علائم وسواس را میتوان از دیدگاه بالینی به چهار دسته تقیسیم كرد:
1. علائمی كه مربوط به خود وسواس است. كه بنا بر تعریف آن: «وسواس عبارت است از افكار، تصاویر ذهنی و تكانههای ناخواسته و مزاحم»، اگر خود فرد بیان نكند ما قادر به مشاهده آن نخواهیم بود.
2. علایمی كه مربوط به اجبار است. مثل انواع شستشو، تقارن و وارسی به طور مثال: خانمی كه به جای یكبار چهار بار دست و روی خود را میشوید و یا آقایی كه اگر هنگام رانندگی، اتومبیلش از خط سفید ممتد خیابان عبور كند، احساس اضطراب شدید میكند و در امتداد آن رانندگی میكند و یا مثل مرد وسواسی كه نیمه شب به دفعات از منزل به خیابان برگشته و قفل اتومبیل را وارسی میكند.
3. علامت سوم، اضطراب است. فرد اضطراب شدیدی را گزارش میدهد. به ویژه اگر عمل اجباری را تازه شروع كرده و هنوز به آن عادت نكرده باشد و یا اضطرابی جدید به اضطراب قبلی اضافه شده باشد و یا كسی جلوی تكرار عمل اجباری او را بگیرد.
4. افسردگی، كه پاسخی است به ناكامی فرد، در ناتوانی از جلوگیری از عمل اجباری و تحقیر دیگران.
آیا وسواس ارثی است یا اكتسابی؟
بیماری وسواس هم ارثی است و هم اكتسابی. مطالعات انجام شده بر روی دوقلوهای یك تخمگی و دو تخمكی نشان میدهد كه 35% بستگان درجه اول بیماران مبتلا به اختلال وسواس - اجبار، دچار این اختلال هستند. تحقیقات نشان میدهد كه طبق نظریه یادگیری، افراد، رفتارهای وسواسی را از طریق مشاهده الگویی قابل قبول، یاد گرفته و به اجرا میگذارند. طبق نظریه یادگیری، فكرهای وسواسی، محركهای شرطی هستند. یك محرك نسبتاً خنثی از طریق فرآیند شرطی شدن پاسخگر و با جفت شدن با رخ دادهایی كه طبیعتاً مضر و اضطراببرانگیز نیستند، با ترس و اضطراب، پیوستگی پیدا میكنند. به این ترتیب افكار و اشیای سابقاً خنثی به محركهای شرطی قادر به برانگیختن اضطراب و ناراحتی تبدیل میگردد.
معیارهای تشخیص وسواس چیست؟
معیارهای تشخیص وسواس چهار چیز است كه ذكر میكنیم:
1. افكار، تكانهها یا تجسم های عود شونده و مداوم كه به شكل ناخوانده و نامتناسب، تجربه شده و اضطراب و تشویش قابل ملاحظهای را ایجاد میكند.
2. افكار، تكانهها یا تجسمها، ارتباطی با نگرانی شدید در مورد مشكلات واقعی زندگی ندارند.
3. شخص، سعی در انكار و سركوبی این افكار، تكانهها یا تجسمها نموده و یا با استفاده از بعضی افكار یا اعمال دیگر، سعی در خنثیسازی آنها میكند.
4. شخص میداند كه افكار، تكانهها و تجسمهای وسواسی، محصول ذهن خود اوست و از بیرون تحمیل نمیگردد. رفتارهای اجباری با موارد دوگانه زیر مشخص میشوند: 1) رفتارها، مثل دست شستن، نظم و ترتیب، وارسی و یا اعمال ذهنی مثل وردخوانی، شمارش، تكرار لغات مكرر، كه شخص احساس میكند در پاسخ به افكار وسواسی، در جهت خنثیسازی آنها و یا متابعت از اصول سختگیرانهای كه باید از آن پیروی كند، مجبور به انجام دادنش است.
2) اعمال ذهنی یا رفتارها، كه به جلوگیری یا كاهش تشویش یا پیشگیری از حادثه و موقعیت تهدیدكننده كمك میكنند. در مورد قسمت دوم باید بدانیم كه وسواسهای فكری - عملی، وقتگیر میباشند و میباید در طی روز بیش از یك ساعت وقت بگیرند و نیز رفتارها و افكار وسواسی ناشی از بیماریهای دیگر مثل سوء استفاده از مواد مخدر و داروها و بیماریهای جسمی نباشد.
