200px-ReligijneSymbole.png
symbolism.gif
هنگامی که ذهن ما مبادرت به کنکاش در یک نماد می کند به انگاره هایی فراسوی خرد دست می یابد .از آنجایی که همیشه چیزهای بیشماری در فراسوی حد ادراک ما انسانها قرار دارد ،پیوسته ناگزیر می شویم تا از نمادها و سمبلها استفاده کرده و برداشتهایی از آن چیزها را ارائه دهیم.مثلا تمام ادیان از برداشتهای نمادین برای توضیح دادن مفاهیم الهی و ماورا طبیعه خود استفاده می کنند.
در دنیای امروز در رسانه ها و افراد مشهوری که در صنعت موسیقی و فیلم و ورزش اشتغال دارند ،نمادگرایی به شکلی افراطی و غیر قابل توضیح رواج دارد؟ چرا؟
شما چه فکر می کنید؟
tumblr_lpspc470d91qguag9o1_500.jpg
draft_lens18095134module151302068photo_1309888086soulja-boy-illuminati.jpg
jayz_illuminati.jpg
hand.h681.jpg
steven_tyler.jpg
lil_wa22.jpg
Christina-Aguilera_Not-Myself-Tonight-e1273930410277.jpg
draft_lens18095134module151302070photo_1309889032Lady-Gaga-Illuminati.jpg
baphomet-hand-666.jpg

اگر به درستی بیاندیشیم متوجه خواهیم شد که انسان هیچگاه هیچ چیزی را بطور کامل درک نمی کند.او می تواند ببیند، بشنود، بچشد، لمس کند، ببوید ولی تمام داده هایی که از طریق این حواس پنجگانه به وی منتقل می شود ،بستگی به تعداد و کیفیت و دقت حواسش دارد.
حواس انسان نسبت به پیرامون خود محدود است و به همین دلیل او می کوشد تا با استفاده از ابزار علمی و تکنولوژیک روز به روز بر وسعت عملکرد این حواس بیافزاید و محدودیتهای او را کمتر و کمتر کند.داده هایی که در اثر فعل و انفعال حواس ما با محیط اطراف خود و طبیعت به دست می آیند به ذهن فرستاده شده و در آنجا تبدیل به واقعیتهایی ذهنی و روانی می شوندکه ذات غایی و ماهیت واقعی آنها برای ما قابل شناخت نیست. زیرا ذهن نمی تواند از عملکرد خودش (ذهن) آگاهی پیدا کند. نمادها بیشتر در این حوزه کاربرد دارند ، یعنی در قلمرو ضمیر ناخودآگاه و عمیق انسانی.
tokio_hotel_humanoid_cover.jpg
425921_10150593363352766_500472765_9028420_1707632108_n-650x465.jpg
بسیاری از مردم تمایل و حوصله ای ندارند تا به دنبال این نمادها بگردند و تفسیرهای خود را از این نمادها و سمبلها بوجود آورند، در عوض آنها بی چون و چرا و کورکورانه تسلیم تعاریف از پیش تعریف شده و تفسیر شده ای می شوند که توسط منابع ناشناخته و مخفی برای این نمادها ارائه می شوند .به همین دلیل، بسیاری از چیزها برای ما بدون آنکه از ماهیت و حقیقت واقعی آنها دانش و آگاهی داشته باشیم،از پیش تعریف شده هستند و ما به کرات در زندگی روزمره با آنها به طور نا خود آگاه در ارتباط بوده و از آنها استفاده می کنیم. کلمات می توانند بسیار گمراه کننده بوده و ما به سادگی فریب دهند .از کلمات می توان سوء استفاده کرد و به جای اطلاع رسانی ،در آن دستکاری کرد.از نمادها می توان به جای متحد کردن انسانها ،برای ایجاد تفرقه و تبعیض استفاده کرد .آنهایی که مسئولیت و قدرت و توانای ی توزیع کردن و منتشر کردن اطلاعات را به توده مردم عوام دارند،می توانند از این توانایی در جهت منافع خاص خود استفاده کرده و ذهن های توده ها و مردم عادی را آنجوری که خود مایلند شکل داده و کنترل کنند.
image007.jpg
395815_332545716775768_100000610271289_1131533_1755510459_n-650x476.jpg
لطفا با دقت توجه کنید و تا انتهای این سری از مقالات با ما همراه باشید.
هدف اصلی من در نوشتن این مطلب این است تا کمی درباره آنچه که این روزها درباره پایان جهان و روز نهایی و 2012 و این داستانها می شنویم بحث کنم.اما قبل از آنکه به آن بحث بپردازیم ، ناگزیرم تا کمی مقدمه چینی کنم تا شما بیشتر با ریشه ها و پایه های اصلی بحث آشنا شوید.خواهش می کنم تا ما را در این سفر همراهی کنید و چندان عجله نداشته باشید تا سریعا به اصل مطلب و لپ کلام برسید.بسیاری از اوقات فهم و توجه به مقدمات مهمتر از اصل موضوع است منجمله این مورد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
قانون و نظم کیهانی

ESA_image.jpe
دنیایی که ما و شما و سایر موجودات زنده در آن زندگی می کنیم، در حقیقت دنیایی بسیار شلوغ و پر آشوب است .هر شیئ در این عالم در هر لحظه تحت تاثیر میلیونها موج الکترومغناطیس و امواج صوتی و امواج گرانشی و در معرض برخورد با میلیاردها ذره کیهانی مختلف و متفاوت است.
هر موجود زنده از یک تک سلولی و ویروس گرفته تا یک فیل و شامپانزه یا یک انسان در این اقیانوس پر تلاطم و پر آشوب غوطه ور است و حیات و هستی خود را با استفاده از ابزارهای حسی که در اختیار دارد، حفظ کرده و گسترش می دهد. این میلیاردها امواج و اطلاعات که در هر لحظه بر پیکره هر موجود زنده وارد می شود، آنقدر زیاد هستند که توانایی دریافت و درک کردن و تحمل آن برای هیچ موجود زنده ای وجود ندارد.
origin2.GIF
لذا هر موجود زنده دارای یک سیستم *****ینگ و غربال کننده است.این سیستم (سیستم عصبی) کمک می کند تا موجود زنده از این بیشمار اطلاعاتی که دریافت می کند، اطلاعات خوب و مفید و بدردبخور برای رشد و حیات خود را جدا کرده و سایر سر و صداها و اطلاعات بی معنی را به کناری بگذارد.
EMF%20Balancing%20Technique.jpg
UCL-Pic-from-video.jpg
مثلا شما همین الان که در اتاق خود نشسته و این کلمات را می خوانید در معرض میلیاردها موج مختلف و سر و صداهای گوناگون قرار دارید. مثلا همین الان صدای تیک تیک ساعت اتاق شما وجود دارد، ولی سیستم عصبی شما این صدا را ***** کرده و شما عملا آن را نمی شنوید. مگر آنکه حواس خود را متوجه و معطوف به آن کنید تا آن را بشنوید. این تیک تیک مداوم اطلاع جالبی برای شما محسوب نمی شود، چون یک چیز تکراری است و بدرد نمی خورد.
ولی اگر همین تیک تیک ناگهان قطع شود شما بلافاصله متوجه آن می شوید. در این حالت قطع شدن این ریتم تکراری یک اطلاعات مهم و جالب به حساب آمده و سیستم عصبی شما آن را به خود آگاه شما می فرستاد تا به شما اخطار داده و از روی دادن یک اتفاق غیر طبیعی شما را آگاه کند.
یک مثال دیگر، همه ملوانان و دریا نوردان عادت دارند تا با صدای گوشخراش موتور کشتی عادت کرده و بخوابند.ولی همین ملوانان اگر صدای موتور کشتی ناگهان و بی دلیل قطع شود،حتی اگر در عمیقترین خواب هم باشند،ناگهان از خواب می پرند.لذا حیات بطور کاملا اتوماتیک،بی نظمی محیط را تصفیه کرده و حواس و تمرکز خود را بروی پدیده هایی معطوف می کند که احتمال وقوعشان ضعیف است.دقت کنید.پدیده هایی که احتمال وقوعشان ضعیف است.
"هرچه احتمال روی دادن پدیده ای کمتر باشد، این پدیده برای حیات جالبتر است، زیرا اطلاعات بیشتری را با خود حمل می کند."
مثلا در یک بیابان تاریک نور یک چراغ از دوردست جلب توجه می کند و دقت ما را بر می انگیزاند. ولی همین چراغ در یک شهر شلوغ و پرنور چیز قابل توجهی برای ما به حساب نمی آید.
gone-away-heavenly-bodies_honda.jpg
ما به همین ترتیب،بطور دائمی و مداوم در معرض پرتوها و امواج کیهانی هستیم که پس از عبور از فضا،به سیاره ما (زمین) برخورد میکنند. اکثر این پرتوها و امواج کیهانی دائمی بوده و توجه ما را بر نمی انگیزند.ما همانطور که از نیروی جاذبه زمین غافلیم به این پرتوها و امواج کیهانی نیز بی تفاوتیم.
اما اگر تاثر این نیروهای کیهانی برای ما تغییر کند،مثل یک چراغ که نورش سوسو بزند یا با ریتم و الگوی خاصی خاموش و روشن شود،آنگاه دیگر این امواج برای ما اطلاعات با ارزشی به حساب می آیند.و چه بسا که حیات و تکامل ما به آن بستگی داشته باشد.
حیات تصادفی بوجود می آید و احتمال پیدا شدن و باقی ماندنش در عالم بسیار ناچیز و کوچک است. از این نا محتمل تر و غیر قابل باورتر این است که گمان کنیم در طول زمان نسبتا کوتاهی که حیات و زندگی در سیاره زمین ایجاد شده است ،موفق شده باشد بطور کاملا تصادفی و اتفاقی به میلیونها نوع مختلف از موجودات زنده گسترش یافته باشد. این بسیار بسیار ساده لوحانه است که تصور کنیم این پیدایش حیات و این تکامل و گسترشش در سیاره زمین فقط و فقط بر اساس تصادف و شانس بوده است. این مثل این است که تصور کنیم که یک کامیون آجر را به طور نا منظم و در هم و بر هم روی همدیگر ریخته باشیم و در عین حال امیدوار باشیم تا خودبخود این آجرها به یک ساختمان زیبا و مجلل تبدیل شوند.
1661351916.jpg
humanevolutionx-large.jpg
البته احتمالات و تصادفات و شانس نقش مهم و غیر قابل انکاری در تکامل حیات داشته است ولی آنچه که من گمان می کنم در کنار این احتمالات نقش اصلی و اساسی را دارد وجود یک الگو یا طرح هوشمند و از پیش طراحی شده است که حیات را به سوی جلو به پیش رانده و می راند.
Chpt-5-Pt-3-pic-1.jpg
امروزه در تمام کتابها و کلاسهای زیست شناسی در سر تاسر عالم سعی می شود نا نظریه تحول انواع "چارلز داروین" را به عنوان تنها نظریه علمی قابل قبول در این رابطه معرفی کنند.نیرو و اراده ای سیاسی و مخفی وجود دارد که سعی دارد این نظریه را به عنوان تنها نظریه عاقلانه و علمی به همه مردم دنیا بقبولاند .حتی تا جایی در اینکار پیش می روند که اگر کسی نظریه متفاوت از نظریه داروین را ارائه دهد و به آن اعتقاد داشته باشد، او را مسخره کرده و تحقیر می کنند. مثلا بسیاری از زیست شناسان و محققانی که در زمینه حیات به "طراحی هوشمند " یا همان "Intelligent Design" مورد تحقیر و تمسخر قرار گرفته اند و حتی از کار بی کار شده و اخراج شده اند. اراده ای شیطانی و مرموز وجود دارد تا مردم را از آشنایی با این نظریات متفاوت محروم کند.
intelligentdesign.jpg
حیات از بی نظمی موجود در عالم هستی نظم و طرح و الگو استخراج می کند.هر چیز منظم و متناوبی که در این اقیانوس بی نظم و پر اشوب وجود داشته باشد، برای حیات جالب بوده و بقای او را تضمین می کند.
---------------------------------------------------------------------------------------------
تاثیر زمین بر حیات

BlueMarble.jpg
حیات در واقع الگویی منظم و دقیق می باشد که از درون آشوب و بی نظمی عمومی عالم هستی سر برآورده است.
نیروهای کیهانی از طریق طرحهای متناوبی که حیات به آنها پاسخ می دهد ،بر حیات اعمال اثر می کنند. یکی از دوره تناوبهای مهم و با اهمیت برای ما و تمام موجودات دارای حیات "روز" و "شب" است.
این تناوب و الگو بر اثر چرخش زمین به حول محور خود بوجود می آید. سیاره زمین با سرعتی معادل 1600 کیلومتر بر ساعت از غرب به شرق به دور خود می چرخد. در عین حال زمین با سرعتی در حدود 96000 کیلومتر بر ساعت نیز به دور خورشید در حال چرخیدن است.
ency036plaear005.jpg



12065572252006609237ernes_giorno_e_notte_-_night_and_day.svg.med.png

حقیقت این است که شکل زمین ،کاملا منظم و کروی نیست. بلکه بیشتر شبیه یک گلابی یا سیب زمینی است. این شکل نا منظم زمین بروی هر دوی این حرکتها تاثیر می گذارد ، لذا مدت زمانی که لازم است تا زمین یک دور کامل به دور خود بچرخد به این بستگی دارد که چه نقطه ای را به عنوان مبداء و مرجع اندازه گیری مشخص کنیم.
اگر خورشید را مرکز بگیریم، این دوره تناوب 24 ساعت بطول می انجامد.

اگر ماه را مبداء و مرکز در نظر بگیریم، هر روز قمری 24.8 ساعت است و اگر نسبت به یکی از ستارگان بسنجیم هر روز نجومی 23.9 ساعت می شود.
ما در تقویمهای خود امروزه برای سهولت روز خورشیدی را در نظر می گیریم ولی حقیقت این است که حیات اعتنایی به این قرارداد و انتخاب ما ندارد و راه مختص به خود را پیش می گیرد. در واقع حیات نسبت به هر سه چرخش (خورشیدی ،قمری و نجومی) حساس بوده و همه آنها را در نظر می گیرد.
biological-clock-7651.jpg
nrm1000_059a_i1.gif
زیست شناسان امروزه کشف کرده اند که تمام موجودات زنده و سلولهای بدن آنها دارای ساعتهای دقیق هستند که فعالیتهای خود را با این ساعتها تنظیم کرده و انجام می دهند. این ساعتهای کوک شده با حرکت زمین به دور خود در تمام موجودات زنده از تک سلولی ها گرفته تا انسانها وجود دارد.
در این زمینه زیست شناسان آزمایشهای بسیار جالبی را انجام داده اند و متوجه شده اند که تمام این موجودات حتی در محیط آزمایشگاه و تاریکی مطلق نیز با توجه به ساعت و تقویم درونی که دارند از بروز روز و شب آگاه بوده و فعالیتهای حیاتی خود را با آن ریتم انجام می دهند.حتی نشان داده شده که موجودات زنده از کوتاه و بلند شدن روز و شب در محیط ازمایشگاهی کاملا آگاه بوده و خود را با آن هماهنگ می کنند.

