• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آموزش بورس

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
نهادهالي مالي

_____________


الف- نهادهای بازار پول:
بانک مرکزی و دیگر واسطه‌های مالی بانکی از قبیل، بانک‌های تجاری و مؤسسات اعتباری غیربانکی از مهمترین نهادهای بازار پول به شمار می‌آیند. در کنار این واسطه‌های مالی، شرکت‌های تجاری، دولت و مؤسسات دولتی، صندوق‌های سرمایه‌گذاری، کارگزاران و معامله‌گران و در نهایت سرمایه‌گذاران نیز نقش مهمی در این بازار ایفا می‌کنند.

وظایف اصلی بانک مرکزی عبارتنداز:
1) بانکداری دولت
دولت نیاز دارد که وجوه خود را در حسابی در بانک حفظ نماید، تا بتواند در مواقع نیاز از آن استفاده نماید. دولت وجوه خود را به بانک مرکزی می‌سپارد و همانند افراد حقیقی، وجوه و مبالغ مورد نیاز خود را از طریق استقراض از بانک و یا فروش اوراق بهادار به بانک مرکزی به‌دست می‌آورد.

2) کارگزار دولت
بانک مرکزی انواع خدمات را به عنوان کارگزار دولت انجام می‌دهد. خزانه‌داری در بسیاری از کشورهای غربی بخشی از وظایف تجاری خود را از طریق بانک مرکزی انجام می‌دهد، همچنین بانک مرکزی انتقال سفارشات مهم دولت را برعهده دارد. تسعیر و یا بازخرید بدهی دولت و انتشار و خرید مجدد اوراق خزانه به عهدة بانک مرکزی است. بانک مرکزی همچنین خدمات کارگزاری ویژه را برای دولت انجام می‌دهد. این خدمات ویژه، پرداخت‌ها و موافقت‌های تجارت بین‌المللی را شکل داده و حساب‌های بانکی جداگانه‌ای برای چنین اهدافی در نظر می‌گیرد. بانک همچنین به عنوان کارگزار دولت در زمان کنترل ارز عمل می‌کند.

3) بانکداری بانک‌های تجاری
بانک تجاری بخشی از پول خود را به بانک مرکزی می‌سپارد و در مواقع نیاز از آن پول قرض می‌گیرد. بانک مرکزی سپرده‌های آنان را قبول کرده و وجوه آن‌ها را به بانک‌های دیگر انتقال می‌دهد. بنابراین بانک‌های تجاری دارای حساب جاری شده و امکان قرض‌دهی به بانک‌های دیگر برای آن‌ها به‌وجود می‌آید. همانگونه که یک بانک معمولی چنین وظیفه‌ای در قبال مشتریانش دارد.

4) آخرین وام‌دهنده
بانک‌های تجاری به هنگام نیاز و ضرورت از بانک مرکزی وام دریافت می‌کنند. در این‌گونه موارد بانک مرکزی به عنوان آخرین وام‌دهنده شناخته می‌شود. قدرت اعتباری بانک مرکزی اسلحة قدرتمند آن است که براساس آن جریان پول و فعالیت‌های اعتباری بانک‌های تجاری را تنظیم می‌کند. به هر حال وظیفة تنزیل مجدد و همچنین اطلاق آخرین وام‌دهنده به بانک مرکزی نشأت گرفته از قدرت انحصاری چاپ اسکناس است. اصطلاح تنزیل مجدد به معنای صدور برات تجاری است، زیرا بانک باید تمامی برات‌های تجاری را که توسط بانک‌های تجاری و یا هر نهاد مالی دیگر فروخته شده جمع نماید تا احتیاجات موقت به پول نقد را پاسخ گوید. برات‌های ارزی انتقال یافته به بانک به عنوان ذخیره‌نقدی درجة دوم برای بانک مرکزی محسوب می‌گردند. هدف تحقیقی تنزیل مجدد برای بانک مرکزی آن است که هیچ معاملة معتبر و لازمی محدود نشده و یا از رده خارج نشود.

5) کنترل و تنظیم عرضة پول
از مهمترین وظایف بانک مرکزی کنترل و تنظیم عرضة پول است که به روش‌های زیر صورت می‌پذیرد.
الف ) کنترل چاپ پول: میزان پول در گردش در بسیاری از کشورها توسط بانک مرکزی تعیین می‌گردد. بانک قدرت زیادی برای کنترل پول در زمان کاهش عرضه نسبت به تقاضا، از طریق افزایش عرضة آن دارد تا عرضة پول با تقاضای آن مطابقت یابد.
ب ) تنظیم فعالیت‌های بانک‌های تجاری از طریق تغییر در نرخ ذخیرة قانونی: بانک مرکزی براساس احتیاجات اقتصاد کشور بانک تجاری را ملزم می‌نماید تا ذخایر نقدی مناسب با تقاضای طبیعی نگهداری نماید. افزایش در ذخیرة قانونی بانک‌های تجاری را مجبور به کاهش اعتبارات می‌سازد.
ج ) عملیات بازار باز: این سیاست نیز از مهمترین ابزار کنترلی عرضة پول به‌ویژه در کشورهای غربی محسوب می‌گردد. بانک مرکزی قادر است از طریق خرید و فروش اوراق بهادار دولتی و حتی غیردولتی و نیز برات‌های ارزی میزان پول در گردش را تحت کنترل در‌آورده و آن را افزایش یا کاهش دهد.
د ) مجموعه ابزارهای فوق: بانک مرکزی می‌تواند عرضة پول و اعتبار را از طریق انتخاب مجموعه‌ای از ابزارهای فوق تحت کنترل درآورد.
ه ) در نهایت بانک مرکزی می‌تواند دستورات مستقیم به بانک‌های تجاری و سایر بنگاه‌های مالی داده و حجم پول و اعتبار جاری را کنترل نماید.

6) انجام مبادلات مالی بین‌المللی
آخرین وظیفه‌ای که برای بانک مرکزی در نظر گرفته می‌شود بحث مربوط به مبادلات مالی بین‌المللی است. همه دریافت‌ها و پرداخت‌های تجارت خارجی باید توسط بانک مرکزی صورت گیرد. به عبارت بهتر همه فعالیت‌های مالی با کشورهای خارجی از طریق بانک مرکزی صورت می‌گیرد.
بانک‌های تجاری که بزرگترین گروه نهادهای فعال در بازار پول هستند، منابع خود را از سپرده‌های دیداری، پس‌انداز و مدت‌دار، گردآوری و با استفاده از آن وام ارایه می‌کنند. به بیان دیگر، وظیفة اصلی بانک‌های تجاری تجهیز و تخصیص منابع مالی است. خلق پول از طریق سپرده‌های جدید؛ پیشنهاد ابزارهای پرداخت برای خرید کالا و خدمات؛ عرضة خدمات مالی بین‌المللی شامل تضمین اعتبارات واردات مربوط به شرکت‌ها، اعطای وام به دولت‌های خارجی و شرکت‌های چند ملیتی، ارائة اطلاعات و آگاهی‌های لازم در رابطه با فرصت‌های سرمایه‌گذاری خارجی و بازارهای خارجی به مشتریان خود و خرید و فروش اسناد خارجی برای مشتریان؛ و ارائة خدمات مربوط به سرمایه‌گذاری از جمله دیگر خدماتی است که توسط بانک‌های تجاری ارائه می‌شود.
مؤسسات اعتباری غیربانکی یکی دیگر از نهادهای فعال در بازار پول به شمار می‌آیند. این مؤسسات از طریق جذب سپرده‌های غیردیداری، اخذ تسهیلات و استفاده از سایر ابزارهای مالی به تجهیز منابع مبادرت می‌نمایند و این منابع را به اعطای تسهیلات اعتباری اختصاص داده یا به هر نحو دیگری به تشخیص بانک مرکزی، واسطة بین عرضه‌کنندگان و متقاضیان منابع مالی خواهند بود. مؤسسات اعتباری غیربانکی قدرت خلق پول ندارند و این، مهمترین وجه تمایز این مؤسسات با بانک‌های تجاری است.

ب - نهادهای بازار سرمایه
در یک تقسیم‌بندی کلی، مهمترین نهادهایی که در بازار سرمایه فعالیت می‌کنند به نهادهای خودتنظیم‌گر، واسطه‌های بازار و سایر فعالان بازار سرمایه به شرح زیر طبقه‌بندی می‌شوند:

الف ) نهادهای خودتنظیم‌گر
مهمترین ویژگی نهادهای خودتنظیم‌گر، برخورداری این نهادها از استانداردهای حرفه‌ای و اخلاقی است. این ویژگی باعث می‌شود، برخی از وظایف نظارتی مقام ناظر بر بازار سرمایه به این نهادها تفویض شود.
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
به بیان دیگر، نهادهای خودتنظیم‌گر مجازند برای حسن انجام وظایف و تنظیم فعالیت‌های حرفه‌ای خود، ضوابط و استانداردهای حرفه‌ای و انضباطی لازم را وضع و اجرا نمایند. مهمترین نهادها یا سازمان‌های خودتنظیم‌گر عبارتند از:
بورس‌های اوراق بهادار



بورس اوراق بهادار از جمله مهمترین نهادهای خودتنظیم‌گر فعال در بازار دست دوم اوراق بهادار به شمار می‌آید. وظیفة اصلی بورس اوراق بهادار، فراهم آوردن بازاری شفاف و منصفانه برای دادوستد اوراق بهادار پذیرفته شده و همچنین سیستمی مناسب برای نظارت بر جریان دادوستد، عملیات بازار و فعالیت اعضای آن است. در این راستا، یک بورس اوراق بهادار به‌طور متعارف، مسؤولیت‌های زیر را برعهده خواهد داشت:
1) تصمیم‌گیری دربارة پذیرش یا لغو پذیرش اعضا شامل کارگزاران، معامله‌گران، بازارگردانان و مشاوران و مدیران سرمایه‌گذاری
2) تصمیم‌گیری دربارة پذیرش یا لغو پذیرش ابزارهای مالی قابل دادوستد در بورس اعم از سهام، ابزارهای بدهی و ابزارهای مشتق
3) فراهم آوردن یک سیستم دادوستد مناسب و کارآمد
4) فراهم آوردن یک سیستم مناسب و کارآمد برای تسویه و پایاپای دادوستد
5) فراهم آوردن یک سیستم مناسب برای نظارت بر جریان دادوستد، عملیات بازار و فعالیت اعضا
6) فراهم آوردن امکانات و تسهیلات لازم برای توزیع و انتشار اطلاعات مربوط به دادوستد و نیز سایر اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری دربارة دادوستد اوراق بهادار