وسواس تا چه حد عمومیت دارد؟
به نظر من وسواس یك اختلال شایع است. كتابها 3% جمعیت را مبتلا به وسواس ذكر كردهاند ولی من فكر میكنم حداقل 10% جامعه ایران مبتلا به وسواس هستند. به دلیل اینكه ملت ما، استرسهای بزرگی را تجربه كرده وهر روز استرسهای مزمنی را تجربه میكند. اكثریت مردم ما مردمی بیاعتماد به آینده و مضطرب و ناامید به نتایج زندگی هستند. به همین دلیل هم حتی افراد متمول برای كسب احساس ایمنی از ایران خارج میشوند و در فضای كشورهایی قرار می گیرند كه از سطح اجتماعی بالاتری برخوردار بوده و احساس ایمنی بیشتری به فرد میدهند. به نظر میرسد احساس ایمنی اساسی، نیازی پایه است و باید مورد توجه سیاستگذاران كشور قرار گیرد. انقلاب، جنگ و چالش های مداوم، گرانی، رشوه، سوء مدیریت و نظایر آن، میزان امید به زندگی را كاهش و زمینه كسالتهای مختلفی از جمله وسواس را فراهم و آنگاه عمومیت مییابد. من معتقد هستم 40% مردم ایران اختلال شخصیت وسواسی - اجباری دارند.
انواع وسواس
رفتارهای وسواسی بسته به تعداد افراد میتواند تنوع داشته باشد، مثلاً وسواس كندن مو، وسواس پاك گردانی، وسواس اردنگی زدن به عابرین یك بخش روانی و ...
لزوماً بروز یك یا همه رفتارهای وسواسی، دلیل بر وجود اختلال وسواس - اجبار نیست. به عبارتی وقتی از انواع اعمال اجباری در وسواس نام میبریم، منظور افرادی هستند كه مبتلا به اختلال وسواس - اجبار بوده و فرایند چهار مرحلهای آن را پشت سر میگذارند. بنابراین میتوان گفت چهار نوع عمل اجباری در وسواس وجود دارد:
1. وسواس پاك گردانی
2. وسواس تقارن
3. وسواس شك و تردید
4. وسواس وارسی
كه بعضی از اشخاص ممكن است، نسبتی از چهار مورد یاد شده را داشته باشند.
عوامل اثر گذارنده در وسواس
1. عوامل هیجانی مؤثر: هیجانهای جنسی مهار شده یا تكانههای جنسی، خشمهای فرو خورده شده، عوامل افسردهساز، تغییر خلقهای ناشی از تغییرات هورمونی (زمان پریود)
2. عوامل جسمی اثر گذار: نقص عضو یا كم توانی فیزیكی و مشكلات هورمونی
3. عوامل محیطی اثر گذار: خانواده، اطرافیان، اجتماع، آموزشها، القائات
از عوامل اثرگذار در شكلگیری وسواس شستشو
1. نقصان یا فقدان صحیح در مورد قواعد مذهبی با بهداشتی در شستشو، رفع نجاست و رفع آلودگی
2. دریافت آموزشها و القائات غلط
3. تشویق شدن از جانب دیگران
4. فعال بودن طرحوارههای تداعیگر ترسهای مذهبی
5. شستشو به منظور تخلیه هیجانی
6. ابتلا به یك بیماری كه عواقب ناراحت كننده روانی برای فرد در پی داشته است (در مورد وسواس آلودگی)
7. جابهجایی جبرانی ناشی از احساس گناه با انجام برخی آداب مذهبی
8. انجام شستشو به منظور زایش اثر یك انزجار بنیادی یا احساس گناه عمیق (كه البته پشتوانه هر دو مورد ترس است)
وسواس تقارن
بیمارانی كه درك عدم نظم و هماهنگی در محیط، باعث ناراحتی آنها میشود و ناراحتی خود را از طریق مرتب كردن مجدد اشیاء تخفیف میدهند، نه از خود این اشیاء میترسند و نه انتظار دارند كه عدم تقارن مزبور، فاجعهای به دنبال داشته باشد، بلكه ناراحتی آنها به خاطر این برداشت یا نظر خودشان است كه بعضی از انواع ترتیب یا قرار گرفتن محركهای خارجی «نامناسب» است.
