چرا اون منو نمی خواد چرا پیشم نمیاد چرا از اشک چشمام دلش به رحم نمیاد
آخه اون که پناه منه اون که تکیه گاه منه
واسه چشماش میمیرم آخه این گناه مگه
یه روز دستام توی دستش بود
یه روز عشقم دو تا چشماش بود
حالا این منم که درگیره یه دیونه به زنجیره
من به تو حق میدم آره ولی چیزی نگو
تو عاشق شدی ولی واسش مهم نبود
نمی تونم بگم فراموش کن منم مثل تو بودم
وفادار نبود منم وفادار نموندم
الان مدت زیادی می گذره از قطع رابطه
ولی نمی دونم کی باعثه یا کدوم حادثه
همش دلیل اصلی رفتنش از پیشم
امان از اتهامات دارم دیونه میشم
پس عاقبت نداره درگیر عاشقی شدن
چه گلی زدم به سرم منی که عاشق شدم
منی که حاضر شدم بگذرماز همه چیز
بخاطر کسی که زیادتر از همه چیز
پس چیزی نگو که چیزی بگه که چیزی نگه
با اینکه میدونم دلت واسه صداش تنگه
فراموش کن کسی که هرگز بدست نمیاد
به دست بیار کسی که هرگز نمیره از یاد