• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

X عوارض و پیامدهای ناشی از مصرف انواع مواد مخدر X

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
عوارض و پیامدهای ناشی از مصرف انواع مواد مخدر




با توجه به رواج اعتیاد به مواد مخدر در این تاپیک قصد دارم عوارض و خسارتهای ناشی از مصرف انواع مواد مخدر رو بزارم.


همیشه پیشگیری آسانتر از درمان است و هدف از ایجاد این تاپیک آگاهی دادن درمورد اعتیاد و عواقب آن میباشد.


:narges:
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
اعتیاد چیست ؟


اعتیاد را نوعی بیماری روانی تکرار شونده می دانند که فرد معتاد علی رغم تمام عوارض مصرف داروی مخدر ، آن را ابتیاع و بدون اراده مصرف می کند . در اینکه آیا باید اعتیاد را یک بیماری دانست یا یک جرم و به تبع آن ، فرد معتاد را بیمار تلقی کرد یا مجرم ، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد . در هر حال ، ذکر این نکته ضروری است که با این تعریف از اعتیاد ، بسیاری از رفتارهای افراد طبیعی بشر نیز که در آنها تکرار وجود دارد ، به عنوان اعتیاد و در ذیل همین عنوان طبقه بندی شده اند . برخی محققان معتقدند که اعتیاد یک واژه حقوقی است و در علوم پزشکی نباید از این واژه استفاده کرد و به جای آن واژه وابستگی و وابستگی داروئی را پیشنهاد کرده اند .

در این نوشته ما از لفظ اعتیاد به خاطر آشنا تر بودن آن استفاده کرده ایم و هر جا که نامی از داروی مخدر آمده است ، منظور تمامی داروهای مخدر و از جمله سیگار (نیکوتین ) می باشد . برای شروع بحث و به منظور کمک به فهم مطالب بعدی ، در این مقدمه ابتدا مباحثی از علوم پایه اعصاب و نحوه عملکرد داروهای مخدر در مغز را می آوریم و سپس به طور اختصاصی در هر قسمت در مورد یکی از داروهای مخدر مطالب بیشتری را عرضه خواهیم داشت .

ساختمان دستگاه عصبی انسان
دستگاه عصبی در انسان مسئول کنترل ، هماهنگی و تنظیم فعالیت تقریباً تمام اندام های بدن است. این دستگاه از تعداد زیادی سلول ساخته شده است که به نام نورون ( سلول اصلی دستگاه عصبی ) و نوروگلیا ( سلول پشتیبان دستگاه عصبی ) شناخته شده اند .
سلول های عصبی در اطراف خود دارای زوائدی هستند که به نام اکسون ( زائده بلندتر و اصلی ) و یا دندریت ( زوائد کوتاه تر ) مشهور هستند . معمولاً سلول های عصبی توسط این زوائد با هم ارتباط برقرار می کنند .

سازمان بندی کلی دستگاه عصبی در انسان
به طور کلی دستگاه عصبی در انسان از دو بخش اصلی دستگاه عصبی محیطی و دستگاه عصبی مرکزی تشکیل شده است . دستگاه عصبی محیطی شامل رشته ها و عقده های عصبی مختلفی است که در نقاط مختلف بدن قرار دارند و کار انتقال دستورات مختلف را از مغز و نخاع به سمت دیگر نواحی بدن بر عهده دارند . این رشته ها و عقده ها در صورت آسیب دوباره بهبود می یابند .
دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز ( به طور کلی ) و نخاع شوکی است که کار کنترل سایر اندام ها را بر عهده دارند و در داخل استخوان های محافظ مانند جمجمه و ستون مهره ها قرار دارند . این اندام ها در صورت تخریب توانائی بازسازی کمی دارند و عوارض ناشی از تخریب آنها معمولاً تا پایان عمر ادامه دارد . در شمای ظاهری این دو قسمت به دو رنگ دیده می شوند . قسمت سفید یا ماده سفید و قسمت خاکستری یا ماده خاکستری که در نخاع ، ماده سفید در بیرون و ماده خاکستری در درون قرار دارد و در مورد مغز این مسئله برعکس است . در درون ماده سفید مغز به طور پراکنده دسته جات نورون ها وجود دارند که هسته نامیده می شوند .

مغز-مخ-قشر مخ
مغز از نظر تشریحی به قسمتی از دستگاه عصبی گفته می شود که در داخل جمجمه قرار دارد و توسط آن محافظت می شود . این قسمت شامل بخش های مختلفی است . این بخش ها شامل : ساقه مغز ( بصل النخاع ، پل مغزی و مغز میانی ) ، دیانسفال و تلانسفال است . از نظر مراکز درگیر در اعتیاد ، برخی هسته های موجود در ساقه مغز و همچنین برخی هسته های موجود در تلانسفال از اهمیت بیشتری برخوردار هستند .
مخ از نظر تشریحی به قسمتی از مغز گفته می شود که شامل دیانسفال و تلانسفال است . در این قسمت از مغز دو بخش اصلی سفید و خاکستری وجود دارند که بخش خاکستری را به طور کلی قشر مخ می نامند و بخش سفید هم هسته های متعددی وجود دارند که درزمینه اعتیاد دارای اهمیت هستند .
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
بخش 2



نخاع شوکی
این قسمت از دستگاه عصبی مرکزی در داخل ستون مهره ها قرار دارد و توسط آن محافظت می شود . نورون های موجود در نخاع از یک طرف پیام ها را از اعضا و جوارح به مغز و از طرف دیگر دستورات را از مغز به اعضا می رسانند . در این قسمت از دستگاه عصبی مرکزی سازوکارهای متعددی برای تعدیل پیام های ورودی و دستورات خارجی وجود دارد . قطع نخاع به معنای از دست دادن قدرت کنترل بر نواحی زیر قطع است ( فلج نخاعی ) .
ارتباط سلولی در دستگاه عصبی – سیناپس در دستگاه عصبی بین سلول های مختلف ارتباطات وسیعی وجود دارد ( گاه تا 100000 ارتباط ) . این ارتباطات معمولاً بین اکسون یک نورون با دندریت ، اکسون و یا دیگر قسمت های نورون دیگر است . این ارتباط را سیناپس می نامند. سیناپس های موجود در دستگاه عصبی انسان عموماً از نوعی است که واسطه ارتباط ، یک ماده شیمیائی است و به همین دلیل آن را سیناپس شیمیائی می نامند .

نوروترانسمیترها ( میانجی های شیمیائی –عصبی ) و گیرنده های آنها
همانطور که در بالا اشاره شد ، نورو ترانسمیتر به یک ماده ی شیمیائی گفته می شود که از یک نورون ترشح شده و به نورون بعدی رسیده و پیام نورون اول را به نورون دوم منتقل می کند . این پیام ممکن است باعث کاهش (مهار ) و یا افزایش فعالیت نورون دوم شود (تحریک) . گاهی ممکن است از یک نورون بیش از یک نوروترانسمیتر ترشح شود که در این صورت این مواد کار همدیگر را تعدیل می کنند . نوروترانسمیتر ها با اثر بر پروتئین های ویژه ای که بر روی نورون ها وجود دارند و گیرنده ی نوروترانسمیتری نامیده می شوند کار خود را انجام می دهند برای برخی از نوروترانسمیترها چند نوع مختلف گیرنده وجود دارد .
همچنین برخی از مواد موجود در طبیعت مانند ( نیکوتین و مورفین ) می توانند بر گیرنده های موجود بر نورون های بدن انسان و یا سایر موجودات زنده ، اثر کنند. مهمترین نوروترانسمیترهای دخیل در امر اعتیاد عبارتند از : دوپامین ، سروتونین ، استیل کولین ، انکفالین ها ، اندورفین ها ، دینورفین ها ، گابا و گلو تامات . گابا یک نوروترانسمیتر همیشه مهاری و گلوتامات یک نوروترانسمیتر همیشه تحریکی است . نورون ها را بر اساس نوروترانسمیتر ترشحی نامگذاری می کنند ( نورون دوپامینی ، نورون سروتونینی ... )

مدار پاداش در مغز و نقش دستگاه حاشیه ای (لیمبیک)
دستگاه حاشیه ای یا لیمبیک به قسمت هائی از مغز اطلاق می شود که در ارتباط با اعمالی هستند که به بقای فرد یا گونه فرد مربوط است . به عنوان مثال این دستگاه با رفتارهائی مثل خوردن غذا ، آشامیدن آب ، تولید مثل و نگهداری از بچه ها ، ترس از محیط های غیر طبیعی و امثال آن ارتباط دارد . این بخش از مغز هم دارای قدرت یادگیری و حافظه بسیار زیادی است که می تواند حوادث و وقایع و نیز جایگاه های خطر یا محل غذا را به خاطر سپرده و از این را باعث افزایش احتمال بروز آن رفتار مشخص و در حیوان یا انسان شود . یکی از بخش های دستگاه لیمبیک ، مداری است که به آن مدار پاداش گویند . هر مدار از یک هسته شروع و یک یا چند هسته هدف ( محلی که اکسون نورون های موجود در هسته شروع به آن جا می رسند و پیام خود را به آن جا می رسانند ) تشکیل شده است . یک نکته در مورد دستگاه عصبی مهم است و آن اینکه هیچگاه در دستگاه عصبی ارتباط یک طرفه نیست و از هسته های هدف هم مسیر های بازگشت به سوی هسته شروع وجود دارند . مدار پاداش در مغز میانی به نام تگمنتوم شکمی شروع می شود . نورون های موجود در این هسته بسیار متنوع هستند . برخی از این نورون ها گابا ترشح می کنند و فقط در داخل تگمنتوم شکمی هستند(نورون های واسطه ) . برخی دیگر گلوتامات ترشح می کنند و از قشر مخ به این هسته می رسند . برخی دیگر گابا ترشح می کنند و از هسته دیگری به نام هسته آکومبانس به تگمنتوم شکمی می آیند . دسته مهم نورون های این هسته ، نورون های دوپامینی هستند که از این هسته به هسته های هدف که شامل هسته آکومبانس ، آمیگدال ( جسم بادامی ) ، هیپوکمپ و همچنین به قشر مخ می روند . هر گاه یک ماده مخدر مصرف شود ، فعالیت های نورون های دوپامینی موجود در تگمنتوم شکمی زیاد می شود . این افزایش فعالیت باعث ترشح ( رهاشدن) بیش از حد دوپامین در هسته های هدف می شود ، در هسته آکومبانس ، این افزایش به معنای افزایش احساس لذت و افزایش حرکات می باشد . در آمیگدال این مسئله به معنای خوشایند شدن آن کار است . در هیپوکمپ افزایش دوپامین به یادگیری آسان کمک کرده و باعث می شود تا خاطره خوبی از آن کار در مغز باقی بماند . در قشر مخ افزایش دوپامین می تواند به معنای کاهش اضطراب و پریشانی خاطر باشد . هرگاه که این قسمت از مغز فعال می شود ، در فرد احساس لذتی ایجاد می شود که فرد را تشویق به انجام مجدد آن کار را می کند .
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
بخش 3