این حساسیت موجودات زنده نسبت به تغییرات روز و شب در طول یک سال برای ادامه حیات او بسیار مهم و ضروری می باشد.مثلا زمان فرو رفتن به خواب زمستانی بسیاری از پستانداران یا کوچ پرندگان مهاجر بر اساس این ریتم و ساعت درونی مشخص می شود.
کاملا اثبات شده است که حیات بوسیله ریتم روزگرد با حرکت زمین به دور خود و با ریتم سالگرد با توجه به حرکت زمین در فضا وفق یافته و تکامل یافته است.گاهی اوقات این دو ریتم روزگرد و سالگرد چنان در هم گره خورده و جساسیت ظریفی را بوجود می آورند که موجود زنده را نسبت به تغییرات بسیار جزئی محیط زندگی خود حساس می کند. ما انسانها نیز طمانی در ادامه حیات خود موفق خواهیم بود که بتوانیم نسبت به این ریتم درون بدن خود هشیار و آگاه بوده و زندگی خود را با آن هماهنگ کنیم.
bio_clock_2.jpg
مثلا درجه حرارت بدن انسان به ندرت دقیقا 37 درجه می باشد. بلکه در واقع یک طرح روزگرد منظم را دنبال می کند.با طلوع خورشید دمای بدن و ضربان قلب و سرعت تولید اوره در بدن بالا می رود.هر سه اینها در اوایل بعد از ظهر به اوج خود می رسند.سپس به تدریج از سرعت متابولیسم کاسته می شود و تا ساعت 4 صبح به پایین ترین سطح خود می رسد.
شما هم حتما شبهایی که بی خوابی کشیده اید از تغییراتی که در دمای بدن شما ایجاد می شود آگاهی یافته اید و آن را احساس کرده اید.
newborn.jpg
جالب اینکه اکثر نوزادان تمایل دارند تا درست قبل از صبح به دنیا بیایند. آزمایشهای که بروی گروهای انسانی انجام شده نشان می دهد که ریتم دمای بدن انسان ها کاملا مستقل از نور و تاریکی است و از ساعتی درونی که در تک تک سلولهای بدن قرار دارد پیروی می کند.دفع پتاسیم از سیستم عصبی بدن انسان نیز دقیقا دارای یک ریتم روزگرد هست.حتی افرادی که در قطب مورد آزمایش قرار گرفته اند از این ریتم روزگرد پیروی می کنند.
در این زمینه آزمایشهای بسیار زیاد و دقیقی انجام شده ولی متاسفانه من مجبورم تا از ذکر جزئیات آنها صرفنظر کنم. درصورتی که دوستان علاقمند باشند ، تک تک این آزمایشات خود می تواند موضوع مطالب مستقل و جداگانه دیگری باشند.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا (۱) وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا (۲) وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا (۳) وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا (۴) وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا (۵) وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا (۶) وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (۷) فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (۸) قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا (۹) وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا (۱۰)

سوگند به خورشيد و تابندگى‏اش (۱) سوگند به ماه چون پى [خورشيد] رود (۲) سوگند به روز چون [زمين را] روشن گرداند (۳) سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد (۴) سوگند به آسمان و آن كس كه آن را برافراشت (۵) سوگند به زمين و آن كس كه آن را گسترد (۶) سوگند به نفس و آن كس كه آن را درست كرد (۷) سپس پليدكارى و پرهيزگارى‏اش را به آن الهام كرد (۸) كه هر كس آن را پاك گردانيد قطعا رستگار شد (۹) و هر كه آلوده‏اش ساخت قطعا درباخت (۱۰)​
---------------------------------------------------------------------------------
تاثیرات ماه

themoon.jpg
ماه نیز دارای جاذبه بسیار بزرگی است و نیروی جاذبه آن دائما بر زمین تاثر می گذارد.
آب موجود در اقیانوسها و دریاهای سطح زمین همانند لباس گشادی است که زمین در بر کرده است و نیروی جاذبه ماه باعث می شود که این لباس دائم حرکت کرده و کشیده شود و در طول هر ماه جزر و مدهای مختلفی ایجاد شود.
main.spring-tide.jpg
ماه در هر 27.3 روز یکبار به دور زمین می چرخد و در تمام این مدت هم فقط یک روی و سمت خود را به ما نشان می دهد . ولی در عوض زمین در هر 24.8 ساعت یکبار تمام روی خود را به ماه نشان می دهد. این یعنی اینکه تمام آبهای روی سطح زمین به طرف ماه کشیده می شوند. مد بلند آب در طول سواحلی که تحت کشش جاذبه ماه قرار می گیرند هر روز 48 دقیقه دیرتر از روز پیش اتفاق می افتد.
phaseGeometry.png
قطره قطره اقیانوسها تحت تاثیر این نیروی جاذبه ماه قرار دارند و تمام جانوران و گیاهانی که در این آبها زندگی می کنند از این ریتم و تناوبها آگاه می باشند. اصلا حیات و ممات تمام موجوداتی که در طول این سواحل زندگی می کنند به آگاهی از این ریتم و تناوب جزر و مد بستگی دارد. زیست شناسان متوجه شده اند که این موجودات حتی در محیط آزمایشگاهی و بسیار دورتر از موطن اصلی خود نیز از این ریتم آگاه بوده و آن را به خاطر می آورند.
seaAnimals.jpg
ریتمهای قمری آنقدر به روز های خورشیدی نزدیک هستند که می توان آنها را تحت طبقه بندی روزگرد قرار داد. اما ماه یک ریتم دیگر هم دارد که حدود یک ماه طول می کشد. ما به آن سبب می توانیم ماه را ببینیم که نور خورشید توسط او منعکس می شود و مساحتی از ماه که هر روز برای ما قابل رویت است متغیر بوده و بستگی به موقعیت ماه نسبین به زمین و خورشید دارد. شکلهای متغیر ماه (اهله ماه) دوره تناوبی معادل 29.5 روز دارند. در طی این دوره تناوب،دوبار خورشید و ماه با زمین در یک راستا قرار می گیرند و نیروی جاذبه آنها با هم جمع می شود. در این دو شب مدهایی بوجود می آید که از سایر مدها بزرگتر است ( یکی در ماه کامل و دیگری در هلال اول ماه)، دو بار هم جاذبه این دو جرم آسمانی یکدیگر تا حدودی خنثی کرده و مدهای بسیار کمتر و ملایمتری را مشاهده می کنیم .(در تربیع اول و تربیع ثانی)
جانداران دریایی به شدت تحت تاثیر این دوره تناوبند و زیست شناسان در این رابطه به کشفهای عجیب و تکان دهنده ای دست پیدا کرده اند.امروزه مشخص شده که این فقط موجودات دریایی و آبزی نیستند که تحت تاثیر ماه قرار دارند بلکه موجوداتی که در خشکی زندگی می کنند هم بسیار تحت تاثیر این نیرو قرار دارند. جالب اینکه مشخص شده که موجودات به تغییراتی که در میدان مغناطیسی زمین با توجه به حرکت ماه و خورشید نیز روی می دهد، حساس بوده و واکنش نشان می دهند.
north-pole-moon2.jpg
در مورد انسانها نیز بررسی های آماری نشان می دهد که بیشتر تولدها در روزهایی روی می دهد که ماه رو به کوچک شدن است. نقطه اوج تعداد تولدهای نوزادان دقیقا بعد از بدر کامل ماه استوا نقطه حضیض آن در هلال ماه جدید قرار دارد. تاریخ تولد به تاریخ آبستنی بستگی دارد و ان نیز به زمان قاعدگی بستگی دارد. طول متوسط دوره زنانگی تقریبا با مدت زمان میان دو بدر متوالی برابر است.
جدیدا تحقیقات و کشفیات جالبی در رابطه با قاعده و تخم گذاری در زنان و ارتباط آن با ماه انجام گرفته است. میتوانید از لینک های زیر استفاده نمایید.
http://www.athenainstitute.com/sciencelinks/lunarandmenst.htmlhttp://www.moonandearthconnections.com/menstruationbooklets.htm
menstruation_cycle-286x300.png
lunar2sm.jpg

book%20cover%20print%20version.jpg
تحقیقات آماری نشان می دهد که اختلالات روانی در بیماران اعصاب و روان و جتی آمارهای قتل و جنایت در شبهایی که ماه کامل است بیشتر است. مشخص است که ماه از طریق نور خود، جاذبه خود و تغییراتی که درمیدان مغناطیسی ایجاد می کند بر ما نیز تاثیر می گذارد.​
psychosis.jpg
شبهای مهتابی خاصیتی دارند که بروی برخی از مردم به صورتهای عجیبی اثر می گذارند. لغت "ماه زده" ارتباطی بین جنون و دیوانگی و ماه را القا می کند. در زبان انگلیسی و فرانسه به دیوانگان (لوناتیک)(ماده زده) گفته می شود.حتی در قدیم چنان به این مسئله که امروز برای ما خرافی به نظر می رسد باور داشتند که آن را در قانون هم وارد کرده بودند .مثلا در دادگاه های انگلستان بین دیوانگان و ماه زدگان در صورت بروز جرم و جنایتی تفاوت قائل می شدند و جنایاتی که در بدر کامل ماه انجام می شد از تخفیف مجازات برخوردار می شدند. مدیران تیمارستانها همیشه از آثار شبهای مهتابی بروی دیوانگان می ترسیدند. حتی برای جلوگیری از بروز شورش در تیمارستانها در چنین شبهایی ، بیماران را حبس کرده و از قبل کتک می زدند.
wolf-moon.jpg
51SD7JKRRRL._SL500_AA300_.jpg
این لینک را مطالعه کنید:
http://innerself.com/content/self-help/personal-growth/astrology/moonlunar/4462-full-moon-a-human-behavior.html
دکترلئونارد راویتز "Leonard Ravitz " ،عصب شناس و روانپزشک معروفی است که درباره ارتباط فیزیولوژیک مستقیم میان ماه و انسان تحقیقات جالبی کرده است. او سالهای زیادی به اندازه گیری اختلاف پتانسیل بین سر و سینه بیماران مختلف روانی،مشغول شد.او این آزمایشات را بروی مردم عادی نیز انجام داد.او کشف کرد که همه مردم دارای یک الگو و طرح دوره ای هستند که هر روز تغییر می کند و بیشترین اختلاف پتانسیل بین سر و سینه زمانی بوجود می آید که ماه کامل است.در بیماران روانی این اختلاف پتانسیل شدید تر و چشمگیر تر است.عقیده شخصی او این بود که چون ماه میدان مغناطیسی زمین را دگرگون می کند این تغییرات در افرادی که تعادل روانی ندارند،بحرانها و جنون های روانی شدیدی را ایجاد میکند.
او در کتاب خود می گوید.ما،علاوه بر جنبه های مختلفی که داریم از یک جنبه یک ماشین الکتریکی هستیم که منابع انرژی درونی ما ممکن است توسط عوامل متناوب کیهانی (مانند نیروهایی که از ماه اعمال می شود) که دست اندر کار تشدید عدم تعادلها و تعارضهای موجود می باشد، تحریک شوند.
51kNIv7uyuL._SL500_AA300_.jpg
fieldsoflife.jpg
میتوانید از لینک های زیر نیز استفاده کنید:http://en.wikipedia.org/wiki/L-Fieldhttp://www.wrf.org/men-women-medicine/dr-harold-s-burr.phphttp://www.gothicimage.co.uk/books/weathermoon1.htmlارتباطات فیزیولوژیک دیگری نیز بین انسان و ماه وجود دارد. ادعا شده است که مرگهای ناشی از سل ریوی در طول هفت روز پیش از بدر اتفاق می افتد. دلیل آن شاید این باشد که PH خون به دوره های قمری وابستگی داشته باشد.
یک دانشمند و پزشک آلمانی به نام هیلمار هکرت " Hilmar Heckert " ارتباطی بین ذات الریه، مقدار اسید اوریک خون و حتی زمان مرگ را گزارش کرده است.
به لینک زیر مراجعه کتید:
http://books.google.com/books/about/Lunationsrhythmen_des_menschlichen_Organ.html?id=ATo_AAAAYAAJ
6751930-M.jpg
369760-M.jpg
تاثیرات خورشید
prominence.gif
آنچه که امروز مشخص شده است این است که بر خلاف تصورات پیشین ما فضایی که در ماوراء جو زمین قرار دارد، ابدا یک فضای تهی و خلا نیست بلکه مالامال از نیروهایی است که از سایر ستارگان به زمین می رسد. قویترین این اثرها را ستاره خورشید بروی ما می گذارد.
خورشید توده متراکمی است از ماده متشعشع با حجمی چند میلیون برابر زمین و دائما در حال انفجار و غلیان کردن است.در هر ثانیه بیش از چهار میلیون تن از هیدروژن موجود در خورشید طی انفجارهای هسته ای که در نزدیکی هسته خورشید روی می دهد با دمایی معادل 13 میلیون درجه سانتی گراد نابود می شود.
VSS00031.jpg

با این عمل فواره هایی از آتش هزاران کیلومتر به درون فضای لا یتناهی پرتاب می شود. در این جهنم دائمی و غیر قابل تصور اتمها به الکترونها و پروتونها تجزیه شده و به صورت طوفانهایی به درون فضا هجوم می آورند و تمام سیاره ها منجمله زمین را تحت تاثیر خود قرار می دهند و به شدت با آنها برخورد می کنند. زمین کاملا درون این جو خورشیدی قرار دارد و دائما در معرض تغییراتی است که در سطح خورشید روی می دهد. نقاطی مانند لک و پیس بروی سطح خورشید وجود دارد که فعالیتی بیشتر از سایر نقاط آن دارند.
e39d1fad5b3a57a98846e1b9ed536fc81-500x500.jpg

هر یک از این لکه ها از زمین بزرگتر هستند و زمانی که گسترش می یابند و بزرگ می شوند هوای خورشید طوفانی شده و در جو زمین هم طوفانهای خورشیدی بوجود می آورند.

solar-prominence-with-earth.jpg
در زمانی که این طوفانها روی می دهند اختلالتی در ایستگاه ها و دستگاه های مخابراتی و رادیویی و تلوزیونی ما روی می دهد و ما از آنها آگاه می شویم و مناظر مسحور کننده شفقهای قطبی را نیز در این زمانها در قطبهای مغناطیسی زمین مشاهده می کنیم. این طوفانها آثار شدید نیز بر آب و هوای سیاره زمین می گذارند و در اقیانوسها گردباد و در خشکیها ضد گردباد ایجاد می کنند. ماه نیز می تواند با منحرف کردن این طوفانهای خورشیدی زاویه برخورد این ذرات پر انرژی به زمین را تغییر داده و از این جهت موثر واقع شود.​
carrington-effect.gif

مشخص شده است که این فعالیتها و طوفانهای خورشیدی دارای دوره تناوبهای تقریبا منظمی نیز هستند. در سال 1801 میلادی سر جان هرشل " Sir John Herschel " کشف کرد که این طوفانهای خورشیدی دارای دوره تناوبی 11 ساله هستند و این کشف او امروزه نیز تائید شده است. معلوم شده است که میان این دوره تناوب لکه های خورشیدی و ضخامت حلقه های سالانه درختان، سطح آب دریاچه ویکتوریا، تعداد کوه های یخی شناور، وقوع خشکسالی و قحطی در هندوستان و ... ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. بررسی های انجام شده بروی لایه های یخی و لایه های گل و لای محبوس شده در آنها نشان می دهد که این دوره تناوب 11 ساله حتی در دوره های ماقبل گامبرین وجود داشته است.
2-solar-cycle-graphic.jpg

sun11cycles.png

storyone_backstory.gif
تجزیه و تحلیلهای دقیقتر حتی دوره تناوبهای دقیقتر دیگری را نیز در این رابطه مشخص کرده است.مثلا تجزیه تجلیلهای کامپیوتری در نیومکزیکو نشان داده است که ،نقطه اوج منحنی دوره تناوب 11 ساله خورشید در حدود چهل سال به تدریج بالاتر و بالاتر می رود و آنگاه پائین می آید و یک سیکل و ریتم 80 یا 90 ساله ای را بوجود می آورد.گیاه شناسی به نام شنل Schnelle که تاریخ ظاهر شدن اولین شکوفه های گل حسرت را در فرانکفورت آلمان در سالهای 1870 تا 1950 ثبت می کرد،کشف کرد که تاریخ این شکوفه زدنها یک منحنی آرام را بوجود می آورد.در مدت چهل سال اول،گلها همواره قبل از 4 اسفند پدیدار می شدند،اما پس از سال 1910 دیرتر و دیرتر شکوفه زدند تا اینکه در سال 1925 تقریبا دو ماه عقب افتادند.از آن به بعد مجددا جهت انحراف را عوض کردند و به تدریج تا سال 1950 دو ماه تمام جلو افتادند. داده های آماری نشان می دهد که حتی زمین لرزه هایی که در طی قرون گذشته در کشور شیلی اتفاق افتاده است از این الگو و دوره تناوب پیروی کرده است.به نمودارهای زیر توجه کنید.

january_2010_plus_sun_spot_number.gif




SunspotsVsEarthquakeMagnitude3.jpg

http://msimmons.wikispaces.com/Sunspot+Activity+Graphs
این نمودار ارتباط فعالیتهای خورشیدی و تغییراتی میدان مغناطیس زمین را نشان می دهد:

DRMSGeoSspotGraph.JPG
این نمودار ارتباط فعالیتهای خورشیدی و تغییرات دمایی در آب و هوای زمین را نشان می دهد:

DRMSTempSspotGraph.JPG

این نمودار ارتباط فعالیتهای خورشیدی و تغییراتی در میانگین بارندگی های سالانه را نشان می دهد:
DRMSPrecipSspotGraph.JPG


مشخص شده است که فعالیتهای خورشیدی و تغییرات مغناطیسی که ایجاد می کنند بروی شکل ملکولهای آب تاثیر می گذارد و به تبع آن بر تمام سلولهای موجودات زنده و که غالبا از آب ساخته شده اند نیر تاثیر شگرفی می گذارد.در این زمینه ها تحقیقات واقعا جالبی انجام شده و نتایج شگف انگیزی بدست آمده که بحث درباره آن خود مجال و فرصت مناسب دیگیری را می طلبد.
بیشتر بیماریهای همه گیر و اپیدمی مثل طاعون در سالهایی روی داد ه اند که فعالیتهای خورشیدی در اوج خود قرار داشته اند.

به دوستان علاقمند به این موضوع اکیدا توصیه میکنم این لینک را مطالعه کنند: http://www.appinsys.com/globalwarming/gw_part6_solarevidence.htm
بیشتر انقلابها و شورشها و تحولات عظیم سیاسی اجتماعی نیز در این سالها روی داده اند.آخرین آنها را همه ما به یاد داریم.انقلاب ایران و آغاز جنگ ایران و عراق،حمله شوروی به افغانستان،بحران گروگانگیری در ایران و حمله به طبس،جنگ اول سال 1990 عراق و خلیج فارس و یازده سپتامبر 2001 میلادی جزء این دسته از رویدادها هستند.انقلابهای عربی،رکود اقتصادی و سقوط بورسهای جهان و جنبش اشغال وال استریت نیز به این طریق قابل ارزیابی هستند.مطالعات آماری در آلمان نشان داده است که در روزهای پس از طوفانهای خورشیدی آمار تصادفات رانندگی جهشی 4 برابری داشته است.در آمریکا نیز تحقیقات آماری نشان می دهد که مراجعات بیماران به بیمارستان های روانی در روزهایی که فعالیت شدید خورشیدی وجود داشته،بیشتر بوده است.بازهم به علت محدودیتی که دارم نمی توانم جزئیات تمام آزمایشها و تحقیقات مختلفی که در این رابطه ارائه شده است را عنوان کنم.توصیه می کنم خودتان کمی به جستجو و مطالعه در این رابطه بپردازید و از میزان کشفیاتی که در این رابطه صورت گرفته است،شگفت زده شوید.