بورس کالا
بورس‌های کالا، نهادهای سازمان یافته‌اند که به منظور دادوستد کالا تشکیل می‌شوند. خرید و فروش کالاها در بورس‌های کالا به دو صورت انجام می‌شود. متقاضیان می‌توانند در قالب بازار نقدی یا بازار آتی به خرید و فروش کالاها بپردازند. در بازار نقدی، کالاها به‌طور واقعی و فیزیکی در قیمت‌هایی که خریداران و فروشندگان بر روی آن‌ها توافق کرده‌اند، دادوستد می‌شوند. بازار آتی متفاوت از بازار نقدی است. در بازار آتی، قراردادهای آتی و نه خود کالاها، توسط واسطه‌های بازار و از طریق حراج حضوری مورد دادوستد قرار می‌گیرند. این قراردادها از آن جهت قرارداد آتی نامیده می‌شوند که براساس آن‌ها تحویل یا دریافت مقدار مشخصی از یک کالای خاص، در یک زمان معین، تضمین می‌شود.
چنان‌که پیشتر بیان شد، نوسان‌پذیری قیمت کالاها، دلیل اصلی روی آوردن به بازارهای آتی کالاست. این ویژگی در بین کالاهای کشاورزی چشمگیرتر است و به‌طور عمده از عوامل مؤثر بر عرضة این کالاها به خصوص تغییرات آب و هوایی ناشی می‌شود. بورس‌های آتی از طریق ارتباط بین کسانی که می‌خواهند برای گریز از ریسک ناشی از ناپایداری قیمت کالاها، دادوستد تأمینی انجام دهند و کسانی که با به‌کارگرفتن سرمایة خود در این بازارها و پذیرش ریسک، انتظار کسب سود دارند، امکان دادوستد تأمینی برای کنترل ریسک نوسان قیمت کالاها را فراهم می‌آورند. از این‌رو، انتقال ریسک و توزیع آن بین اجزای بازار از مهمترین کارکردهای این بازارها به شمار می‌آید.
"کشف قیمت" یعنی گردآوری و آشکار نمودن اطلاعاتی در مورد قیمت‌های آتی کالاها، از دیگر کارکردهای بازار آتی است. از آنجاکه براساس قراردادهای آتی، خریداران و فروشندگان توافق می‌کنند که کالای معین را در زمان معینی در آینده، براساس قیمتی که اکنون تعیین می‌شود، تحویل دهند یا تحویل گیرند، رابطه‌ای بین قیمت قرارداد آتی و قیمت نقدی مورد انتظار در آینده ایجاد خواهد شد که این توسط بازیگران بازار آتی تعیین می‌شود. پیش‌بینی این قیمت‌ها در تصمیم‌گیری‌های مربوط به سرمایه‌گذاری‌ها مؤثر خواهد بود.

مؤسسات سپرده‌گذاری و نگهداری اوراق بهادار
این مؤسسات با هدف نگهداری اوراق بهادار و انتقال مالکیت اوراق بدون انتقال فیزیکی آن، از طریق انتقال اوراق از یک حساب به حساب دیگر، و به‌طور‌کلی تسهیل و تسریع دادوستد در بازار اوراق بهادار ایجاد شده‌اند.
ایجاد مؤسسات سپرده‌گذاری و نگهداری اوراق بهادار، با توجه به گسترش چشمگیر بازارهای مالی و رشد حجم دادوستد در بورس‌های اوراق بهادار، امری اجتناب‌ناپذیر بوده و باعث کاهش خطرات مربوط به تأخیر در تحویل، گم شدن، سرقت و جعل اوراق بهادار و صرفه‌جویی در وقت و هزینة نقل و انتقال اوراق شده و به افزایش کارایی تسویه و پایاپای و انتقال اوراق بهادار کمک می‌کند.

ب ) واسطه‌های بازار
واسطه‌های بازار به عنوان نهادهای اجرایی و عملیاتی بازار اوراق بهادار؛ تمامی فعالیت‌های مربوط به عرضة اولیة اوراق و تضمین فروش آن‌ها، مدیریت پرتفوی، انجام سفارش‌های خرید و فروش مشتریان، مشاوره و امور مربوط به تهیه، پردازش و انتشار اطلاعات دادوستد اوراق بهادار و تنظیم عرضه و تقاضای اوراق بهادار در بازار را انجام می‌دهند. برخی از مهمترین واسطه‌های بازار را می‌توان به صورت زیر برشمرد:

شرکت‌های تأمین سرمایه (بانک‌های سرمایه‌گذاری)
این مؤسسات که در بازار اولیه فعالیت می‌کنند، قیمت‌گذاری، بازاریابی و فروش اوراق بهادار شرکت‌ها را در انتشار اولیه از طریق عرضة عمومی یا خصوصی بر عهده دارند. مؤسسات مزبور، گاه براساس قرارداد متعهد می‌شوند که بخشی از اوراق بهادار شرکت را که فروش نرفته است، خریداری نمایند.
کارگزاران
اشخاصی هستند که به عنوان واسطه بین خریداران و فروشندگان به دادوستد اوراق بهادار می‌پردازند. کارگزاران به عنوان نماینده مشتری و به حساب مشتری، در مقابل دریافت کارمزد، به خرید و فروش اوراق بهادار می‌پردازند.

معامله‌گران
معامله‌گران، واسطه‌های مالی هستند که به حساب خود اوراق بهادار می‌خرند و از موجودی سهام خود به مشتریان می‌فروشند یا اوراق بهادار آن‌ها را خریداری می‌کنند. معامله‌گران کارمزد دریافت نمی‌کنند بلکه از تفاوت قیمت خرید و فروش اوراق بهادار سود می‌برند.

مشاوران سرمایه‌گذاری
مشاوران سرمایه‌گذاری نهادهایی هستند که به اشخاص یا نهادهای دیگر در زمینة ارزش‌گذاری اوراق بهادار، سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار و تهیة سبد سرمایه‌گذاری مشاوره می‌دهند.

بازارگردانان
بازارگردانان از نهادهای مهم فعال در بورس‌های اوراق بهاداراند که با داشتن توان مالی و تخصص لازم، مسؤولیت حفظ بازاری منظم و مداوم برای سهام خاصی را عهده‌دار می‌شوند. در واقع بازارگردان با خرید و فروش سهام، به مقابله با عدم تعادل‌های موقت می‌پردازد و می‌کوشد تا عرضه و تقاضا را متعادل سازد. به عبارت دیگر بازارگردان گاه در نقش خریدار، در مواردی که سهم خاص و موردنظر خریدار ندارد و گاه در نقش فروشنده، چنانچه سهم خاصی فروشنده نداشته ولی خریداران بالقوه‌ای دارد، در بازار فعالیت می‌کند. بازارگردان می‌تواند به عنوان یک کارگزار برای سفارش‌دهندگان خرید و فروش سهام را " با استفاده از دفاتر خود که در آن سفارش خرید و فروش اوراق بهادار با قیمت‌های معین پیشنهادی ثبت شده است " انجام دهد یا به عنوان یک معامله‌گر، اوراق بهادار تعیین شده را برای موجودی خود معامله کند.

شرکت‌های سرمایه‌‌گذاری
شرکت‌های سرمایه‌گذاری از جمله واسطه‌های مالی هستند که کارکرد اصلی آن‌ها مدیریت تخصصی سرمایه‌گذاری در بازار اوراق بهادار است، اگر چه انواع متعددی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری با کارکردهای مختلف وجود دارند، اما شرکت‌های فعال در بورس‌های اوراق بهادار به‌طور معمول با هدف مدیریت پرتفوی وارد بورس می‌شوند. این شرکت‌ها با فروش اوراق سرمایه‌گذاری خود به عموم، وجوه به دست آمده را در ترکیب متنوعی از اوراق بهادار سرمایه‌گذاری می‌کنند و به نمایندگی از دارندگان اوراق به ادارة آن می‌پردازند.

ج ) سایر فعالان بازار سرمایه
علاوه بر نهادها و مؤسسات فوق، نهادهای دیگری با وظایف و کارکردهای خاص در بازار سرمایه فعالیت می‌کنند که مهمترین آن عبارتند از:

مؤسسات رتبه‌بندی خطر و اعتبار
کارکرد اصلی این مؤسسات، رتبه‌بندی اوراق بدهی شرکت‌ها با توجه به ریسک عدم بازپرداخت یا ورشکستگی است. این مؤسسات با انجام تحلیل مالی، ارزیابی مدیریت، تحلیل صنعت و بررسی احتمال عدم پرداخت بهره یا سود و بازپرداخت اصل سرمایه، نوع و شرایط تعهدات، حفاظت دارایی‌ها به هنگام ورشکستگی، سازماندهی مجدد و سایر مسایل قانونی و وجود ضمانت و بیمه به رتبه‌بندی اوراق بدهی شرکت‌ها می‌پردازند. مؤسسات مزبور با رتبه‌بندی اوراق بدهی با تعهدات ثابت، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کنند تا چشم‌انداز پرداخت سقف تعهد شده مورد نظر را با توجه به ریسک عدم بازپرداخت یا ورشکستگی ارزیابی کنند.

پردازشگران حرفه‌ای اطلاعات یا فروشندگان حرفه‌ای اطلاعات
فعالیت عمدة این‌گونه مؤسسات، گردآوری و پردازش اطلاعات به منظور اتخاذ تصمیم در زمینة سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار است.
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
سرمایه‌گذاری

____________




تعریف سرمایه‌گذاری
تعریف ساده، اما فراگیر از سرمایه‌گذاری عبارت است از،" به تعویق انداختن مصرف فعلی برای دستیابی به مصرف بیشتر در آینده". صندوق‌های بازنشستگی نمونه‌هایی هستند که مصرف را به تعویق می‌اندازند. هنگامی که کارکنان تمام دستمزد خود را در زمان حاضر دریافت نمی‌کنند، و بخشی از آن را در صندوق بازنشستگی نگه‌داری می‌کنند، در واقع مصرف خود را به تعویق می‌اندازند. به همین شیوه، هنگامی که افراد سهام یا دیگر دارایی‌های مالی می‌خرند، در حال به تعویق انداختن مصرف هستند، یعنی سرمایه‌گذاری می‌کنند. خرید خانه ( بخشی از بهای خرید نقدی و بخشی دیگر با دریافت وام پرداخت می‌شود) به جای اجاره خانه (فقط بخش نقدی بهای خرید به عنوان ودیعه اجاره پرداخت شود و وامی دریافت نشود) را می‌توان به همین‌گونه تفسیر نمود. چون، عمر خانه بیشتر از مدت زمان پرداخت وام خرید خانه است، بخشی از پرداختهای فعلی بهای خرید بابت استفاده از خانه‌ی مسکونی در سالهای آینده است. یعنی، اجاره کردن باعث افزایش مصرف زمان حال، و کاهش مصرف در آینده می‌شود.
بنابراین، سرمایه‌گذاری دامنه وسیعی از فعالیتها را در بر می‌گیرد و شامل سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مالی قابل دادوستد و غیرقابل دادوستد است. در مطالب حاضر، منظور از "سرمایه‌گذاری" سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مالی به خصوص اوراق بهادار قابل دادوستدی است که توسط دولتها یا شرکتها منتشر می‌شود. اوراق بهادار قابل دادوستد دارایی‌های مالی‌ای هستند که به آسانی و با حداقل هزینه در بازارهای مالی انسجام‌یافته قابل خرید و فروش هستند. سرمایه‌گذاری روشی برای حفظ ارزش پول و کسب عایدی می‌باشد. به هر حال، دو ویژگی اصلی سرمایه‌گذاری؛ زمان و ریسک است. از دست دادن منافع در حال حاضر قطعی و مبلغ آن معین است. اما، پاداش سرمایه‌گذاری مربوط به آینده است و مبلغ آن اغلب نامشخص است.
در واقع سرمایه‌گذاری خرید اقلام دارایی و یا‌ ‌‌‌اوراق بهاداری است که با گذشت زمان منجر به ایجاد درآمد و افزایش ارزش برای سرمایه‌گذار خواهد شد. از این رو، هنگامی که فرد یک ورقه بهادار را خریداری می‌کند، سرمایه‌گذاری صورت پذیرفته ‌است، اما خرید یک خانه به قصد سکونت سرمایه‌گذاری محسوب نمی‌شود. چرا که خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، بازده معینی در طی زمان برای ما به وجود نمی‌آورد، اما خرید ورقه‌ بهادار به‌طور بالقوه دارای بازده است.
هر فردی که در بازارهای مالی سرمایه‌گذاری می‌کند دارای هدف مشخصی است. او برای بدست‌آوردن سود و کسب منافع بیشتر در این بازار گام می‌نهد. در حقیقت شخص سرمایه‌گذار به امید بدست‌آوردن ارزشی در زمان آینده از ارزش‌های کنونی چشم‌پوشی می‌نماید. اگر عوامل ترغیب‌کننده برای سرمایه‌گذاری وجود نداشته باشد، افراد به‌طور معمول مصرف کنونی را به مصرف آینده ترجیح می‌دهند. بنابراین فرد سرمایه‌گذار باید از سرمایه‌گذاری کنونی خود انتظار بدست‌آوردن بازده مثبت داشته باشد و بهره‌مندی از ثروت و فرصت‌های مصرف در آینده ترغیب‌کننده وی خواهد بود.