عوامل اثر گذار در شكلگیری وسواس تقارن
1. داشتن شخصیت وابسته و انتقال وابستگی به اشیاء
2. وجود یك خلاء بزرگ درونی كه فرد میكوشد با با تملك بر اشیاء تا حدودی آن را جبران نماید و با نظم بخشیدن به این مایملك، آرام بگیرد.
3. نظم بخشیدن جهت كسب اطمینان: گاهی فرد وسواسی برای اینكه مطمئن شود كسی به وسایل او دست نزده است، حساسیت خاصی نسبت به نحوه چیدن اشیاء پیدا میكند. در واقع او تقارن را به خدمت مشكل دیگری از وسواس میگیرد.
4. فرزندی كه پرورش یافته پدر یا مادر مبتلا به وسواس تقارن بوده است، به واسطه تداعی القاء شده توسط والدین در جریان به هم خوردن نظم اشیاء، مضطرب شده مرتباً اقدام به منظم كردن مینماید.
5. نظم بخشی به منظور دریافت تشویق جدا شوند و تایید جمعی (در مورد افرادی كه خلاء ارزشی دارند)
عوامل اثرگذار در شكلگیری وسواسوارسی
1. ضعف شدید اعتماد به نفس
2. رشد بیمارگونه انواع احساس گناه
3. احساس مسؤولیت بیمارگونه كه میتواند ناشی از یك جبران باشد.
4. وجود انواع ترسها با پشتوانهی تحقیر، سرزنش، طرد شدن، تهمت و ...
از عوامل اثرگذار در شكلگیری وسواسهای فكری
1. نقصان شدید پردازش اطلاعات صحیح
2. وجود زمینههای هراس در فرد
3. درگیری با احساس گناه شدید و سعی در جبران آن
4. داشتن خود رشد نیافته، یا درگیر تعارضات شدید
5. وجود خلاءهای بزرگ درونی كه زاینده ترسها و اضطرابها در فرد هستند.
انواع پاك گردانی و شیوع آن در وسواس
پاك گردانی از جهت صدمهای كه بر فرد وارد میكند و نوع گسترش یا تمركز آن، به دو نوع پرخاشگرانه و منفعلانه تقسیم میشود:
الف - پاكگردانی پرخاشگرانه: در این حالت، فرد از مركز خود (بدن) شروع، و به صورت دایرههایی گسترش یابنده و رو به بیرون شروع به شستن میكند. زیرا خود را منشاء آلودگی یا نجاست میداند.
ب - پاك گردانی منفعلانه: در این حالت، فرد وسواسی جهت آسیب را از بیرون به داخل دانسته در نتیجه از بیرون به درون پاك میكند. و تعداد دایرهها از بزرگ به كوچك كم شده و نهایتاً با حمام یا شستن لباسهای خود، خود را برای عمل اصلی كه در آن مشكل دارد (مثل نماز) پاك میكند تا بدین وسیله نماز یا بدن او شرایط و استاندارد انعطافناپذیر او را داشته باشد.
وسواس چند لایه دارد؟
وسواس هزار لایه دارد. وسواس دو رو دارد كه هر یك از دو رو، خود یك پوشش ظاهری دارد: پوشش ظاهری ترس.
ترس از چیزی كه واقعاً ترسناك نیست، مثل آلودگی و نجاست و بینظمی كه نتیجه آن رفع آلودگی، رفع نجاست و رعایت نظم و وارسی است. وسواس دارای چهار مرحله است:
1. ترس، این همان ترسی است كه نباید وجود داشته باشد و واقعی نیست.
2. فكر مزاحم
3. اضطراب
4. عمل اجباری، كه عمل اجباری دو بار در دو سمت خود دارد. سمت راست اطمینانبخش و سمت چپ، اجتنابی.
آن روی سكه وسواس، ترس واقعی زندگی است. كه فرد ممكن است با توجه به شرایط خود، ترسهای متفاوتی را تجربه كند. مثلاً احساس ناایمنی و ترس یك خانم برای اینكه احتمالاً زندگی زناشویی خود را از دست بدهد. احساس یك خانم وسواسی در این باب كه بچهدار نشود، احساس یك خانم برای اینكه ممكن است توسط همسرش طلاق داده شود و نظایر آن در زندگی واقعی. ولی وقتی میگوییم وسواس هزار لایه دارد. برای این است كه در آن دو روی اصلی ترسناك وسواس، كارهای بیشماری را باید در روند درمان انجام داد كه هر كدام اگر یك لایه به حساب آید، بیش از هزار لایه خواهد شد. از این روست كه درمان وسواس بسیار سخت و طاقتفرساست.