بر خود واجب می دانم تا از آقایان شهریار بحرانی و احمد ارژمند که زحمت ترجمه کتاب ارزشمند" Natural History Of the super Naturals" را سالها پیش کشیده بوده اند نیز تشکر کنم.
من در این مطالب از کتاب ایشان نیز استفاده فراوانی برده ام.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
21 دسامبر 2012 یا روز رستاخیز ؟! (قسمت سوم)



بسم الله الرحمن الرحیم
اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا
خداست آن که هفت آسمان و همانند آنها زمين بيافريد فرمان او ميان آسمانها و زمين جاری است تا بدانيد که خدا بر هر چيز قادر است و به علم بر همه چيز احاطه دارد
--------------------------------------------------------------------------------------------
دوستان عزیز در دو قسمت قبلی درباره آثار سیاره زمین،ماه و خورشید و حرکات و تناوبهای حاصله از آنها بر حیات و انسانها بطور خلاصه مقدماتی را عرض کردیم.
لازم به ذکر است که تمام این موارد بصورت کلی گفته شده تا آشنایی مختصری با اینگونه موارد حاصل شود و دوستانی که تمایل دارند تا از جزئیات دقیق تر و آزمایشها و اکتشافاتی که در این زمینه روی داده است اطلاع حاصل کنند ، باید خود زحمت جستجو و پژوهش در این زمینه را بکشند.
تاثیر سایر سیارات و ستارگان
050207_planet_compare_02.jpg
هشت سیاره دیگر به همراه ما به دور خورشید حرکت می کنند. تمام این سیارات در جهتی خلاف جهت حرکت ساعت به دور خورشید می چرخند. تنها پدیده چرخان که از این قانون کلی پیروی نمی کند "سیاره زهره " است. سیاره زهره اگرچه در گردش به دور خورشید با سایر سیارات منظومه شمسی هماهنگ است و درجهت خلاف عقربه های ساعت می گردد، اما در گردش به دور خودش ساز مخالف زده و بر عکس تمامی سیارات منظومه شمسی، در جهت حرکت عقربه های ساعت یا اصطلاحاً "Clockwise" گردش می کند.
solar_system.jpg

یک تحقیق جالب در سال 1951 میلادی توسط جان نلسون " John Nelson " درباره عواملی که دریافتهای رادیویی را مختل می کند انجام گرفت.او کشف کرد که این اختلالات رادیویی با فعالیتهای خورشید متناسب هستند و هر گاه فعالیتهای خورشیدی افزایش می یابد این اختلالات نیز بیشتر می شوند.
چیز جالبتر دیگری که او کشف کرد این بود که لکه های خورشیدی و اغتشاشات رادیویی،هر دو وقتی پیش می آیند که دو سیاره یا بیشتر،با خورشید در یک خط مستقیم قرار بگیرند.و یا زمانی که با هم زاویه قائمه می سازند.و یا وقتیکه با هم زاویه 180 درجه می سازند. او نخست روی سیاره های مریخ،مشتری و زحل کار کرد و کشف کرد که با محاسبه می توان زمان فعالیتهای وسیع لکه های خورشیدی را تا 80 درصد دقت،پیشگویی کند.او در مرحله بعد اثر سایر سیارگان را نیز در نظر گرفت و دقت پیشگویی های او تا 93 درصد افزایش یافت.


010_eccentricity_science.jpg
010_eccentricity_bara.jpg


میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید :
http://www.eham.net/articles/8828
این کشف او مورد توجه طالع بینان نیز قرار گرفت. زیرا این بار دلایلی علمی پیدا شده بود که پیشگویی های آنها را تائید می کرد.چیزی که مسلم است این است که وضعیت و نحوه آرایش و قرار گرفتن سیارات بر میدان مغناطیسی خورشید اثر می گذارد و بعضی از آرایشهای خاص فعالیتهای مغناطیسی خورشید را تشدید می کند و این فعالیتها نیز به نوبه خود بروی حیات بروی سیاره زمین تاثیر می گذارد. اگر سیاراه ها تا این اندازه توانایی دارند که بر خورشید اثر بگذارند ، طبیعی است که نتیجه گیری کنیم آنها بر زمین نیز اثر می گذارند.
مثلا یک شب در سال 1955 میلادی منجمی در "ماریلند " از رادیوتلسکوپ برای رصد استفاده می کرد .او در تصاویری که از صورت فلکی عقرب مشاهده می کرد، یک جسم خارجی را کشف کرد. در شبهای بعد نیز آن جسم هنوز باقی مانده بود ولی کمی تغییر محل داده بود. او سریعا به فکر سیارات افتاد و دوربین خود را به سمت نزدیکترین سیاره که مشتری بود چرخاند و متوجه شد که علائم نیرومند موج کوتاه و بلند رادیویی با قدرت یک میلیارد وات از آن رسال می شود.اکنون ثابت شده که زهره و زحل منابع قوی امواج رادیویی هستند.حداقل قسمتی از تاثیرات سیارات ممکن است از این حقیقت ناشی شود که سیاره در فضای پشت سر خود دنباله ای مغناطیسی از اغتشاشات را بخ جای می گذارد.مانند اغتشاشی که بر اثر عبور یک کشتی بروی آب دریا ایجاد می شود.دنباله ای که زمین به همراه خود می کشد بیش از هشت میلیون کیلومتر طول دارد.سیارات در طی حرکت خود رد و دنباله ای در فضا باقی می گذارند که تا مدتها باقی می ماند.
magnet001.jpg
magnet003.jpg
magnet002.jpg
یک مطلب جالب دیگر نیز در این میان وجود دارد:

تحقیقات جدید نشان می دهد که سیارات زهره و مریخ در حال از دست دادن جو خود می باشند.بادخورشید جو مریخ و زهره را با خود می برد.زهره و مریخ از بعضی جنبه ها بسیار متفاوت و از جنبه هایی دیگر شبیه هم هستند. درست است که مریخ جو بسیار نازک و رقیقی دارد ولی زهره دارای جوی غلیظ، سنگین و مسموم می باشد، ولی هر دو تحت تأثیر خورشید هستند! باد خورشیدی به طور مداوم سیارات منظومه ی شمسی را با فراری دادن جو آنها، مورد حمله قرار می دهد. باد خورشیدی توده ای از ذرات باردار پرانرژِی است که با سرعت از سمت خورشید به سمت بیرون منظومه ی شمسی در جریان است. این امکان وحود دارد که مریخ هم مانند زهره دارای جوی ضخیم و غلیظ بوده ولی همه را از دست داده باشد.

4814341246212170115731152077164121224235100.jpg
این تحقیقات تنها در جهت شناخت بیشتر این دو سیاره کاربرد ندارد، بلکه در فهم هرچه بهتر سیاره ی خودمان زمین نیز مفید است وشاید دیدگاههایی نیز درباره ی آینده برای ما داشته باشد.
البته ذکر این نکته هم ضروری است که بدانیم کیهان فقط به منظومه شمسی هم محدود نمی شود.در یک شب صاف در خارج از نور شهرها می توانیم 3 هزار ستاره را با چشم غیر مسلح ببینیم.ستارگانی که بسیاری از آنها میلیونها بار از خورشید ما نیز بزرگترند.تازه این ستارگان فقط ستارگان کهکشان راه شیری هستند. کهکشانی که از 100 میلیارد ستاره تشکیل شده است. در وراء این کهکشان راه شیری صدها میلیارد کهکشان دیگر با صدها میلیارد ستاره دیگر نیز وجود دارند.

m31_small.gif
milky-way-2.jpg
image_preview
در تصاویر زیر اندازه زمین با سایر سیاره ها و سپس با خورشید و سپس خورشید با سایر ستارگان عالم مقایسه شده است .واقعیت این است که خورشید ما یک ستاره فسقلی بیشتر نیست:

photo2.jpg
planets3.jpg
photo4.jpg
photo5.jpg

از همه این ستارگان و کهکشانها تشعشعات و امواج پر قدرتی ساتع می شود. اغلب ستارگان امواج رادیویی ارسال می کنند. بسیاری از آنها در زمانهای خاصی از طول عمر خود امواج پرقدرتی چون اشعه ایکس و گاما نیز ساتع می کنند.مثلا یک نو اختر مقادیر عظیمی انرژی از خود ساتع می کند. معمولا در هر سال حدود 0.03 رونتگن از این انرزی کیهانی به زمین می رسد.اما در طول تاریخ ایجاد حیات در سیاره زمین حداقل یکبار زمین در معرض تشعشی با قدرت 2000 رونتگن،آنهم بصورت ناگهانی قرار گرفته است.حدود 4 بار در معرض بیش از 1000 رونتگن قرار گرفته است و ده ها بار در معرض تشعشع بیش از 500 رونتگن قرار گرفته است. اکثر حیوانات وقتی در معرض 200 تا 300 رونتگن اشعه قرار می گیرند ،می میرند. بنابر این زمین تا جایی که ما می دانیم لا اقل 15 بار در معرض تشعشعات مرگ بار کیهانی قرار گرفته است.
dnadamage.jpg
reiki6.jpg
تخم گیاهان در برابر تشعشعات مقاوم هستند و موجودات دریایی نیز تا حدودی در برابر این تشعشعات به خاطر آب دریا محافظت می شوند. ولی این اتفاقات عظیم و هولناک می تواند نقشی اساسی در تکامل و جهش های ژنتیکی در موجودات زنده داشته باشد.آزمایشات دقیق زیست شناسان نشان داده که بسیاری از موجودات زنده نسبت به تشعشات کیهانی و حتی رادیو اکتیو آگاه و حساس هستند.
طیف حساسیت ما نسبت به خورشید از طول موج اشعه نور تا طول موجهای بلندتر رادیویی آن گسترده است.ما خورشید را می بینیم، گرمایش را حس می کنیم و نسبت به تغییراتی که در میدان مغناطیسی زمین بوجود می آورد واکنش نشان می دهیم.
همانگونه که نلسون کشف کرد آرایش و وضعیت قرار گرفتن سیارات دیگر منظومه شمسی در انرزی دریافتی ما از خورشید تاثیر می گذارد.میزان این تاثیرات و تغییرات اندک است اما اثری که همین میزان تغییر اندک بروی فعالیتهای عصبی موجودات زنده بسیار برجسته است.
مثلا تغییرات پتانسیل الکتریکی ناشی از حرکت اجرام منظومه شمسی را می توان با ایجاد دو سوراخ در تنه یک درخت اندازه گیری کرد.پس وقتیکه سیارات بروی درختان تاثیر می گذارند ،خیلی عجیب نخواهد بود که بفهمیم بروی ارگانیزم پیچیده ای چون انسان هم تاثیر بگذارند.
228144main_Red-Dwarf-Flare-Full.jpg
دکتر میشل گوکولن " Michel Gauquelin " تحقیقات مفصلی در این رابطه کرده و نتایج تحقیقات خود را در کتابی به نام The Cosmic Clock منتشر کرده است.او در سال 1950 مطالعه خود را در این رابطه شروع کرد .سیارات نیز مانند خورشید و ماه از دید ما ساکنان زمینی طلوع کرده در آسمان حرکت کرده و غروب می کنند.و مثلا روزهای مریخی و عطاردی و مشتری و ... را بوجود می آورند.
gauquelin.jpg
دکتر گوکولن با مراجعه به اسناد ثبت شده در ادارات ثبت گواهی تولد در اروپا جداولی را از زمان دقیق تولد افراد آماده کرد. او کشف کرد که مثلا تعداد بسیار زیادی از پزشکان عضو فرهنگستان پزشکی در زمانی تولد یافته اند که مریخ و زحل تازه طلوع کرده بودند و یا به نقطه اوج خود در آسمان رسیده بودند.او ارتباطی آماری بین لحظه تولد نوزادان و موفقیت آینده آنها در شغل پزشکی پیدا کرده بود. او سپس مطالعه خود را به سایر شغلها و حرفه ها نیز تعمیم داد. مثلا ارتباطاتی آماری را کشف کرد که نشان می داد اطباء و دانشمندان مشهور اغلب در زمانی متولد شده اند که مریخ از افق بالا می آمده است.در حالیکه هنرمندان،نقاشان و موسقیدانان بندرت در این زمان به دنیا آمده اند.

مثلا بیشتر سیاستمداران و نظامیان در زمانی متولد شده اند که سیاره مشتری در حال بالا آمدن بوده است. او کشف کرد که هیچ نویسنده مشهور فرانسوی در زمان غروب زحل متولد نشده است.
astrology.jpg
اکنون مشخص شده است که در نیمکره شمالی روزهای خرداد ماه بیشترین نسبت تولد را دارا می باشند.او و سایرین در این زمینه تحقیقات مفصلی انجام داده اند که من نمی توانم همه جزئیات آن را در اینجا نقل کنم.

ما هنوز نمی دانیم که چه مکانیسم و فرآیندی باعث می شود که سیارات تا این اندازه بروی تولد و آینده افراد در زمین موثر باشند.گوکولن کشف کرد که وضعیت تولد والدین و سیارات در زمان تولد آنها نیز در زمان شکل گیری و تولد نوزاد و حتی تاثری که بر توانایی و هوش و آینده او می گذارد ،موثر است.
I006513.iCJMg03m_iyCMYlazAz6lg.c2atw.250.jpg


تا اینجا مشخص شد که :

حیات نظمی است که از دل و درون بی نظمی بیرون آمده است.حیات نظم خود را با استفاده و جمع آوری اطلاعات از کیهان و عالم هستی حفظ می کند.
نیروهای کیهانی همواره در حال بمباران کردن زمین هستند، اما حرکات اجسام آسمانی و حرکت زمین در ارتباط با این اجسام،طرحی را بوجود می آورد که اطلاعات سودمندی را فراهم می کند.موجودات زنده به این طرح حساس بوده و به خاطر وجود ملکول آب درون خود به سرعت به این تغییرات پاسخ می دهند.

به زبان دیگر، موجودات زنده دائم در حال گفتگو با کیهان و عالم هستی هستند. تبادلی آزاد از اطلاعات و تاثیرات متقابل ،که کل حیات را درون ارگانیزم عظیمی متحد می کندکه خود جزئی از ساخت پویای بسیار وسیع تری است.
cosmos.jpg
طالع بینی بر پایه این اصل بنا شده است که پدیده های آسمانی بر رویدادهای موجودات زنده در زمین اثر می گذارد و عجیب اینجاست که کشفیات علمی انجام شده نیز امروزه تا حدودی بر این ادعاهای طالع بینان و پیشگوها و کاهنان عصر باستان صحه می گذارد.
astrology_disc.jpg
طالع بینی معادله ایست که متغیرهایش وضعیت همه اجسام و اجرام آسمانی است.طالع بینان ادعا می کند که وضعیت اجرام اسمانی بروی ما تاثیر می گذارد.
امروزه ما با تصویر جدیدی از طالع بینی روبرو هستیم.تصویری که فرسنگها با آنچه که در کتابها و مجلات طالع بینی عوامانه ارائه می شود متفاوت است.در واقع این نظان آنقدر در هم پیچیده و هم بسته است که به سختی می توان فهمید از کجا سر چشمه گرفته است.مشکل می توان فهمید که طالع بینی واقعا از کجا سر چشمه گرفته است.برخی ها آن را به سومریان منسوب می کنندچون این قوم صحرا گرد بوده و در هوایی صاف می زیستند بیشتر توجه خود را معطوف به آسمان کرده بودند و کم کم این عقیده در آنها بوجود آمد که انرژی الاهی در حرکت اجسام آسمانی تجلی می کند.اما شاید ریشه های آن به بسیار قبل تر از آن باز گردد به زمانی جتی تا عصر یخبندان.
Hindu-Astrology-2012.jpg
علم امروز متوجه شده است که اگرچه طالع بینی قطعا به روش علمی اثبات نشده است ولی قابل انکار نیز نیست.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
خوب تا اینجا و در این سه قسمت در باره نماد ها و نمادشناسی و سپس حیات و نظم و بی نظمی و آنگاه آثار زمین خورشید ،ماه ،سیارات و ستارگان بر حیات روی زمین و انسانها تا حدی سخن گفتیم.