نحوه فعال شدن مدار پاداش با داورهای مخدر مختلف

داروهای مخدر مختلف به انحاء مختلفی باعث افزایش دوپامین در مدار پاداش می شوند . مورفین ، تریاک ، هروئین ، کدئین و متادون با مهار نورون های واسطه گابا در تگمنتوم شکمی باعث افزایش فعالیت نورون های دوپامین موجود در این هسته می شوند . نیکوتین (سیگار)با اثر بر نورون های دوپامینی موجود در تگمنتوم شکمی و یا با اثر بر انتهای آکسونی این نورون ها در هسته آکومبانس باعث افزایش فعالیت این نورون ها و در نتیجه القاء اثرات پاداشی می شود . کوکائین با اثر بر مولکول های پروتئینی که مسئول باز جذب دوپامین در هسته آکومبانس و دیگر هسته های هدف هستند و با مهار آنها کار خود را انجام می دهند . بدترین شکل عملکرد در بین داروهای مخدر مربوط به آمفتامین و مشتقات آن یعنی مت-آمفتامین و اکستازی است .
این داروها پایانه های دوپامینی را تحریک کرده و باعث رها شدن شدید دوپامین می شوند . این عمل در یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه می تواند به انهدام کامل این نورون ها منجر شود .
مسئله ای که در اینجا باید به آن اشاره شود ، این است که مدار پاداش برای کارهای طبیعی انسان و یا در کل موجود زنده خلق شده است و همه ما ممکن است تجربه مربوط به احساس خوش غذا خوردن غذا پس از یک دوره گرسنگی را داشته باشیم . همچنین یکی از بزرگترین لذت ها ، لذت مربوط به نگهداری از فرزند است . اما نکته مهم این است که به نظر می رسد که داروهای مخدر مسیر پاداش را تحت کنترل خود در آورده و فرد را در جهت داروی مخدر قرار می دهند .
پاسخ به این سوال که چرا فرد مانند برده ای تحت کنترل ماده مخدر در می آید بسیار آسان است . گفتیم که ماده مخدر و کارهای طبیعی هر دو باعث افزایش فعالیت مدار پاداش از طریق افزایش رها شدن دوپامین می شوند اما آزمایش ها نشان داده است که بین ماده مخدر و موارد طبیعی در میزان تحریک رها شدن دوپامین اختلاف زیادی وجود دارد . در بهترین حالات میزان رها شدن دوپامین در اثر یک تحریک طبیعی تنها35%میزان اولیه است ، اما این میزان برای یک داروی مخدر در حدود 1000% است . یعنی یک داروی مخدر احساس لذتی به مراتب بیشتر از هر کار طبیعی در مغز القاء می کند . به همین دلیل مغز فرد به داروی مخدر جواب بسیار قوی تری داده و آن را بر هر محرک طبیعی ( از جمله زن ، فرزند ، غذا و ... ) ترجیح خواهد داد.
اینکه چرا یک فرد در جامعه انسانی به مصرف مواد مخدر روی می آورد از مهمترین سوال هائی است که ذهن محققین را به خود مشغول کرده است . داروهای مخدر اساساً به دو دلیل عمده مصرف می شوند . اول برای کسب لذت و دوم برای کاهش فشارهای روانی مختلف (استرس ) . آزمایش های انسانی و حیوانی نشان داده اند که در جامعه افرادی وجود دارند که با تحریکات طبیعی احساس لذت نمی کنند . این افراد در تعداد عملکرد گیرنده های دوپامینی در مغز خود دچار مشکل هستند . یعنی یا تعداد گیرنده های دوپامینی آنها کم است فلذا با مقادیر دوپامینی که در مغز در اثر یک محرک طبیعی رها می شود اغناء نمی شوند یا اینکه گیرنده های دوپامینی این افراد در مقابل دوپامین عکس العمل طبیعی ندارند . بنابراین ، این افراد به دنبال محرک های قوی تر هستند تا با آن خود را اغناء کنند . از سوی دیگر مطالعات فراوان نشان داده اند که وجود استرس های روزانه می تواند نورون های دوپامینی فرد را در حالتی شبیه فرد معتاد قرار دهد ( فعالیت نورون های دوپامینی در مغز این افراد بسیار شبیه فعالیت نورون های افراد معتاد است ) . به همین دلیل این افراد اگر در معرض داروی مخدر قرار گیرند به شدت به آن پاسخ مثبت داده و از آن استفاده خواهند کرد



محقق: دکتر صحرایی
منبع: رها نیوز

 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ

پیشگیری از اعتیاد



یك) راههاي زير بنايي
* مبارزه وسيع وگسترده و همه جانبه بر عليه قاچاق مواد مخدر
* از بين بردن فقر ، كاهش دادنفاصله هاي طبقاتي و نا برابريهاي اجتماعي و اقتصادي ‏
* توزيع عادلانه ثروت درجامعه ، رفع مشكل بيكاري والدين ، مهار تورم
* جلوگيري از تراكم جمعيت در محلههاي فقير نشين و كم درآمد
* ريشه كن نمودن بيسوادي والدين
* ايجاد مراكزمشاوره و راهنمائي نوجوانان در سطح گسترده

دو) اقدامات در زمينه خانواده‏ ها
* لزوم وجود مشاوران خانواده به خانواده ها براي رفع مشكلات فرزندان و آموزشجهت جلوگيري از نزاعهاي خانوادگي و جلوگيري از پديده شوم طلاق در خانواده ها ‏
* آموزش روابط احترام آميز بين والدين و فرزندان
* آموزش ارزشهاي معنوي و اجتماعيبه خانواده ها
* آموزش به خانواده ها جهت رسيدگي به شرايط روحي و اخلاقيفرزندان با توجه به ويژگيهاي خاص تربيتي هر دوره از رشد روان جسمي فرزندان ‏
* آموزش اجتماعي و تربيتي به خانواده ها جهت بالا بردن سطح فرهنگ خانواده ها و ايجادحس مسئوليت والدين در قبال فرزندان ‏
* آموزش ايجاد روابط صميمي در خانواده ومدرسه تا نوجوانان جهت ارائه مشكلات خود به دوستان ناباب پناه نبرند . ‏
* همكاري نزديك بين خانواده ها، مدارس و مراكز مبارزه با انحرافات اجتماعي و سايرمراكز پرورشي و تربيتي ‏
* آموزش سجاياي نيك اخلاقي به نوجوانان توسط والدين‏
* علاقمند سازي نوجوانان به مطالعه توسط والدين ‏
* ايجاد اعتماد به نفس درفرزندان توسط والدين و مربيان و معلمان .

سه) اقدامات در زمينه آموزش و پرورش
* آموزش همراه با پرورش تا كودكان و نوجوانان منافع اجتماع را بر منافع خود ترجيح دهند .
* همكاري و همدلي با نوجوانان دانش‏آموز و اهميت دادن و شخصيت دادن به آنها جهت ايجاد حس مسئوليت در قبال خانواده و جامعه ‏
* لزوم وجود مشاوره روانشناسي و مددكار اجتماعي در مدارس جهت رفع مشكلات عاطفي اخلاقي و خانوادگي دانش‏آموزان . ‏
* آموزش دانشآموزان از زيانهاي مصرف مواد مخدر در مدارس ‏
* تدوين محتوي كتب درسي در جهت كمك به از بين بردن انحرافات اجتماعي و بالاخص اعتياد و همچنين در جهت رشد و شكوفايي استعداد انساني نوجوانان . ‏
* رسيدگي به مشكلات معلمان تا علاقمند و اميدوار به حرفه خود ادامه داده و در امر آموزش نهايت تلاش خود را بكار برند .

چهار) در زمينه رسانه هاي گروهي
* ارائه برنامه هاي متنوع راديو تلويزيوني در رابطه با مضرات مصرف مواد مخدر بويژه در نوجوانان .
* ارائه برنامه هاي راديو و تلويزيوني و انتشار مقالات ارزنده و جالب در روزنامهها و مجلات جهت آموزش به والدين در جهت رفع نقص كمبود تربيتي نوجوانان . ‏
* آموزش استفاده سودمند از اوقات فراغت توسط رسانه هاي همگاني . ‏
* آموزش ارزشهاي اجتماعي و اخلاقي از طريق رسانه هاي همگاني .
* انتشار كتب و مجلات متناسب با گروه سني مخاطبان ، بويژه زندگينامه شخصيتهاي بزرگ و راز موفقيت آنها . ‏
* آموزش همگاني درست توسط رسانه هاي گروهي در جهت عدم طرد و پذيرش افرادي كه اعتياد را ترك نموده و يا درصدد ترك اعتياد مي باشند . ‏
* تهيه گزارش از قربانيان اعتياد به مواد مخدر جهت عبرت ساير افراد جامعه بويژه نوجوانان

پنج) در زمينه اوقات فراغت
* آشنا نمودن نوجوانان با مفهوم ايام فراغت و چگونگي استفاده بهتر از آن .
* برگزاري اردوها و پيك نيك هاي يك روزه و همچنين گردشهاي توريستي جهت آشنايي دانشآموزان با فرهنگ ، تمدن و مليت و مذهب جامعه خود . ‏
* اجراي فوق برنامه هايي نظير تئاتر ، نمايشنامه و مسابقات در زمينه هاي فرهنگي ، شعر و مقاله نويسي . ‏
* ايجاد مراكز فني و حرفه اي و گسترش طرحهايي نظير طرح كاد در سطح بسيار وسيع در جامعه . ‏
* ايجاد مراكز ورزشي ، پارك و كتابخانه جهت استفاده در ايام فراغت

شش) در زمينه مبارزه با مواد مخدر
‏ يكي از علل مهم اعتياد در بين اقشار مختلف و بويژه نوجوانان در دسترس بودن مواد مخدر مي باشد بنابراين كنترل و در دسترس نبودن مواد مخدر يكي از راههاي پيشگيري از اعتياد شناخته شده و در اين رابطه موارد زير پيشنهاد مي گردد:
* كنترل شديد مرزهاي زميني ، دريايي ، هوايي .
* پرورش مامورين خبره در مبارزه با مواد مخدر ‏
* وضع قوانين انضباطي و مجازاتهاي سنگين براي تهيه كنندگان ، قاچاقچيان مواد‏ مخدر . ‏
* استفاده از وسايل فني جديد و پيشرفته براي كشف مواد مخدر
* زير نظر گرفتن و كنترل شديد عوامل قاچاق به مواد مخدر پس از آزادي از زندان .
* كنترل شديد و پيگير مراكز و اماكني كه امكان توليد و پخش مواد مخدر در آنها بيشتر است
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
عوامل موثر بر اعتیاد به مواد مخدر





مقدمه
مصرف نادرست مواد خطرناکی مانند تریاک ، هروئین ، کوکائین ، حشیش یا ماریجوانا و ال. اس. دی. در جهان افزایش مییابد و شبکه قاچاق بین المللی قاچاق مواد مخدر و سوادگران مرگ دام اعتیاد را در همه جا میگستردانند. اما چرا برخی از افراد آماده تجربه کردن و آزمودن ماده مخدر هستند و یا برای دسترسی به آن تمایل خاصی دارند، در حالی که بسیاری از افراد هرگز پیرامون این دام گام نمینهند؟ به سادگی نمیتوان پاسخ دقیق و عملی به پرسشهای بالا داد و عوامل موثر در ایجاد اعتیاد را طبقه بندی کرد در زیر مواردی را بررسی میکنیم.




مبنای اعتیاد
جوانان سالم 15 تا 20 ساله ای که برای کسب تجربه و یا در اثر معاشرت با دوستان نامناسب و یا معتادان به استفاده از ماده مخدر پرداخته اند. این گروه از راه کنجکاوی و به علت نداشتن پشتوانه خانوادگی و تربیت صحیح در اثر معاشرت با کسانی که آنها را به استفاده از داروی مخدر تشویق میکنند و برای اولین بار مواد مخدر را تجربه میکنند و دچار اعتیاد میشوند. البته بسیاری از این جوانان به علت احساس درماندگی ، ناکامی ، عدم کفایت و برای رهایی از تنهایی و فشار روانی معتاد میشوند و متاسفانه رهایی از این اعتیاد به سادگی میسر نمیشود.




اختلالات روانی و اعتیاد
اختلال شخصیتی بیش از همه چیز فرد را در برابر اعتیاد آسیب پذیر میسازد. سپس اعتیاد ، خود اختلالهای موجود را تشدید میکند و دایره معیوب ادامه مییابد. شخص معتاد برای بدست آوردن ماده مخدر دست به اعمال خلاف قانون و اخلاق میزند و با آزاد شدن از قید و بندهای اخلاقی مرتکب جنایت نیز میشود. در کل شخصیتهای روان نژند و نیز روان پریش را میتوان در برابر اعتیاد بسیار آسیب پذیر دانست. شخصیتهای روان نژند، یعنی کسانی که دارای بیماریهای روانی خفیف هستند که با ضعف روانی ، اضطراب ، وسواس ، ترس و بی تصمیمی مشخص میشوند؛ شخصیتهای روان پریش ، یعنی کسانی که به علت عدم رشد خلقی ، در سازش اجتماعی دچار اشکال هستند و دارای خلق و خوی متغیر و قضاوت ناپایدار میباشند. مبتلایان به این بیماریها آسانتر به مواد مخدر گرایش مییابند و در زمره معتادان درمیآیند. بدیهی است بسیاری از همین شخصیتها نیز غیر معتاد باقی میمانند.

