ahmadfononi
معاونت انجمن
دو برادر كه متهم به قتل خواستگار خواهر خود هستند، صبح امروز و 6 سال بعد از قتل محاكمه شدند. پدر و يكي ديگر از برادران متهمان، همچنان متواري هستند.
به گزارش فارس، نيمه شب 30 فروردين سال 84، مأموران كلانتري 156 افسريه از طريق مركز فوريتهاي پليس، از وقوع يك فقره درگيري منجر به قتل در بزرگراه افسريه باخبر شدند.
مأموران با حضور در محل حادثه متوجه شدند مرد جواني به نام محمدرضا بر اثر ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده و هيچ نشان و اثري از عاملان قتل نيست.
چند ماه از وقوع اين قتل گذشته بود كه دختر جواني با حضور در پليس آگاهي تهران بزرگ، با بيان اينكه عاملان اين جنايت فجيع را ميشناسد، پرده از يك راز برداشت.
اين دختر مدعي شد مقتول خواستگار او بوده و پدرش بعد از اينكه نتوانست او را از اين تصميم منصرف كند، شب حادثه به همراه برادرانم راه او را سد كرد و او را به قتل رساندند.
با اظهارات اين دختر جوان، تحقيقات براي شناسايي پدر و برادران او در دستور كار پليس قرار گرفت ولي بعد از مدت كوتاهي معلوم شد كه هر 4 متهم متواري شدهاند.
حدود 4 سال از وقوع قتل و عدم شناسايي متهمان گذشته بود كه حامد يكي از متهمان به قتل كه به همراه مادرش به يك اداره رفته بود، شناسايي و دستگير شد. مدتي ديگر مهران يكي ديگر از متهمان نيز شناسايي و دستگير شد.
با اعتراف متهمان به درگيري منجر به قتل و عدم شناسايي دو متهم فراري، قرار مجرميت آنها از سوي دادسراي جنايي صادر و پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد.
جلسه محاكمه صبح امروز در شعبه 74 و به رياست قاضي حسن تردست برگزار شد.
ذبيحزاده، نماينده دادستان با اشاره به مدارك موجود در پرونده، بزه انتسابي به متهمان را محرز دانست و خواستار مجازات آنها به اتهام مشاركت در قتل عمدي شد. اوليايدم نيز در جايگاه قرار گرفتند و مدعي شدند كه غير از درخواست قصاص حامد، از ديگر متهمان پرونده شكايتي ندارند.
پدر مقتول خطاب به قاضي گفت: شب حادثه حامد با منزل ما تماس گرفت كه طي اين تماس، پسرم از خانه خارج شد و گفت تا دقايقي ديگر و بعد از صحبت با حامد برميگردم. اما ساعتي بعد به ما گفتند كه او را با چاقو زدهاند. وقتي به خيابان آمديم حامد با عربدهكشي ميگفت من شاهرگ محمدرضا را زدم. وقتي هم كه در بيمارستان بوديم، با موبايل پسرم تماس گرفت و گفت در حال فرار از تهران است.
حامد در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه اتهام قتل عمد را قبول ندارد، گفت: شب حادثه، نه زنگي به خانه مقتول زدم و نه عربدهكشي كردم. مقتول با برادرم در خيابان درگير شد كه بعد از فرار برادرم، به دنبال او دويد. من هم با موتور مقتول كه روي زمين افتاده بود به دنبال آنها رفتم.
وي افزود: وقتي به اتوبان رسيدم مقتول را با صورتي خوني ديدم اما سرپا بود. او قصد داشت مرا با چاقو بزند اما نتوانست. من هم خواستم او را بزنم اما نميدانم زدم يا نه. در همين لحظه بود كه با يك خودرو تصادف كردم كه مرا از آنجا بردند.
قاضي تردست از متهم سوال كرد چرا در مراحل بازجويي و در آگاهي 16 بار اعتراف كردي كه مقتول را با ضربات متعدد چاقو به قتل رساندي و الان منكر ميشوي كه متهم در جواب گفت: قبول ندارم. فقط ميدانم زمان درگيري فردي كه كاسب شيشه بود، در صحنه درگيري بوده است.
قاضي همچنين اظهارات خواهر متهم درباره علت قتل را براي متهم بازگو كرد كه متهم گفت: اگر او اين حادثه را ديده است،بايد به دادگاه آمده و خودش آن را بيان كند. در حالي كه بيش از 2 سال است كه كسي از او خبر ندارد.
بعد از حامد، مهران كه چندين فقره سابقه كيفري در زمينه شرارت در پرونده دارد، در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه اتهام قتل را قبول ندارد، گفت: من شب حادثه اصلاً آنجا نبودم.