 

BLaDe

متخصص بخش زبان
21 دسامبر 2012 یا روز رستاخیز ؟! (قسمت چهارم)


بسم الله الرحمن الرحیم
هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِک إِلَّا بِالْحَقِّ یفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ»
اوست کسى که خورشید را روشنایى بخشید و ماه را تابان کرد و براى آن منزلهایى معین کرد تا شماره سالها و حساب را بدانید خدا اینها را جز به حق نیافریده است نشانه‏ها[ى خود] را براى گروهى که میدانند به روشنى بیان میکند.سوره 10: یونس (5)
« وَجَعَلْنَا اللَّیلَ وَالنَّهَارَ آیتَینِ فَمَحَوْنَا آیةَ اللَّیلِ وَجَعَلْنَا آیةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکلَّ شَی‏ءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلًا »
و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم نشانه شب را تیره‏گون و نشانه روز را روشنى‏بخش گردانیدیم تا [در آن] فضلى از پروردگارتان بجویید و تا شماره سالها و حساب [عمرها و رویدادها] را بدانید و هر چیزى را به روشنى باز نمودیم. سوره 17: الإسراء (12)
-----------------------------------------------------------------------------------------
حرکت تقدیمی زمین

در اینجا می خواهیم یکی دیگر از تناوبهای سماوی مهم دیگر را به شما معرفی کنیم. کره زمین یک کره دقیق و کامل نیست و کمی به تخم‌مرغ شباهت دارد، یعنی قطر دایره کره زمین از قطب شمال تا قطب جنوب نسبت به قطر دایره زمین در نواحی خط استوا کمتر است. این نامنظمی همراه با اثر نیروی جاذبه خورشید و ماه باعث می‌گردد که محور زمین که دور آن، زمین هر 24 ساعت یک بار می‌چرخد، به حالت لرزش دربیاید.
Earths-real-shape.jpg
اگر محور زمین را به‌طور فرضی امتداد دهیم، خط محور امتداد یافته، به علت لرزش محور، یک دایره کوچک به اندازه °5/ 23 (بیست و سه و نیم درجه) درجه بر سقف آسمان می‌کشد که این دایره کوچک همراه با خط محور امتداد یافته به یک مخروط شباهت دارد. این لرزش محور باعث می‌شود که منطقه‌البروج برجی، نسبت به منطقه‌البروج نجومی جابه‌جا شود و در طی 26000 سال یک‌بار دور هم بچرخند. به‌عبارت دیگر، نقطة اعتدال بهار نسبت به ثوابت در یک پیشروی رجعی بسیار آهسته‌ای قرار گرفته است و مانند یک سیاره در امتداد دایره‌البروج در حالت حرکت می‌باشد ولی حرکت آن به‌صورت رجعی است و بعد از 26000 سال و طی کردن همه 12 برج یک دور کامل انجام خواهد داد.
precession.gif
earth_sun_angles.gif


هر 26000 سال،منظومه شمسی ما یک دور کامل در 12 برج و نماد زودیاک عبور می کند.تمدنهای باستانی،مثل هوپی ها Hopi ،مصریان،سرخپوستان چروکی،آپاچی،مایاها از این دوره تناوب بزرگ نجومی آگاه بوده و تقویمهای خود را بر اساس این دوره تناوب بزرگ تنظیم کرده و طراحی کرده بودند.تقویمهایی که این تمدنهای کهن و باستانی با آنها کار می کردند و زندگی روزمره و فعالیتهای خود را بر اساس آنها تنظیم می کردند،از رویدادها و رخدادهایی نشات می گرفت که طبیعت در اختیار آنها قرار می داد.
این سیکل 26000 هزار ساله را می توان از راهای مختلفی متوجه شده و محاسبه کرد.مثلا به یکی از دوره تناوبهای مهم می توان به گردش خورشید حول ستاره ثریا Alcyon (ستاره مرکزی در صورت فلکی خوشه پروین) اشاره کرد.

Hopi_F3.jpg
hopiprophecyrock.gif
storytellertribestars.jpg
mayan_calendar.jpg
aztecpyr.jpg
خوب بیشتر داستانها و شایعاتی که درباره پایان جهان در سال 2012 می شنوید، به قوم مایا و پیشگویی های آنان ارجاع داده می شود.

من که خود به شخصه به چنین چیزی باور ندارم.ولی بد نیست برای آشنا شدن شما با اینکه این داستانها از کجا ناشی شده است،کمی بیشتر درباره تقویم مایاها و باورها و عقاید آنان بحث کنیم.
مایاها یکی از تمدنهای باستانی بوده اند که تقویم و گاهشمارهایی خاص خود را داشته اند.آنها تقویم های مختلفی استفاده می کردند.زمان را بعنوان گردش هایی روحانی درنظر می گرفتند. ازآنجایی که این تقویم ها استفاده های عملی زیادی داشتند، مثل: کاربردهای اجتماعی، کشاورزی، اقتصادی و... ، به عنصر مذهبی قوی ای تبدیل شده بودند. این کاملا با تقویم میلادی جدید متباین است که تنها دارای معانی اجتماعی و اقتصادی است.
یکی تقویم خورشیدی سهل استفاده بهنام هاب و دیگری تقویم مرموز و تزولکین .
تقویم خورشیدی(هاآب) را در وهله ی اول ، برای استفاده علمی ونیز در کشاورزی مورد استفاده قرار می دادند. این تقویم متشکل از365,242129 روز بود که عملا بسیار دقیق تر از تقویم گرگوری (تقویم رایجامروزین) ، که دقت 365,242500 روز است ، می باشد ، سال ها هاب طوری در نظرگرفته شده بود که با انتقال خورشید به سمت الرأس آغاز از 16 ژوئیه شروع میشد .
تقویم دیگر معروف به «شمارش طویل» ، برای مراجعه به تاریخ و ثبت وقایع به کار می رفت . هر رویداد ، با شماره ی روز های که از وقوع آن نسبتبه 13 اوت 3113 پیش از میلاد مسیح می گذشت ، محاسبه می شد. بر اساس شواهدباستان شناسی ، سال 3113 پیش از میلاد قبل از ظهور تمدن مایاها بودهاست.در این تاریخ چه اتفاقی افتاد که مایاها آن را چنین با اهمیت میپنداشتند ، آن قدر که آن را هم چون زادروز عیسی به عنوان مبدأ تاریخ خودقرار دادند ، کسی به درستی نمی داند ، اما شاید یادبود گشایش آخرین عصربزرگ مایاها بوده است .در این تقویم شمارش طویل آنها از دوره ی بلندی استفاده کرد که 5126 سال دارد. این دوره بر اساس ملاحظات مذهبی، دوران قاعدگی، محاسبات ریاضی روی اعداد 13 و 20 و همچنین اساطیر اخترگویانه ایجاد شده است.
سال مبدأ در شمارش طویل مایایی در «0.0.0.0.0» آغاز می شود. هر صفر از 0-19 تغییر می کند که هرکدام نشاندهنده ی روزهای مایایی است. مثلا اولین روز از شمارش طویل به صورت 0.0.0.0.1 نوشته می شود. این عدد اضافه می شود تا روز 19. با افزوده شدن 1 روز دیگر یعنی 20 روز به صورت زیر نوشته می شود: 0.0.0.1.0 این شمارش تا 0.0.1.0.0 ادامه می یابد(حدود یک سال ) و همینطور تا 0.1.0.0.0 (حدود 20 سال) و 1.0.0.0.0 (حدود 400 سال). حالا مثلا تاریخ 2.10.12.7.1 در تقویم مایایی نشان دهنده ی تاریخ تقریبی 1012 سال و 7 ماه و 1 روز است.
calendars.jpg
واقعا تقویم جالبی است. ولی این تقویم با پایان جهان چه ارتباطی دارد؟ رسالت مایایی تماما بر این اساس است که هنگامی که شمارش بلند مایایی تمام شود، یک اتفاق بدی بوقوع خواهد پیوست. متخصصین مایا از هر دو عدد 13 و 20 استفاده می کنند. طبق نظر ایشان پایان این دوره می تواند در 13.0.0.0.0 روی دهد. و این تاریخ برابر با 5126 سال است. این شمارش بلند دوره در 0.0.0.0.0 آغاز شده است که مطابق 11 آگوست 3114 پیش از میلاد می شود. حالا مسأله را متوجه شدید؟ شمارش طویل دوره ی مایاها در 5126 سال بعد از این تاریخ یعنی در 21 دسامبر 2012 به پایان می رسد.


شمارش تقویم «شمارش طویل» چنین آغاز می شود:«کین»معادل 1،«وینال» معادل 20، «تون» معادل 18 دوره ی «وینال» [ یا 360 کین یا360 روز] ، «کاتون» معادل 20 «تون» یا 7200 روز یا معادل 19 سال و 73 روز، «باکتون» معادل 20 کاتون یا 1440000 روز یا 394 سال و 52 روز و به همینترتیب تا به «آلواتون» می رسیم که معادل 23,040,000,000 روز یا 63,080,082سال می شود !
مایاها دوره های 5125،40 ساله داشتند که هر یک معادل 13باکتون 144000 روزه بود . هر چرخه از 13 باکتون ، یک دوره یا یک چرخه یبزرگ به حساب می آمد ؛ یک دروان تاریخی به خصوص .در اسطوره شناسی مایاها،هر چرخه ی شمارش بزرگ ، عصری از جهان است که در آن رب نوع ، سعی در خلق مخلوقات پارسا و مطیع دارند.
122-doomsday2012.jpg
همانند دوره و مدت بارداری زنان(در انسانها) که 260 روز می باشد.این سیکل نیز به نوبه خود به 5 سیکل کوچکتر تقسیم می شود که هر کدام از آنها 5125 سال می باشند.
این تمدنها بر این باور بودند که هر کدام از این 5 عصر به یک دوره تاریخی و عصر خاص تعلق دارند.در تقویم آزتک ها و لوحه سنگی خورشیدیMesoamarican ،نشان داده شده است که هر کدام از این سیکلهای پنجگانه توسط یکی از عناصر پنجگانه شکسته شده و فرو می ریزد.

Mayan-6inX7.5in-72dpi.png

8fe999d33a670cbb9069627b6ef9c13a.jpg
41fGawSkHwL.jpg


و عنصر نهایی و عنصر پنجم The Fifth Element ، که از آن عبور خواهد کرد ،عنصر اتر یا عنصر مرکزی است. هوپی ها بر این باور بودند که با این تحول و عبور چهارمین عصر و دنیای نابودی و خشونت پایان می یابد و و پنجمین دنیای صلح و آرامش بزرگ آغاز می شود.این تحول دقیقا در 21 دسامبر سال 2012 اتفاق می افتد که بر شب یلدای ما ایرانی ها نیز منطبق است.
تاریخ مشهور 21 دسامبر 2012 برای قوم مایا،نشانه آغاز دوره پنجم 5125 ساله است.این عصر را خوب آخاو Job Ajaw یا خورشید پنجم می نامند.

مایاها هر کدام از این دوره های 5125 ساله بزرگ را به 13 بخش دیگر به نام Baktun تقسیم بندی کرده بودند.زمین سیزدهمین Baktun خود رادقیقا در سال 1618 آغاز کرد.
این تاریخ دقیقا همان تاریخی است که به پیروزی ماتریالیسم The Triumph of Materialism معروف شده است.این تاریخ به نام تاریخ آغاز فراموشی بزرگ نیز معروف شده است.در این پیشگویی ها ذکر شده بوده که در این تاریخ بشریت دچار فراموشی بزرگ شده و آگاهی خود نسبت به پیوند و ارتباط واقعی خود با طبیعت را از دست می دهد.این اتفاق و این فراموشی بزرگ بوسیله توهمی به نام مالکیت خارجی روی می دهد.
rich.greed9853.jpg
این زمان ،زمانی است که نفس اماره EGO و طمع ها و هوسهای او مالک و حکمفرمای قطعی و بزرگ در زمین و تمدن مدرن انسانها شدند.عصر هوس و حرص زدنهای بی پایان و شهوتهای سیری ناپذیر.
چیزی که مشخص است،هر عقل سلیمی با کمی دقت و توجه متوجه خواهد شد که با این راه و روشی که بشر در عصر مدرن پیش گرفته است و تمام منابع حیاتی سیاره خود را نابود می کند و با حرص و طمع سیری ناپذیری که دارد،سرنوشتی جز نابودی منتظر او نیست.این نیازی به پیشگویی های مایاها یا سومریان یا هر فرقه دیگری ندارد.
نیازی هم به مشخص کردن تاریخی مثل 2000 ،2012،2020 یا هر زمان دیگری نیست.

مگر اینکه کل جامعه بشری ،دید خود را به زندگی عوض کرده و راه و روش جدید را پیش گیرد.
cmt3-ego-self-concept.jpg
این اثر به عصر تبدیل و تغییر ماهیت ماده Transformation of Matter نیز مشهور شده است.چون در طول این مدت بشر توانست ماده را به انرزی تبدیل کند.و بمبهای اتمی و هسته ای ساخته شده و استفاده شد.


201001011440_Maya13Baktun.jpg



نکته عجیب دیگری که در این میان وجود دارد این است که تقریبا در همین دوره تاریخی توسط پاپ گریگوری سیزدهم ،تقویم گریگوری بر پایه 12 ماه سال و استفاده از ساعتهای مکانیکی به مردم تحمیل شد.این اتفاق به (خطا در زمان) Error in Time مشهور شده است.قبل از این تحمیل و استفاده از این دو وسیله مکانیکی (تقویم و ساعت)،سالها به 13 ماه قمری که هر کدام 28 روز داشتند،تقسیم بندی شده بود.بزرگترین آسیب و ضرری که تحمیل این دو وسیله مکانیکی به بار آورد این بود که این توهم را برای انسانها بوجود آورد که زمان یک واقعیت خارجی است.چیزی است غیر ارگانیک که در خارج از بدن ما انسانها وجود دارد.این توهم بوجود آمد که این زمان و ساعت چیزی است که ما باید مراقبش باشیم و از آن اطاعت کنیم.
pope_gregory_xiii.jpg
در قرن هفتم میلادی یک پیشگو و پیامبر و پادشاه مایای به نام Pacal Votan این پیام مهم را از خود به جای گذاشت که اگر بشریت و نسلهای آتی می خواهند تا از از این مهلکه و نابودی بیوسفریک جان سالم به در برند ،باید به زندگی بر اساس ساعت و تقویم طبیعی خود باز گردند.تقویم و ساعتی که بر مبنای بدن انسان و عالم طبیعت ساخته شده است،نه یک عالم خارجی و محدود کننده و نابود کننده.
P-4.jpg
10_58.jpg
images
atomic_explosion_1322867865_52.jpg
با این همه ،همه این داستان وحشتناک و دلهره آور و نا امیدانه نیست.
حقیقت این است که 2012 یا 2013 یا 2020 یا هر تاریخ دیگری ،پایان بشریت نخواهد بود.کسانی که می خواهند این عقاید را به شما غالب کنند و شما را بترسانند،راهنما و دوست شما نیستند،دشمن شما هستند.
در واقع 21 دسامبر 2012 یا هر تاریخ دیگری ،روزی دیگر از روزها خداوند است.این روز هم می تواند،آغاز دوره ای جدید برای بشریت باشد.

اراده ای وجود دارد که سعی دارد با مشخص کردن تاریخ های مختلف برای آخر الزمان و قیامت و ... مردم را در ترس و دلهره نگاه دارد و یک اظطراب و وحشت کاذب را ایجاد کند.
دوستانی که سن و سال بیشتری دارند به یاد می اورند که همین داستان پردازی ها و تبلیغات درباره پایان جهان درباره سال 2000 نیز وجود داشت.
البته من به شخصه به این نتیجه رسیده ام که بسیاری از سیاستمداران و قدرتمندان پشت پرده که شدیدا به باورهای مشرکانه و الحادی پاگانی باور دارند،برنامه های از پیش طراحی شده خود را در این تارخ های خاص و مقدس خودشان اجرا می کنند.مثل 11 سپتامبر 2001.پس بعید نیست که این شیاطین دوپا،برنامه و طرح دیگری برای به آتش کشانیدن جهان داشته باشند .هالیوود و شبکه های رسانه ای و اطلاعات رسانی آنان شدیدا سعی دارند تا این ترس و اظطراب را در جهان گسترش دهند.
565316-l.jpg
FINAL_dollar_web_USE.JPG
وظیفه تک تک ما این است تا بر خلاف نقشه ای که این دست از سیاه دلان کشیده اند ،انرژی و احساس خود را بروی آینده ای روشن و سرشار از عشق متمرکز کنیم.این مسئله از دید من بسیار مهم و با اهمیت است.دلایل علمی آن را در قسمت های بعدی برای شما بازگو می کنم و به شما نشان خواهم داد که این احساس تا چه اندازه می تواند در تکامل شما به عنوان یک انسان نقش اساسی داشته باشد.مدارک و شواهد علمی بسیاری در این رابطه کشف شده و مورد آزمایش قرار گرفته است.
هر کدام از ما باید به آغاز دوره ای جدید امید داشته باشیم.دوره ای که تعادل،ادراک،صلح و خرد طی آن شکوفا خواهد شد.بشریت به مرحله ای جدید از تکامل خود دست پیدا خواهد کرد.دریچه ای از نور بروی همه ما گشوده خواهد شد.پس اصلا جای نگرانی وجود ندارد،خوشحال باشید و آگاهانه به علم خود بیافزایید و خود را آماده این تحول بزرگ کنید.
از تعصب و سیاهی و نفرت دوری کنید و خود را با فرکانس عشق،هماهنگ کنید.ما به سوی دوره رفیعی گام بر می داریم.

thumbnail.aspx
-------------------------------------------------------------------------------------------------
طالع بینی و ستاره شناسی قدمتی به قدمت تمدنهای باستانی بشر دارد.در طول هزاران سال گذشته،تمام ادیان مختلف تحت تاثیر ادیان شرک آلود باستانی ماقبل تاریخ Pagan religions بوده اند و در طول دوران دچار انحراف و تحریف از هدف اصلی و رسالت واقعی خود شده اند.
انسانها از دیرباز شیفته اجرام سماوی و ستارگان و سیارگانی که در آسمان مشاهده می کردند بوده اند و برای شناسایی آنها صور فلکی مختلفی را نامگذاری کرده و درباره آنها داستان سرایی های بسیاری کرده اند.در اساطیر یونانی به این صور فلکی شخصیت بخشی شده و آنها را به عنوان خدایان پرستش می کردند.این ساختار های فلکی و نامهای منسوب به آنان تا امروز نیز استفاده می شود.در تمدنهای باستانی بیشتر از هر دین دیگری این صور فلکی پرستش شده و قربانی های زیادی برای آنان اهدا می شد.بیشتر انرژی،وقت و ثروت این تمدنها صرف خشنود سازی این اجرام سماوی می شده است.بیشتر محققان این تمایل انسانها به ستارگان اسمانی را به حس کنجکاوی انسانها مرتبط می سازند ولی حقیقت این است که هر چه پیشتر می رویم،رازهای بیشتری برای ما آشکار می شود.
خوب چیزی که من فهمیده ایم این است که این پیشگویی ها مبنی بر پایان یافتن جهان همیشه وجود داشته است و همیشه یک تاریخ فرضی برای آن عنوان شده است.البته همه دلایلی هم که برای اینکه مثلا فلان تاریخ پایان جهان است،عقلانی و منطقی هم نیستند.
من گمان می کنم که قویم مایاها، بیشتر از آن که بر پایه علم و منطق باشد، عمدتا از تصورات ذهنی و باورهای مذهبی آنان نشات گرفته است.تی همین حالا هم بین باستان شناسان مایایی بر سر فرضیه انقراض جهان، تفاوت دیدگاه اساسی وجود دارد. به گونه ای که برخی از باستان شناسان طرفدار این تقویم، از پایان جهان در ۶ هزار سال آینده خبر می دهند.