روان پریشها دارای رفتارهای ضد اجتماعی و اختلال خلقی هستند و توانایی کافی برای پیروی از قوانین و مقررات را ندارند و روابط آنها با دیگران سطحی است. با آنکه این افراد کم هوش نیستند، ولی قادر به تحمل فعالیتهای منظم جسمی و ذهنی نیستند و جا و مکان و کار ثابتی را پذیرا نمیشوند. سابقه این افراد نشان میدهد که در دوران کودکی ، ناآرام و مشکل ساز بوده و در مدرسه قدرت سازش نداشته و در محیط های دیگر نیز فاقد سازش اجتماعی بوده اند. روانپریش های مهاجم که دارای اختلال رفتاری شدید هستند و به انجام اعمال تهاجمی و جنایت و حتی آدمکشی دست میزنند از جمله کسانی به شمار میآیند که بیش از همه به طرف اعتیاد گرایش مییابند. در عین حال روانپریش های نالایق و غیرفعال نیز که معمولا به دروغگویی ، دزدی ، تقلب و آزار دیگران میپردازند، مواد مخدر را وسیله خوشی و آسایش خود به شمار میآورند.




نقش تکنولوژی و تمدن
اگرچه پیشرفتهای تکنولوژی در قرن بیستم سبب تحولات دایمی و نیز پیشرفت همه جانبه معیارهای زندگی از جمله بهداشت عمومی گردیده و در بهبود زندگی مردم موثر واقع شده است، اما در عین حال عوارضی چون ترس از تامین آینده و تشویش و اضطراب نیز با خود به ارمغان آورده است که در بسیاری از مردم منجر به پیدایش کشمکش های روانی شده است. کشمکشها ، حتی بیش از محرومیتها ، سبب درهم ریختن مکانیسمهای دفاعی افراد میشود و از اینرو بیماریهای روانی ناشی از کشمکشها و اضطرابها بیش از بیماریهای جسمی بشر را آزار میدهند.




افسردگی با اعتیاد درمان پذیر نیست!
افسردگی روانی یکی از بیماریهای شایع عصر ماست که بر روی خلق و خوی و رفتار و احساس فرد اثر میگذارد. در نوعی افسردگی فعالیت و اراده و قابلیت حیاتی و جسمانی و اعتماد به نفس کاهش مییابد و نشانه هایی چون خستگی ، بیمیلی ، بیعلاقگی ، کمخوابی و ناامیدی بروز میکنند. در این موارد نشاط و علاقه و همکاری جای خود را به نگرانی ، ناخشنودی و انزواجویی میدهد و بیمار با از دست دادن علایق شغلی و اجتماعی و گاه فردی ممکن است به طرف مواد مخدر نیز گرایش یابد تا شاید آرامش و آسایش بیشتری احساس کند. افرادی که برای برای گریز از تشویش و اضطراب و فشارهای روانی مواد مخدر را انتخاب میکنند کسانی هستند که از رو به رو شدن با واقعیات عاجزند و به علت احساس عدم کفایت ، زندگی خود را از واقعیت جدا کرده و آن را بر اوهام و رویا بنا میکنند.




نقش خانواده در پیشگیری از اعتیاد فرزندان
خانواده تاثیر عمیقی در کودک میگذارد و شخصیت او را پی ریزی میکند. اگر محیط خانواده سالم باشد کودک دارای اعتماد به نفس ، مهر و محبت و احساس مسئولیت میشود. بررسیهای متعدد نشان داده است که اگر کودک مورد توجه خانواده واقع نشود و یا از خانواده طرد شود و یا برعکس اگر بیش از حد مورد توجه و حمایت واقع شود آماده کجروی ، ناسازگاری و تجاوز به حقوق دیگران خواهد شد. کودکانی که در محیط خانه پذیرفته نشده اند و با محرومیت عاطفی و فقدان مهر مادری روبرو بوده اند، محبت و عواطف دیگران را احساس نمیکنند و با ترک خانه و مدرسه و ناسازگاری رفتار خصمانه بروز میدهند. این افراد فاقد قدرت سازش میشوند.

حمایت بیش از اندازه و اغماض بینهایت پدر و مادر نیز سبب میشود که کودک بسیار پرتوقع و به اصطلاح لوس و نازپرورده بار آید و در نتیجه به تدریج در سازش با دیگران دچار اشکال شود. چنین فردی به عنوان یک موجود ضد اجتماعی طعمه خوبی برای قاچاقچیان مواد مخدر و جنایتکاران به شمار میآید. برقراری رابطه صحیح پدر و مادر با کودک سبب میشود که رشد شخصیت بچه سیر طبیعی داشته باشد و از انحراف و کجروی مصون بماند. عواقب خطرناک اعتیاد ایجاب میکند که والدین از لحظه تولد ، بچه را موجودی بدانند که یاد میگیرد و رشد شخصیت او منوط به برقراری رابطه صحیح بین همه اعضا خانواده است. مواظبت مادر از کودک و ایجاد رابطه عاطفی با فرزند و رفتار خردمندانه توام با مهربانی پدر نه تنها به رشد شخصیت و متعادل شدن کودک کمک میکند، بلکه در صورت اعتیاد اتفاقی در دوره بلوغ نیز درمان را آسان میسازد.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
تفاوت عادت و اعتياد



« عـادت » و « اعتــياد » دو اصطلاح و عنواني هستندكه در افكار عمومي به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته ميشوند در صورتيـكه اختلاف كلي و اساسي با هم دارند .
« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محيط زيـست يا شرايـط جديد و بيسابقه كه در انسان انواع مختلف وجود داشته و در كتاب « معماي عادت » طرح جديـدي در مورد تعريف و تقسيمبندي آن ارئه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلي بشرح زير تقسيم شدهاند :
اول - « عادت روحي » كه عبارتست از تطابق روحي و معنوي با مسائل و موضوعات و كليه پديدههاي جديد و بيسابقهايـكه با آنها انس و عادتي از پيش وجود نداشته تا آثار معنـوي حاد آنها از بين برود ؛ از قبيل خبر خوش يا ناخوش مهمي كه در ابتدا انـسان را بشدت متأثـر نموده و تحت تأثير خود قرار ميـدهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر يا مادر و نزديكان مورد علاقه يا خبر موفقيت در كنكور ورودي دانشگاه و يا خبر اصابت جايـزه بزرگي در قرعهكشي و غيـره . به مرور زمان كه خبر كهنه ميـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت كرده ) اثرات رواني آن از بين ميرود .
دوم - « عادت عضوي » عبارتست از عادت دادن عضوي از اعضاء بدن بكار و فعاليت منظم و مداوم غيرارادي معيني كه قبلاً از روي علم و آگاهي و دخالت شـعور و اراده انسان صورت ميگرفته ولي پس از تمرين و تكرار كافي ميتواند بطور خودبخودي و غير ارادي و ناآگاه نيز انجام گيرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشين تايپ يا عادت دادن دستها و پاها بكارهاي معيني مانند دوچرخه سواري و راننـدگي يا به هنرها و صنايع .
سوم - « عادت غريزي » عبارتست از عادت عضوي مشخصي كه به اقتضـاي فطري و ناآموخته از بدو حيات در اعضاء وسـلولها و نسوج معيني بوجود آمده و همان خـصوصيات عادت نامبرده دو فوق را داراست مانند كار قلب و كليـهها و ريـهها و فعاليتهاي دروني اعـضاء و نـسوج و سلولهاي داخلي بدن كه بطور غير ارادي و منظم انجام ميگيرد .

چهارم - « عـادت حياتي » عبارتست از تـطابق بدن مـوجود زنده ( تطابق بيولوژيكي ) با شرايط جديد محيط زندگي بخصوص از نظر عوامل فيزيكي وشيمايي مانند تـطابق بدن با گرما و سرما ( عامل فيزيكي ) يا با رژيمهاي غذائي و داروئي مختلف ( عامل شيـميائي ) يـا با آب و هواهاي مختلف ( عامل فيـزيكي و شيميائي توأم ) .
در استعمال دارو بمدت دراز ( و هر نوع تركيبات شيـميائي مختلف در حد تحمل بدن ) نوعي تطابق بيـولوژيكي بوجود ميآيد كه در صورت قطع استعمال آن دارو يا ماده شيميائي معين و بخصوص ( مانند استعمال طولاني داروهاي مسـكن يا خواب آور ) ممكنست اختلالات فيزيكي و شيميائي و بدنبال آن اختلالات فيـزيولوژيكي و بيولوژيـكي محسوس و گاهي غيرقابل تحمل در شخص بوجود آيد زيرا بدن در اثر عادت به آن دارو و تطابق با شرايـط مربوط بمصرف آن به يك اعتدال مجازي موقتي رسيـده كه با حذف آن ، اعتدال بدن بر هم ميخورد و شخص موقتاًتحت فشار خاصي قرار ميگيرد زيرا بدن مستقيماً به آن دارو عادت كرده و خو گرفته است كه ايـن امر در مورد مواد مخدر بسيـار سخت و از تمام انواع عادات بيـولوژيكي ياحياتي ( تطابق بيـولوژيكي ) دردناكتر و غيرقابل تحملتر است .
« اعتيـاد » عبارتست از تطابق بدن با هر دارو يا ماده شيميائي خارجي غيرلازمي بمدت طولاني كه يكي از انواع عادات حياتي يا عادات بيولوژيـكي محسوب ميگردد . استعمال مداوم و طولاني مواد مخدر منجر به ايـجاد سختتريـن انواع عادات حيـاتي در بدن ميشود كه همان « اعتيـاد به مواد مخدر » ميـباشد .
تـريـاك يا تغيير « عـادت » عموماً سهلتر و سريعتر و بـدون عوارض سخت بوده و به مانند ترك اعتياد با مـشكلات بزرگ روبرو نميگردد ، در حاليكه « اعـتياد » علاوه بر لطمات سنگين جاني و خـسارات مالي بسيـار و آماده كردن بـدن به انـواع بيـماريهاي جسمي و روحي گوناگون ، از نظر تـرك و رهائي با مشكلات بزرگ و گاهي با زحمات و مشقات و سختـيها و نامـلايمات بيشتري همراه است ولي البته نبايد فراموش كنيم كه « ترك اعتــياد غير ممكن نيست » و چون عنوان « اعتــياد » از طرفي اكثراً با « عادت »قابل اشتباه بوده و در تمام موارد نميتواند مطابق با واقعيـت امر در استعمال طولاني داروهاي مختلف و مواد ، صدق و تطابق نمايـد از اينروست كه در سالهاي اخير از طرف محافل علمي و پزشكي تعاريف ديگري انتخاب گرديده كه بيش از هعمه تعاريـف سازمان بهداشت جهاني كاملتر و جامعتر و مطمئنتر و نيز قابل استفاده در تمام جهات استعمال مداوم داروها ( اعم از مخدر و غيره ) بوده و آن انتخاب عنوان « وابستگي به دارو » است.