بعد از اظهارات متهمان، قاضي تردست با توجه به طولاني شدن جلسه، ختم جلسه را اعلام و رسيدگي به اين پرونده را به جلسه آينده موكول كرد.

به گزارش فارس، نيمه شب 30 فروردين سال 84، مأموران كلانتري 156 افسريه از طريق مركز فوريتهاي پليس، از وقوع يك فقره درگيري منجر به قتل در بزرگراه افسريه باخبر شدند.
مأموران با حضور در محل حادثه متوجه شدند مرد جواني به نام محمدرضا بر اثر ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده و هيچ نشان و اثري از عاملان قتل نيست.
چند ماه از وقوع اين قتل گذشته بود كه دختر جواني با حضور در پليس آگاهي تهران بزرگ، با بيان اينكه عاملان اين جنايت فجيع را ميشناسد، پرده از يك راز برداشت.
اين دختر مدعي شد مقتول خواستگار او بوده و پدرش بعد از اينكه نتوانست او را از اين تصميم منصرف كند، شب حادثه به همراه برادرانم راه او را سد كرد و او را به قتل رساندند.
با اظهارات اين دختر جوان، تحقيقات براي شناسايي پدر و برادران او در دستور كار پليس قرار گرفت ولي بعد از مدت كوتاهي معلوم شد كه هر 4 متهم متواري شدهاند.
حدود 4 سال از وقوع قتل و عدم شناسايي متهمان گذشته بود كه حامد يكي از متهمان به قتل كه به همراه مادرش به يك اداره رفته بود، شناسايي و دستگير شد. مدتي ديگر مهران يكي ديگر از متهمان نيز شناسايي و دستگير شد.
با اعتراف متهمان به درگيري منجر به قتل و عدم شناسايي دو متهم فراري، قرار مجرميت آنها از سوي دادسراي جنايي صادر و پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد.
جلسه محاكمه صبح امروز در شعبه 74 و به رياست قاضي حسن تردست برگزار شد.
ذبيحزاده، نماينده دادستان با اشاره به مدارك موجود در پرونده، بزه انتسابي به متهمان را محرز دانست و خواستار مجازات آنها به اتهام مشاركت در قتل عمدي شد. اوليايدم نيز در جايگاه قرار گرفتند و مدعي شدند كه غير از درخواست قصاص حامد، از ديگر متهمان پرونده شكايتي ندارند.
پدر مقتول خطاب به قاضي گفت: شب حادثه حامد با منزل ما تماس گرفت كه طي اين تماس، پسرم از خانه خارج شد و گفت تا دقايقي ديگر و بعد از صحبت با حامد برميگردم. اما ساعتي بعد به ما گفتند كه او را با چاقو زدهاند. وقتي به خيابان آمديم حامد با عربدهكشي ميگفت من شاهرگ محمدرضا را زدم. وقتي هم كه در بيمارستان بوديم، با موبايل پسرم تماس گرفت و گفت در حال فرار از تهران است.
حامد در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه اتهام قتل عمد را قبول ندارد، گفت: شب حادثه، نه زنگي به خانه مقتول زدم و نه عربدهكشي كردم. مقتول با برادرم در خيابان درگير شد كه بعد از فرار برادرم، به دنبال او دويد. من هم با موتور مقتول كه روي زمين افتاده بود به دنبال آنها رفتم.
وي افزود: وقتي به اتوبان رسيدم مقتول را با صورتي خوني ديدم اما سرپا بود. او قصد داشت مرا با چاقو بزند اما نتوانست. من هم خواستم او را بزنم اما نميدانم زدم يا نه. در همين لحظه بود كه با يك خودرو تصادف كردم كه مرا از آنجا بردند.
قاضي تردست از متهم سوال كرد چرا در مراحل بازجويي و در آگاهي 16 بار اعتراف كردي كه مقتول را با ضربات متعدد چاقو به قتل رساندي و الان منكر ميشوي كه متهم در جواب گفت: قبول ندارم. فقط ميدانم زمان درگيري فردي كه كاسب شيشه بود، در صحنه درگيري بوده است.
قاضي همچنين اظهارات خواهر متهم درباره علت قتل را براي متهم بازگو كرد كه متهم گفت: اگر او اين حادثه را ديده است،بايد به دادگاه آمده و خودش آن را بيان كند. در حالي كه بيش از 2 سال است كه كسي از او خبر ندارد.
بعد از حامد، مهران كه چندين فقره سابقه كيفري در زمينه شرارت در پرونده دارد، در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه اتهام قتل را قبول ندارد، گفت: من شب حادثه اصلاً آنجا نبودم.
بعد از اظهارات متهمان، قاضي تردست با توجه به طولاني شدن جلسه، ختم جلسه را اعلام و رسيدگي به اين پرونده را به جلسه آينده موكول كرد.