دارایی مالی در برابر دارایی فیزیکی
سرمایه‌گذاری در دارایی‌های فیزیکی با سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مالی تفاوت دارد. سرمایه‌گذاری فیزیکی، سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مشهود مثل؛ زمین و تجهیزات است. سرمایه‌گذاری مالی خرید حق مالی همانند؛ سهام عادی و اوراق قرضه است. دارایی مالی حاوی منفعت یا ارزش معمول نقدینه‌ای در آینده است. تأمین مالی برای خرید ساختمان نمونه خوبی برای معرفی سرمایه‌گذاری مالی و سرمایه‌گذاری فیزیکی است. ساختمان خریداری شده یک سرمایه‌گذاری واقعی است. برای درک سرمایه‌گذاری مالی باید به این نکته توجه کنیم که پول مورد نیاز برای خرید ساختمان از کجا و چگونه تأمین شده‌ است؟ ممکن است قسمتی از پول مورد نیاز برای خرید توسط خریدار تأمین شود و باقیمانده وجوه مورد نیاز از محل وام رهنی تأمین شود. یعنی، خریدار وامی را برای خرید ساختمان دریافت و بر اساس جدول زمانی، مبلغ وام و بهره آن را پرداخت نماید. اغلب، شخص وام‌دهنده شخص حقیقی نیست، بلکه مؤسسه‌ای است که به عنوان واسطه مالی فعالیت می‌کند. در این مثال، خریدار ساختمان در دارایی‌های فیزیکی سرمایه‌گذاری کرده است و مؤسسه واسطه مالی (مثل بانک تجاری)، در دارایی‌های مالی سرمایه‌گذاری نموده است.

فرآیند سرمایه‌گذاری
فرآیند سرمایه‌گذاری مستلزم تصمیم‌گیری در مورد انتخاب نوع اوراق بهادار برای سرمایه‌گذاری، میزان سرمایه‌گذاری و زمان انجام سرمایه‌گذاری است. پنج مرحله تصمیم‌گیری در فرآیند سرمایه‌گذاری عبارت است از:

1) تدوین خط و مشی سرمایه‌گذاری
مرحله اول، تدوین خط مشی سرمایه‌گذاری، شامل تعیین هدفهای سرمایه‌گذاری و مبلغ سرمایه‌گذاری است. چون در استراتژی سرمایه‌گذاری ارتباط مثبتی بین ریسک و بازده وجود دارد سرمایه‌گذار نمی‌تواند، قاطعانه ادعا کند که در سرمایه‌گذاری بازده زیادی بدست می‌آید. آنچه که سرمایه‌گذار باید بداند این است که هدف وی در جهت حداکثر نمودن بازده با توجه به ریسک می‌باشد. هدفهای سرمایه‌گذاری باید بر حسب ریسک و بازده بیان شود. این مرحله در فرآیند سرمایه‌گذاری شامل دارایی‌های مختلف مالی‌ای است که باید در سبد سرمایه‌گذاری قرار گیرد. انتخاب دارایی‌های مالی بر اساس هدف‌ها‌ی سرمایه‌گذاری، مبلغ سرمایه‌گذاری و وضعیت مالیاتی سرمایه‌گذارخواهد. برای مثال، شرکت‌های که از پرداخت مالیات معاف هستند(مثل صندوق‌های بازنشستگی در امریکا) اقدام به خرید اوراق بهادار معاف از مالیات(مثل اوراق قرضه شهرداری‌ها) نماید. خط و مشی سرمایه‌گذاری شالوده سرمایه‌گذاری می‌باشد، بدون آن سرمایه‌گذاران نمی‌توانند تصمیم‌گیری نمایند. با وجود این، اغلب سرمایه‌گذاران توجهی به خط‌مشی سرمایه‌گذاری ندارند.

2) تحلیل اوراق بهادار
دومین مرحله در فرآیند سرمایه‌گذاری تحلیل اوراق بهادار می‌باشد. تحلیل اوراق بهادار شامل ارزیابی ورقه بهاداری خاص یا گروهی از اوراق بهادار در بین مجموعه وسیعی از دارایی‌های مالی می‌باشد. یکی از دلایل ارزیابی اوراق بهادار، شناسایی اوراق بهاداری است که به نظر می‌رسد قیمت بازار آن با قیمت ذاتی آن تفاوت دارد. روش‌های زیادی برای تحلیل اوراق بهادار وجود دارد. با وجود این، بسیاری از این روش‌ها در یکی از این دو طبقه؛ تحلیل فنی و تحلیل بنیادی قرار می‌گیرند. تحلیل‌گری که از بررسی روند قیمت‌ها در گذشته جهت تحلیل اوراق بهادار استفاده می‌کند تحلیل‌گر فنی، و استفاده‌کنندگان از روش بنیادی را بنیادگرا می‌نامند.

3) تشکیل پرتفوی
ایجاد پرتفوی مرحله سوم در فرآیند سرمایه‌گذاری است و شامل شناسایی دارایی‌های خاص برای سرمایه‌گذاری و تعیین مبلغ سرمایه‌گذاری برای هر یک از دارایی‌های شناسایی شده است. این مرحله شامل؛ انتخاب، زمان‌بندی و تنوع‌بخشی است که باید مورد توجه سرمایه‌گذار قرار گیرد. انتخاب اوراق بهادار، حاکی از تحلیل موشکافانه اوراق بهادار و تمرکز بر پیش‌بینی تغییرات قیمت آن‌ها در کوتاه‌مدت می‌باشد. زمان‌بندی که به عنوان پیش‌بینی کلان شناخته می‌شود شامل پیش‌بینی تغییرات قیمت سهام عادی نسبت به اوراق بهادار با درآمد ثابت مثل اوراق خزانه و اوراق قرضه شرکتی می‌باشد. تنوع بخشی نیز شامل ایجاد پرتفوی اوراق بهادار با هدف کاهش ریسک است.

4) بازبینی پرتفوی
مرحله چهارم در فرآیند سرمایه‌گذاری، بازبینی پرتفوی، شامل تکرار دوره‌ای سه مرحله قبلی می‌ باشد. با گذشت زمان سرمایه‌گذار ممکن است اهداف سرمایه‌گذاری خود را تغییر دهد و پرتفوی فعلی بهینگی خود را از دست دهد. سرمایه‌گذار ممکن است با فروش برخی اوراق بهادار و خرید اوراق بهادار دیگر، پرتفوی جدیدی ایجاد کند. انگیزه دیگر برای تغییر پرتفوی این خواهد بود که اگر قیمت‌های اوراق بهادار تغییر یابد، بعضی از اوراق بهادار که قبلاً جذاب نبوده‌اند، اکنون ممکن است جذاب باشند و بعضی دیگر که قبلاً جذاب بوده‌اند اکنون دیگر اینگونه نباشند. سرمایه‌گذار ممکن است بخواهد اوراق بهاداری که اکنون جذاب شده‌اند را به پرتفوی خود اضافه و اوراق بهاداری که جذابیت خود را از دست داده‌اند از سبد خارج کند. چنین تصمیماتی به هزینه معاملات مربوط به خرید و فروش و چشم انداز بهبود در عملکرد پرتفوی بستگی دارد.

5) ارزیابی عملکرد پرتفوی
مرحله پنجم در فرآیند سرمایه‌گذاری، ارزیابی عملکرد پرتفوی، شامل؛ محاسبه ادواری بازده و ریسک سرمایه‌گذاری است.

رویکرد زمانی سرمایه‌گذاری
سرمایه‌گذاری در بورس اوراق بهادار از نظر مدت زمان سرمایه‌گذاری به سه شکل کوتاه‌مدت، میان‌مدت، و بلندمدت صورت می‌گیرد.
در روش ارزیابی سهام به شکل کوتاه‌مدت، عمده تمرکز تحلیل‌گران و خریداران و فروشندگان، به اخبار موجود در بازار است و خرید و فروش سهام نیز بر همین پایه انجام می‌گیرد. در این روش، که بعضی طول دوره آن را از چند روز تا چند هفته ذکر می‌کنند، بیش‌تر افراد حرفه‌ای بازار فعالیت دارند و معمولاً در طول این مدت کوتاه نیاز به تحلیل شرایط صنعت وجود ندارد. به افراد تازه وارد به این بازار توصیه می‌شود که از این روش استفاده نکنند و خرید و فروش خود را بر اساس دیدگاه بلندمدت انجام دهند.
روش دوم که سرمایه‌گذاری در بورس اوراق بهادار با دیدگاه میان‌مدت می‌باشد، خریداران و فروشندگان سهام تمرکز خود را بر تحلیل روند قیمتی سهام و تا حدودی بر اساس اخبار منتشره از سوی شرکت‌ها گذاشته‌اند. طول این دوره را نیز عموماً سه تا شش ماه ذکر می‌کنند.
روش سوم، تصمیم گیری برای خرید و فروش سهام بر پایه تجزیه و تحلیل کامل صنایع و شرکت‌ها می‌باشد. در این روش، تصمیم‌گیرندگان ابتدا وضعیت صنایع مختلف را در کشور و حتی در جهان بررسی نموده و با توجه به تحولات احتمالی آینده آن صنعت، تصمیم می‌گیرند که به آن صنعت وارد و یا از آن خارج شوند و در مرحله‌ بعدی در صنعت خاصی، شرکت‌های مورد نظر را ارزیابی نموده و با استفاده از اطلاعات موجود شرکت و سایر شرکت‌ها، در آن صنعت اقدام به خرید سهام و یا فروش آن می‌کنند. بنابراین، با توجه به موارد اشاره شده، برای سرمایه‌گذاری در بورس اوراق بهادار هر چه به سمت رویکرد بلندمدت حرکت کنیم، نیاز به تجزیه و تحلیل بیشتری وجود دارد. ‌