اعتیاد از نظر اجتماعی چیست؟
ناهنجاری ها و اعمال خلاف در جوامع مختلف متناسب با معیارهای موجود در آن جامعه در درجه خاصی از زشتی و نکوهش قرار دارد.برخی از خلافکاری ها در یک جامعه ممکن است در جوامع دیگر رفتاری پسندیده و یا حداقل عادی باشد.ولی معمولاً اکثر اعمال خلاف در جوامع مختلف خلاف محسوب می گردد.یکی از این ناهنجاری ها و خلاف ها اعتیاد است،به همین جهت اعتیاد را یکی از زشت ترین اعمال می دانند و حتی فردی که معتاد است خود را معتاد نمی داند و خانواده او نیز این مسئله را انکار و پنهان می کند. مسئله مهمی که در مورد اعتیاد و جامعه مطرح می باشد تصویر و نگرشی است که جامعه و افراد آن از معتادین دارند.همانطور که معیارهای جامعه رفتارهای ناهنجار و ضد اجتماعی را انحراف می شناسد،طبیعی است که از اعتیاد هم چنین تصویری در اذهان عمومی وجود داشته باشد و حاصل آن انزجار و دوریگزینی مردم آن باشد.اعتیاد همه جوانب و شوون زندگی فرد را متاثر می سازد:بهداشت وسلامت اجتماعی،شناختی،روانی ،عاطفی،اجتماعی،روحی و معنوی از آنجا که اعتیاد امری پیشرونده است،کارکرد و فعالیت این نواحی نیز به نحو فزآینده ای رو به وخامت می نهد.آسیب و خطارفتگی در هر یک از این نواحی علایم و دوره های خاصی دارد.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
کودک ،خانواده و اعتیاد والدین



کودکان وابسته به والدین معتاد یا اصطلاحا بچه های اعتیاد کودکانی هستند که در محیط پرورشی خود با والدین یا یکی از اعضا معتاد خانواده خود همزیستس دارند .اهمیت مساله در این است که اعتیاد در بسیاری از شرایط عاملی است برای کجرفتاری. با توجه به الگو پذیری کودکان ونوجوانان از اعتیاد والدین چنین کودکانی به شدت در معرض معتاد شدن هستند گذشته از تاثیرات بسیار مخرب مصرف مواد توسط اولیا معتاد در حضور کودکان از لحاظ رفتاری و روان شناختی نیز این کودکان گرایش به اعتیاد پیدا می کنند. اولیای معتاد در شرایط نئشگی بسیار بخشنده و مهربان هستند ولی در حالت خماری سرشار از خشم و غضب می شوند و یا در کمال بی تفاوتی و بی حوصلگی نسبت به نزدیکان و وقایع اطراف خود کمترین احساس یا واکنشی بروز نمی دهند بروز این تغییرات رفتاری در اولیاء معتاد نخستین عامل گرایش به مواد مخدر در بچه های اعتیاد است زیرا کودک به تجربه در می یابد که سرپرست او بعد از استعمال مواد دارای رفتاری عاطفی و سرشار از مهر و محبت می شود و او نا توان از تشخیص این مطلب که ابراز احساسات در شرایط نشئگی حالت موقت وکاذب است .وی در ذهن خود بین خوبی و مهر ورزی و استعمال مواد مخدر نوعی رابطه مستقیم و لازم و ملزوم برقرار می کند تا جایی ماده مخدر را دریچه ای به سوی مهربانی و عطوفت و در مجموع صفات عالی انسان می بیند .میل و رغبت و ایجاد خوش بینی نسبت به مواد مخدر در بچه ها ی اعتیاد از این مرحله شروع می شود.علاوه بر اعتیاد کودکان در چنین خانواده هایی به طور بالقوه در معرض خطرات زیادی قرار دارند.
فرزندان والدین سیگاری دو برابر بیشتر از سایر کودکان به بیماری کشنده مننژیت مبتلا می شوند و کودکان زیر 5 سال والدین سیگاری به شدت در معرض خطر این بیماری هستند .
اگر مادر یا پدری اعتیاد دارد........
اعتیاد بعضی از افراد خانواده ها به مواد مخدر می تواند به طور مستقیم یا غیر مستقیم در رفتار اعضا مخصوصا اطفال و نوجوانان تاثیر گذار باشد.کنش ها ی متقابل خانواده های معتاددار اشاره: خانواده کوچکترین و در عین حال تاثیر گذارترین واحد اجتماعی است که با ازدواج زن و مردی آغاز و با تولد و پرورش فرزندان مسئولیت اجتماعی این واحد تکمیل خواهد شد.
خانواده نخستین نظام نهادی عمومی وجهانی است که برای رفع نیازمند یهای حساس انسانو بقای جامعه ضرورت تام دارد.خانواده در عین حال که کوچکترین واحد اجرایی است هسته اصلی جامعه و پایه و مبنای هر اجتماع بزرگ بوده و از مهمترین نهادهای اجتماعی موجود در جامعه انسانی است.اساسا افراد پس از تولد تحت تاثیر افکار عقاید و رفتار اعضای خانواده خود قرار می گیرند.لذا خانواده اولین محل وعاملی است که در رفتار تاثیر می گذارد.خانواده حکم کانالی را دارد که به آن وسیله طفل را با فرهنگ اجتماع خود مانوس و عواطف انسانی را ایجاد کرده شخصیت او را تحت تاثیر قرار می دهد.آنچه در این مورد بیشتر مورد توجه است آثار سوء نواقص و کمبودهای خانوادگی است که متوجه سایر اعضای خانواده نیز می شود.زیرا نتیجه همین کمبود ها واختلالات و آثار آن است که تحت شرایط خاص کودک را در معرض فساد و تباهی قرار داده و آنها را به بزهکاری سوق می دهد.در ارتباط با کنش های متقابل اعضای خانواده هایی که دارای فرد معتاد می باشند تحقیقات زیادی در کشورهای اروپایی انجام گرفته است.



طرح مساله
خانواده یک واحد اجتماعی است .این واحد ضمن ان که کوچکترین واحد اجتماعی است ولی مهمترین و حساس ترین آنهاست که وجود آن برای بنیان وجودی اساسی انسان و بقای جامعه ضرورت دارد.
در هر جامعه ای این نهاد دستخوش ضعف و عدم استواری گردیده .بنیان های اخلاقی و اجتماعی کل جامعه متزلزل شده و آن جامعه به سوی اضمحلال سوق داده شده است .نمونه بارز آن وضعیت کنونی جوامع غربی است که در اثر بی توجهی به نهاد خانواده و تشکیل آن و رواج فساد اخلاقی و پدیده هایی همچون اعتیاد بنیان های اخلاقی جامعه و پیکره آن ویران شده و علیرغم پیشرفت و گسترش روز افزون علم و تکنولوژی بحران اجتماعی بی سابقه ای را ایجاد نموده است.
والدین اولین کسانی هستند که شخصیت فرزندان خود را فرممی بخشند و وضع و موقعیت اطفال در خانواده یکی از عوامل مهم و موثر در رشد شخصیت آنان است.کودکان نگرش های اجتماعی را از خانواده می آموزد و چنانچه یکی از والدین آلودگی داشته باشد فرزندان آنها بیش از هر کسی در معرض خطر آلودگی قرار خواهند گرفت.به عنوان مثال اگر مادری اعتیاد داشته باشد همین امر باعث می گردد که عواقب این موضوع یعنی اعتیاد در نزد فرزندان از بین رفته و در صورت بروز شرایط مساعد انجام تکرار مصرف مواد سها تر توسط فرزندان صورت گیرد.
اساسا به لحاظ روابط عاطفی و علایقی که بین اعضای خانواده وجود دارد خواه نا خواه چنانچه بعضی از آنها دارای آلودگی باشند به طور نسبی در سایرین نیز اثر گذاشته و احتمالا باعث آلودگی ان ها نیز خواهد شد و به فرض که موجب آلودگی آن ها نشود به احتمال زیاد وضع خانوادگی را تحت تاثیر قرار خواهد داد و چه بسا آنان را با عواقب نا گوار و غیر قابل جبرانی مواجه خواهد ساخت .بررسی های آسیب شناسی نشان داده است که حاصل اعتیاد والدین سردی کانون و سستی پیوند عاطفی ویرانی کانون وعوارض ناشی از تبهکاری آلودگی والدین به آموزش و تقلید ناروا احساس شرمساری نابسامانی زندگی استعداد انحراف و سرانجام منجر شدن به ارتکاب جرم می باشد.معمولا والدین واعضای معتاد خانواده تنها به فکر تهیه مواد جهت رفع نیاز خود بوده ونسبت به فرزندان وسایر اعضای خانواده خود احساس مسئولیت نمی کنند.چه تعداد زیادی از این خانواده ها سرپرست ونان آور خود را که محکوم به مجازات و زندان طویل المدت شده اند از دست داده و همین امر باعث متلاشی شدن خانواده و بی سرپرستی کودک گردیده است.آلوده بودن والدین زمینه رشد را برای نابسامانی کودکان مهیا ومساعد می سازد. چه بسا کودکان که تحت تاثیر واجبار والدین قرار گرفته ودررفتار و اعمال انها مشارکت و یا معاونت نموده و بدین وسیله در منجلاب فساد گرفتار می شوند.غالبا کودکان مادران معتاد قبل از تولد بمعتاد به همان ماده ای می شوند که مادر به آن اعتیاد دارد.به همین ترتیب اگر پدرو مادر معتاد به استعمال مواد مخدر باشند چنین خطراتی را نیز برای فرزندان بوجود خواهند آورد.



ضرورت اهمیت موضوع
غم انگیزترین تراژدی انسان معاصر اعتیاد به مواد مخدر است ومتاسفانه جوانان عصر حاضر برای فرار از ناملایمات اجتماعی وفاصله طبقاتی و زندگی ماشینی به مواد مخدر پناه برده اند.پناه به ملعبه ای که ویرانگر خانواده واجتماع بوده ومخرب ترین عامل برای روح و روان آدمی است.در واقع اعتیاد بلای خانمانسوز وناگوار بوده ودارای اثرات سیاسی اجتماعی اقتصادی واخلاقی در سطح جوامع انسانی می باشد.سیل خروشان اعتیاد بی رحمانه در مسیر حرکت خود کودکان نوجوانان وحتی سالخوردگان را نیز طعمه خود قرار داده وعلاوه بر متلاشی کردن کانون پاک خانواده ها سبب ناکامی زندگی وتمایل به خود کشی و مرگ درآنها نیز می گردد.ازاهمیت موضوع همین بس که بدانیم طبق گزارشات موجود حدود 1200000 نفر معتاد در سطح کشور وجود دارد.تحقیقات صورت گرفته اثبات نموده که 70 درصد معتادان متاهل هستند.از سویی 86 درصد متاهلین دارای فرزند(از1 تا 16 فرزند) می باشند.
وجود یک نفر معتاد در خانواده امکان ابتلاء دیگر اعضای خانواده را به اعتیاد افزایش می دهد.
عدم وجود اعتقادات و باورهای مذهبی در خانواده موجب گرایش اعضای خانواده معتاددار به اغتیاد می شود.
نحوه نامناسب گذراندن اوقات فراغت در خانواده های معتاد دار عاملی است برای سوق دادن اعضا به مصرف مواد مخدر.


نسبت اثر گذاردن والدین به فرزندان بیشتر از سایر اعضای خانواده از قبیل خواهر و برادر دایی و عمو و سایر اقوام می باشد
- وجود والدین معتاد در خانواده باعث گرایش بیشتر فرزندان به اعتیاد می شود.
-عدم حضور یکی از والدین (طلاق .متارکه.جدایی)در خانواده معتاددار امکان گرایش اعضا را به اعتیاد افزایش می دهد.
-رابطه عاطفی ضعیف بین فرزندان و والدین به خصوص فرزند پسر در یک خانواده معتاددار امکان گرایش فرزندان به اعتیاد را بیشتر می کند.
پایین بودن سطح تحصیلات والدین در یک خانواده معتاددار امکان گرایش اعضا را به اعتیاد بیشتر می کند.
-وضعیت نا مناسب اقتصادی در یک خانواده معتاددار امکانگرایش اعضا را به اعتیاد افزایش می ده.-وجود اختلافات و نزاع دائمی بین اعضاء خانواده در یک خانواده معتاددار گرایش اعضاء را به اعتیاد بیشتر می کند


تعریف متغیرها
کنشهای متقابل رفتاری:تاثیر گذاری و اثرپذیری اعضاء خانواده بریکدیگر نمودی از کنشهای متقابل رفتاری خانواده است.اغلب افرادی که در خانواده های معتاد متولد می شوند و پرورش می یابند تکرار مصرف اعضای خانواده برایشان عادی شده و ترس از تجربه به مصرف از آنان دور می شود.واکنشهای اجتماعی افراد خانواده معتاد بر اثر تکرار تثبیت شده و برای دیگر اعضا خانواده عادی می گردد و عادی شدن مصرف دارو به سهولت گرایش به مصرف دیگر اعضای خانواده کمک می کند.

