سلام به پدر بزرگوارم:گل:خوبین؟این مدتی که نبودم دلم حسابی برا شما و دوستای خوبم تنگ شد.امیدوارم بتونم بیشتر بهتون سر بزنم و استفاده کنم از مطالب مفیدتون.اامیدوارم همیشه دلتون شاد باشه و لبتون خندون بزرگوار:گل::گل:
میگم این همه شوخ طبعی شما منو یاد این میندازه که دوباره شما رو مجری شوخی کنم :سوت:
زنگ تفریح:
پلنگ: آقا هوشنگ مجری گری شوخی رو قبول می کنید :با کلی احساس و ذوق:
آقا هوشنگ: برو بچه جون شوخی نکن :تنبیه:
پلنگ :ولی من شوخی نکردم
آقا هوشنگ: خانم اون جارو رو بده من این پیشی رو ادب کنم
پلنگ: :در حال فرار:
پدر عزیزم:گل:
کافیه آدم یه خورده به چهره ی شما دقیق بشه و به پست هایی که میدین حتی بدون دقت یه نیم نگاه کنه... اگه اینا هم کافی نباشه کافیه به واکنش های دوستانم توجه کنم که وقتی بحث درباره شماست و یا اینکه می خوان به پست های شما جواب بدن با چه عشق و علاقه و احساسی با شما صحبت می کنن و درباره شما حرف میزنن... گذشته از اینا هستن آدم هایی که بدون اینکه از نزدیک با شخصی آشنا باشن ندید عاشق و شیفته ی شخصیت اون شخص میشن. نمونه بارزش شما و نگار خوش قلبم هستین... یا فاطمه جان و مریم مهربونم... من تا حالا سعادت دیدن هیچ کدوم از شما رو نداشتم ولی شما شدین جزئی از خانواده من:احترام::گل:
سلاااااام:گل:
ممنونم که قدم رنجه کردید:8:
همیشه به یاد پدر عزیزم هستم. بهترین ها رو براتون آرزو می کنم:گل:
بسیار ناراحت شدم از کسالتتون. امیدوارم به زودی شادابی تون رو به دست بیارید.