1. علائمی كه مربوط به خود وسواس است. كه بنا بر تعریف آن: «وسواس عبارت است از افكار، تصاویر ذهنی و تكانههای ناخواسته و مزاحم»، اگر خود فرد بیان نكند ما قادر به مشاهده آن نخواهیم بود.
2. علایمی كه مربوط به اجبار است. مثل انواع شستشو، تقارن و وارسی به طور مثال: خانمی كه به جای یكبار چهار بار دست و روی خود را میشوید و یا آقایی كه اگر هنگام رانندگی، اتومبیلش از خط سفید ممتد خیابان عبور كند، احساس اضطراب شدید میكند و در امتداد آن رانندگی میكند و یا مثل مرد وسواسی كه نیمه شب به دفعات از منزل به خیابان برگشته و قفل اتومبیل را وارسی میكند.
3. علامت سوم، اضطراب است. فرد اضطراب شدیدی را گزارش میدهد. به ویژه اگر عمل اجباری را تازه شروع كرده و هنوز به آن عادت نكرده باشد و یا اضطرابی جدید به اضطراب قبلی اضافه شده باشد و یا كسی جلوی تكرار عمل اجباری او را بگیرد.
4. افسردگی، كه پاسخی است به ناكامی فرد، در ناتوانی از جلوگیری از عمل اجباری و تحقیر دیگران.
آیا وسواس ارثی است یا اكتسابی؟
بیماری وسواس هم ارثی است و هم اكتسابی. مطالعات انجام شده بر روی دوقلوهای یك تخمگی و دو تخمكی نشان میدهد كه 35% بستگان درجه اول بیماران مبتلا به اختلال وسواس - اجبار، دچار این اختلال هستند. تحقیقات نشان میدهد كه طبق نظریه یادگیری، افراد، رفتارهای وسواسی را از طریق مشاهده الگویی قابل قبول، یاد گرفته و به اجرا میگذارند. طبق نظریه یادگیری، فكرهای وسواسی، محركهای شرطی هستند. یك محرك نسبتاً خنثی از طریق فرآیند شرطی شدن پاسخگر و با جفت شدن با رخ دادهایی كه طبیعتاً مضر و اضطراببرانگیز نیستند، با ترس و اضطراب، پیوستگی پیدا میكنند. به این ترتیب افكار و اشیای سابقاً خنثی به محركهای شرطی قادر به برانگیختن اضطراب و ناراحتی تبدیل میگردد.
معیارهای تشخیص وسواس چیست؟
معیارهای تشخیص وسواس چهار چیز است كه ذكر میكنیم:
1. افكار، تكانهها یا تجسم های عود شونده و مداوم كه به شكل ناخوانده و نامتناسب، تجربه شده و اضطراب و تشویش قابل ملاحظهای را ایجاد میكند.
2. افكار، تكانهها یا تجسمها، ارتباطی با نگرانی شدید در مورد مشكلات واقعی زندگی ندارند.
3. شخص، سعی در انكار و سركوبی این افكار، تكانهها یا تجسمها نموده و یا با استفاده از بعضی افكار یا اعمال دیگر، سعی در خنثیسازی آنها میكند.
4. شخص میداند كه افكار، تكانهها و تجسمهای وسواسی، محصول ذهن خود اوست و از بیرون تحمیل نمیگردد. رفتارهای اجباری با موارد دوگانه زیر مشخص میشوند: 1) رفتارها، مثل دست شستن، نظم و ترتیب، وارسی و یا اعمال ذهنی مثل وردخوانی، شمارش، تكرار لغات مكرر، كه شخص احساس میكند در پاسخ به افكار وسواسی، در جهت خنثیسازی آنها و یا متابعت از اصول سختگیرانهای كه باید از آن پیروی كند، مجبور به انجام دادنش است.
2) اعمال ذهنی یا رفتارها، كه به جلوگیری یا كاهش تشویش یا پیشگیری از حادثه و موقعیت تهدیدكننده كمك میكنند. در مورد قسمت دوم باید بدانیم كه وسواسهای فكری - عملی، وقتگیر میباشند و میباید در طی روز بیش از یك ساعت وقت بگیرند و نیز رفتارها و افكار وسواسی ناشی از بیماریهای دیگر مثل سوء استفاده از مواد مخدر و داروها و بیماریهای جسمی نباشد.