خانواده معتاد دار:منظور خانواده ای است که یکی از اعضاء آن سوء مصرف دارویی داشته باشد و دراین مطالعه جامعه نمونه از افرادی انتخاب گردیده اند به جرم اعتیاد محکوم شده اند. گروه سنی معتادان مورد مطالعه: به طور کلی بزرگترین گروه سنی معتادان (5/61در صد) بین 18 تا 26 سال سن دارند و بیشتر آنها را معتادان به هروئین تشکیل داده اند.بس از آن گروه سنی بین 27 تا 39 سال که معتادان این دسته بیشتر به تریاک اعتیاد داشته اند و بس از این گروه .گروه سنی 40تا45 ساله را تشکیل می دهند.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
عوارض اعتیاد به مواد مخدر




الف - عوارض فردي :

از دست دادن زيبايي ، کاهش ميل جنسي ، سوء تغذيه و کاهش وزن ، تيره شدن رنگ پوست ، افسردگي ، اختلال خواب ، اختلال رواني شديد و پايدار ، بيماريهاي قلبي و ريوي ، از بين رفتن سلولهاي مغزي ، ابتلا به عفونتهاي خطرناک چون ايدز و هپاتيت ، مسموميت و مرگ


ب - عوارض خانوادگي :

مشکلات شغلي و تحصيلي ، خشونت در خانواده ، طلاق ، کاهش درآمد و فقر ، بي کفايتي در انجام وظايف خانوادگي ، غفلت از فرزندان


ج - عوارض شغلي :

از دست دادن آينده شغلي ، اخراج و بيکاري

کاهش کارآيي ، سوانح و حوادث حين کار


د - عوارض اقتصادي و اجتماعي :

ضعف پايبندي به اصول اخلاقي و مذهبي ، فقرو بي خانماني ، بيکاري ، انواع جرائم مثل سرقت ، فحشا ، تجاوز ، قتل ، صرف هزينه جهت مراکز درمان معتادين ، صرف هزينه جهت نيروي انتظامي و زندان


عوارض اعتياد بر سلامت جسمي و رواني فرد:

1- كاهش وزن

2- سوء تغذيه

3- اختلالات گوارشي متعدد

- آسيب هاي عضلاني

5- اختلالات كبدي و كليوي

6- عفونت هاي خطرناك ( هپاتيت و ايدز )

7- اختلالات قلبي – عروقي

8- سكته هاي قلبي و مغزي

9- آتروفي مغز و از بين رفتن سلولهاي مغز

10- ناتواني جنسي و عقيمي

11- اختلال خواب

12- افسردگي

13- اختلالات رواني شديد و پايدار

14- از دست دادن زيبايي

15- تيره شده رنگ پوست

16- از بين رفتن سلولهاي مغزي و كوچك شدن مغز

17- مسموميت و مرگ

18- پيري زود رس در فعاليتهاي مغزي

19- دچار توهم و خيالات شدن

20- بوي بد دهان و پوسيدن دندانها

21- آسم و تشديد بيماريها و عفونتهاي روده اي

22- سقط جنين و مرده زايي

23- تولد كودك نارس

24- كاهش وزن و هوش نوزاد

25- سرطان ريه و ضايعات هوشي

26- ضعيف شدن سيستم ايمني بدن


سوء تغذيه

آسيب رساندن ناخودآگاه به خود يا ديگران بهواسطه اثرات روانگردان مواد
از دست شغل يا خانواده
آسيب برگشتناپذير به اعضاي بدن
مرگ در اثر افراط در مصرف مواد
زنداني شدن


عواقب مورد انتظار

با اراده قوي، مراقبت پزشكي مناسب، و حمايت خانواده و دوستان ميتوان بر اين مشكل فائق آمد.

البته توجه داشته باشيد كه امكان افتادن مجدد به دام اعتياد وجود دارد و متأسفانه زياد هم اتفاق ميافتد.


عوارض احتمالي

بيماريهاي آميزشي، كه در معتادان بيشتر اتفاق ميافتد.
عفونتهاي جدي، مثل آندوكارديت (عفونت قلب)، هپاتيت، يا مسموميت خون به دنبال تزريق مواد با سرنگهاي غير استريل و آلوده
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
تفاوت عادت و اعتياد و وابستگي به مواد








« عـادت » و « اعتــياد » دو اصطلاح و عنواني هستندكه در افكار عمومي به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته ميشوند در صورتی كه اختلاف كلي و اساسي با هم دارند .

« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محيط زيـست يا شرايـط جديد و بيسابقه كه در انسان انواع مختلف وجود داشته و در كتاب « معماي عادت » طرح جديـدي در مورد تعريف و تقسيمبندي آن ارایه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلي بشرح زير تقسيم شدهاند :

اول - « عادت روحي » كه عبارتست از تطابق روحي و معنوي با مسایل و موضوعات و كليه پديدههاي جديد و بيسابقهای كه با آنها انس و عادتي از پيش وجود نداشته تا آثار معنـوي حاد آنها از بين برود ؛ از قبيل خبر خوش يا ناخوش مهمي كه در ابتدا انـسان را بشدت متأثـر نموده و تحت تأثير خود قرار ميـدهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر يا مادر و نزديكان مورد علاقه يا خبر موفقيت در كنكور ورودي دانشگاه و يا خبر اصابت جايـزه بزرگي در قرعهكشي و غيـره . به مرور زمان كه خبر كهنه مي ـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت كرده ) اثرات رواني آن از بين مي رود .

دوم - « عادت عضوي » عبارتست از عادت دادن عضوي از اعضاء بدن بكار و فعاليت منظم و مداوم غيرارادي معيني كه قبلاً از روي علم و آگاهي و دخالت شـعور و اراده انسان صورت مي گرفته ولي پس از تمرين و تكرار كافي مي تواند بطور خودبخودي و غير ارادي و ناآگاه نيز انجام گيرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشين تايپ يا عادت دادن دستها و پاها بكارهاي معيني مانند دوچرخه سواري و راننـدگي يا به هنرها و صنايع .

سوم - « عادت غريزي » عبارتست از عادت عضوي مشخصي كه به اقتضـاي فطري و نا آموخته از بدو حيات در اعضاء وسـلولها و نسوج معيني بوجود آمده و همان خـصوصيات عادت نامبرده دو فوق را داراست مانند كار قلب و كليـهها و ريـهها و فعاليتهاي دروني اعـضاء و نـسوج و سلولهاي داخلي بدن كه بطور غير ارادي و منظم انجام مي گيرد .

چهارم - « عـادت حياتي » عبارتست از تـطابق بدن مـوجود زنده ( تطابق بيولوژيكي ) با شرايط جديد محيط زندگي بخصوص از نظر عوامل فيزيكي وشيمايي مانند تـطابق بدن با گرما و سرما ( عامل فيزيكي ) يا با رژيمهاي غذایي و دارویي مختلف ( عامل شيـميایي ) يـا با آب و هواهاي مختلف ( عامل فيـزيكي و شيميایي توأم ) .
در استعمال دارو بمدت دراز ( و هر نوع تركيبات شيـميایي مختلف در حد تحمل بدن ) نوعي تطابق بيـولوژيكي بوجود ميآيد كه در صورت قطع استعمال آن دارو يا ماده شيميایي معين و بخصوص ( مانند استعمال طولاني داروهاي مسـكن يا خواب آور ) ممكنست اختلالات فيزيكي و شيميایي و بدنبال آن اختلالات فيـزيولوژيكي و بيولوژيـكي محسوس و گاهي غيرقابل تحمل در شخص بوجود آيد زيرا بدن در اثر عادت به آن دارو و تطابق با شرايـط مربوط بمصرف آن به يك اعتدال مجازي موقتي رسيـده كه با حذف آن ، اعتدال بدن بر هم مي خورد و شخص موقتاًتحت فشار خاصي قرار مي گيرد زيرا بدن مستقيماً به آن دارو عادت كرده و خو گرفته است كه ايـن امر در مورد مواد مخدر بسيـار سخت و از تمام انواع عادات بيـولوژيكي ياحياتي ( تطابق بيـولوژيكي ) دردناكتر و غيرقابل تحملتر است .


« اعتيـاد » عبارتست از تطابق بدن با هر دارو يا ماده شيميایي خارجي غيرلازمي بمدت طولاني كه يكي از انواع عادات حياتي يا عادات بيولوژيـكي محسوب مي گردد . استعمال مداوم و طولاني مواد مخدر منجر به ايـجاد سختتريـن انواع عادات حيـاتي در بدن مي شود كه همان « اعتيـاد به مواد مخدر » مي باشد .
تـريـاك يا تغيير « عـادت » عموماً سهلتر و سريعتر و بـدون عوارض سخت بوده و به مانند ترك اعتياد با مـشكلات بزرگ روبرو نمي گردد ، در حالي كه « اعـتياد » علاوه بر لطمات سنگين جاني و خـسارات مالي بسيـار و آماده كردن بـدن به انـواع بيـماريهاي جسمي و روحي گوناگون ، از نظر تـرك و رهایي با مشكلات بزرگ و گاهي با زحمات و مشقات و سختـيها و نامـلايمات بيشتري همراه است ولي البته نبايد فراموش كنيم كه « ترك اعتــياد غير ممكن نيست » و چون عنوان « اعتــياد » از طرفي اكثراً با « عادت »قابل اشتباه بوده و در تمام موارد نمي تواند مطابق با واقعيـت امر در استعمال طولاني داروهاي مختلف و مواد ، صدق و تطابق نمايـد از اينروست كه در سالهاي اخير از طرف محافل علمي و پزشكي تعاريف ديگري انتخاب گرديده كه بيش از هعمه تعاريـف سازمان بهداشت جهاني كاملتر و جامعتر و مطمینتر و نيز قابل استفاده در تمام جهات استعمال مداوم داروها ( اعم از مخدر و غيره ) بوده و آن انتخاب عنوان « وابستگي به دارو » است.


وابستگي به مواد(Substance dependence)


امروزه در محافل دانشگاهي به جاي اعتياد از وابستگي نام برده مي شود، هر چند كه ميان مردم اين بيماري به “اعتياد” و خود بيمار به عنوان “معتاد” شناخته شده است. بر اساس آخرين جمع بندي هاي علمي كه در دهه هشتاد انجام گرفت “وابستگي” يك نشانگان باليني است كه در پي مصرف مواد علائمي در حالات رفتاري، شناختي و فيزيولوژيكي فرد مصرف كننده ظاهر مي گردد ميزان وابستگي كمي است و به درجات مختلفي مي تواند وجود داشته باشد. شدت وابستگي با رفتارها متعاقب مصرف مواد، سنجيده مي شود. بيمار وابسته به مواد عليرغم تجربه مشكلات متعدد ناشي از مصرف مواد، قادر به قطع مصرف آن نيست و به طور اجباري و وسواس گونه به مصرف آن ادامه مي دهد.


منبع:www.dchq.ir
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
تهيه و تنظيم: دکتر بابا محمدي


تاريخچه اعتياد



مصرف مواد مخدر در بين اقوام و ملل مختلف از ديرباز به شکل هاي مختلف وجود داشته است:
- به عنوان دارو
- براي تسکين درد
- براي کسب لذت و نشئگي يا بخشي از مراسم سنتي

مواد مخدر طبيعي (natural opiates) مانند ترياک از جوانه ي ترياک (opium poppy) ،(papaver somniferum)که يک گياه زيبا و گل دهنده است و ساليانه جوانه مي زند، گرفته مي شود. اين گياه تا ارتفاع يک متر رشد مي کند و گل هاي آن به رنگ هاي سفيد، صورتي، قرمز و بنفش است.
قدمت استفاده از مواد مخدر به شش هزار سال قبل برمي گردد. از مواد مخدر براي درمان بيماري هاي متفاوتي از جمله بيماري افسردگي استفاده مي شد و مصرف اين ماده ي مخدر بسيار متداول بود، چرا که عمدتاً به عنوان مرهمي براي تمامي مشکلات آدمي (از جمله کاهش درد، درمان سرفه و اسهال) پنداشته مي شد. بنابراين تجارت و داد و ستد اين ماده ي مخدر رشد چشمگيري داشت.
در سال 1806 داروساز آلماني به نام «فردريک سرترنر» عنصر فعال موجود در ترياک را کشف کرد و آن را مورفيوم (morphium)ناميد که برگرفته از لغت يوناني مورفيوس (morphius)به معناي خداي روياهاست.
در قرن نوزدهم، تعداد پزشکان و درمان هاي پزشکي بسيار محدود بود، در نتيجه براي رفع اين کمبود، صنعت جديدي به وجود آمد که استفاده از داروهاي مقوي حاوي مواد مخدر و شربت هاي مختلف اين ماده را تشديد کرد. اين داروها و شربت هاي بسيار ارزان قيمت موجب کاهش درد و ناآرامي و رفع اسهال و سرفه مي شد، اما در عين حال اعتيادآور بودند.
نوشته هاي باستاني نشان مي دهد که ترياک در عهد بابل، مصر باستان، يونان باستان و روم مورد استفاده بوده است. بر اساس نوشته هاي تاريخي در دوران قديم کشت خشخاش در ايران، چين، هند و ترکيه صورت مي گرفته ولي منبع آن در مصر بوده است.