گرچه رهبران مایایی برای نفوذ بر مردم عصر خود و مطیع کردن آنان، نیاز به پیشگویی ها و ترساندن آن ها از حوادث آینده داشتند، اما گویا برخی از مردم نسل های آتی، این سیاست و ترفند استثماری مایاها را خیلی جدی گرفتند و به پیشگویی های پوشالی این تقویم ها اعتماد کردند.
قویم مایاها پایان چرخه پنج هزار و 126 ساله جهان را در تاریخی در حدود 12 دسامبر 2012 اعلام کرده است، تاریخی که در آن الهه جنگ و خلقت مایاها با نام «بولون یوکته» باز خواهد گشت.
باید کاملا درباره این موضوع آگاه باشیم، هیچ پیشگویی درباره سال 2012 وجود ندارد و این شایعات تنها اشتباهات و استدلال‌های غلط بازاری هستند.
به گفته محققان از میان 15 هزار متن تصویری کشف شده در بخش‌های مختلف امپراطوری مایاها، تنها دو اشاره به سال 2012 شده است.

مایاها هم یکی از اقوام باستانی بودند که در این رابطه انرژی زیادی صرف کردند و باور به اینکه سرنوشت هر انسان در لحظه تولد او رقم می خورد،برای آنها یکی از باورهای اساسی و پایه ای بود.

در پرانتز: (خواننده گرامی باید بسیار دقت کند که ما در این مقاله به هیچ وجه قصد نداریم که تصورات و باورهای جبر گرایانه و عقاید ادیان مشرکی و پاگانیستی چون مایاها را رواج دهیم و بر آنها مهر تائید بزنیم.آنچه که من به شخصه به آن اعتقاد دارم ،همان است که در آیه شریف قرآن در ابتدای این مقاله ها عنوان کردم و آن اینکه علم غیب فقط و فقط در نزد خداوند بزرگ است و هیچ کس را بدون اذن و خواست الهی به آن دسترسی نیست.
اما مسلمان واقعی کسی است که به کاوش و جستجو بپردازد و با مطالعه در آفاق و انفس و شنیدن همه اقوال و سخنها،بهترین و منطقی ترین آنها را بپزیرد.لذا خوانندگان عزیز،مخصوصا جوانترها در خواندن این دست مطالب دقت کافی کنند و همیشه فاصله لازم حفظ کنند. در دین ما مسلمانان انسان موجودی مختار است که خود به دست خود سرنوشت خود را رقم می زند.در عین حال قضا و قدر الهی نیز وجود دارد و اراده و اختیار انسان در مسیر این خواست و اراده الهی معنی پیدا می کند.این مطلب،از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است که فهم آن دقت بالایی را می طلبد.

من خود به شخصه بر این باورم که اعتقاد به اینکه تمام سرنوشت ما انسانها بستگی به وضعیت سیاره ها و ستاره ها در زمان تشکیل نطفه و به دنیا آمدنمان دارد-اعتقادی اشتباه و گمراه کننده است.
ولی از طرفی هم این اجرام سماوی تاثیر زیادی بروی این رویدادها دارند. در حقیقت نه جبر مطلق و نه اراده صرف - چیزی مابین این دو-
حقیقتا در اسلام نیز از هر دو جهت به این موضوع نگاه شده است. بسيارى از فقها اصل پيش‏بينى حوادث آينده به وسيله نجوم را در صورتى كه با اعتقاد به حتمى بودن آن و تأثير آن در حوادث به صورت مستقل همراه نباشد را بلااشكال دانسته‏اند. به اين معنى كه شخص با اعتقاد به خداوند و مؤثر حقيقى بودن او قائل به اين‏گونه تأثيرات باشد و مشيت خداوند را در آن مؤثر بداند و به صورت جزمى و حتمى نسبت به آينده پيش‏بينى نكند.مثلا اجازه دهید تا یک داستان که از حضرت علی (ع) نقل شده است را ذکر کنم.

روزي حضرت علي عليه السلام براي جنگ به همراه سپاه خارج مي شدند. يک منجم به نام اخو خُبَل به سمت حضرت آمد و گفت: "امروز به جنگ نرويد! چون مريخ به برج حمل وارد شده است و اين يعني امروز براي جنگ نحس است! حتما شکست مي خوريد"
حضرت در ضمن رد اين ادعاي منجم، شعري سرود که ترجمه آن را از ديوان اميرالمؤمنين برايتان نقل مي کنم:

يعني: منجمي مرا مي ترساند که مريخ در حال ورود به برج حمل است.
وي را گفتم مرا بازگذار از اين دروغ هاي پرحيله، چرا که مشتري و زحل براي من فرقي ندارند...
من فتنه هاي روزگاران را از خود دفع مي کنم، به واسطه ي خالق و رازقم که پرعزت و بلند مرتبه است.
از طرف دیگر در اسلام مخصوصا در رابطه با زمان آمیزش جنسی به منظور تشکیل نطفه و بچه دار شدن سفارش شده است.مثلا به این موارد توجه کنید:

از آميزش در اول و وسط و آخر ماه خودداري كن كه موجب جنون و تحريكات عصبي براي فرزند و همسر مي شود.
* بعد از ظهر آميزش نكن كه فرزندت حول مي شود.
* در شب عيد فطر آميزش نكن كه فرزندت شرور مي شود.
* در شب عيد قربان آميزش نكن زيرا فرزندت داراي 4 يا 6 انگشت خواهد بود.
* در برابر نور خورشيد آميزش نكن زيرا فرزندت پيوسته در فقر و بيچارگي خواهد بود.
* بين اذان و اقامه آميزش نكن زيرا فرزند شما حرص بر ريختن خونها خواهد كرد.
* در نيمه شعبان آميزش نكن زيرا فرزندت بدريخت و خال در صورتش خواهد بود.
* در سفر آميزش نكن زيرا فرزندت مالش را در راه غير حق انفاق مي كند.
* در ساعات اول شب آميزش نكن زيرا فرزندت دنيا را به آخرت ترجيح مي دهد.
* در كسوف و خسوف آميزش نكن.
* شب 4 شنبه آميزش نكن.

# شب 2شنبه بياميز كه اگر فرزندي حاصل شود حافظ كتاب خواهد بود.
# شب 3 شنبه بياميز كه اگر فرزندي حاصل شود به شهادت نايل آيد.
# اگر 5 شنبه آميختي بدان فرزندت حاكمي از حكام يا عالمي از علما شود.
# اگر در روز 5 شنبه آميختي بدان فرزندت باهوش خواهد بود.
# اكر در شب جمعه آميزش كردي فرزند شما سخنور و سخنگو خواهد بود.
# نزديكي در شب اول ماه رمضان مستحب است


امام صادق مي فرمايد :
در اول و وسط و آخر ماه آميزش نكن ، و اگر كردي براي سقط جنين اقدام كن و اگر سقط نشد بعيد نيست كه ديوانه شود.
مگر ديوانه را نمي بيني در اول و وسط و آخر ماه صرع مي شود.

مرز بسیار باریکی در این میان وجود دارد و باید مراقب بود تا پس از آشنا شدن با برخی از این مطالب که احتمالا بسیاری از آنها حقیقت نیز داشته باشد،دچار انحراف فکری و گرایش به همان باورهای مشرکانه و پاگانی نشویم.پدر تمام ادیان آسمانی حضرت ابراهیم(ع) در عصری زندگی می کرد که طالع و طالع بینی در سرزمین او باور اصلی و دین رسمی مردم بین النهرین بود . و چه بسا همان جنایاتی که بر اثر این اشتباهات فکری توسط مایاها انجام می شد.توسط بابلیان و سومرین و اکدی ها نیز در این سرزمین انجام می گرفت.
به این آیات توجه کنید:

آیات 74 تا83 سوره انعام:
و به ياد آور وقتى را كه ابراهيم به پدرش آزر گفت : آيا بتهايى را خدا قوم ترا در گمراهى آشكار ميبينم (74)و اين چنين به ابراهيم ملكوت آسمانها و زمين را نشان مى دهيم و براى اينكه از يقين كنندگان گردد (75)پس همين كه شب او را پوشانيد ستارهاى را ديد، گفت : اين پروردگار من است سپس همين كه غروب كرد گفت : من غروب كنندگان را دوست ندارم (76)پس از آن، وقتى كه ماه را ديد كه طلوع كرد، گفت : اين پروردگار من است، سپس ماه كه غروب كرد، گفت : اگر پروردگار من، مرا هدايت نكند از گروه گمراهان خواهم بود (77)پس از آنكه خورشيد را ديد كه طلوع كرد، گفت : اين پروردگار من است اين بزرگتر است پس آنگاه كه خورشيد نيز غروب كرد، گفت : اى قوم ! من از آنچه شريك خدا قرار مى دهيد بيزارم (78)من روآوردم به كسى كه آسمانها و زمين را آفريده است، در حالى كه ميانهرو هستم و از مشركان نيستم (79)و قوم او با وى محاجه كردند. گفت : آيا با من در باره خدا محاجه مى كنيد و حال آنكه مرا هدايت كرده، و من از كسانى كه شريكش ‍ قرار مى دهيد نميترسم مگر اينكه پروردگار من چيزى بخواهد، علم پروردگارم به همه چيز وسعت دارد، آيا متذكر نمى شويد (80)و چگونه من از شريكان (يا از شرك ) شما بترسم در حالى كه شما نميترسيد از اينكه براى خدا بدون دليل شريك قرار داديد پس ‍ كداميك از اين دو طائفه به أ من سزاوارتر است اگر ميدانيد (81)كسانى كه ايمان آوردند و ايمان خود را با ظلم نپوشانيدند أ من از آن ايشان است و راه يافتگان ايشانند(82)اين است حجت ما كه به ابراهيم عليه قومش داديم هر كه را بخواهيم درجاتى بالا مى بريم زيرا پروردگار تو حكيم و عليم است (83).)

به عنوان مثال این قوم مایا اشتباهات و انحرافات بسیار زیادی نیز داشته اند .چه بسا همین اشتباهات باعث شد که این قوم به مروز در تاریخ ناپدید شده و از بین برود.
یکی از انحرافات بزرگ مایاها،پرستش اجرام سماوی و تقدیم کردن قربانی انسانی برای رضایت آنها بوده است.شاید شما فیلم apocalypto را دیده باشید.در این فیلم داستان قربانی کردن اسیرها برای رضایت خدای خورشید و فرو نشاندن خشم او به نمایش در آمده است.
apocalypto-poster.jpg
طي اجراي مراسم ديني براي خشنودي خدايان ، پاره اي اوقات لازم مي آمد که يک پادشاه جايي از بدن خود را ببرد تا خون لازم براي مراسم فراهم شود . آثار به جا مانده ماياها نيز نشان مي دهند که در اجراي مراسم گوناگون مذهبي، از زبان و يا يکي ديگر از اعضاء بدن يکي از نخبگان خون جاري مي شد، اين جريان به ويژه در مراسم مذهبي مربوط به باروري اجرا مي گرديد. ولي شايع ترين وفراوان ترين مورد براي ريختن خون انسانها، کشتن آنها در مراسم خاصي بود. در يک چنين قرباني کردن، فرد مورد قرباني يک اسير جنگي - يک برده - يا کودکي بود که والدينش باور داشتند با قرباني کردن فرزندشان، طالع سعد و رفاه براي ساير افراد خانواده به بار خواهند آورد.

ماياها اسيران خود را به شيوه هاي گوناگون قرباني مي کردند. يکي از اين روش ها بريدن گلوي قرباني بود ، شيوه ديگر پاره کردن شکم قرباني بود. در شهر چيچن ايتزا در ناحيه يوکاتان، اسراي قرباني را در باتلاقي مي انداختند، در حقيقت چاهي بود طبيعي که بر اثر رانش زمين که بر روي يک رود يا درياچه زير زميني قرار داشت به وجود آمده بود.( پديده اي که در يوکاتان امري طبيعي بود) در واقع دو حلقه از اين گونه چاه ها در يوکاتان وجود داشت، يکي آب آشاميدني مردم را تامين مي کرد و ديگري مخصوص قرباني کردن بود، قربانياني که براي خشنودي خداي باران فدا مي شدند. چاه مخصوص قرباني کردن که " چاه قرباني " يا " چاله مقدس " ناميده مي شد، تقريبا پنجاه متر قطر داشت و گودي آن تا سطح آب حدود بيست متر و عمق خود آن نيز بيست متر بود. اسقف لاندا درباره اين چاله چنين نوشته است : " از دير باز آنها (مايا ها) رسمي داشتند که مردان را زنده زنده درون آن بياندازند و اين در دوران خشکسالي بود و براي خدايان قرباني مي شدند. ماياها معتقد بودند که قربانيان نمي ميرند، هر چند که آنها (قربانيان) هرگز دوباره ديده نشدند. جز قربانيان چيزهاي فراوان ديگري نيز در آن مي انداختند، مانند سنگهاي گرانبها، و چيزهاي پر ارزش ديگر. "
روش رايج براي قرباني انسان که در بسياري شهرهاي ديگر مايا انجام مي شد آن بود که ابتدا قربانيان را برهنه مي کردند ، سپس بدن آنها را رنگ آبي مي زدند . و بعد آنها را به تالار مخصوص قرباني که خارج از پرستشگاه قرار داشت مي بردند . در آنجا قرباني را مي خوابانيدند و يک کاهن سينه قرباني را با يک خنجر تيز مي شکافت و با سرعت قلبش را بيرون مي آورد ، قلبي که هنوز در حال تپش بود . خون قلب را به سر و روي يک بُت که در مرکز جايگاه مراسم بود مي پاشيدند . بقيه خون قرباني را خشک مي کردند که بعدا براي بُخور دادن از ان استفاده مي کردند ، زيرا ماياها بر اين باور بودند که دود اين بخور به هنگام مراسم دعا مي تواند خواست هاي آنان را به خدايان برساند.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
21 دسامبر 2012 یا روز رستاخیز ؟! (قسمت پنجم)


بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ*مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
و [ياد كن] هنگامى را كه خدا فرمود اى عيسى پسر مريم آيا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستيد گفت منزهى تو مرا نزيبد كه [در باره خويشتن] چيزى را كه حق من نيست بگويم اگر آن را گفته بودم قطعا آن را مى‏دانستى آنچه در نفس من است تو مى‏دانى و آنچه در ذات توست من نمى‏دانم چرا كه تو خود داناى رازهاى نهانى*جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چيزى] به آنان نگفتم [گفته‏ ام] كه خدا پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتى تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر هر چيز گواهى
------------------------------------------------------------------------------------------------------
قبل از هر چیزی باید ذکر کنم که به هیچ وجه قصد ندارم هموطنان مسیحی یا کلیمی خود توهینی کرده باشم. این مطالب فقط نتیجه تحقیقات شخصی من است.مجددا اشاره می کنم که به هیچ وجه ادعا ندارم که صد در صد مطالبی که عنوان می کنم حتما صحیح بوده و امکان اشتباهی در آن نباشد.عیسی(ع)(روح الله) و موسی(ع)(کلیم الله) دو پیامبر بزرگوار می باشند و همان اندازه که ما مسلمانان برای پیامبر اسلام احترام و ارزش قائل هستیم،برای این دو بزرگوار نیز اجترام قائل بوده و هر دوی آنها را از شرک ورزیدن به خدای واحد(الله) مبرا و معصوم می دانیم.