وسواس تا چه حد عمومیت دارد؟
به نظر من وسواس یك اختلال شایع است. كتابها 3% جمعیت را مبتلا به وسواس ذكر كردهاند ولی من فكر میكنم حداقل 10% جامعه ایران مبتلا به وسواس هستند. به دلیل اینكه ملت ما، استرسهای بزرگی را تجربه كرده وهر روز استرسهای مزمنی را تجربه میكند. اكثریت مردم ما مردمی بیاعتماد به آینده و مضطرب و ناامید به نتایج زندگی هستند. به همین دلیل هم حتی افراد متمول برای كسب احساس ایمنی از ایران خارج میشوند و در فضای كشورهایی قرار می گیرند كه از سطح اجتماعی بالاتری برخوردار بوده و احساس ایمنی بیشتری به فرد میدهند. به نظر میرسد احساس ایمنی اساسی، نیازی پایه است و باید مورد توجه سیاستگذاران كشور قرار گیرد. انقلاب، جنگ و چالش های مداوم، گرانی، رشوه، سوء مدیریت و نظایر آن، میزان امید به زندگی را كاهش و زمینه كسالتهای مختلفی از جمله وسواس را فراهم و آنگاه عمومیت مییابد. من معتقد هستم 40% مردم ایران اختلال شخصیت وسواسی - اجباری دارند.
انواع وسواس
رفتارهای وسواسی بسته به تعداد افراد میتواند تنوع داشته باشد، مثلاً وسواس كندن مو، وسواس پاك گردانی، وسواس اردنگی زدن به عابرین یك بخش روانی و ...
لزوماً بروز یك یا همه رفتارهای وسواسی، دلیل بر وجود اختلال وسواس - اجبار نیست. به عبارتی وقتی از انواع اعمال اجباری در وسواس نام میبریم، منظور افرادی هستند كه مبتلا به اختلال وسواس - اجبار بوده و فرایند چهار مرحلهای آن را پشت سر میگذارند. بنابراین میتوان گفت چهار نوع عمل اجباری در وسواس وجود دارد:
1. وسواس پاك گردانی
2. وسواس تقارن
3. وسواس شك و تردید
4. وسواس وارسی
كه بعضی از اشخاص ممكن است، نسبتی از چهار مورد یاد شده را داشته باشند.
عوامل اثر گذارنده در وسواس
1. عوامل هیجانی مؤثر: هیجانهای جنسی مهار شده یا تكانههای جنسی، خشمهای فرو خورده شده، عوامل افسردهساز، تغییر خلقهای ناشی از تغییرات هورمونی (زمان پریود)
2. عوامل جسمی اثر گذار: نقص عضو یا كم توانی فیزیكی و مشكلات هورمونی
3. عوامل محیطی اثر گذار: خانواده، اطرافیان، اجتماع، آموزشها، القائات
از عوامل اثرگذار در شكلگیری وسواس شستشو
1. نقصان یا فقدان صحیح در مورد قواعد مذهبی با بهداشتی در شستشو، رفع نجاست و رفع آلودگی
2. دریافت آموزشها و القائات غلط
3. تشویق شدن از جانب دیگران
4. فعال بودن طرحوارههای تداعیگر ترسهای مذهبی
5. شستشو به منظور تخلیه هیجانی
6. ابتلا به یك بیماری كه عواقب ناراحت كننده روانی برای فرد در پی داشته است (در مورد وسواس آلودگی)
7. جابهجایی جبرانی ناشی از احساس گناه با انجام برخی آداب مذهبی
8. انجام شستشو به منظور زایش اثر یك انزجار بنیادی یا احساس گناه عمیق (كه البته پشتوانه هر دو مورد ترس است)
وسواس تقارن
بیمارانی كه درك عدم نظم و هماهنگی در محیط، باعث ناراحتی آنها میشود و ناراحتی خود را از طریق مرتب كردن مجدد اشیاء تخفیف میدهند، نه از خود این اشیاء میترسند و نه انتظار دارند كه عدم تقارن مزبور، فاجعهای به دنبال داشته باشد، بلكه ناراحتی آنها به خاطر این برداشت یا نظر خودشان است كه بعضی از انواع ترتیب یا قرار گرفتن محركهای خارجی «نامناسب» است.