مواد مخدر در ايران

سابقه ي سوء مصرف مواد مخدر را در ايران از زمان صفويان به صورت مصرف شربت «کوکنار» و «بنگ»متداول مي دانند ولي گسترش آن با توسعه ي زمينه ي فعاليت استعمارگران انگليسي در ايران شکل گرفت.
در دوره ي قاجاريه، از زمان ناصرالدين شاه در اطراف دارالخلافه ي تهران کشت خشخاش صورت مي گرفت ولي محصول آن به قدري زياد بود که علاوه بر تأمين مصرف داخلي به مستعمرات انگليس هم صادر مي شد.
در همين دوره مکان هاي عمومي مصرف ترياک با نام «دارالعلاج» و به تعبير عاميانه «شيره کش خانه» در تهران در باغ فردوس و حوالي شمس العماره شروع به کار کردند.
مأموران دولت انگليس در دوره ي قاجاريه با تبليغ اين که ترياک درمان تمامي دردهاست. مردم را به مصرف ترياک تشويق کرده و به اين ترتيب ترياک به عنوان يک داروي خانگي و گياهي جاي خود را در بين خانواده ها باز کرد.
در همين دوره دولت انگليس اعلام کرد که سوخته ي ترياک را با قيمت مناسب از مصرف کنندگان مي خرد و به اين ترتيب عده يي براي کسب درآمد اقدام به مصرف ترياک کردند.
تا قبل از سال1300شمسي خريد و فروش انواع مواد مخدر در ايران آزاد بود و حتي به عنوان دارو از خارج کشور هم به ايران وارد مي شد




منبع: 7 روز زندگي 107
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
فرآيند شکل گيري اعتياد


آيا تا به حال فکر کرده ايد که از زمان آشنايي با مواد اعتيادآور و کسب نگرش مثبت نسبت به اين مواد تا زماني که به يک نفر برچسب معتاد مي زنند، چقدر طول مي کشد؟

واقعيت اين است که روند شکل گيري اعتياد آن قدر تدريجي و فريبنده است که حتي فردي که بدون مواد نمي تواند زندگي کند، وقتي کسي او را با لفظ «معتاد» مورد خطاب قرار مي دهد، ناراحت شده و به ديده ي خشم در او مي نگرد.


پژوهش ها نشان داده است، فرآيند شکل گيري اعتياد مي تواند شامل سه مرحله باشد:


مرحله ي اول: آشنايي و آزمايش؛ شاخص هاي اين دوره عبارتند از:

- احساس موقتي شادماني و لذت.
- احساس کنترل بر مصرف.


مرحله ي دوم: شک و ترديد و جنگ و ستيز با خود براي نظم در مصرف؛ شاخص هاي اين دوره عبارتند از:

- ساختن زندگي بنابر تعقيب و مصرف مواد.
- پنهان کردن پيامدهاي منفي رفتارشان بر خود و ديگران
- تغيير ارزش ها.
- نزول ارزش خانواده، کار و موضوعاتي که در گذشته مهم بوده است.
- خالي شدن حساب هاي بانکي فرد.
- قرض گرفتن پول از دوستان به بهانه هاي واهي
- فروش وسايل و جواهرات به بهايي اندک.
- دروغگويي و فريبکاري در زندگي براي سرپوش گذاشتن بر مصرف مواد مخدر.
- صحنه سازي سرقت براي سرپوش گذاشتن بر فروش اموال توسط خود.
- آشفته شدن روابط خانوادگي و آشکار شدن فريبکاري ها
- بروز علايم مصرف مثل:نرفتن به سر کار، غيبت هاي بي دليل از خانه، تغييرات خلقي سريع، کوتاهي در پرداخت صورت حساب ها، دزدي از اعضاي خانواده و دوري از محافل خانوادگي


مرحله ي سوم: وابستگي؛ شاخص هاي اين دوره عبارتند از:

- احساس عجز براي مقاومت در برابر مصرف.
- اجتناب از پيامد کناره گيري و ترک.
- تمرکز به روي مصرف مواد و بي تفاوتي نسبت به مسايل زندگي.



بعضي از پژوهشگران نيز روند شکل گيري اعتياد را در چهار مرحله توضيح داده اند. براي مثال وابستگي به سيگار در دانش آموزان به شرح زير است



1- مرحله آمادگي:

در اين مرحله، نگرش لازم نسبت به مصرف سيگار به دست آمده، ولي کوشش جدي جهت مصرف به عمل نمي آيد. اين مرحله تا سن دوازده سالگي ادامه دارد.


2- مرحله آغاز:

در مرحله ي دوم، نوجوان شروع به مصرف محدود مي کند، يعني روزي دو تا سه نخ سيگار مي کشد.


3- مرحله شدن:

در مرحله سوم، نوجوان به صورت نامرتب به مصرف سيگار مي پردازد و خريدن سيگار و انواع ژست هاي مصرف را به تدريج امتحان مي کند.


3- مرحله نگهداري:

در مرحله ي چهارم، مصرف سيگار به صورت مرتب و روزانه درمي آيد.
طي شدن اين مراحل تقريباً دو سال به طول مي انجامد.



$ علايم استعمال مواد مخدر


- تغييرات شخصي

1- فرد بي ادب شده، گفتار و رفتار او توهين آميز مي شود.
2- بسيار عصباني، بدگمان، سردرگم و دمدمي مزاج است.
3- مرموز شده و در مورد اين که چه کار مي کند يا کجا مي رود، دروغ مي گويد.
4- چيزهايي را که قبلاً دوست داشته گم مي کند يا مي دزدد.
5- به نظر بسيار پولدار آمده يا اين که مرتب پول مي خواهد.
6- خود را از خانواده و فعاليت هاي خانوادگي کنار مي کشد.


- وضع ظاهري

1- به بهداشت و آراستگي ظاهر خود توجهي نشان نمي دهد.
2- بي خواب يا پرخواب است.
3- بي اشتها يا کم اشتها مي شود.
4- کاهش يا اضافه وزن دارد.
5- بيش فعال يا بسيار بي حال است.


$ فعاليت هاي اجتماعي/وضعيت تحصيلي

1- دوستان قديم و فعاليت هاي سابق خود را رها مي کند.
2- مدرسه گريز است.
3- نسبت به تحصيل بي علاقه بوده و نمرات پايين کسب مي کند.
4- در کلاس خواب آلود است.

منبع: 7 روز زندگي107

 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ


پيشگيري ازاعتياد


نويسنده: دكتر حورا چيت ساز





پيشگيري از اعتياد يعني به كارگيري اقداماتي كه منجر به كاهش ابتلاي افراد به اعتياد مي شود. اين اقدامات در جهت كاهش عواملي است كه افراد را در معرض خطر قرار مي دهند و افزايش عواملي كه افراد را از مصرف مواد حفظ مي كنند.
عوامل متعددي سبب اعتياد مي شوند كه در تعامل با يكديگر منجر به شروع مصرف مواد و سپس اعتياد مي شوند. پس براي پيشگيري از اعتياد نيز بايد از روش هاي مختلفي استفاده كرد.

آشنايي با عوامل زمينه ساز بروز اعتياد و عوامل محافظت كننده در مقابل آن از دو جهت مهم است:

- شناسايي افراد در معرض خطر و اقدامات پيشگيري
- انتخاب نوع درمان، اقدامات حمايتي- خدماتي و مشاوره اي براي معتادان


پس با دانستن عواملي كه فرد را در معرض اعتياد قرار مي دهند مي توان افراد در معرض خطر را شناسايي و براي پيشگيري از ابتلاي آنان به اعتياد اقدامات لازم را به عمل آورد.
عوامل خاصي مي توانند فرد را در معرض خطر اعتياد قرار دهند. هرچه تعداد اين عوامل بيشتر باشد، احتمال ابتلا بيشتر است.

عوامل مؤثر بر اعتياد عبارتند از:


الف- عوامل فردي:

- دوره نوجواني: اين دوره مخاطره آميزترين دوران زندگي از نظر شروع مصرف مواد مي باشد. ميل به استقلال و مخالفت با والدين، كسب هويت فردي و اجتماعي، حس كنجكاوي و نياز به تحرك و تنوع و هيجان نوجوان را مستعد مصرف مواد مي كند.


- ژنتيك

- صفت شخصيتي: مثل عدم پذيرش ارزش هاي سنتي و رايج، پرخاشگي شديد، نياز شديد به استقلال
- اختلالات رواني مثل افسردگي اساسي، اختلال شخصيت ضد اجتماعي، اسكيزوفرنيا و...
- نگرش مثبت به مواد
- موقعيت هاي مخاطره آميز فردي: ترك تحصيل، بي سرپرستي، در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران كودكي و نوجواني، دردهاي جسمي مزمن، از دست دادن نزديكان
- تأثير مواد بر فرد: اين گزينه وقتي دخيل است كه فرد حداقل يك بار از مواد استفاده كرده باشد.


ب- عوامل مؤثر بر خانواده:




خانواده اولين محل رشد شخصيت و تشكيل باورها و الگوهاي رفتاري فرد است. اين عوامل عبارتند از:

- وجود الگوي نامناسب در خانواده
- غفلت از فرزندان
- خانواده هاي آشفته
- اختلافات خانوادگي



ج- عوامل محيطي:




- فشار گروه همسالان: در 60 درصد موارد اولين مصرف به دنبال تعارف دوستان رخ مي دهد. با توجه به نياز نوجوان به پذيرفته شدن و تعلق به يك گروه، هرچه پيوند او با خانواده، مدرسه و اجتماعات سالم كمتر باشد احتمال پيوند او با اين قبيل گروه ها بيشتر است. هرچه نوجوان از عزت نفس بالاتري برخوردار باشد، كمتر تحت فشار گروه همسالان به مواد و يا الكل روي مي آورد.
- طرد شدن از سوي اطرافيان
- مهاجرت
- دسترسي آسان به مواد
- فقدان حمايت
- شيوع خشونت و اعمال خلاف



با توجه به مطالب فوق مهم ترين شيوه هاي پيشگيري از اعتياد عبارتند از:

- آگاه كردن جامعه از خطرات و مضرات مواد مخدر: اگر هر فرد از تأثير نا مطلوب مصرف مواد بر سلامت جسمي و رواني و كاركرد شغلي و اجتماعي خود وخانواده اش مطلع باشد و آن را باور داشته باشد كمتر ممكن است به اين كار دست بزند. بهترين شيوه ي آگاه كردن افراد، تشكيل جلسات گروهي و بحث و تبادل نظر درباره ي پيشگيري از اعتياد، بيان عوارضي كه بيشتر بر ظاهر فرد تأثير مي گذارد و عوارض كوتاه مدت اعتياد مي باشد. اطلاعاتي كه در اختيار نوجوان قرار داده مي شود بايد صحيح و از نظر علمي معتبر باشد. از ترساندن بيش از حد و اغراق آميز خود داري شود. بايد دانست كه دادن اطلاعات صحيح و آگاهي به نوجوان هرگز خود موجب گرايش او به مصرف مواد نمي شود.
- تقويت فعاليت هاي جايگزين: افرادي كه براي گذراندن اوقات فراغت خود برنامه ريزي صحيحي نداشته باشند احتمال آشنايي با مواد در آنها بيشتر است. فعاليت هاي جايگزين مي تواند شامل: فعاليت هاي مثبت در گروه هاي محلي (مثل بسيج محل)، فعاليت هايي كه منجر به شكوفايي استعداد و تقويت خلاقيت افراد شود، فعاليت هاي ورزشي و فعاليت هاي آموزشي باشد.
- افزايش مهارت هاي زندگي: يكي از علل اعتياد در بعضي افراد ناتواني آنان در رويارويي با سختي ها و مشكلات زندگي است. آموزش برخي از مهارت هاي زندگي مثل مهارت حل مشكل، قاطعيت و ابراز وجود و... مي تواند قدرت دفاعي فرد را در برابر مشكلات افزايش دهد و مانع از گرايش آن ها به اعتياد شود.
- ارتقاء فرهنگي: يكي از راه هاي اصلي پيشگيري از سوء مصرف مواد ارتقاي فرهنگي است كه فقط با توجه به شرايط اجتماعي و فرهنگي هر منطقه قابل پيش بيني است. هرچه دانش افراد جامعه بيشتر باشد آسيب پذيري آنها در برابر سوء مصرف مواد كمتر خواهد بود.