نفوذ باورها و اسطوره های ادیان مشرکانه و پاگانیزم در ادیان الهی و توحیدی
تصور غلطی که رایج است این است که ادیان شرک آلود و پاگانی دیگر در عصر حاضر وجود نداشته و پیروان چندانی ندارد.ولی واقعیت کاملا چیز دیگری است.چیزی بسیار عجیب و تکان دهنده.حقیقت این است که بسیاری از نخبگان و حاکمان و ثروتمندان عصر حاضر در مناسکهای و مراسمهای مخفی در مجامع زیرزمینی و مخفی چون فراماسونری،ایلومیناتی و غیره، آگاهانه به پرستش و ستایش خدایان این ادیان شرک آلود مشغولند.اکثر انسانها و مردم عادی نیز در عصر حاضر نا خواسته و ناخودآگاه به پرستش این ادیان شرک آلود مشغولند و چون دانش و آشنایی با ریشه های این ادیان ندارند از عمل خود اگاه نیستند و کورکورانه از قدرتمندان و نجبا و نخبگان خود پیروی می کنند.
Paganism.jpg
paganism.jpg
synagogue-zodiacs-02-s.jpg
شما ممکن است از خود بپرسید که اصلا چگونه چنین چیزی ممکن است.جواب ان بصورت کاملا مخفی در دل تمام ادیانی که امروزه و در عصر حاضر رواج دارند وجود دارد؟ چه کسی از چنان قدرت و اشتیاقی بر خور دار است که در این مدت زمان طولانی این ادیان کهن شرک آلود را در دل چیزی کاملا متفاوت و متضاد با آن جای داده اند؟
یکی از روشهایی که این دستهای پشت پرده (من نامشان را می گذارم جنود ابلیس) در طول تاریخ بارها از آن استفاده کرده اند،نفوذ در ادیان الهی و ایجاد تحریف و منحرف کردن آن به سمت و سویی است که خودشان مایلند.این است که مثلا می بینیم بیش از 98% آنچه که امروز به نام یهودیت شناخته می شود،در واقع همان پرستش مظاهر طبیعت و دینی مشرکانه است.در حقیقت من چیزی به نام یهودیت نمی شناسم.همه آنچه که امروزه به نام یهود و یهودیت انجام می گیرد و تمام جنایاتی که در جهان به این نام صورت می گیرد هیچ ارتباطی با شریعت موسی (ع) ندارد.
synagogue_of_satan_cover.jpg
eternal-jew-illuminati.jpg
Hiram_key.jpg
همین قضیه در رابطه با مسیحیان و مسلمانان نیز صادق است.بسیاری از مناسک ها و آداب و رسوم دینی که امروزه به نام ادیان توحیدی انجام می گیرد نه تنها ارتباطی با حقیقت توحیدی این ادیان ندارد،بلکه ادامه و دنباله همان ادیان پاگانی و شرک آمیز باستانی است.
این داستان در مورد مسیحیت و حتی اسلام نیز صادق است.آنها به شدت تمایل داشته و دارند تا در دل این ادیان نفوذ کنند و با ایجاد تحریف،آنها را از هدف اصلی و رسالت واقعی خود دور کنند.در این زمینه شواهد تاریخی و مستندات فراوانی وجود دارد.
مثلا در علوم اسلامی واژه ای وجود دارد به نام (اسرائیلیات).
2e1bc79e-5780-4a2a-b99a-5ffc6ef6f08a.jpg
0002741.jpg
اسرائیلیات بیشتر در زمینه تفاسیر قرآن و احادیت نبوی وجود دارند. اسرائیلیات در واقع آن دسته از روایات و قصص و مفاهیمی است که ریشه اصلی آن در قرآن و حدیث نیست،بلکه از تعالیم و کتابهای امتهای دیگر خصوصا یهودیان و اسرائیلی ها وارد اسلام شده است.بیشتر این احادیث که غالبا مضامینی غیر عقلانی و خرافاتی نیز دارند توسط افرادی چون کعب الاحبار (یهودی مسلمان شده) و ابوهریره نقل شدند. خاندان بنی امیه نیز در ترویج این احادیث جعلی و خرافاتی نیز نقش اساسی و مهمی داشت. در خود آیات قرآن هم در باره این موضوع تاکید شده است .
images
خداوند متعال در قرآن کریم سخن صریح از تحریف یهودیان و نصاری کتاب دینی خودشان به میان می‏آورد و خاطرنشان می‏سازد که علمای اهل کتاب به خاطر منافع دنیوی، دست‏نویس‏های خود را به عنوان کتاب آسمانی به مردم معرفی می‏کردند.
اسرائیلیات حاصل جریانی است از داستان سرایی، اسطوره پردازی و وجوهی دیگر از تعالیم غیر اسلامی که به ویژه در سده‌های نخست اسلام صورت پذیرفته‌است و بیشتر توسط یهودیان اسلام آورده یا مسلمانانی است که برای تکمیل و رفع برخی ابهامات قصص قرآنی از کتب عهد عتیق یهودیان استفاده نموده‌اند.
اگرچه برخی معتقدند که بخش اعظم آن توسط یهودیان مغرضی انجام یافته‌است که به دروغ اظهار مسلمانی نموده اند. این‌گونه احادیث بیشتر در کتاب‌های اهل سنّت به ویژه در آثار طبری، بغوی، خازن، ابن کثیر و قرطبی یافت می‌شود، ولی در آثار شیعه هم راه یافته‌است.
یکی دیگر از روشهای نفوذ آنها ایجاد یهودیان مخفی است.
1732-06-8463168i80-3144.jpg
مقصود از یهودیان مخفی چیست؟
مقصود ما از یهودیان مخفی در دیانت‌های دیگر، در طول تاریخ، آنانی هستند که لباس ادیان و عقاید آسمانی دیگر، مانند مسیحیّت و اسلام را از روی کینه و خشم و تنفّر نسبت به آنان، به منظور ایجاد بی‌ثباتی و تزلزل درونی در آن ادیان، بر تن می‌نمایند.
بر این اساس، برخی از یهودیان به دین مسیحیّت درآمده و مسیحیّت خود را به صورت علنی ابراز داشته، امّا یهودیّت خود را برای حفظ جان و از روی نفاق مخفی می‌نمایند و تمامی اینها به منظور از میان بردن و تحریف دین مسیحی و تخریب عقاید این دین از درون می‌باشد؛ همان‌گونه که پولس یا شائول ـ بر اساس آنچه بعداً ذکر خواهیم کرد ـ و دیگر یهودیان پس از او در طول تاریخ برای تحریف مسیحیّت انجام دادند.
همچنین مقصود ما از یهودیان مخفی، کسانی هستند که از روی نفاق و حفظ جان، اسلام آورده و با حفظ عقاید یهودیشان، خود را مسلمان معرفی می‌کردند، از اوّلین کسانی که به این ترفند دست یازیدند، یک یهودی یمنی، به نام عبدالله بن سبأ و گروه او بودند که توانستند در صفوف مسلمانان رخنه ایجاد نموده و روح تفرقه و اختلاف را میان آنان پراکنده نمایند.
we0cvk2d0g7rxhe2aqx.jpg
یهودی مخفی، یهودی‌ای است که با وجود ارتباط شدید با دین اصلی خود، یعنی یهودیّت، برای حفظ جان یا از روی نفاق، تظاهر به پذیرش دین دیگری غیر از یهودیّت می‌نماید و ما از این پس به بحث دربارة نقش یهودیان مخفی یا به عبارت دیگر یهودیانی که بیشترین تأثیر را در برافروختن آتش انقلاب‌ها، فتنه‌ها و جنگ‌ها در دوران جدید داشته‌اند و به ویژه به نقش بارز آنها در دو جنگ جهانی اوّل و دوم از طریق سازمان‌های سرّی و مخفی که به همین منظور تأسیس گردیده است، می‌پردازیم.
انوسی ها (یهودیان مخفی) چون دیدند نمی توانند در کتاب مقدس مسلمانان مستقیما دست برده و آن را دچار انحراف و تحریف کنند،بیشتر به جعل حدیث و فرقه سازی پرداختند و انحرافات فکری خود را با ایجاد چنین فرقه های منحرفی جون بابیت و بهائیت در دل سرزمین مسلمانان گسترش دادند. دائره المعارف یهود “ یهودیان مخفی ” را چنین معرفی می کند : “یهودیانی که خود را پیرو دین دیگر معرفی می کنند ولی در خانه های خود در خفا مناسک یهودی را بجا می آورند.”
control2.jpg
wolf-in-sheeps-clothing.jpg
سرشناس ترین فرقه یهودیان مخفی در جهان اسلام “ دونمه” نام دارد ، دونمه به معنی برگشته و جدید الاسلام است که به گروهی ازیهودیان ساکن عثمانی اطلاق می شود که درسده هفدهم میلادی به پیروی ازشابتای زوی و ناتان غزه ای یهودی، توده وار به اسلام گرویدند.
s-nathan.jpg
s-frank.jpg
Baer.jpg
به لینک های زیر مراجعه کنید :
اینان بیش ازدو سده درنظام عثمانی فعالیت پنهان کرده و درمراکز مهم قدرت عثمانی نفوذ کرده و سرانجام آن را از درون منهدم نمودند.
شابتای زوی و فرقه دونمه
شابتای زوی دربنادرغربی عثمانی ظهورکرد، نخست ادعا کرد که مسیح است ولی مدتی بعد درزندان عثمانی ادعای خدایی نمود، کمی بعد به اسلام گروید وبا گروش او به اسلام پیروان یهودی او نیز مسلمان شدند و چون مارانوهای مسیحی فرقه ای از یهودیان مخفی را در جهان اسلام بنیان نهادند که ((دونمه)) نامیده شد.
مناسک فرقه شابتای زوی ( مسیح موعود یهودیان ) آمیخته با هرزگی جنسی بود. نظریات ناتان غزه ای جامه ایدئولوژیکی است بر سیاست نفوذ به درون ساختار سیاسی و اقتصادی و فرهنگی سرزمین هـای اسلامی و تسخیر آن از درون .
ناتان اعلام کرد که گرویدن شابتای به اسلام انجام یک مأموریت( رسالت ) جـدید است و هدف آن ((بر افروختن اخگر مقدس در میان کفار (مسلمانان) است)).
دائره المعارف یهود هسته اصلی نظریه پردازی ناتان را چنین بیان می دارد :
“رسالت اصلی ملت یهود افروختن اخگر های مقدسی است که در روح آنان وجود دارد. ولی اخگرهایی وجود دارد که افروختن آنها تنها کار مسیح است، لذا مسیح (شابتای زوی) برای انجام این رسالت به قلمرو ((خلیفه)) (اسلام) وارد شده ودرحال انجام مأموریت خود یعنی تسخیرخلیفه ازدرون است.”
او برای انجام این مأموریت مانند یک جاسوس عمل می کند که به درون سپاه دشمن اعزام شده ، این ((مبارزه ای است در درون سرزمین شیطان)). ازسده هجدهم ، پیروان شابتای زوی( یهودیان مخفی یا دونمه ) در یمن ، ایران، عثمانی و شمال آفریقا پراکنده شدند.
ازاوایل سده هجدهم دونمه ها متهم به هرزگی جنسی بودند وتردیدی نیست که طی چند نسل هرج و مرج جنسی در میان آنان رواج داشته است. دونمه ها جشن ویژه ای موسوم به "جشن بره" دارند که طی آن به اجرای برخی "مناسک جنسی" می پردازند اعضای فرقه دونمه تنها در میان خود ازدواج می کردند و بدینسان"یک شبکه گسترده خانوادگی" از دونمه ها پدید آمد ، اعضای این فرقه مانند فراماسون ها یکدیگر را برادر می خواندند و با انجمن های مخفی فراماسونی ارتباطات گسترده ای داشتند. فرقه دونمه در شرق اروپا نیز همچون دونمه های عثمانی ، مناسک پنهان جنسی از آداب درونی شان داشتند . به نوشته "جوداییکا " فرقه دونمه علاوه بر عثمانی ، ازسده هجدهم میلادی در یمن ، ایران و شمال آفریقا نیز گسترش یافت.
eyeswideshut.gif
eyes1.jpg
eyes6.jpg
eyes2.jpg

دقیقا مشابه این پروژه در ایران نیز دنبال شد و منشاء ایجاد و تاسیس فرقه های منحرفی چون بابیت و بهائیت را باعث شد.
20110224104503t350-20110118154019t350-6543ztm3aa6.jpg
Photo592_1.jpg
اکنون هیچ شکی وجود ندارد که پیدایش فرقه های انحرافی چون بابیت و بهائیت با تلاش و همکاری یهودیان مخفی در ایران میسر شد.بسیاری از یهودیان مخفی و جدید الاسلام در ایران با گرویدن دست جمعی به این آئین و فرقه ضاله بهائیت،امکان رشد و گسترش آن را در اقصا نقاط ایران فراهم آوردند. بهائی‌ها با تأسیس اسرائیل، این سرزمین را پایگاه و مرکز اصلی فعالیت خود قرار دادند رژیم صهیونیستی نیز مسلک بهائیت را به عنوان یکی از «مذاهب قانونی!» به رسمیت شناخت.
81326.jpg
24362_1.jpg
پس از تشکیل حکومت اسرائیل چهارمین پیشوای بهائیت درصدد برآمد تا با استفاده از اختلاف دیرین مسلمانان و یهودیان، سرزمین اسرائیل را به عنوان مرکز اصلی و کعبه آمال بهائیان بپذیرد و دولت یهودرا به صورت پناهگاه بلکه تکیه گاه جهانی این فرقه درآورد. طبعاً یکی از مظاهر دشمنی دیرین یهودیان نسبت به مسلمانان این بود که هر نیروی ضد اسلامی را مورد حمایت قرار می‌دادند، مخصوصاً که سرزمین اسرائیل یکی از اولین و مؤثرترین حکومتهایی بود که همراه با به رسمیت شناختن مذاهب و ادیان مختلف، مسلک بهایی را نیز به رسمیت شناخت و جزء مذاهب رسمی مملکت قرار داد.
ضمناً بی‌هیچ تردیدی جلب سرمایه‌داران بزرگ، که بهائیان و مخصوصاً رهبران این فرقه، در رأس آنها قرار داشتند وطبعاً سرمایه‌های خود را در این سرزمین نوبنیاد به کار می‌انداختند، به سود حکومت جدید‌التأسیس اسرائیل بود و چنین بود که این دولت جدید به بهائیان روی خوش نشان داد و آنان را به سوی خود و سرمایه‌گذاری در سرزمین خود جلب کرد، اگر این مجموعه عوامل را به تدفین رهبران بهایی در این سرزمین بیفزائیم، که خود مرکز مقدسی برای بهائیان می‌شود و هر سال بهائیان را با سرمایه‌های کلان و مخارج گزاف به سوی این سرزمین سرازیر می‌کند، به انگیزه تفاهم فوق‌العاده بهائیان و اسرائیلیان بیشتر و بهتر واقف می‌شویم.
همین الان نیز مقدس ترین عبادتگاه ها و مقبره های بهائیان در اسرائیل است.مرکز فرماندهی و تصمیم گیری این فرقه منحرف که با کمک یهودیان در دل سرزمین اسلامی ایران ایجاد شد بیت العدل الاعظم نام دارد که در حیفا در اسرائیل قرار دارد.
به تصاویر زیر نگاه کنید:
bahai-shrine-israel-photography1.jpg

BahaiGardens.jpg
DSC00995.jpg
تحریف و انحراف در مسیحیت
IMAGE633839458028313750.jpg
اجازه دهید تا کمی به نفوذ آنها در دین مسیحیت و انحرافی که در این دین ایجاد کردند اشاره کنم.
قبل از آن شما را به یکی از حکایتهای شیرین و جالب و آموزنده موجود در مثنوی معنوی اثر بزرگ مولوی ارجاع می دهم.در دفتر اول کتاب مثنوی معنوی حکایتی وجود دارد به این عنوان"حکایت آن پادشاه جهود که در هلاک دین عیسی سعی نمود".
در این حکایت توضیح داده شده که یک پادشاه یهودی به کمک وزیرش چگونه در دین عیسی نفوذ کرده و آن را دچار انحراف کردند.
hfjdxwiw.jpg
دوستانی که علاقمند هستند ،می توانند لینکهای زیر را ملاحظه کنند

به تاریخ که مراجعه می کنیم.می بینیم که مستنداتی تاریخی وجود دارد که این تحریف در دین مسیحیت را اثبات می کند.پس از آن بود که عقاید مشرکانه و پاگانی چون الوهیت حضرت عیسی(ع) و اینکه او پسر خدا هست وارد عقاید و باور مسیحیان شد.عیسی(ع) پیامبری بود که از جانب خدای واحد و یگانه به رسالت مبعوث شده بود. تثلیت و الوهیت قائل شدن برای عیسی مسیح و داستان مصلوب شدن عیسی و بسیاری از موارد دیگر جعلیاتی هستند که در حقیقت ارتباطی با عیسی (ع) و شریعت او نداشته و ندارند و وارد این دین شدند. مثلا داستان مصلوب شدن عیسی و رجعت او پس از سه روز نیز پس از این زمان بود که وارد مسیحیت شد.
I221.jpg
33694t.jpg
images
به این آیات قرآن که درباره حضرت عیسی و دشمنان یهودی او و داستان مصلوب شدن او است توجه کنید:
"فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ وَکُفْرِهِم بَآیَاتِ اللهِ وَقَتْلِهِمُ الأَنْبِیَاء بِغَیْرِ حَقًّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللهُ عَلَیْهَا بِکُفْرِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِیلاً ٭ وَبِکُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَی مَرْیَمَ بُهْتَانًا عَظِیمًا ٭ وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا ٭ بَل رَّفَعَهُ اللهُ إِلَیْهِ وَکَانَ اللهُ عَزِیزًا حَکِیمًا؛ "
پس به [سزای] پیمان‏ شکنی‏شان و انکارشان نسبت به آیات خدا و کشتار ناحقّ آنان [از] انبیا و گفتارشان که دل‌های ما در غلاف است؛ [لعنتشان کردیم] بلکه خدا به خاطر کفرشان بر دل‌هایشان مُهر زده و در نتیجه جز شماری اندک [از ایشان] ایمان نمی‏آورند و [نیز] به سزای کفرشان و آن تهمت بزرگی که به مریم زدند و گفتة ایشان که ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم و حال آنکه آنان او را نکشتند و مصلوبش نکردند؛ لیکن امر بر آنان مشتبه شد و کسانی که دربارة او اختلاف کردند، قطعاً در مورد آن دچار شک شده‏اند و هیچ علمی بدان ندارند، جز آنکه گمان پیروی می‏کنند و یقیناً او را نکشتند؛ بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد و خدا توانا و حکیم است
نخستین تحریف‌های دین مسیحیّت به دست مردی از یهودیان متعصّب رخ داد که با وجود اعلان مسیحی بودن خود، بیشترین اذیّت و آزار را نسبت به مسیحیان اعمال کرد.
او کسی جز پولس (پل) یا شائول یهودی نبود . خود مسیحیان دربارة وی می‌گویند: شائول در شهر طرسوس زندگی می‌کرد و پدرش از یهودیان معتقد به سنّت‌ها و عادات و رسوم یهودی بود و مادر وی از شخصیّت‌های ممتاز بود و کارهای قابل توجّهی را ارائه می‌کرد، از این رو دولت روم با پاداش‌های معنوی از او حمایت می‌کرد. بر این اساس او و خاندانش از امتیازات شهروندان رومی بهره‌مند گردیدند و شائول نیز مفتخر به عبرانی بودن بود.
stpaul.jpg
paulapostleicon.jpg
او زبان و فلسفة یونانی را به خوبی می‌دانست، احساس راحتی برای شائول تا زمانی که حتّی یک مسیحی را در آسایش می‌دید، امکان‌پذیر نبود و هنگامی که اطّلاع پیدا کرد که مسیحیان «دمشق» در صلح و آرامش به سر می‌برند، همچون یک وحشی درّنده عازم آنجا شد و شروع به پراکنده کردن زهرهای مسموم کنندة خود در آنجا نمود تا شاید بدین وسیله شاگردان عیسی مسیح را در آنجا به قتل رساند. پس از رسیدن به آنجا شروع به دمیدن روح تهدید در آنجا نمود و خواستار خون‌ریزی بیشتر شد؛ زیرا قلب وی هیچ گاه از ریختن خون مسیحیان سیری‌پذیر نبود و این کار را به عنوان یک کار مقدّس و خدمت به خداوند تلقّی می‌کرد؛ زیرا گمان می‌کرد که نام مسیح مشابه کاتاریسم در دیانت یهود است، از این رو اقدام به تخریب کلیسایی در اورشلیم و قتل و تهدید مسیحیان از روی انتقام‌جویی نمود و تکیة او در این‌گونه اقدامات، پیام‌های رئیس کاهنان یهودی بود …