روش‌های سرمایه‌گذاری
سرمایه‌گذاری در بورس به دو روش مستقیم و غیرمستقیم انجام می‌پذیرد. در سرمایه‌گذاری مستقیم فرد سرمایه‌گذار می‌تواند مستقیماً وارد بورس شود و اوراق بهادار موردنظر خود را خریداری کند. در این روش فرد باید تخصص و وقت کافی برای بررسی وضعیت بازار و سهامی که می‌خواهد خریداری کند داشته باشد. اما در سرمایه‌گذاری غیرمستقیم سرمایه‌گذاران از طریق واسطه در بازار سرمایه حضور می‌‌یابند، و خود به‌طور مستقیم به خرید تک سهم نمی‌پردازند. این واسطه‌ها متنوع‌اند و معروف‌ترین آنها صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک، اداره‌کنندگان طرح‌های بازنشستگی متفاوت، شرکت‌های سرمایه‌گذاری و مشابه آنها می‌باشند. این نهادهای مالی با تشکیل سبد سهام و سایر اوراق بهادار می‌کوشند که ریسک را برای سرمایه‌گذاران کاهش دهند، و البته در قبال ارائه این خدمات دستمزدی هم می‌گیرند. این روش سرمایه‌گذاری به ویژه برای کسانی که از دانش و اطلاعات کافی در حوزه‌ی مالی و سرمایه‌گذاری برخوردار نیستند و یا فرصت کافی برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بازار و شرکت‌ها ندارند توصیه می‌شود.
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
روش هاي تحليل

_______________




در بازارهای بورس قشر وسیعی از سرمایه‌گذاران به لحاظ شغل، تحصیلات و تجربه وجود دارند. هر گروه با توجه به تخصص خود شیوه­ای خاص را جهت تجزیه و تحلیل بازار بورس و سهام شرکتها بر­گزیده و اقدام به خرید و فروش سهام می­کنند.
قیمت سهام هر لحظه و بر اثر تغییرات عرضه و تقاضای بازار قابل تغییر است. اگر تعداد خریداران یک سهم از تعداد فروشندگان آن بیشتر باشد، یعنی تقاضای خرید یک سهم بیشتر از میزان عرضة آن برای فروش باشد، قیمت آن سهم افزایش می‌یابد و برعکس. درک عرضه و تقاضا و تغییرات قیمتی ناشی از آن بسیار آسان است. اما آنچه دشوار است، فهم آن چیزی است که به تغییرات عرضه و تقاضا در بازار سهام می‌انجامد و سبب می‌شود برخی خواهان یا خریدار سهم خاصی شوند و برخی دیگر، رویگردان یا فروشنده آن باشند.
برای تشریح این رفتار، نظریه‌های مختلفی شکل گرفته است. اما یک نظریة اصلی در این باره آن است که تغییرات قیمت یک سهم بازتاب‌دهندة دیدگاه شخصی سرمایه‌گذاران نسبت به ارزش شرکت ناشر آن است. از این دیدگاه، قیمت یک سهم به لزوم و همواره با ارزش واقعی یا ذاتی آن برابر نیست. در این راستا تحلیل بازارهای مالی، اغلب به دو دسته تحلیل‌های بنیادی و تکنیکی، منجر می‌شود. هر دو نوع تحلیل‌ها، رویکردهای متفاوتی برای تصمیم‌گیری در زمینة تجارب یا سرمایه‌گذاری در بازارهای مالی دارد. استفاده از تحلیل‌های بنیادی و تکنیکی می‌تواند در تصمیم‌گیری خرید یا فروش سهام نقشی راهبردی ایفا کند. بدین‌منظور، به‌کارگیری تحلیل بنیادی در یافتن ارزش ذاتی یک سهم، و تحلیل تکنیکی در یافتن زمان مناسب برای خرید یا فروش آن نقشی مؤثر دارد. بنابراین، همواره این امکان وجود دارد که حتی در یک بازار کارآمد، بتوان با استفاده از تحلیل‌های بنیادی و تکنیکی، ارزش واقعی یا ذاتی یک سهم را شناسایی، و سپس در سنجش با قیمت بازاری آن، نسبت به خرید یا فروش سهام مزبور اقدام کرد.

تحلیل تکنیکی
تحلیل تکنیکی سهام، مطالعه و بررسی قیمت سهام است. در این تحلیل فقط از نمودار قیمتها، حجم معاملات و مقادیر محاسبه شده از قیمتها استفاده می­شود و محتوای اطلاعات فقط قیمت و حجم معاملات است. تجزیه و تحلیل تکنیکی به هیچ وجه به بررسی نقاط ضعف یا قوت ساختار شرکت یا صنعت نمی‌‌پردازد؛ بلکه هدفش بررسی رفتار سرمایه‌گذار و روند تغییرات قیمت است. به عبارتی دیگر، تحلیل تکنیکی، مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش‌بینی آینده روند قیمت‌ها می‌باشد. سه مبحث ابتدایی به عنوان پایه مباحث تحلیل فنی به شرح زیر می‌باشد:
1- همه چیز در قیمت لحاظ شده‌ است؛
2- قیمت‌ها بر اساس روندها حرکت می‌کنند؛
3- تاریخ تکرار می‌شود.
یک تحلیل‌گر فنی به این باور است که هر چیزی که بتواند در قیمت‌ها تأثیرگذار باشد، در قیمت یک سهم لحاظ شده است. از طرفی، همه این تحلیل‌گران بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. به این صورت که چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد، آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیش بگیرد، قیمت کاهش خواهد یافت. دومین اصل تحلیل تکنیکال این است که حرکات قیمت تصادفی نیست و معمولاً این حرکات در روندها اتفاق می‌افتد. سومین اصل تحلیل تکنیکال از دو سئوال مهم تشکیل شده: 1) قیمت فعلی چیست؟ 2) تاریخچه‌ی حرکات قیمت چگونه است؟(در این اصل امیدوار هستیم که تاریخ تکرار شود و بر این عقیده به مطالعه‌ی تاریخچه قیمت می‌پردازیم.)

تحلیل بنیادی
بررسی علمی درباره عوامل اساسی تعیین‌کننده ارزش سهام را تجزیه و تحلیل بنیادی می‌نامند. تحلیل‌گر بنیادی به بررسی دارایی‌ها، بدهی‌ها، فروش، ساختار بدهی، درآمد، محصول، سهم بازار، ارزیابی مدیریت بنگاه و مقایسه آن با سایر شرکت‌‌های مشابه می‌پردازد و در نهایت ارزش واقعی سهام را تخمین می‌زند. در این نوع تحلیل از اطلاعات وسیعی مانند اطلاعات درون شرکت ( EPS، نسبت‌های مالی، میزان استفاده از ظرفیت، طرح­های توسعه، دریافتی­های احتمالی شرکت بابت مابه‌التفاوت، سوبسیدها و ....) و اطلاعات برون شرکتی( صادرات و واردات کالاها، تعرفه‌های گمرکی، نرخ سود بانکی، تورم، نرخ ارز، رشد اقتصادی، تحولات سیاسی، قیمت نفت، درآمدهای ارزی و ...)استفاده می‌شود. نخستین مسئله‌ای که هر سرمایه‌گذار در تحلیل بنیادی باید حل کند، انتخاب صنعت است. اگر در بحران اقتصادی باشیم و میزان بیکاری نیز زیاد باشد و تمام سعی مردم تنها پرداخت بدهی‌های‌شان باشد، احتمالاً صنایعی از قبیل صنایع غذایی، نفت و خرده‌فروشی مورد توجه قرار می‌گیرد. و هرگاه که اوضاع اقتصادی کشور رونق داشته و نرخ بیکاری کاهش یابد، صنایعی نظیر فن‌آوری که بر اوضاع کشور تأثیر‌گذار هستند، برای سرمایه‌گذاری بررسی می‌‌شوند.
پس از انتخاب نوع صنعت، باید شرکت‌هایی را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کرد که نسبت به رقبایشان سودآوری بیشتری دارند. و....
البته روش‌های دیگری مانند مدل‌های اقتصاد سنجی مالی، مدل‌های دینامیکی با محوریت شبکه‌های عصبی و نظریه شواب، مدل‌های نظری سقوط بازار سهام(نظریه رویدادهای ناگهانی)، شاخص‌های پیشرو، روش‌های پیش­بینی نقاط برگشت­، مدل‌های نوسان، تحلیل روانشناسی بازار، تحلیل زیرساختهای بازار به طور کامل در دو طبقه قرار نگرفته­اند و از جهت­هایی شبه به تحلیل بنیادی و از نظرهایی در گستره روش‌های تکنیکی قرار می­گیرند.
هریک از تحلیل‌های تکنیکی و بنیادی نقاط ضعف و قوت بسیاری دارند به طوری که می­توان گفت هیچ یک از آنها به تنهایی کاربرد ندارند بلکه مکمل یکدیگر هستند. سرمایه‌گذاران عموماً در تصمیم گیریهای کوتاه‌مدت و بلندمدت هر دو مورد را با هم تلفیق می­کنند تا بتوانند به تصماتی بهینه دست یابند.
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
تحليل بنيادي

_____________





تحليل بنيادي مبتني بر اين فرض است كه اوراق بهادار (و بازار به عنوان كل) داراي ارزش ذاتي است كه بوسيله سرمایه‌گذاران قابل برآورد است. ارزش اوراق بهادار تابعي از يك سري متغيرهاي بنيادي است كه تركيب اين متغيرها بازده مورد انتظار همراه با سطح ریسک مشخص را ايجاد مي كند. در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتي سهام از طريق ارزيابي متغيرهاي بنيادي انجام مي‌شود. ارزش ذاتي برآورد شده سپس با ارزش بازار سهام مقايسه مي‌شود. اگر ارزش بازار كمتر از ارزش ذاتی باشد زمان براي خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان براي فروش مناسب است.

تفاوت تحليل‌گر بنيادي با تحليل‌گر فني

تحليل‌گر بنيادي معتقد است كه ارزش ذاتي و حقيقي اوراق بهادار را مي‌توان با مطالعه و بررسي عواملي نظير عوايد، محصولات، مديريت، صورتهاي مالي شركت و ساير عوامل بنيادي بدست آورد. تحليل‌گران فني تحليل‌گران بنيادي را به خطا رفتن متهم نمي‌كنند. با اين حال، اعتقاد دارند كه تحليل هاي بنيادي روشهاي طولاني و دشوار هستند. تحليل‌گران فني همچنين اعتقاد دارند كه مي‌توانند ابزارهاي فني مختلفي نظير نمودارها را براي تعيين اوراق بهاداري كه كمتر از ارزش ذاتي قيمت‌گذاري شده‌اند به كار ببرند.