حال ما به عنوان يك والد چه بايد بكنيم؟


هيچ يك از مقامات اجتماعي در اين راه نمي توانند جايگزين خانواده باشند. فعال بودن براي پيشگيري از بروز رفتارهاي پرخطر به فرزندانمان ما نشان مي دهد كه مراقب آنها هستيم.
والدين در برقرار ارتباط صحيح با نوجوان بايد نهايت تلاش را داشته باشند. در پاسخ گويي به سئوالات آنان درست و صادقانه برخورد كنند و نوجوان در اين ارتباط احساس راحتي و امنيت داشته باشد. بايد والدين در اين راه شنونده خوبي باشند، علايق نوجوان را بشناسند و با آنان همراهي كنند و به دنبال اين همراهي موضوع را به سمت مشكلات اجتماعي جهت دهند و اهميت اين موضوعات را به نوجوان بشناسانند.
قوانين خانواده را پايه گذاري كنند و پيامد هاي شكستن قوانين را متذكر شوند. از نصيحت زياد دوري كنند و در عمل الگوي خوبي باشند. پاداش و تشويق صحيح و به موقع فرزندان به آنان ياد مي دهد در مورد خودشان احساس خوبي پيدا كنند و اعتماد به نفسشان رشد يابد. والدين بايد در امور روزانه و فعاليتهاي فرزندانشان مشاركت بيشتري داشته باشند و تا احتمال موفقيت آن ها در مدرسه و مقابله با همسالانشان افزايش يابد و به اين ترتيب با لمس بيشتري زندگي خود و فرزندانشان به راحتي نقاط مشكل دار مسير زندگي را بشناسند.
يكي از كليد هاي پيشگيري از رفتارهاي پرخطر، مهارت و ثبات والدين در نظارت بر رفتار فرزندان است.
نظارت يعني اينكه شما بدانيد فرزندتان كجاست؟ در مدرسه و بعد از آن چه مي كند؟ در مورد فعاليت هاي روزانه اش با او صحبت كنيد. علاوه بر شناختن دوستان او، والدين آنها را نيز بشناسيد.
نظارت، نوجوان را در مدرسه توانمند و موفق مي سازد و او را در مقابل دوستانش كمك مي كند و در ضمن به والدين اجازه مي دهد تا او را از مشكلات دور كنند.
تشكيل جلسات هفتگي خانوادگي نيز كمك كننده است. در اين جلسات زمان، مكان و چهارچوب خاصي براي مباحثه و گفتگو در مورد موضوعات مورد نظر و سئوالات هر يك از اعضاي خانواده فراهم مي شود.



چگونه عزت نفس نوجوان را رشد دهيم؟

برقراري رابطه مبتني بر احترام متقابل به رشد عزت نفس نوجوان كمك مي كند. شناخت علايق نوجوان و وقت گذاشتن براي او، گوش دادن به صحبت هاي او و پرهيز از نصايح طولاني به حفظ اين رابطه كمك مي كند.
والدين بايد به نوجوان بياموزند براي خودش تصميم بگيرد و نتايج تصميمات را بپذيرد. بايد به نوجوان آموخت كه به خود و تصميم هايش اعتماد كند و انتقادهاي سازنده را بپذيرد.
نوجوان بايد بياموزد كه مي تواند از اشتباهاتش درس بگيرد و اشتباه كردن به معني شكست خوردن نيست. نوجوان بايد همواره به حمايت والدين اميدوار باشد.
به اميد روزي كه ديو اعتياد از جامعه ما رخت بربندد.

منبع: پيام پزشک شماره 48




 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ

29 نکته برای شناسایی افراد معتاد



خواندن این توصیه ها را به اولیایی که به تغییر رفتار و گفتار فرزند خود مشکوک شده و نگران آلوده شدن آنان به موادمخدر هستند، توصیه میکنیم. با خواندن این نکات میتوانید متوجه شوید که آیا فرزند یا احتمالا یکی از بستگان نزدیک شما به دام اعتیاد افتاده است یا خیر.



1- معتادان تزریقی، معمولا پیراهن آستین بلند میپوشند تا جای تزریق روی دست آنها پنهان بماند.


2 - از دوستان و بستگان دوری میجویند، زیرا میخواهند احوالشان بر آنان معلوم نشود.


3 - افراد معتاد معمولا دچار کاهش وزن میشوند، چون تمایل به خوردن صبحانه، شیر، بستنی و ترشی ندارند، زیرا اگر نشئه باشند، خوردن این مواد نشئگی آنان را از بین میبرد.


4 - ساعت خواب معتاد، متغیر است.


5 - به ورزش و کارهای جسمانی، علاقهای نشان نمیدهند.


6 - فرد معتاد بسیار پرحرف میشود، مطالب بیجا و نامناسب زیاد میگوید و در همه زمینهها خود را صاحبنظر میداند.


7 - حالت چرت مکرر دارد.


8 - وقتی به اتاق میرود، در را قفل میکند، حتی اگر بیرون برود نیز در اتاق را قفل میکند.


9 - به کار، شغل و خانواده بیعلاقه میشود.


10 - چون اعتیاد خود را میخواهند بپوشانند، اغلب دروغ میگویند و بتدریج به دروغگویی عادت میکنند.


11 - معمولا تمایلی به تمیز نگاهداشتن خود ندارند.


12 - دچار مشکلات مزمن گوارشی میشوند.


13 - بیدلیل پول خرج میکنند.


14 - تا یک ساعت پس از مصرف موادمخدر، بدنشان خارش میگیرد، مخصوصا در پا، ران و کشاله ران.


15 - دچار آبریزش بینی و عطسه و خماری میشوند.


16 - وسایل غیرمتعارف مثل زرورق سیگار، لوله خودکار و گاه سرنگ در جیب او پیدا میشود.


17 - بیشتر با افراد مشکوک و ناباب رابطه برقرار میکنند.


18 - دیر سر کار میروند و هنگام بیداری صورتی پفکرده دارند.


19 - از رفتن به مسافرت امتناع میکنند.


20 - در روزهایی که طرح مبارزه با معتادان اجرا میشود، درخانه میمانند.


21 - داروهای مخدر در خانه نگه میدارند.


22 - به تمدید گواهینامه رانندگی و یا جواز کسب علاقهای ندارند؛ چون میترسند در معاینه پزشکی رازشان فاش شود.


23 - اندازه مردمک چشمشان تغییر میکند و به همین دلیل از عینک دودی استفاده میکنند.


24 - هنگام بازگشت به خانه عطر میزنند.


25 - اصرار دارند که تنها بیرون بروند.


26 - خبر ترک اعتیاد دیگران را تکذیب میکنند.


27 - غیرمتعارف عرق میریزند.


28 - دچار سرفههای مزمن میشوند.


29 - اگر معتاد به هروئین باشند، از رفتن به حمام خودداری میکنند چون دوش گرفتن، زمان خماری، را محدود میکند.


منبع: جام جم آنلاین



 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
مراحل اعتیاد



1. آشنایی: در این مرحله فرد از راههای مختلف (مثلا از طریق دوستان خود)

با مواد مخدر و نحوه استعمال آن آشنا میشود.


2. شک و تردید: در این مرحله، فرد سعی میکند با میل خود مبارزه کند.


3. اعتیاد واقعی: در این مرحله فرد دچار اعتیاد میشود و برای رسیدن به

حالت نشئگی، هر بار بر میزان مصرف خود میافزاید.



زیانهای جانبی:

اعتیاد به مواد مخدر افزون بر زیانهایی که بهطور مستقیم برای مصرفکننده

آن دارد و هیچ فایده و سودی برای استفاده آن تایید نشده است، یکی از

عوامل اصلی گسترش بیماریهایی چون ایدز و هپاتیت میباشد و همچنین

زیانهای اجتماعی فراوانی درخوری برای جامعه دارد که از آن میان میتوان

به از بین بردن بخشی از نیرو و مغز فعال جامعه اشاره کرد.


افراد معتاد به مرور از حافظه ضعیف و عقل کمتری برخوردار میشوند و قدرت

تعقل را از دست میدهند. زیانهای روانی شخصیتی اعتیاد بیش از بدنی آن

است.یکی از آثار مخرب روانی اعتیاد، عدم تمایل فرد برای زندگی و بهبود و

ترقی است.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ



منبع:روزنامه قدس

هنگامی كه فردی هم اعتیاد و هم علاوه بر آن، یك بیماری روانی مثل افسردگی داشته باشد، پزشكان می گویند كه «تشخیص دوگانه» دارد. این عبارت به پزشكان، پرستاران و سایر كادر درمانی یادآوری می كند كه این بیمار در مسیر بهبود خود با چالشها و موانع اضافی رو به روست. افسردگی و سایر بیماریهای روانی، خطر ابتلا به اعتیاد را افزایش می دهند. در بین تمام افرادی كه یك نوع بیماری روانی برای آنان تشخیص داده شده است، 29 درصد دارای سوء مصرف دارو می باشند. افسردگی در بین كسانی كه دارای سوء مصرف دارو هستند بیشتر از مردم عادی شایع است.




چرا افسردگی می تواند به اعتیاد بینجامد؟

برخی از مردم برای رفع عوارض و نشانه های افسردگی به استفاده از داروهای غیرمجاز روی می آورند. پزشكان به این پدیده «خود درمانگری» می گویند. اثرات دارو می تواند موقتاً احساس غمگینی، گناه یا بی ارزش بودن را كاهش دهد. اما هنگامی كه اثر آنها از بین رفت، احساسات بد دوباره باز خواهند گشت. این چرخه می تواند به استفاده مداوم و نهایتاً معتاد شدن بینجامد. پیامدهای افسردگی نیز می تواند شخص را به سوی اعتیاد سوق دهد. افراد افسرده معمولاً از ارتباطات اجتماعی كناره می گیرند و حتی ممكن است در حفظ شغل خود نیز مشكل پیدا كنند. آنان در بیشتر اوقات گوشه گیر و تنها هستند و بدون داشتن یك شبكه اجتماعی پشتیبان، برای آسایش و راحتی به دارو متوسل می شوند. برای این گونه افراد، وقت گذرانی با كسانی كه آنان نیز سوء مصرف دارو دارند راحت تر و آسان تر است؛ زیرا انتظارات اجتماعی از آنان كمتر است.

حتی برای كسانی كه از دارو برای خود درمانگری استفاده نمی كنند و ارتباطات اجتماعی شان را از دست نداده اند، افسردگی احتمال خطر ابتلا به اعتیاد را افزایش می دهد. بسیاری از پزشكان گمان می كنند كه همان چیزهایی كه فرد را در مقابل افسردگی آسیب پذیر كرده است، آنان را بیشتر در معرض سوء مصرف دارو قرار می دهد. كسانی كه افسردگی ندارند، می توانند داروی غیرمجاز مصرف كنند بدون آنكه با مشكلات بلند مدتی رو به رو گردند، اما انجام همین كارها برای كسانی كه افسردگی دارند، به احتمال زیاد به اعتیاد آنان منجر می شود.


چه موقع اعتیاد به افسردگی می انجامد؟

نشانه های اعتیاد و افسردگی ممكن است بسیار شبیه هم باشند. هنگامی كه افسردگی به طور مستقیم به سوء مصرف دارو ارتباط داشته باشد و به طور مستقل وجود نداشته باشد، «تشخیص دوگانه» در نظر گرفته نمی شود بلكه به عنوان پیامد اعتیاد محسوب می گردد. برای مثال، چند مشكل روانی مستقیماً به كوكائین ارتباط دارند. سوء مصرف كوكائین می تواند به توهم، اضطراب، مشكل خواب، مشكل در روابط جنسی و یك نوع اختلال در خلق و خو كه شامل افسردگی است، منجر گردد. اما پس از آنكه فرد مصرف كوكائین را قطع كند، مشكلات روانی عموماً بهتر می شوند. آمفتامین ها و داروهای تنفسی، همگی دارای اثرات مشابهی با كوكائین هستند.