ادامه این مطلب به دلیل جا نشدن در یک پست در پست بعدی است
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
ر حالی که قطعاً رئیس کاهنان نیاز به وجود فردی که او را برای آزار و شکنجة پیروان عیسی برانگیزد، نداشت؛ امّا در این جوان شورشی با غیرت نسبت به جلال و شکوه خداوند، مردم او، قانون، هیکل و سنّت‌های پدران، چیزی را می‌یافت که او را شادمان می‌کرد، از این رو نامه‌هایی را به این جوان داد که از تمامی مجامع، اجتماعات و یهودیان در دمشق می‌خواست که در برابر هر مؤمن به عیسی، پایداری و مقاومت ورزند.
این سخن خود مسیحیان دربارة پولس یهودی یا شائول است که پس از آن(ظاهراً) به دین مسیحیّت درآمد و دین مسیح عیسی بن مریم(ع) را تحریف و تبدیل نمود.
حال ببینیم این پولس یا شائول کیست؟ شناخت پولس یا شائول یهودی پولس یا شائول بنیان‌گذار دیانت تحریف شدة مسیحی محسوب می‌گردد. او همان فردی است که قائل به الوهیّت عیسی بن مریم(ع) می‌باشد که حامل توحید خالص از سوی خداوند، پروردگار جهانیان بوده است…
او در مورد خود می‌گوید:من مردی یهودی بودم که در شهر طرسوس متولّد شدم، امّا بر اساس قانون مردسالاری در نزد مردی به نام گمالائیل تربیت شدم و مردان و زنانی را دستگیر و روانة زندان نمودم؛ همان‌گونه که رئیس کاهنان و تمامی شیوخی که از آنها پیام‌هایی را برای برادرانم در دمشق دریافت کردم، ‌گواه بر این موضوع هستند.
من عازم دمشق شدم تا افرادی را که در آنجا دستگیر شده و در زندان بودند، برای محاکمه و مجازات به اورشلیم ببرم. در هنگام ظهر در زمانی که نزدیک دمشق بودم، اتّفاقی ناگهانی برای من رخ داد و پیرامون مرا نوری آسمانی فرا گرفت و من بر زمین افتادم و صدایی را شنیدم که می‌گفت: شائول، شائول، چرا مرا می‌آزاری؟
من پاسخ دادم: تو کیستی ای بزرگوار؟
او به من گفت: من عیسی ناصری هستم که تو بر او ستم می‌نمایی. کسانی که همراه من بودند، وحشت زده نور را می‌دیدند؛ امّا صدایی را که با من سخن می‌گفت، نمی‌شنیدند،
من گفتم: چه کنم ای پروردگار؟
او پاسخ داد: برخیز و به دمشق برو، در آنجا کارهایی را که وظیفة تو انجام آن است، به تو گفته خواهد شد.
images
ppw02.jpg
از آنچه بیان شد، روشن می‌شود که پولس قبل از پذیرش مسیحیّت، مرتکب آزار و اذیّت شدیدی نسبت به پیروان عیسی(ع) می‌شده است و همة اینها را بنا بر گفتة خود، از روی ایمان و کسب رضایت خدای عزّوجلّ انجام می‌داده است و البتّه همچون یک یهودی صالح ایمان داشته است که حقیقت کامل همان است که او و همتایان یهودی او از آن پیروی می‌کنند. پیروان عیسی(ع) در نزد او از گمراهان کافر بوده‌اند؛ امّا پس از پذیرش مسیحیّت به باورهای کاملاً متناقض با آن، ایمان می‌آورد و آن این است که حقیقت مطلق، همان چیزی است که مسیحیان از آن پیروی می‌نمایند و دروغ و پستی، آن چیزی است که یهود و مشرکان دوگانه‌پرست که ایمان او را نمی‌پذیرند، از آن پیروی می‌کنند…
و پولس چیزی جز یک لشکر دنیوی برای پیروزی بر یهود و دوگانه‌پرستان و پیروان آنها و حتّی شکنجه و کشتار جمعی آنها، کم نداشت؛ همان‌گونه که چنین خشمی را علیه کسانی که انجیل او را نمی‌پذیرفتند نیز اعمال می‌کرد…
این خلاصه‌ای از شناخت شخصیّت پولس بنیان‌گذار مسیحیّت جدید از طریق معرفی خود او و انجیل وی، موسوم به اعمال رسولان و نیز نوشته‌های برخی از متفکّران غربی می‌باشد. این مطالب کاملاً برای ما آشکار می‌سازد که پولس دیانت مسیحیّت را تبدیل به یک دین جدید کرد که عبارت از آمیزه‌ای از عقاید فلسفی متأثّر از افکار فلاسفة یونانی، مانند افلاطون و دیگر فیلسوفان متأثّر از الهیّات فلسفی بود. این عقاید و فلسفه‌ها، بیشترین تأثیر ممکن را بر زندگی آیندة پولس از خود بر جای گذارد؛ همان‌گونه که خود وی نیز بر این واقعیّت گواهی داده و دانشمندان و بزرگان دین مسیحیّت هم آن را ذکر کرده‌اند.
نیمی از مسیحیان در روزگار پولس، بنا به گفتة ویل دورانت یونانی بودند. او در این باره می‌گوید:مسیحیّت بر اساس آموزه‌های مسیح و پطرس یهودی بود، سپس در سایة آموزه‌های پولس نیمه یونانی شد و پس از آن در مذهب کاتولیک نیمه رومی شد و آنگاه که مذهب پروتستانی وارد آن شد، ماهیّت و قدرت یهودی به آن بازگشت.
دکتر رابرت تسلر می‌گوید:بدیهی است که هر کس مدّعی پیروی از بنیانگذار دیانتی خاص یا از شاگردان ویژة او باشد به ناچار باید راه معلّم خویش را در پیش گیرد و دائماً آموزه‌ها و کلمات او را برگزیند. از این رو، این امکان وجود ندارد که بتوان تعالیم پولس را که برگرفته از بافته‌های ذهنی خود او بوده ـ و تبدیل به پایة اصلی بنای دین مسیحیّت گردیده است ـ به آموزه‌های عیسی نسبت داد…
علّت آن است که آنچه پولس به عنوان دینی مسیحی ارائه کرده است، کاملاً در تضادّ با تعالیم عیسی بوده و او مردم را به تعالیم انجیلی فرا می‌خوانده که دارای تفاوت‌های اساسی با انجیل عیسی بوده است، در انجیل نگاشته شده توسط پولس، مطالبی وجود دارد که در تناقض با تفکّر عیسی یا رسالت و تعالیم وی می‌باشد؛ به گونه‌ای که امکان هیچ گونه توجیهی برای آن وجود ندارد؛ زیرا این تناقض‌ها غالباً مربوط به اصول اعتقادی این دین می‌باشد.
نظر من این است که پولس مخالف تفکّر پیامبر خدا، عیسی(ع) در شریعت نیز بوده است و از آنجا که اساس و پایه‌های هر دینی در اصول عقیدتی آن قرار دارد، از این رو پولس یهودی که توانست عقیدة تمامی انبیا(ع) را نفی نماید، توانایی این را نیز پیدا کرد که عقیدة توحید و الوهیّت و ربوبیّت و اسماء و صفات خداوند را نیز با عقاید شرک‌آلود و دوگانه‌پرستی که از دیانت‌های ساختگی و زمینی اقتباس کرده بود،‌ نقض نماید و با این وجود از آنجا که انهدام دین مسیحی از طریق نابود کردن اصول اعتقادی آن برای او کافی نبود، از این رو به مخالفت با شریعت عیسی(ع) نیز برخاست،
شریعتی که بنا به گفتة خود عیسی(ع)، در اصل همان شریعت موسی(ع) بوده است:و من آنچه از تورات را که در پیش روی من قرار دارد، تصدیق نموده تا حلال نمایم برخی از آن چیزهایی که بر شما حرام گردیده است.
این به آن معنی است که عیسی(ع) آنچه از شریعت موسی(ع) را که در برابر او قرار داشت، تصدیق می‌نماید. حقیقت آن است که جنود ابلیس در پشت پرده در تمام طول تاریخ قدرت و ثروت را در دست داشته اند،همان هایی هستند که در نهایت رذالت ادیان الهی را دچار انحراف کرده اند.حکومتهای دست نشانده را ایجاد کرده و کنترل می کنند.
images
6a00d8341c55bb53ef011570175dbc970b-800wi
بر سیستم آموزش و پروش تسلط داشته و آنچه که خود می خواهند به نام علم و تحصیلات در مغز مردم عادی جای می دهند.بانک ها و کارتلهای بزرگ اقتصادی را اداره کرده و کنترل می کنند.آنها سر سوزن و پشیزی برای من و شما و سایر مردم عادی دنیا در هر جای دنیا،اهمیت و ارزشی قائل نیستند.
illuminatibill.jpg
شیطان بزرگترین دشمن قسم خورده انسان است و تا قیامت(روز معلوم) از گمراه کردن انسان خسته نخواهد شد. آنها بشریت را از آن حضور و وجود الهی که ما آن را "خدا" می نامیم ،دور کرده اند و به جای آن ما را مجبور کرده اند که نا خودآگاه و از روی غفلت و بی سوادی خدایی را بپرستیم که دروغین بوده و حقیقتا وجود ندارد. هرچه که شما بر مطالعه و آگاهی خود بیافزایید ،بیشتر متوجه می شوید که تا چه اندازه از سرچشمه واقعی الهی دور افتاده اید.حقیقت آن است که قدرت از آن حق و حقیقت است .نه اینکه حق و حقیقت با قدرت باشد.در تمام طول تاریخ به نام خدا وند بیشترین جنایات صورت گرفته ولی حقیقت این است که این جنایات هیچ ارتباطی با خداوند و ذات پاک و مقدس او ندارد.جنایاتی که به نام مسیحیت توسط کلیسا در قرون وسطی انجام شده،خود داستانی مفصل دارد که مجال ذکر کردن همه آنها در اینجا نیست.
مثلا یک نمونه جنگهای صلیبی که به نام مسیحیت آغاز شده و حمله به سرزمین های مقدس مسلمانان در آن هنوز نیز ادامه دارد....
stronghold_crusader_01_1600x1200.jpg

ادامه مطلب را در قسمت بعدی مطالعه کنید.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
دسامبر 2012 یا روز رستاخیز ؟! (قسمت ششم)
تاريخ : شنبه سیزدهم اسفند 1390


بسم الله الرحمن الرحیم
«...لاتَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَهُن‏ إِنْ كُنْتُمْ إِیاهُ تَعْبُدُون‏»
«...براى خورشید و ماه سجده نكنید، براى خدایى كه آفریننده­ی آنهاست سجده كنید، اگر مى‏خواهید او را بپرستید!»
«وَجَدْتُها وَ قَوْمَها یسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّه‏ وَ زَینَ لَهُمُ الشَّیطانُ أَعْمالَهُم‏...»
«او و قومش را دیدم كه براى غیر خدا -خورشید- سجده مى‏كنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان جلوه داده‏...»
------------------------------------------------------
خورشید

داستانی که می خواهم برای شما بازگو کنم،داستان خورشید است.​
تا جایی که من می دانم از بیش از 12000 سال پیش تا کنون در طول تاریخ بشر انسانها به پرستش و ستایش "خورشید" مشغول بوده اند.
کتیبه ها و آثار باستانی و نقاشی ها و نوشته های بسیار فراوانی وجود دارد که نشان می دهد،پرستش خورشید یکی از قدیمی ترین جنبه های دین و پرستش انسانی بوده است.تمامی فرهنگهای باستانی از مصر و سومریان و بابلی ها و ایرانیان و هندیان و چینی ها و یونانیان و رومی ها،آزتک ها و مایا ها و ... روزگاری به پرستش خورشید مشغول بوده اند.
به تصاویر زیر نگاه کنید:​
images
shamash-symbol.jpg
sun-god.jpg
E116SP2.jpg
ra-egyptian-sun.gif
egypt.hathor.jpg
egypt41_large.gif
1900233.jpg
24121125924.jpg
images
Troy_Metope.jpg
img_helios.jpg
mithrasun.jpg
sun%20god.jpg
دلیل اینکه چرا خورشید پرستش می شده است، هم بسیار واضح و روشن است.هر روز صبح خورشید طلوع می کرده و می کند.خورشید با طلوع خود ،روشنایی را به ارمغان می آورد که ما می توانیم با استفاده از آن دنیای اطراف خود را ببینیم و بشناسیم.خورشید برای ما گرما را به ارمغان می آورد و ما را در برابر خطرات مرگبار و کشنده سرما حفظ می کند.او برای ما امنیت را می آورد.تاریکی و شب همیشه برای بشر ترسناک و وحشتناک و دلهره آور بوده است.تاریکی در ضمیر ناخودآگاه انسانها از ازل مظهر شر و بدی بوده است.