چارچوب تحليل بنيادي

در تحليل بنيادي سرمايه‌گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان يك كل، تجزيه و تحليل مي‌كنند تا بتوانند زمان مناسب براي سرمايه‌گذاري را تشخيص دهند. سپس به تحليل صنايع يا بخش‌هايي از اقتصاد مي‌پردازند كه داراي چشم اندازهاي آتي مناسبي هستند. در خاتمه اگر تحليل‌گر به اين نتيجه برسد كه زمان سرمايه‌گذاري مناسب است و صنايع مناسبي با بازده بالايي در چرخه اقتصاد فعاليت مي كنند به تحليل شركتها مي پردازد.

تجزيه و تحليل اقتصاد و بازار

بازار سهام قسمت مهم و حياتي از كل اقتصاد به شمار مي‌رود. واضح است كه ارتباط قوي ميان بازار سهام و اقتصاد وجود دارد. اگر شرايط اقتصادي نامناسب باشد عملكرد بيشتر شركتها و در نتيجه بازار سهام نيز ضعيف خواهد بود. برعكس، اگر شرايط اقتصادي مناسب باشد عملكرد شركتها نيز بهتر خواهد بود و در نتيجه شرايط بهينه اقتصادي در بازار سهام متبلور خواهد شد. اگر اقتصاد و فعاليت واحدهاي اقتصادي را در قالب چرخه تجاري نگاه كنيم مي‌بينيم كه چرخه تجاري داراي چارچوب خاصي است يعني از يك جا شروع مي‌شود، به اوج مي‌رسد و سپس پايان مي‌یابد. بنابراين، فعاليتهاي اقتصادي در يك حالت ركود شروع مي‌شوند، يك مرحله توسعه را پشت‌سر مي‌گذارند و سپس افول مي‌كنند و منتظر خيزش دوباره هستند. بازار سهام و چرخه تجاري داراي ارتباط تنگاتنگي هستند. از نظر تاريخي، سهام عادي به عنوان يكي از شاخص‌هاي مهم چرخه تجاري بوده است. بنابراين بايد به دنبال يك رابطه پيچيده باشيم. بازار و اقتصاد رابطة تنگاتنگي با هم دارند، اغلب طبق شواهد موجود قيمت‌هاي سهام قبل از تغيير در وضعيت اقتصاد تغيير مي‌كند.
رابطه ميان بازار سهام و چرخه تجاري چگونه مي‌تواند قابل اتكا و اعتماد باشد؟ كاملاً واضح است كه بازار علائم منفي از فعاليتهاي آتي اقتصادي مخصوصاً در زمان ركود نشان مي‌دهد و3 اين مطلب كه بازار مي‌تواند منعكس‌كننده، علائم منفي از شرايط اقتصادي باشد حائز اهميت است. با اين حال، توانايي بازار براي پيش‌بيني رونق اقتصادي بهتر از توانايي آن در پيش‌بيني بحران‌هاي اقتصادي است.
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
پيش‌بيني تغييرات در بازار

بسياري از سرمايه‌گذاران به دنبال پيش‌بيني تغييرات در بازارهاي مالي هستند. آنها نه‌‌تنها به دنبال چرايي و نحوة كار فعلي اين بازارها هستند، بلكه به دنبال فهم وضعيت آينده آنها نيز هستند. سرمايه‌گذاران به‌عنوان قسمتی از اين فرايند به تحليل كلي اقتصاد نياز دارند.
پيش‌بيني صحيح و پيوسته بازار سهام، مخصوصاً پيش‌بيني‌هاي كوتاه‌مدت، براي هر شخصي غير‌ممكن است. شواهد قويی که از كارايي بازار وجود دارد نشان دهنده اين است كه تغييرات بازار را نمي‌توان براساس اطلاعات مربوط به تغييرات گذشته پيش‌بيني كرد. دليل ديگر اینكه حتي مديران حرفه‌اي پول هم قادر نيستند از طريق اطلاعات موجود، بازار را پيش‌بيني نمايند و شواهد موجود در عملكرد موفقيت سرمايه‌گذاران حرفه‌اي اين ادعا را تائيد مي‌كند.
آنچه كه ما در اينجا به دنبال آن هستيم شناسايي نشانه‌ها و علائم كلي اقتصاد و جهت بازار و مدت تغييرات احتمالي آن است. براي مثال، اگر با اطمينان ادعا كنيم كه شاخص بازار در يك سال از5000 به 3000 خواهد رسيد كار عاقلانه‌ای به نظر نمی‌رسد. همچنين، يك پيش‌بيني قوي مانند افزايش10 درصد سود سهام شركت در سال آينده، چندان اساس محكمي نخواهد داشت. در واقع بسياري از سرمايه‌گذاران و حتي برخي از سرمايه‌گذاران حرفه‌اي نمي‌توانند به طور پيوسته تغييرات را پيش‌بيني نمايند. بنابراين، با توجه به اين وضعيت، آنها چه كار بايد انجام دهند؟ بهترين روش براي بسياري از سرمايه‌گذاران فهم اين مطلب است كه آنها نمي‌توانند به‌طور پيوسته تغييرات بازار را پيش‌بيني كنند، اما اين مطلب را نيز بايد درك كنند كه شرايط ادواري مي‌تواند به آنها كمك كند.

استفاده از چرخه تجاري براي پيش‌بيني بازار

در بخش‌هاي قبلي ايده‌اي را بيان كرديم كه شاخص‌هاي تركيبي خاصي مي‌توانند در پيش‌بيني شرايط چرخه تجاري مفيد باشند. با اين حال، قيمت‌هاي سهام يكي از شاخص‌هاي مهمي است كه مي‌تواند وضعيت اقتصادي را از نظر رونق يا ركود نشان دهند. در اين حالت سرمايه‌‌گذاران براي پيش‌بيني بازار چه كاري بايد انجام دهند؟ اين رابطه مهم ميان قيمت سهام و اقتصاد بايد در پيش‌بيني تغييرات قيمت سهام مورد استفاده قرار گيرد. قيمت‌هاي سهام معمولاً در حالت ركود كاهش مي‌يابند و هرچه ميزان ركود بيشتر باشد ميزان كاهش نيز زيادتر خواهد بود. با اين حال، سرمايه‌گذاران به منظور پيش‌بيني تغييرات بازار سهام بايد در مورد تغييرات چرخه تجاري مطالبي را بدانند. اگر به نظر برسد كه در آينده چرخه تجاري كاهش خواهد يافت بعد از گذشت چند ماه از افول اقتصادي، احتمالاً بازار سهام نيز با افول روبرو خواهد شد. اقتصاد، بازده كل سهام (براساس سالانه) مي‌تواند در شرايط رونق (افول) چرخه تجاري، منفي (مثبت) باشد. وقتي كه چرخه تجاري به نقطه پايين خود مي‌رسد قيمتهاي سهام تقريباً هميشه افزايش مي‌يابد. ميزان اين افزايش زياد است به طوري كه سرمايه‌گذاران در طول اين دوره عملكرد خوبي دارند. به علاوه، وقتي چرخه تجاري وارد اولين مرحله رونق مي‌شود قيمت‌هاي سهام اغلب ثابت مي‌ماند و يا حتي به صورت ناگهاني كاهش مي‌يابد.
طبق اين تحليل‌ها مي‌توان گفت :
1) اگر سرمايه‌گذاران بتوانند قبل از وقوع ركود اقتصاد آن را تشخيص دهند مي‌توانند حداقل براساس تجربيات گذشته افزايش در بازار سهام را پيش‌بيني كنند.
2) هر چه كه اقتصاد رونق مي‌يابد قيمتهاي سهام ممكن است كاهش يابد. بنابراين، دومين حركت مهم در بازار ممكن است براساس تجربيات گذشته قابل پيش‌بيني باشد.
3) طبق ركودهاي اقتصادي گذشته،P/E بازار معمولاً قبل از پايان ركود افزايش مي‌يابد و تقريباً در طول سال آينده بدون تغيير باقي مي‌ماند.

تجزيه و تحليل صنعت

در نگاه اول به نظر مي‌رسد واژة صنعت واژه ‌گويايي باشد و هركس با صنعت‌هاي همچون صنعت خودروسازي، صنعت داروسازي، صنعت الكترونيك آشنايي داشته باشد. آيا اين صنعت‌ها آن طور كه به نظر مي‌رسند گويا هستند؟ براي مثال، يك مصرف كننده مي‌تواند نوشابه‌اي را در ظرف شيشه‌اي، يا قوطي آلومينيومي يا استيل بنوشد. آيا همه اين موارد شامل يك صنعت مانند صنعت ظروف است يا سه صنعت شيشه، استيل و آلومينيوم (يا دو صنعت شيشه و فلزات) را شامل مي‌شود. وقتي‌كه شركتها براساس خطوط متنوع تجاري مورد بررسي قرار گيرند قضيه از اين هم پيچيده‌تر مي‌شود. بنابراين، تحليل‌گران و سرمايه‌گذاران نياز به روشهايي دارند كه بتوانند صنايع را طبقه‌بندي نمايند.
سرمايه‌گذاري كه تشخيص مي‌دهد اقتصاد و بازار براي سرمايه‌گذاري جذاب است بايستي دست به تحليل صنايعي بزنند كه در آنها فرصت‌هايي در سالهاي آتي ديده مي‌شود. مفاهيم اصلي تحليل صنعت ارتباط نزديكي با بحث قبلي ما يعني اصول ارزشيابي دارد. سرمايه‌گذاران مي‌توانند با توجه به ميزان اطلاعات در دسترس و مدل‌هاي خاص از اين مفاهيم به روشهاي مختلف استفاده نمايند. آنچه كه در اين جا در نظر داريم به آن دست پيدا كنيم اين است كه ياد بگيريم به صورت تحليلي در مورد صنايع فكركنيم. از طريق بررسي عملكرد صنايع مختلف در طول چندين دوره مي‌توان به اهميت تحليل صنعت پي‌برد. از طريق اين تجزيه و تحليل مي‌توان فهميد چه صنايعي ارزش سرمايه‌گذاري دارند. مزايايي كه تحليل صنعت در پي دارد، باعث توجيه هزينه‌هاي تجزيه و تحليل صنايع مي‌شود.

تجزيه و تحليل صنايع
صنايع نيز مانند بازار و شركتها، از طريق مطالعه داده‌هايي همچون داده‌هاي فروش، سود سهام، سود تقسيمي، ساختار سرمايه، خطوط توليد، قوانين، ابتكارات و غيره مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌گيرند. اين چنين تحليل‌هايي مستلزم تخصص عالي است كه اغلب توسط تجزيه و تحليل‌گران صنعت و از طريق شركتهاي كارگزاري و ساير موسسات سرمايه‌گذاري صورت مي‌گيرد.
يكي از مفيدترين روش‌ها براي تحليل صنعت‌ براساس مراحل چرخة عمر آنها است.
مرحله اول اين روش بررسي وضعيت كلي و موقعيت فعلي صنعت است.
مرحله دوم بررسي موقعيت صنعت در رابطه با چرخه تجاري و وضعيت اقتصاد كلان است.
مرحله سوم شامل تجزيه و تجليل كيفي ويژگي‌هاي صنعت به منظور تعيين افق ديد آتي صنعت است.