عوامل اثر گذار در شكلگیری وسواس تقارن
1. داشتن شخصیت وابسته و انتقال وابستگی به اشیاء
2. وجود یك خلاء بزرگ درونی كه فرد میكوشد با با تملك بر اشیاء تا حدودی آن را جبران نماید و با نظم بخشیدن به این مایملك، آرام بگیرد.
3. نظم بخشیدن جهت كسب اطمینان: گاهی فرد وسواسی برای اینكه مطمئن شود كسی به وسایل او دست نزده است، حساسیت خاصی نسبت به نحوه چیدن اشیاء پیدا میكند. در واقع او تقارن را به خدمت مشكل دیگری از وسواس میگیرد.
4. فرزندی كه پرورش یافته پدر یا مادر مبتلا به وسواس تقارن بوده است، به واسطه تداعی القاء شده توسط والدین در جریان به هم خوردن نظم اشیاء، مضطرب شده مرتباً اقدام به منظم كردن مینماید.
5. نظم بخشی به منظور دریافت تشویق جدا شوند و تایید جمعی (در مورد افرادی كه خلاء ارزشی دارند)
عوامل اثرگذار در شكلگیری وسواسوارسی
1. ضعف شدید اعتماد به نفس
2. رشد بیمارگونه انواع احساس گناه
3. احساس مسؤولیت بیمارگونه كه میتواند ناشی از یك جبران باشد.
4. وجود انواع ترسها با پشتوانهی تحقیر، سرزنش، طرد شدن، تهمت و ...
از عوامل اثرگذار در شكلگیری وسواسهای فكری
1. نقصان شدید پردازش اطلاعات صحیح
2. وجود زمینههای هراس در فرد
3. درگیری با احساس گناه شدید و سعی در جبران آن
4. داشتن خود رشد نیافته، یا درگیر تعارضات شدید
5. وجود خلاءهای بزرگ درونی كه زاینده ترسها و اضطرابها در فرد هستند.
انواع پاك گردانی و شیوع آن در وسواس
پاك گردانی از جهت صدمهای كه بر فرد وارد میكند و نوع گسترش یا تمركز آن، به دو نوع پرخاشگرانه و منفعلانه تقسیم میشود:
الف - پاكگردانی پرخاشگرانه: در این حالت، فرد از مركز خود (بدن) شروع، و به صورت دایرههایی گسترش یابنده و رو به بیرون شروع به شستن میكند. زیرا خود را منشاء آلودگی یا نجاست میداند.
ب - پاك گردانی منفعلانه: در این حالت، فرد وسواسی جهت آسیب را از بیرون به داخل دانسته در نتیجه از بیرون به درون پاك میكند. و تعداد دایرهها از بزرگ به كوچك كم شده و نهایتاً با حمام یا شستن لباسهای خود، خود را برای عمل اصلی كه در آن مشكل دارد (مثل نماز) پاك میكند تا بدین وسیله نماز یا بدن او شرایط و استاندارد انعطافناپذیر او را داشته باشد.
وسواس چند لایه دارد؟
وسواس هزار لایه دارد. وسواس دو رو دارد كه هر یك از دو رو، خود یك پوشش ظاهری دارد: پوشش ظاهری ترس.
ترس از چیزی كه واقعاً ترسناك نیست، مثل آلودگی و نجاست و بینظمی كه نتیجه آن رفع آلودگی، رفع نجاست و رعایت نظم و وارسی است.
1. ترس، این همان ترسی است كه نباید وجود داشته باشد و واقعی نیست.
2. فكر مزاحم
3. اضطراب
4. عمل اجباری، كه عمل اجباری دو بار در دو سمت خود دارد. سمت راست اطمینانبخش و سمت چپ، اجتنابی.
آن روی سكه وسواس، ترس واقعی زندگی است. كه فرد ممكن است با توجه به شرایط خود، ترسهای متفاوتی را تجربه كند. مثلاً احساس ناایمنی و ترس یك خانم برای اینكه احتمالاً زندگی زناشویی خود را از دست بدهد. احساس یك خانم وسواسی در این باب كه بچهدار نشود، احساس یك خانم برای اینكه ممكن است توسط همسرش طلاق داده شود و نظایر آن در زندگی واقعی. ولی وقتی میگوییم وسواس هزار لایه دارد. برای این است كه در آن دو روی اصلی ترسناك وسواس، كارهای بیشماری را باید در روند درمان انجام داد كه هر كدام اگر یك لایه به حساب آید، بیش از هزار لایه خواهد شد. از این روست كه درمان وسواس بسیار سخت و طاقتفرساست.