تمدنهای باستانی کشف کرده بودند که بدون وجود خورشید،محصولات و گیاهان کشاورزی آنها رشد نمی کند.و بدون خورشید حیان و زندگی در روی سیاره زمین شانسی برای بقا ندارد.این حقایق غیر قابل انکار باعث شده بود که خورشید مهمترین و مقدس ترین اجرام آسمانی باشد که بشر می شناخته است.
آن تمدنهای کهن از اهمیت و وجود سایر ستارگان نیز آگاه بودند.دنبال کردن مسیر حرکت خورشید و سیارگان در صحنه ای که پس زمینه آن را ستارگان تشکیل می دادند،به آنها کمک می کرد تا از رویدادهای مهم که برای آنها جنبه حیاتی داشته و بقای انها را تضمین می کرد،آگاه باشند و بتوانند آن رویدادها را پیشگویی کنند.مثلا رویدادهایی که در پریودها و بازه های زمانی خاصی بطور متناوب ظاهر می شد.مثل خسوف و کسوف و یا ماه کامل و غیره...
آنها اجرام سماوی که رویت می کردند به دسته های مختلفی ،تقسیم بندی کردند.این تقسیم بندی ها صور فلکی هستند. به این برجها و صور فلکی نامهای انسانها و حیوانات نسبت داده شد و برای خصوصیات انسانی ،حیوانی و حتی الهی،نسبت داده شد.
zodiac3.jpg
بسیاری از تمدنهای باستانی خورشید را به عنوان خدا و الهه ای که نور را به جهان هستی می آورد می پرستیدند،نوری که نجات دهنده و حیات بخش آدمیان روی زمین است.خورشید،در تمدنهای باستانی مصریان،سومریان،ایرانیان،یونانیان ،رومی ها ،مایاها،هندیان و ...به خاطر خاصیت حیات بخشی اش به عنوان نماد و تجسمی از خدا و خالق دیده نشدنی در نظر گرفته شد.
علاوه بر این ،دوازده برج و صورت فلکی نشانگر مکانهایی بودند که خدای خورشید در آن حرکت می کرده و سفر می کرده است. با حرکت خدای خورشید در هر کدام از این برجهای دوازده گانه،تغییراتی در زندگی مردم این تمدنها حاصل می شده ،مثلا فصلهای بارندگی،برداشت محصول،طغیان رودخانه ها و ....حتی در بسیاری ازمواقع نامگذاری های این برجهای دوازده گانه به این رویدادهای طبیعی مربوط می شده .
مثلا برج دلو (آب ریز) نشان دهنده آغاز بارندگی های بهاری بوده است. البته دقت کنید که صور فلکی که ما الان مشاهده می کنیم ،نسبت به منظره ای که در هزاران سال پیش دیده می شده،متفاوت است و ما الان برجهای فلکی را در فصلهای متفاوتی نسبت به آنها مشاهده می کنیم.
aquarius2.jpg
خدای خورشید در تمدنهای مختلف با نامهای گوناگونی پرستش می شده است.مثلا حوروس خدای خورشید در تمدن مصر در حدود 5000 سال پیش است. او خورشید است که دارای تجسد و تجسم انسانی شده است و در کالبدی نیمه انسان نما ظاهر گردیده است.زندگی او سرشار از اسطوره هایی است که به حرکت خورشید در صورت های فلکی مختلف ارتباط دارد. حوروس به عنوان نماد خورشید،روز و روشنایی دشمنی دارد به نام ست.ست تجسم و نماد تاریکی و شرارات و شب است.


zeitgeist_horus-set.jpg
حوروس و ست دو برادر ناتنی و دشمن یکدیگر هستند که دائما در حال نبرد و جنگیدن با یکدیگر هستند.هر روز صبح حوروس بر ست پیروز می شود و هر روز غروب ست بر حوروس پیروز شده و آن را به دنیای زیر زمین و مردگان می فرستد.در طلوع خورشید در سپیده دم،اولین اشعه ای که از نور بر سیاهی شب می درخشد،شکلی سوزنی شکل را ایجاد میکند .
light-pillar-casey1.jpg
obelisks.jpg

شاید ابلیسک که به عنوان بتی که در آن روح هوروس وجود دارد پرستش می شود ،از همین تصویر اشعه نورانی خورشید در دل تاریکی الهام گرفته شده باشد. قرار دادن یک سنگ بصورت ابلیسک بروی مقبره ها و قبور هنوز در بین بسیاری از مسیحیان رواج دارد.
willard_grave_obelisk_thumb.jpg
robert4c.JPG
این کار ریشه در ادیان پاگانی دارد که در آن این سنگ نمادی از تجسم و جاودانگی روح مردگان است. در مصر باستان خدای خورشید در دوره های مختلف با نامهای مختلفی معرفی شده است .مثل رع،حوروس،آمون .حتی بسیاری از اوقات این خدایان به یکدیگر تبدیل شده اند.در حقیقت یک تثلیث شبیه تثلیث مسیحیت در اینجا نیز ایفای نقش می کند.در تصویر زیر ابلیسک معروف روبروی کلیسای جامع واتیکان در میدان سن پیتر را مشاهده می کنید.
vatican_obelisk032011.jpg
این نماد نماد صلیب زودیاک است.یکی از قدیمی ترین و باستانی ترین نمادها و تصاویر مفهومی در تاریخ بشر.این نماد منعکس کننده عبور خورشید از تمام 12 برج دوازده گانه زودیک در طول یک سال است. این نماد منعکس کننده 12 ماه سال و 4 فصل سال و نقاط اعتدال بهری و پائیزی و انقلاب تابستانی و زمستانی است.​
zodiac-cross1.png
images
zodiak_band.jpg
celtic-cross.jpg
krusts.jpg
نماد صلیب ،یکی از نمادهای اصلی مسیحیت است.در واقع این نماد صلیبی که در درون یک دایره محصور شده است نمادی از برخورد خطوط انقلاب زمستانی و تابستانی با خطوط اعتدال بهاری و پائیزی است.که در تقویم زودیاک(منطقه البروج) اتفاق می افتد.
به تصاویر زیر دقت کنید.شباهت عجیبی بین نماد صلیب کاتولیک ها و صلیبی که نماد خدای خورشید در تمدن پاگانی و مشرک سلتیک Celtic بوده است مشاهده می شود.
zoom_celticcross.jpg
images
Celtic_cross_p-255x255.jpg
از بالا به میدان سن پیتر واتیکان نگاه کنید.همان میدانی که دقیقا در مرکز آن ابلیسک معروف قرار دارد.عجیب نیست.این همه نشانه ها و نمادهای خورشید پرستی ،آن هم در پایتخت مسیحیت؟!!
StPetersSquare-GoogleEarth.jpg
vatican_solar_wheel.jpg
shamash-tablet.jpg
به تصاویر زیر نگاه کنید.این همه اصرار از استفاده از نمادهای پاگانی خدایانی چون شمش،بعل و دیگر الهه های مربوط به خورشید در کلیسای واتیکان چیست؟​
hazor-baal-2.jpg
altar.jpg
shamash-symbol.jpg
xmas-2000.jpg

آئین پرستش مهر (میترا)
یکی از ادیان پاگانی دیگری که ریشه ای در ایران باستان دارد و در زمان ظهور حضرت مسیح در خاورمیانه رواج داشت.آئین مهر یا میترائیسم بود.این دین آیینی رازآمیز بود که بر پایه پرستش مهر(میترا) ایزد ایران باستان و خدای خورشید، عدالت، پیمان و جنگ، در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. این آیین بعدها دگرگون شده و به سرزمینهای امپراطوری روم برده شد و در طول سده‌های دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم، در سرزمین اصلی اروپا، شمال آفریقا و بریتانیا برپا بود.
L00934648079.jpg

گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور کنستانتین در اوایل سده چهارم میلادی، این دین محو شد، اما تاثیری به‌سزا بر ادیانی چون مسیحیت بر جای گذاشت. میترایسم رومی در سده‌های سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از گرایش کنستانتین کبیر امپراطور روم به آیین مسیحیت که در ان هنگام گسترش یافته بود و پس از پیروزی او در نبرد به سال ۳۱۲ میلادی که طی آن همه کیش‌ها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهای مهرپرستی نیز در مغرب‌زمین رفته رفته از رواج افتاد.در تصویر زیر امپراتور روم کنستانتین را مشاهده می کنید.کسی که مسیحیت کاتولیک را دین رسمی امپراتوری روم کرد.
Constantine-254x300.gif
گرچه نمادها و پرستشگاه‌های آن در سراسر اروپا و مفاهیم آیین مسیحی و رفتارهای مسیحیان باقی مانده‌است.
تندیس های رومی میترا را ملاحظه کنید:
Mithra_Dieu.jpg
Mithra-300x282.jpg
مثلا به داستانی که کلیسای مسیحیان از تولد عیسی ارائه می کنند توجه کنید.با کمی دقت متوجه می شوید که تا چه اندازه این داستان ریشه در باورهای مهر پرستانه دارد.
طبق این روایات که کلیسای کاتولیک ارائه می کند،مسیح در 25 دسامبر در بیت لحم به دنیا آمد.و تولد او با درخشش ستاره ای در شرق مشخص شده و اعلام شد.سه مغ پارسی(سه مجوس،سه پادشاه) که ستاره تولد مسیح نجات دهنده و پادشاه یهودیان را در آسمان دیدند و راهی طولانی را از شرق تا اورشلیم پیمودند تا مسیح تازه متولد شده را بیابند و هدایای خود را تقدیم او دارند.
الگوی تولد کاملا بر اساس مسائل نجومی است – ستاره ی شرق ، ستاره ای از کلب اکبر (به نام سیریوس Sirius) است . درخشان ترین ستاره در آسمان شب که در 24 ماه دسامبر با سه ستاره درخشان در "سیف الجبار " همتراز میشود .
این سه ستاره درخشان روی "روی سیف الجبار " با همان نامی هستند که در زمان های قدیم نامیده میشدند . یعنی : سه پادشاه
sirius.jpg

روایت این ملاقات یکی از داستانهای بسیار مهم در منابع مسیحی در رابطه با تولد مسیح است که یک فرهنگ پیرامون خود شکل داده و آثار هنری بسیار و جشنها و مراسم مرتبط با این داستان در دنیای مسیحیت اهمیت ویژه ای دارد و کم و بیش ارتباط پاگانیسم با این افسانه به ویژه در منابع قدیمی تر وجود داشته است.
امروزه در جشنهای کریسمس و تولد عیسی مسیح این داستان نیز به عنوان بخشی از سنتهای مرتبط با تولد مسیح جشن گرفته می شود. که در زیر می توانید تصاویری از مراسم مرتبط با این داستان را ببینید.
عیسی در شب قبل از مصلوب شدنش با حواریون خود شام آخر را می خورد و نان و شرابی را بین آنها تقسیم می کند و می گوید بخورید این نان را این گوشت من است و این شراب را بنوشید که خون من است. نهایتا عیسی مسیح را مصلوب می کنند.
او کشته شده و سه روز در مقبره یا بر صلیب باقی می ماند و سپس به آسمان عروج می کند. این داستان نیز دارای الگویی ستاره شناسانه است.
خورشید در روز پانزدهم دسامبر در حال افول است . تا 22 دسامبر به افول خود ادامه میدهد . در روز های 22 ، 23 و 24 دسامبر در آسمان جایگاه ثابت دارد .
در این سه روز که خورشید جایگاهش ثابت است چهار ستاره به صورت صلیبی وارونه بر بالای خورشید شکل میگیرند. که به ( Southern Cross crux) معروف هستند.صورت فلکی صلیب جنوبی.
images
شب یلدا شب تولد مهر بوده‌است در این شب میترا از دل سنگی درون غاری به دنیا می‌آید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیر و کمان در دست. برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم می‌دانند.
میترا به هنگام تولد کره‌ای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفته‌است.
p020_1_00.jpg
p020_1_01.jpg

mithraism-carvings-ancient-rome.png
علامت صلیب (چلیپا) از علائم مهرپرستان است. مهریان به نشانه خورشید، صلیبی را در یک دایره ترسیم می‌کردند و برای آنان چهار گوشه صلیب نشانه سال خورشیدی آغازین بود. دو گوشه آن نشان از روز و شب و دو گوشه دیگر نماد انقلاب خورشیدی بود. صلیب درون دایره در نقشهای شام مقدس میترا به تصویر کشیده شده‌است.مهریان به صلیب شکسته «علامت حزب نازی آلمان» نیز به نام چرخ خورشید احترام می‌گذاشتند.
کریسمس با آنچه که ادعا می شود زمان تاریخ تولد حضرت عیسی(ع) است منطبق است.کلاه و لباسی که مغان و روحانیون آئین مهر می پوشند بسیار مشابه همان لباس کشیشها و روحانیون مسیحی است.جتی همان کلاه بابا نوئل معروف است.
شباهت های بسیار زیاد دیگری را می توانید بین آئین مهر و مسیحیت کاتولیک که توسط امپراتوری روم ایجاد شد ،مشاهده کنید.
popemass.jpg
images
Pope%20Sun%20Worship.jpg
الوهیتی که مسیحیان کاتولیک برای عیسی(ع) قائل شده اند ،همان الوهیتی است که برای مهر و میترا قائل بودند.
همه شما احتمالا تابلوی شام آخر داوینچی را دیده اید و از داستان شام آخر حضرت عیسی آنگونه که کلیسای کاتولیک ادعا می کند آگاهید.
da-vinci-the-last-supper.jpg
حال این را بشنوید: در آخرین روز زندگی زمینی میترا، او در ضیافتی شرکت می‌کند و خون گاو، گوشت او، نان و شراب می‌خورد. این ضیافت درون غاری انجام می‌شود.سُل ایزد خورشید نیز (میترا ایزد پرتو نور خورشید است نه خود ایزد خورشید که در طی کارزار او با خدای خورشید او را به زمین زده پرتو آنرا از آن خود کرده‌است)در ضیافت شرکت می‌کند.
بعد از ضیافت میترا سوار ارابه خورشید شده و به آسمان عروج می‌کند. سُل ایزد آفتاب او را سوار بر ارابه مینویی خود کرده و به آسمان می‌برد تا در آخرالزمان دوباره به زمین برگردد.
تثلیث در هر دو آیین وجود دارد. آیین‌های میترایی به طور مخفیانه و در سرداب‌ها تشکیل می‌شد و مهرابه‌ها نیز به شکل غار بنا شده و در آن دخمه‌ها مراسم اسرارآمیز آیین، برگزار می‌گردید. مراسم تطهیر و غسل تعمید نیز در هر دو مذهب مشترک بوده.
افروختن شمع در کلیساها، نواختن ناقوس، وجود حوضچه آب مقدس در ورودی کلیساها و سرود دسته‌جمعی به همراه نواختن موسیقی از شباهت‌های مراسم میتراییسم و مسیحیت هستند.


مراسم شام آخر (عشاء ربانی یا اوکاریست) و صرف نان و شراب در دو آیین مشترک است؛ دوازده مقام میترایی و دوازده فلک یاور میترا به حواریون دوازده‌گانه عیسی تغییر یافتند.
روز یکشنبهSunday (مهرشید در فارسی) به نام روز خورشید.
چنانکه از نام آن پیداست- روز ویژه مهرپرستان بود که در مسیحیت نیز به همین شکل است؛ رهبانیت و ریاضت در آیین میترا وجود داشت و به مسیحیت نیز راه یافت.
مسیح و مهر هر دو در رستاخیز ظهور نموده و اعمال انسان‌ها را داوری می‌کنند؛ اعتقاد به روح، جاودانگی و قیامت از موارد مشترک بوده، همانگونه که مهر میانجی میان خداوند و بشر است، مسیح نیز واسطه خدا و انسان است؛ گفته می‌شود نشان هلال ماه بالای هفت شاخه شمعدان در برخی از کلیساها موید این نظر است، از آن‌رو که ماه در آیین میترا نقش نمادین مهمی دارد؛ مقام هفتم از آیین میترا مقام پدر پدران است که به دین مسیح راه یافته و کشیشان پدران مقدس و پاپ پدر پدران نام گرفتند.
مهر در برج حمل، بره به دوش دارد و عیسی نیز بره‌ای در آغوشش گرفته‌است.
1759553520_c906aac546_o2.jpg

سرانجام روز تولد مهر یا "خورشید شکست‌ناپذیر"همان روز انقلاب زمستانی در روم، ۲۵ دسامبر بود که در سده چهارم میلادی روز میلاد مسیح تعیین شده و به عید کریسمس شهرت یافت.
پیروان میترا پس از طیّ یک سلسله آداب مخصوص از هفت مرحله گذشته و هر مرحله اسم رمزی داشت (کلاغ، همسر، سرباز، شیر، پارسی، مهرپیما و پیر یا مرشد) و بیشتر این هفت مرحله در آئین مسیحیت موجود است.
مثلاً در میترائیسم پیشانی شخص تازه وارد را با رنگ مقدس ملوّن ساخته، سپس با جامعه همدینان خود نان و آب و یا نان و شراب به اسم عشاء ربّانی مسیحیان می شکسته و چند قطره عسل روی زبان تازه وارد می چکانیده و قربانی را با دعا و ترتیلات مخصوص گذرانیده، آنگاه آن شخص را با خون گاو نر تعمید می دادند. این مراسم همان غسل تعمید عیسویان است، به عبارتی مراسم غسل تعمید که اساس مذهب میترائیسم بود، به صورت سنت اصلی مسیحیت درآمد.
پیروان میترا همدیگر را برادر خطاب می کردند که مسیحیت نیز آن را قبول کرد (در فراماسونی که سازمان و تشکیلات آن اروپائی است و بنیان گذاران آن نیز در اروپا مسیحی بودند، همین لفظ را برای اعضا به کار می بردند).
هنگام تولد میترا چوپانان بر گرد او جمع شدند و او را پرستیدند، همان گونه که در انجیل مذکور است، عیسی نیز پس از تولد مورد ستایش چوپانان قرار گرفت.
no-bull-the-mithras-cult-christianity-L-UqwXah.jpeg
افروختن شمع در کلیسا، حوضچه آب مقدس در مدخل کلیسا، خواندن سرود دسته جمعی، با نواختن موسیقی نیز اقتباس از مراسم معابد میترائی است. شمعدان هفت شاخه ای کلیساها و نقش هلال بالای این شمعدان نیز اقتباس از عدد هفت و ماه میترائی است.
بالاترین مقام در هفت مرتبه میترائیسم پدر یا مرشد یا پیر است که در مسیحیت تبدیل به پاپ شده است. برخی از صاحب منصبان مهری نظیر همسر که با میترا به وسیله ازدواج عرفانی مربوط شده اند و از آن مرتبه به مقام بالاتر ترفیع نیافته بودند، در عداد پرهیزگاران و رهبانان محسوب می شوند و مقام رهبانیت مسیحی نیز اقتباس از میترائیسم است.
از لابه لای نوشته های فوق و دیگر نوشته های موجود، چنین نتیجه گرفته می شود که دو مذهب مسیحیت و میترائیسم در اروپا چندین قرن متوازیاً زندگانی داشته و در یکدیگر تاثیر به سزایی داشته اند و هر دو مذهب در بسیاری از مبادی و عقاید اشتراک داشته اند، تا زمانی که مسیحیت باقی مانده و میترائیسم از بین رفته است. امروز تجلیّات میترائیسم در بسیاری از ادیان بعد از خود همانند مسیحیت، مانوی و ... مشاهده می شود. مهر پرستی بر بسیاری از سازمانهای زیرزمینی مثل گروه شوالیه‌های معبد و فراماسونری تأثیر گذاشته‌است.
Freemasonry.jpg
ان شا الله در قسمت بعدی به نفوذ و ادامه این تفکرات الحادی و پاگانیزم تا زمان و عصر حاضر و ارتباط فراماسونری و ایلومیناتی و میترائیسم و پرستش خورشید می پردازیم. با ما باشید.
 
بالا