هر يك از اين مراحل به نوبه خود توضيح داده خواهد شد.
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
تحليل تكنيكال

____________





تحليل فني بررسي تغييرات قيمتهاي گذشته به منظور پيش‌بيني تغييرات آتي قيمت‌ها است. تحليل تكنيكي در زمينه سهام، و يا هر ابزار قابل داد و ستدي كه متاثر از نيروهاي عرضه و تقاضا باشد كاربرد فراواني دارد. تحليلگر فني اعتقاد دارد كه روند قيمتها تلقي سرمايه‌گذاران را از عوامل گوناگون سياسي، اقتصادي، پولي و حتي روانشناسي نشان مي‌دهد. هنر تحليل‌گر فني تعيين روند تغييرات قيمت‌ها و نگهداري سرمايه‌گذاري تا زماني است كه روند فعلي معكوس نشده است. تحليل تكنيكي گاهي اوقات به دليل آنكه از سابقه تغييرات بازار براي پيش بيني عرضه و تقاضا استفاده مي كند روش تحليل بازار يا تحليل داخلي نيز ناميده مي شود. تحليل‌گر فني اعتقاد دارد كه بازار خود بهترين منبع براي بيان كسب اطلاعات است. "حديث دوست از زبان دوست شنو".

اساس تحليل فني
تحليل‌گران فني معتقدند كه اطلاعات مهم درباره نوسانهاي آتي قيمت سهام را مي‌توان از طريق مطالعه تغييرات قبلي قيمتهاي سهام بدست آورد. اطلاعات مالي بر روي نمودارها ثبت مي شود و اين اطلاعات به منظور دستيابي به الگوهاي تكراري به دقت مورد بررسي قرار مي‌گيرد. تحليل‌گران فني تصميم‌هاي خريد و فروش خود را بر اساس نمودارهايي كه تهيه مي‌كنند قرار مي‌دهند. تحليل‌گران فني اعتقاد دارند كه :
1- ارزش بازار از تقابل عرضه و تقاضا تعيين مي شود.
2- تغييرات قيمت اوراق بهادار داراي روندي است كه به رغم نوسانهاي ناچيز براي مدت قابل ملاحظه‌اي دوام دارد.
3- تغييرات روندها به دليل نقل و انتقال‌هاي عرضه و تقاضا است.
4- اينكه چه اتفاقي افتاده (پيشينه قيمت) بسيار مهم‌تر است از چرائی آن(چرا اتفاق افتاده)
5- تغييرات عرضه و تقاضا را مي‌توان در نمودارهاي تغییرات قیمت پيگيري كرد.

تحليل‌گران فني اعتقاد دارند كه قيمت فعلي منعكس‌كننده تمام اطلاعات است. با توجه به اينكه اطلاعات قبلاً اثر خود را بر روي قيمت گذاشته است، لذا قيمت نشان‌دهنده ارزش منصفانه مي‌باشد و بايد اساس تحليل را تشكيل دهد. در مجموع قيمت بازار نشان‌دهنده‌ كليه اطلاعات مشاركت‌كنندگان در بازار است. مشاركت‌كنندگان شامل: معامله‌گران، سرمايه‌گذاران، شركتهاي سرمايه‌گذاري، تحليل‌گران خريد سهام، تحليل‌گران فروش سهام، تحليل‌گران فني ، تحليل‌گران بنيادي و ساير تحليل‌گران مي‌‌باشند. تحليل‌گر فني با گردآوري اطلاعات، از قيمت براي تفسير اينكه بازار چه مي‌گويد با هدف پيش‌بيني آينده استفاده مي‌كند.
اعتقاد تحليل‌گران فني بر اين است كه تشخيص روند امكان‌پذير بوده و مي‌توان بر مبناي روند قيمت همه چيز را دانست ولي ارزش واقعي هيچ چيز را نمي‌دانند.
تحليل‌گران فني در ارزيابي آتي قيمت سهام با اطلاعات مهم سر و كار دارند:
1- قيمت فعلي چيست؟
2- سابقه تغييرات قيمت چيست؟
قيمت، نتيجه تقابل نهايي نيروهاي عرضه و تقاضا براي سهام شركت است. هدف تحليل‌گر فني پيش‌بيني جهت تغييرات قيمت آتي است. تحليل فني با تمركز بر روي قيمت و فقط قيمت، نمايانگر يك ديدگاه مستقيم است. بنيادگراها به دنبال چرايي قيمت مي‌گردند، حال آنكه تحليل‌گران فني به مورد چرايي قيمت با ديد ترديد نگاه مي‌كنند. تحليل‌گران فنی اعتقاد دارند كه بهترين كار اين است كه به دنبال چيستي قيمت باشيم و به چرايي آن اهميت ندهيم. چرا قيمت بالا مي‌رود؟ بخاطر بيشتر بودن خريداران (تقاضا) از فروشندگان (عرضه) سرانجام، ارزش هر چيز برابر با پولي است كه يك فرد حاضر است براي آن بپردازد. چه لزومي دارد بدانيم چرا؟

تكنيكهاي مورد استفاده تحليل‌گران فني
تحليل‌گران فني از تكنيك هاي گوناگون قيمت و حجم معاملات سهام براي تحليل بازار استفاده مي‌كنند كه اصلي‌ترين آنها عبارتند از : نظريه داو، ترسيم نمودار، ميانگين متحرك، قدرت نسبی، دیدگاه معکوس، حجم معاملات، وسعت بازار ، شاخص آر اس آی، حمایت و مقاومت.

- نظريه داو
قديمي‌ترين و يكي از بهترين نظريه‌ها در تحليل تكنيكي نظريه داو است. به نظر داو نوسانهاي قيمت بازار را مي‌توان به سه قسمت تقسيم كرد:
الف) نوسانهاي روزانه: اين نوسان‌ها تصادفي و بدون مفهوم هستند و از اهميت چنداني برخوردار نيستند.
ب) نوسانهاي ثانويه: در اين نوسان، قيمت‌ها به مدت چند ماه بالا مي‌روند. اين نوسانات عمدتاً به منظور تصحيح قيمت بازار صورت مي‌گيرد و مورد علاقه مطبوعات نيز است.
ج) نوسانهاي بلند‌مدت (اوليه): اين نوسانها، بازارهاي صعودي و بازارهاي نزولي ناميده مي‌شود. در اين بازارهاي صعودي قيمت‌ها براي چند سال در مجموع روند صعودي دارد. از طرف ديگر، در بازارهاي نزولي قيمتها براي چند ماه يا چند سال در مجموع روند نزولي دارد.
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
صورت هاي مالي

________________





مجموعه صورت‌هاي مالي كه توسط شركت‌ها ارائه مي‌شود، حاكي از وقوع هزاران مبادله و رويداد يا گزارش ميليون‌ها ريال پول است. سوابق و جزئيات اين مبادلات و رويدادها در دفاتر روزنامه، كل و معين به تفضيل ثبت‌شده و سپس طبقه‌بندي و تلخيص مي‌شوند و عصاره اين مبادلات و رويدادها به صورت، صورت‌هاي مالي تهيه و ارائه مي‌شود.
در حال حاضر براي تحقق هدف‌هاي گزارش‌گري مالي، صورت‌هاي مالي اساسي زير تهيه و ارائه مي‌شوند:
1- ترازنامه يا صورت وضعيت مالي، كه خلاصه وضعيت مالي يك موسسه را در يك تاريخ معين نشان مي‌دهد.
2- صورت حساب سود و زيان، كه خلاصه نتايج عليات يك شركت را در يك دوره مالي نشان مي‌دهد.
3- صورت حساب گردش وجوه نقد، كه خلاصه تامين منابع مالي يك موسسه و چگونگي استفاده از آن(مصارف) را در فعاليت‌هاي سرمايه‌گذاري در يك دوره مالي نشان مي‌دهد.
4- صورت حساب سود و زيان انباشته، كه نشان‌دهنده افزايش يا كاهش در سودهاي انباشته يك موسسه ناشي از فعاليت‌هاي توليدي و غير توليدي در يك دوره مالي مي‌باشد.

ترازنامه
ترازنامه صورتي است كه اطلاعات مربوط به گزارش دارايي‌ها، بدهي‌ها و حقوق صاحبان سهام موسسه را در پايان هر دوره ­مالي فراهم مي‌كند. ترازنامه، موقعيت مالي يك موسسه را در يك زمان معين، كه شامل دارايي‌ها، تعهدات اقتصادي موسسه(بدهي‌ها) و حقوق صاحبان سهام و مالكين يا سهامداران موسسه می باشد، نشان مي‌دهد.

اطلاعات ترازنامه
در ترازنامه، دارايي‌ها در سمت راست و كليه بدهي‌ها و حقوق صاحبان سهام كه جمع آنها معادل جمع دارايي‌ها است در سمت چپ نوشته مي‌شوند.
در ترازنامه عمدتاً دارايي‌ها به ترتيب سرعت تبديل به وجه نقد، بدهي‌ها بر اساس زمان سررسيدشان و واريز بدهي، وحقوق صاحبان سهام به ترتيب كاهش بقاء شان طبقه‌بندي وگزارش مي‌شوند.
بيشتر طبقه‌بندي‌هاي مورداستفاده در ترازنامه به شرح ذيل است:

دارايي‌ها
الف) دارايي‌هاي جاري(مانند وجوه نقد، سرمايه‌گذاري در اوراق بهادار كوتاه‌مدت، حساب‌هاي دريافتني، موجودي‌هاي كالا و پيش پرداختها).
ب) سرمايه‌گذاري‌هاي بلندمدت
ج) اموال، ماشين‌آلات وتجهيزات(دارايي‌هاي ثابت)
د) دارايي‌هاي نامشهود(مانند حق‌اختراع، حق‌تأليف، سرقفلي)
ه) ساير دارايي‌ها ومخارج انتقالي به دوره‌هاي آتي