درمان

هنگامی كه فرد هم اعتیاد و هم افسردگی داشته باشد، یكی از نخستین گامهای درمان، دریافتن این نكته است كه كدامیك از آنها اول به وجود آمده اند. این اطلاع می تواند از پرونده بیمار و تاریخچه مشكلات او به دست آید. بیمار شاید بتواند احساس افسردگی را كه پیش از معتاد شدن داشته است، تشریح كند و یا ممكن است به توصیف خود درمانگری با دارو بپردازد. گاهی اوقات لازم است كه ابتدا به فرد كمك شود تا مصرف دارو را كنار بگذارد و سپس برای افسردگی مورد ارزیابی قرار گیرد.
اگر معلوم باشد كه افسردگی، پیامد اعتیاد بوده است، درمان اعتیاد معمولاً تنها كاری است كه باید انجام شود. اگر افسردگی به عنوان یك مسأله جداگانه هم مطرح باشد البته باید به آن نیز پرداخت. در این حالت درمان از طریق مشاوره های تخصصی و داروهای ضدافسردگی صورت می گیرد .
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
عوامل زمینه ساز مستعد کننده اعتیاد






اعتیاد یک بیمارى زیست شناختی، روانشناختى و اجتماعى است. عوامل متعددى در اتیولوژى سوء مصرف و اعتیاد موثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد مى شوند. عوامل موثر بر فرد، محیط فرد و کلیه علل و عوامل درهم بافته اى هستند که بر یکدیگر تاثیر مى گذارند. درک کلیه علل و عوامل زمینه اى موجب مى شود تا روند پیشگیری، شناسایی، درمان و پیگیرى به طور هدفمند طرح ریزى شود.بنابراین، آشنایى با عوامل زمینه ساز مستعد کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:



1- شناسایى افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهاى پیشگیرانه لازم براى آنان؛

2- انتخاب نوع درمان و اقدامهاى خدماتی، حمایتى و مشاوره اى لازم براى معتادان.



عوامل مخاطره آمیز


عوامل مخاطره آمیز مصرف مواد شامل عوامل فردی، عوامل بین فردى ومحیطى وعوامل اجتماعى است.عوامل مخاطره آمیز فردى عبارتنداز، دوره نوجوانى و استعداد ارثى .صفات شخصیتى نیز صفات ضد اجتماعى ، پرخاشگرى واعتماد به نفس پایین است. افسردگى اساسى ، فوبى ونگرش مثبت به مواد ازاختلالهاى روانى است وهمچنین موقعیتهاى مخاطره آمیزهم ، ترک تحصیل ، بى سرپرستى و تاثیرمثبت مواد برفرد راشامل مى شود. دراینجا به شرح هریک ازعوامل فوق مى پردازیم:





دوره نوجوانی

مخاطره آمیز ترین دوران زندگى از نظر شروع به مصرف مواد دوره نوجوانى است. نوجوانى دوره انتقال از کودکى به بزرگسالى و کسب هویت فردى و اجتماعى است. در این دوره، میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج مى رسد و نوجوان براى اثبات بلوغ و فردیت خود ارزشهاى خانواده را زیر سوال مى برد و سعى در ایجاد و تحلیل ارزشهاى جدید خود دارد. مجموعه این عوامل، علاوه بر حس کنجکاوى و نیاز به تحرک، تنوع و هیجان، فرد را مستعد مصرف مواد مى نماید.




ژنتیک

شواهد مختلفى از استعداد ارثى اعتیاد به الکل و مواد وجود دارد. تاثیر مستقیم عوامل ژنتیکى عمدتا از طریق اثرات فارماکوکینتیک و فارکودینامیک مواد در بدن مى باشد که تعیین کننده تاثیر ماده بر فرد است. برخى از عوامل مخاطره آمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژنتیکى هستند مانند برخى اختلالهاى شخصیتى و روانى وعملکرد نامناسب تحصیلى ناشى از اختلالهاى یادگیری.




صفات شخصیتی

عوامل مختلف شخصیتى با مصرف مواد ارتباط دارند. از این میان، برخى از صفات بیشتر پیش بینى کننده احتمال اعتیاد هستند و به طور کلى فردى را تصویر مى کنند که با ارزشها یا ساختارهاى اجتماعى مانند خانواده، مدرسه و مذهب پیوندى ندارد و یا از عهده انطباق، کنترل یا ابراز احساسهاى دردناکى مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نمى آید. این صفات عبارتند از: عدم پذیرش ارزشهاى سنتى و رایج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نیاز شدید، احساس فقدان کنترل بر زندگى خود، اعتماد به نفس پایین، فقدان مهارت در برابر پیشنهادهاى خلاف دیگران، فقدان مهارتهاى اجتماعى و انطباقی. از آنجا که اولین مصرف مواد، معمولا از محیطهاى اجتماعى شروع مى شود هر قدر فرد قدرت تصمیم گیرى و مهارت ارتباطى بیشترى داشته باشد، بهتر مى تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت کند.




اختلالهاى روانی

درحدود 70 درصد موارد، همراه با اعتیاد اختلالهاى دیگر روانپزشکى نیز وجود دارد. شایع ترین تشخیصها عبارتند از: افسردگى اساسی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، فوبی، دیس تایمی، اختلال وسواسی- جبری، اختلال پانیک، مانیا، اسکیزوفرنی.




نگرش مثبت به مواد

افرادى که نگرشها و باورهاى مثبت و یا خنثى به مواد مخدر دارند، احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانى است که نگرشهاى منفى دارند. این نگرشهاى مثبت معمولا عبارتند از: کسب بزرگى و تشخص، رفع دردهاى جسمى و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایى مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد.




موقعیتهاى مخاطره آمیز فردی

بعضى ازنوجوانان وجوانان درموقعیتها یا شرایطى قراردارند که آنان را درمعرض خطرمصرف مواد قرارمى دهد. مهمترین این موقعیتها عبارتند از: درمعرض خشونت قرارگرفتن در دوران کودکى ونوجوانی، ترک تحصیل، بى سرپرستى یا بى خانمانی، فرارازخانه، معلولیت جسمی، ابتلا به بیماریها یا دردهاى مزمن. حوادثى مانند ازدست دادن نزدیکان یا بلایاى طبیعى ناگهانى نیزممکن است منجربه واکنشهاى حاد روانى شوند. دراین حالت فرد براى کاهش درد ورنج و انطباق با آن ازمواد استفاده مى کند.




تاثیرمواد برفرد

این متغیر وقتى وارد عمل مى شود که ماده حداقل یک بار مصرف شده باشد. چگونگى تاثیر یک ماده بر فرد، تابع خواص ذاتى ماده مصرفى و تعامل آن با فرد و موقعیت فرد مصرف کننده است. تاثیر مواد بر فرد مصرفکننده، به میزان قابل توجهی، به مشخصات او بستگى دارد. این مشخصات عبارتند از: شرایط جسمى فرد، انتظار فرد از مواد، تجربیات قبلى تاثیر مواد و مواد دیگرى که همزمان مصرف شده اند. مواد مختلف نیز تاثیرهاى متفاوتى بر وضعیت فیزیولوژیک و روانى فرد دارند، مثلا: هروئین و کوکائین سرخوشى شدید، الکل آرامش و نیکوتین مختصرى هشیارى و آرامش ایجاد مى کند.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
عوامل زمینه ساز مستعد کننده اعتیاد




عوامل مخاطره آمیز بین فردى ومحیطى عبارتنداز:


1-عوامل مربوط به خانواده

خانواده اولین مکان رشد شخصیت، باورها و الگوهاى رفتارى فرد است. خانواده علاوه بر اینکه، محل حفظ و رشد افراد و کمک به حل استرس و پاتولوژى است، منبعى براى تنش، شکل و اختلال نیز مى باشد. نا آگاهى والدین، ارتباط ضعیف والدین و کودک، فقدان انضباط در خانواده، خانواده متشنج یا آشفته و از هم گسیخته، احتمال ارتکاب به انواع بزهکاریها مانند سوء مصرفمواد را افزایش مى دهد. همچنین والدینى که مصرف کنندهمواد هستند باعث مى شوند فرزندان با الگوبردارى از رفتار آنان مصرف مواد را یک رفتار بهنجار تلقى و رفتار مشابهى پیشه کنند.




2-تاثیر دوستان

تقریبا در 60 درصد موارد، اولین مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ مى دهد. ارتباط و دوستى با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد، عامل مستعد کننده قوى براى ابتلاى نوجوانان به اعتیاد است. مصرف کنندگان مواد، براى گرفتن تایید رفتار خود از دوستان، سعى مى کنند آنان را وادار به همراهى با خود نمایند. گروه«همسالان» به خصوص، در شروع مصرف سیگار و حشیش بسیار موثر هستند. بعضى از دوستیها، صرفا حول محور مصرف مواد شکل مى گیرد. نوجوانان به تعلق به یک گروه نیازمندند و اغلب پیوستن به گروههایى که مواد مصرف مى کنند، بسیار آسان است. هر چند پیوند فرد با خانواده، مدرسه و اجتماعات سالم کمتر باشد، احتمال پیوند او با این قبیل گروهها بیشتر مى شود.




3-عوامل مربوط به مدرسه

از آنجا که مدرسه بعد از خانواده، مهم ترین نهاد آموزشى و تربیتى است، مى تواند از راههایى زیر زمینه ساز مصرف مواد در نوجوانان باشد:بى توجهى به مصرف مواد و فقدان محدودیت یا مقررات جدى منع مصرف در مدرسه، استرسهاى شدید تحصیلى و محیطی، فقدان حمایت معلمان و مسئولان از نیازهاى عاطفى و روانى به خصوص به هنگام بروز مشکلات و طرد شدن از طرف آنان.




4-عوامل مربوط به محل سکونت

عوامل متعددى در محیط مسکونى مى تواند موجب گرایش افراد به مصرف مواد شود: فقدان ارزشهاى مذهبى و اخلاقی، شیوع خشونت واعمال خلاف، وفورمشاغل کاذب، آشفتگى و ضعف همبستگى بین افراد محل و حاشیه نشینى از جمله این عوامل هستند.




عوامل مخاطره آمیزاجتماعی:

مشخصات فردى و عوامل محیطى بخشى از علل اعتیاد هستند و بخش دیگر را بازارهاى بین المللى مواد وعوامل اجتماعى اقتصادى حاکم بر جامعه تشکیل مى دهند. این عوامل عبارتند از:


1-قوانین

فقدان قوانین جدى منع تولید، خرید و فروش، حمل و مصرف مواد، موجب وفور و ارزانى آن مى شود.




2-بازار مواد

میزان مصرف مواد، با قیمت آن نسبت معکوس دارد. هر چه قیمت مواد کاهش یابد، تعداد افرادى که بتوانند آن را تهیه کنند افزایش مى یابد. همچنین سهل الوصول بودن مواد به تعداد مصرف کنندگان آن مى افزاید.



3-مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعی

در جوامعى که مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقى نمى شود، بلکه جزیى از آداب و سنن جامعه و یا نشان تمدن و تشخیص و وسیله احترام و پذیرایى است، مقاومتى براى مصرف مواد وجود ندارد و سوء مصرف و اعتیاد شیوع بیشترى دارد.




4- کمبود امکانات فرهنگی، ورزشی، تفریحی

کمبود امکانات لازم براى ارضاى نیازهاى طبیعى روانى و اجتماعى نوجوانان و جوانان از قبیل کنجکاوی، تنوع طلبی، هیجان، ماجراجویی، مورد تایید و پذیرش قرار گرفتن و کسب موفقیت بین همسالان، موجب گرایش آنان به کسب لذت و تفنن از طریق مصرف مواد و عضویت در گروههاى غیر سالم مى شود.




5-عدم دسترسى به سیستمهاى خدماتی، حمایتی، مشاوره اى و درمانی
درزندگى افراد، موقعیتها و مشکلاتى پیش مى آید که آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار مى دهد. فقدان امکانات لازم یا عدم دسترسى به خدماتى که در چنین مواقعى بتواند فرد را از نظر روانی، مالی، شغلی، بهداشتی، اجتماعى حمایت نماید، فرد را تنها و بى پناه، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعى رها مى کند.



6-توسعه صنعتى جامعه، مهاجرت، کمبود فرصتهاى شغلى و محرومیت اقتصادی- اجتماعی


توسعه صنعتی، جوامع را به سمت شهرى شدن و مهاجرت از روستاها به شهرها سوق مى دهد. مهاجرت باعث مى شود تا فرد، براى اولین بار، با موانع جدیدى برخورد نماید. جدایى از خانواده، ارزشهاى سنتى و ساختار حمایتى قبلى به تنهایی، به انزوا و ناامیدى فرد مى انجامد. کم سوادی، فقدان مهارتهاى شغلی، عدم دسترسى به مشاغل مناسب و به دنبال آن محدودیت در تامین نیازهاى حیاتى و اساسى زندگى و تلاش براى بقا، فرد را به مشاغل کاذب یا خرید و فروش مواد مى کشاند و یا براى انطباق با زندگى سخت روزمره و شیوه جدید زندگى به استفاده از شیوه هاى مصنوعى مانند مصرف مواد سوق مى دهد.
 
بالا