بدهي‌ها:
الف) بدهي‌هاي جاري(مانند حساب‌هاي پرداختني، اسناد پرداختني، حقوق و دستمزد پرداختني، بدهي‌هاي معوق، پيش دريافت‌ها و حصه جاري بدهي‌هاي بلند مدت)
ب) بدهي‌هاي بلند مدت(مانند اوراق مشاركت، وامهاي بلند مدت و )
 

neda_omid

متخصص بخش گردشگری
ريسك و بازده

____________



تعريف ريسك و انواع آن
زيان بالقوه قابل اندازه‌گيري يك سرمايه‌گذاري را ريسك مي‌نامند. در فرهنگ و بستر، ريسك به معني شانس و احتمال آسيب و يا زيان و ضرر تعريف شده، و تعريف مالي و مقداري ريسك، توزيع احتمال بازده هر سرمايه‌گذاري مي‌باشد. در فرهنگ مديريت رهنما، در تعريف ريسك آمده است : «ريسك عبارت است از هر چيزي كه حال يا آينده دارايي يا توان كسب درآمد شركت، موسسه يا سازماني را تهديد مي‌كند.» وستون و بريگام در تعريف ريسك يك دارايي مي‌نويسند: ريسك يك دارايي عبارت است از تغيير احتمالي بازده آتي ناشي از آن دارايي. «نيكلز» مفهوم ريسك را از ابعاد مختلف مدنظر قرار داده و آن را از نظر مفهومي به دو دسته تقسيم مي‌كند. وي معتقد است واژه ريسك به احتمال ضرر، درجه احتمال ضرر، و ميزان احتمال ضرر اشاره دارد. در اين راستا ريسك احتمال خطر هم احتمال سود و هم احتمال زيان را دربر مي‌گيرد. در حالي كه ريسك خالص صرفاً احتمال زيان را در بر مي‌گيرد و شامل احتمال سود نمي‌شود، مانند احتمال وقوع سيل.
هر نوع سرمايه گذاي با عدم اطمينان‌هايي مواجه مي‌گردد كه بازده سرمايه‌گذاري را در آينده مخاطره آميز مي‌سازد. ريسك يك دارايي سرمايه‌اي بدين خاطر است كه اين احتمال وجود دارد كه بازده حاصل از دارائي كمتر از بازده مورد انتظار است. بنابراين ريسك عبارت است از احتمال تفاوت بين بازده واقعي و بازده پيش بيني شده و يا مي‌توان گفت ريسك يك دارايي عبارت است از تغيير احتمالي بازده آتي ناشي از آن دارايي.
وستون بريگام، ريسك يك دارائي نظير اوراق بهادار را تغيير احتمال بازده آتي ناشي از دارائي مي‌داند. بنابراين با معيار پراكندگي بازده دارايي، ريسك را مي‌توان انحراف معيار نرخ بازده تعريف نمود. پس مي‌توان پراكندگي بازده‌هاي ممكنه از بازده‌ مورد انتظار را با واريانس محاسبه و بعنوان يك معيار از ريسك تلقي نمود.
بطور كلي با اندازه‌گيري بين بازده واقعي و بازده مورد انتظار مي‌توان ريسك را به وسيله روش‌هاي آماري نظير واريانس، نيمه واريانس شيب خط رگرسيون و واريانس مقادير باقيمانده رگرسيون بدست آورد.

- كاهش ريسك
نكته قابل ذكر اينست كه چگونه ريسك را كم كنيم و آيا ريسك قابل كاهش هست يا خير؟
طبق تئوري پورتفوليو بخشي از ريسك را مي‌توان از طريق تنوع‌گرايي حذف نمود و مزيت پورتفوليو نيز در كاهش ريسك سرمايه‌گذاري مي‌باشد.
با در نظر گرفتن مزاياي ناشي از تنوع‌گرايي، متاسفانه نمي‌توان كل ريسك سرمايه‌گذاري را از بين برد، به اين دليل كه اوراق بهادار داراي ريسك سيتماتيك مي‌باشند، (ريسكي كه نمي‌توان از طريق تنوع‌گرايي حذف نمود).
در حالت كلي دو نوع ريسك وجود دارد:
1) ريسك سيستماتيك
2) ريسك غير سيستماتيك
بنابراين :
ريسك غير سيستماتيك + ريسك سيستماتيك = ريسك كل

ريسك غير‌سيستماتيك فقط منحصر به يك دارايي مي‌باشد براي اينكه آن ريسك در ارتباط با بخشي از بازده يك دارايي مي‌باشد. اين ميزان از ريسك مختص يك شركت يا يك صنعت مي‌باشد و ناشي از عوامل و پديده‌هائي مانند اعتصابات كارگري، عملكرد مديريت، رقابت تبليغاتي، تغيير در سليقه مصرف‌كنندگان و غيره مي‌باشد. ريسك سيستمايتك آن قسمت از ريسك مي‌باشد كه به شرايط عمومي بازار مربوط است.
تغيير نرخ بهره، نرخ برابري پول ملي در مقابل اسعار خارجي،‌ نرخ تورم، سياست‌هاي پولي و مالي، شرايط سياسي و غيره از منابع ريسك سيستماتيك مي‌باشند. هر تغيير در عوامل فوق الذكر بر روي شرايط كلي بازار تاثير مي‌گذارد.
تغييرات متغيرهاي كلان اقتصادي از منابع اصلي ريسك سيستماتيك مي‌باشد كه در اين قسمت به بخشي از آن اشاره خواهد شد.

- ريسك نرخ بهره
ريسك نرخ بهره بعنوان تغيير‌پذيري بالقوه در بازده كه ناشي از تغييرات نرخ بهره بازار است تعريف مي‌شود. ارزش هر سرمايه‌گذاري به ميزان سود و عايدات آن و همچنين نرخي كه براي محاسبه ارزش فعلي آن بكار مي‌بريم بستگي دارد. يكي از عوامل تعيين‌كننده نرخ تنزيل، ‌نرخ بهره است كه اگر هزينه بهره افزايش يابد به تبع آن نرخ تنزيل نيز افزايش مي‌يابد و در نتيجه ارزش فعلي سرمايه‌گذاري كاهش مي‌يابد.

- ريسك تورم
ريسك تورم به عدم اطمينان نسبت به سطح نرخ تورم در سالهاي آينده اطلاق مي‌گردد. ريسك تورم به عبارت ديگر به انحراف نرخ تورم واقعي مورد انتظار بستگي دارد. سرمايه‌گذاران قبل از اقدام به سرمايه‌گذاري نرخ تورم در آينده را پيش بيني مي‌كنند و آن را به نرخ بازده مورد توقع خود اضافه مي‌كنند، در نتيجه در موقع ارزيابي عايدات آتي سرمايه‌گذاري آن را با يك نرخ تنزيل به ارزش فعلي سرمايه‌گذاري تبديل مي‌كنند.
افزايش در نزخ تنزيل باعث كاهش ارزش فعلي مي‌گردد. اگر نرخ تورم واقعي بيشتر از نرخ تورم مورد انتظار باشد. نرخ بازده واقعي كه به سرمايه‌گذاران بدست مي‌آورند از نرخ بازده مورد انتظار آنها كمتر خواهد بود. همانطور كه گفته شد، ريسك تورم به قابل تغيير بودن يك سرمايه‌گذاري اشاره دارد. اقتصاددانان نرخ تورم را از طريق شاخص قيمت محاسبه مي‌كنند و شاخص قيمت كالاي مصرفي بهترين وسيله براي تعيين نرخ تورم است. وقتي مي‌خواهيم نرخ بازده مورد توقع را محاسبه كنيم، بايد تاثير تورم را نيز در آن به حساب آورد در اين صورت تاثير نرخ تورم بر بازده مورد انتظار يك دارايي سرمايه‌اي، مانند تغيير نرخ بهره كه در قسمت قبل اشاره شد، خواهد بود.

- ريسك كشور
ريسك كشور يا ريسك سياسي به ثبات يك كشور از ابعاد اقتصادي و سياسي مربوط مي‌شود. اين نوع ريسك در كشورهايي كه از ثبات سياسي و اقتصادي بالايي برخوردارند، پائين است.

- ريسك بازار
تعجب‌آور نيست وقتي كه مشاهده مي‌شود، قيمت سهام يك شركت عليرغم افزايش درآمد آن نسبت به دوره قبل، كاهش يابد. قيمت يك سهم ممكن است در يك زمان كوتاه بطور شديدي با وجود درآمد ثابت نوسان داشته باشد. عوامل اين پديده متفاوت مي‌باشد. اما اغلب بخاطر نگرش‌هايي كه سرمايه‌گذاران نسبت به كل اوراق بهادار يا قسمتي از آنها پيدا مي‌كنند مي‌باشد. تغيير‌پذيري در بازده اوراق كه ناشي از انتظارات سرمايه‌گذاران است، ريسك بازار نام دارد. ريسك بازار بعلت عكس‌العمل‌هاي گوناگون سرمايه‌گذاران به حوادث قابل رويت و غير قابل رويت مي‌باشند. اگر سرمايه‌گذاران انتظار داشته باشند كه در آينده وضعيت يك صنعت بهبود مي‌يابد، اين احساس و انتظار بر حسب افزايش قيمت سهام شركت‌هاي موجود از آن صنعت مي‌باشد. سرمايه‌گذاران معمولاً نگرش‌هاي خود را از طريق انتظاراتي كه از حوادث سياسي، اجتماعي يا اقتصادي دارند، بدست مي‌آورند.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
آموزش و اطلاعاتی کامل از بورس بود که با همت ندای عزیز ثبت شده است.با مطالعه آن دیدگاه خود را در رابطه با موضوع افزایش دهید.

 

Mehdi

متخصص بخش سخت افزار
تاپیک فوق الاده ای شد ندا :گل:

50 پست پربار :چشمک:

دستت واقعا درد نکنه و یه خسته نباشید حسابی بهت میگم:گل:
 

مصطفي

کاربر ويژه
سلام

انواع معاملات:
در بورس اوراق بهادار تهران معاملات به دو صورت گروهي و انفرادي توسط كارگزاران صورت مي گيرد.
افراد براي خريد سهام به كارگزاري مراجعه نموده و پس از انجام مراحل اداري در ليست خريداران سهام يك شركت قرار مي ‏گيرند و كارگزار مي تواند خريد سهام براي افراد را به دو صورت انفرادي و گروهي انجام دهد.
توضيح: انجام يك معامله نياز به دو طرف معامله يعني خريدار و فروشنده سهام دارد و در سامانه رايانه اي بورس خريدار و فروشنده با يك كد معاملاتي و بر اساس مشخصات شناسنامه اي افراد تعريف و شناسايي مي گردند.


مراحل انجام معاملات انفرادي:
1ـ كارگزار خريدار مشخصات شناسنامه اي خريدار سهام (نام ـ نام خانوادگي ـ شماره شناسنامه ـ محل صدور و نام پدر) را جهت ايجاد كدمعاملاتي به واحد سپرده گذاري شركت خدمات بورس ارايه مي نمايد.
2ـ كارگزار فروشنده برگ سهام فروشنده را جهت سپرده نمودن سهام (تبديل نمودن برگ سهام عادي به برگ سهام قابل فروش ) به واحد سپرده گذاري اين شركت ارايه مي دهد.
3ـ كارگزار خريدار و فروشنده با توجه به درخواست هاي خريد و فروش براي سهام هر شركت، معامله سهام را در سامانه رايانه‏اي بورس به ترتيب اولويت در سا عات معامله (9 صبح الي30/12) و به صورت انفرادي انجام مي دهند.
معاملات گروهي: زمانيكه درخواست كنندگان خريد سهام يك شركت بيش از اندازه معمول باشند، كارگزار براي صرفه جويي در وقت، معامله را به صورت گروهي انجام مي‏دهد و در حال حاضر معاملات گروهي به دو نوع «ددد» و «ررر» تعريف شده است. در معاملات گروهي «ددد» خريداران و فروشندگان سهام افراد معمولي مي باشند، در حاليكه در معاملات گروهي «ررر» سازمان خصوصي سازي وكالتأ به عنوان فروشنده سهام شركت هاي دولتي و كارگران و كاركنان همان واحد به عنوان خريداران سهام مطرح مي‏گردند.
 

مصطفي

کاربر ويژه
مراحل انجام معاملات گروهي «ددد»:
1- كارگزار مشخصات خريداران سهام را در يك ديسكت با فرمتي مناسب تعريف شده در بند پاياني اين بخش دريافت مي‏نمايد و نسبت به ايجاد كدمعاملاتي براي نامبردگان اقدام مي‏نمايد.
2- در صورت دارا بودن كدمعاملاتي براي خريداران و در صورت موجود بودن فروشندگاني براي سهام همان شركت، به شرطي كه تعداد خريداران كمتر از 6000 نفر باشند يك معامله گروهي( با يك شماره اعلاميه ) در ساعات معامله ( 9 صبح الي30/12 ظهر) صورت مي‏گيرد. يعني‏يك طرف معامله جمع سهام فرشنده يا فروشندگان و طرف ديگر معامله يك كد فرضي «ددد» به عنوان خريدار سهام در نظر گرفته مي شود. در صورتي كه تعداد خريداران بيش از 6000 نفر باشند دو معامله با دو شماره اعلاميه صورت ‏مي‏گيرد و تفكيك افراد به دو فايل جداگانه را كاربران شركت خدمات بورس تعيين مي‏نمايند.
3- كارگزار مربوطه تا ساعت 6 بعد از ظهر فرصت تخصيص سهام از كدفرضي «ددد» به نام خريداران واقعي را دارد.
4- در صورت عدم تخصيص سهام در زمان مقرر، كارگزار خريدار موظف است سهام خريداري شده را به نام خود نموده و در زمان معامله ديگري سهام مذكور را به فروش برساند. (كه انجام اين رويداد كارگزار را ملزم به پرداخت كارمزدي براي خريد و سهام مذكور مي نمايد).
5- در صورت عدم وجود كدمعاملاتي براي خريداران، كارگزار ديسكت حاوي اطلاعات خريدار را به همراه يك نامه رسمي به شركت خدمات بورس ارسال مي‏نمايد و پس از ايجاد كد معاملاتي پرينتي از ليست افراد با كد معاملاتي ايجاد شده براي كارگزار ارسال مي گردد. (البته كارگزار قبل از انجام معامله گروهي صحت عمليات تخصيص كد معاملاتي را تلفني جويا مي شود).
6- گاهي اوقات كارگزار خريدار، درخواست تخصيص سهام را نيز به شركت خدمات بورس محول مي نمايد كه در اينصورت ديگر پرينتي تهيه نمي گردد و تخصيص سهام بصورت اتوماتيك از كد فرضي «ددد» به نام سهامداران واقعي صورت مي‏گيرد.
مراحل انجام معاملات گروهي « ررر»:
معاملات گروهي «ررر» به دو صورت نقدي و اعتباري صورت مي گيرد.
الف ـ واگذاري سهام گروهي « ررر» از نوع نقدي:
1- كارگزار مشخصات خريداران سهام را در يك ديسكت با فرمتي مناسب تعريف شده در بند پاياني اين بخش دريافت مي‏نمايد و نسبت به ايجاد كدمعاملاتي براي نامبردگان اقدام مي‏نمايد.
2- در صورت دارا نبودن كدمعاملاتي براي افراد، كارگزار ديسكت مذكور را طي يك نامه رسمي به شركت خدمات بورس ارسال مي‏نمايد. در معاملات گروهي « ررر» اغلب خريداران داراي كدمعاملاتي نمي‏باشند.
توضيح: در معاملات گروهي « ررر» شرط يك معامله با يك اعلاميه براي حداكثر 6000 خريدار و دو معامله براي بيش از 6000 خريدار صادق است.
3- در شركت خدمات بورس كدمعاملاتي براي نامبردگان ايجاد شده و پرينتي از ليست افراد با كدمعاملاتي ايجاد شده براي كارگزار ارسال مي گردد.
4- كارگزار ملزم است معاملات گروهي « ررر» را در ساعت 30/12 الي 30/13 يعني يك ساعت بعد از ساعت اصلي معامله و توسط سايت كامپيوتري شركت خدمات بورس انجام ‏دهد. زيرا در اغلب موارد قيمت سهام واگذاري در معاملات گروهي « ررر» پايين تر از قيمت تابلو ارايه مي‏شود.
5- كارگزار پس از انجام معامله گروهي « ررر» فرصت سه روز براي تخصيص سهام از كد فرضي « ررر» به نام سهامداران واقعي را دارد (روز انجام معامله گروهي نيز محاسبه مي‏گردد ).
6- گاهي اوقات كارگزار خريدار، درخواست تخصيص سهام را نيز به شركت خدمات بورس محول مي نمايد كه در اينصورت ديگر پرينتي تهيه نمي گردد و تخصيص سهام بصورت اتوماتيك از كدفرضي « ررر» به نام سهامداران واقعي انجام مي شود.
ب ـ واگذاري سهام گروهي « ررر» از نوع اعتباري داراي شرايط خاصي به شرح ذيل است:
1ـ براي واگذاري سهام اعتباري، به دليل عدم پرداخت وجه نقد توسط افراد در سامانه معاملات رايانه اي سازمان بورس معامله اي صورت نمي گيرد.
2ـ پس از اعلام واگذاري، انتقال سهام از سهام اصالتي سازمان خصوصي سازي به سهام وكالتي آن سازمان در سامانه رايانه‏اي بورس، طي مراحلي اداري و ارسال يك درخواست رسمي از مديريت بازرسي سازمان بورس، توسط كاربران شركت خدمات بورس صورت مي گيرد.
3ـ پس از اتمام بدهي افراد، درخواست انتقال سهام مذكور از سهام وكالتي سازمان خصوصي سازي در آن شركت خاص به نام آن افراد در سامانه رايانه‏اي بورس طي مراحل زير صورت مي گيرد:
مراحل اداري جهت انجام نقل و انتقال سهام از سهام وكالتي سازمان خصوصي سازي به افراد:
1- سازمان خصوصي سازي طي نامه‏اي رسمي در يك ديسكت اسامي افراد را به همراه مشخصات شناسنامه اي آنان (نام- نام خوانوادگي- شماره شناسنامه- محل صدور- نام پدر) به اضافه تعداد سهام قابل تخصيص به فرد را به اداره بازرسي سازمان بورس اوراق بهادار تهران ارسال مي‏نمايد.
2- مديريت بازرسي سازمان بورس در صورت موافقت، مجوز انتقال سهام مذكور را طي نامه‏اي رسمي به شركت خدمات بورس اعلام مي نمايد.
3- شركت خدمات بورس تهران پس از ثبت نامه در دبيرخانه و انجام مراحل اداري، اقدام زير را انجام مي‏دهد.
مراحل تخصيص سهام شركت‏ها از سازمان ‏خصوصي سازي به افراد در سامانه رايانه اي بورس:
1- ابتدا ديسكت ارسالي، از نظر داشتن فرمت مناسب، بررسي مي‏گردد.
2- در صورت صحت اطلاعات ارسالي در ديسكت، تخصيص كدمعاملاتي براي سهامداران صورت مي‏گيرد.
3- ليست كدهاي معاملاتي ايجاد شده به همراه يك نامه رسمي به اداره بازرسي سازمان بورس ارسال مي شود، اداره بازرسي ليست مذكور را براي سازمان خصوصي سازي ارسال مي‏نمايد، در صورت تاييد، مراتب به اداره بازرسي سازمان بورس و سپس به شركت خدمات بورس اعلام مي‏گردد.
4- شركت خدمات بورس پس از ثبت نامه در دبيرخانه و مراحل اداري تخصيص سهام را انجام مي‏دهد، بدين ترتيب كه، به تعداد اعلام شده از سهام وكالتي سازمان خصوصي سازي «ساز00001» كسر و جمع همين تعداد را به كدهاي معاملاتي ايجاد شده ( به تعداد اشاره شده در ديسكت ) اضافه مي‏نمايد.
5- در صورت درخواست انتقال سهام از سهام سپرده سازمان خصوصي سازي، چاپ گواهينامه نقل و انتقال سهام نيز توسط شركت خدمات بورس تهران صورت مي‏گيرد.
فرمت مناسب ديسكت‏هاي ارسالي، جهت تخصيص كدمعاملاتي به افراد:
الف- فايل ارسالي بايستي به دو صورت DBF. ? يا TXT . ? باشد.
ب- فيلدهاي مورد نياز در ديسكت ارسالي از چپ به راست شامل: نام خانوادگي، نام، شماره شناسنامه، محل صدور، تعداد سهام و نام پدر باشد و فيلدها با جداكننده & از هم ديگر جدا گردند. در صورت عدم اعلام مشخصات فوق عمليات تخصيص كدمعاملاتي صورت نمي‏گيرد.
پ- نام مشخصات كليدي ركوردهاي فايل ارسالي، به صورت زير تعريف شده باشد:
SHR_FNAME =نام خانوادگي
SHR_NAME =نام
SHR_ISNO =شماره شناسنامه
SHR_ISPL = محل صدور
SHR_QTY =تعداد سهام
SHR_FATHER = نام پدر
ج- مجموع كاراكتر اطلاعات ارسالي براساس يكي از كاركترهاي ايران ‏سيستم، پانيذ يا سايه باشد.
چ- اگر در مورد خاصي يكي از مشخصات كليدي فردي نامعلوم بود به جاي آن فيلد هيچگونه علامتي جايگزين نگردد و خالي ارسال شود.
ح- اعلام مشخصات سهامداران حقيقي و حقوقي در دو فايل جداگانه ارسال گردد.
خ- براي اعلام سهامداران حقوقي فيلد نام خالي ارسال گردد و نام سازمان يا شركت يا … بطور كامل در فيلد نام خانوادگي درج گردد و به جاي شماره شناسنامه و محل صدور، شماره ثبت و محل ثبت درج گردد.
 

مصطفي

کاربر ويژه
چند نمونه از تحليل تكنيكال سهام بورسي :

چادرملو



نتيجه : 65 درصد بازدهي




سايپا



نتيجه : 50 درصد بازدهي



مهركام پارس



نتيجه :
50 درصد بازدهي



سرمايه گذاري غدير





نيتجه :
30 درصد بازدهي



مهركام پارس (2)



نتيجه :
50 درصد بازدهي





 

rahnama

پدر ایران انجمن
امروز من با آقا مصطفی در قزوین ملاقات داشتم. تجربه زیادی در زمینه بورس دارد.ضمن تشکر از ایشان حتما عزیزان از مطالب این عزیز استفاده کنید.
 
بالا