• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ஐكـــــا فــــه رويــــا يــــی ஐ

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
راستش را بخواهی از موقعی که رفتی هیچ چیز تغییر نکرده است،
- من هنوز قهوه میخورم
- پیاده میرم
هستم؛ اما
- تلخ تر
- بیشتر
- تنهاتر
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
قُل قُل كه ميزند گاهي احساسات ِ درونم ،



دلم يك هواي بارانـ ـيميخواهد .



تا يك چاي دارچيني دَم كنم و حالي به حال ِ خودم بدهم !



تا رهـ!ـاكنم خودم را ، ذهنم راحتي . . .



از اين دوست داشتنهايي كه گاهي پوچ ـتَر از هر خيال ِخاميـست . . .

dbcb3a37d682aef6940d24719ffe4ff5.jpg




 

baroon

متخصص بخش ادبیات



کـافه چی !
لحظه ایی درنگ کن !
به این بیاندیش کـه چه زیباست پیوند ِ قلب هایی که به امید ِ دیدار به این کافه می آیند !
گاهی
به آن ها لبخند بزن !
در چشمان ِ مستانه شان خیره شو !
بگو :
روزگار از آن ِتان !


 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
اگر پیداش می کردم

باکم نبود از اینکه چه فکر می کند

صدایش می کردم

کمی در چشم هایش مستانه می خندیدم

و بعد برای خوردن

یک فنجان قهوه با طعم عشق دعوتش می کردم

اگر پیدایش می کردم

اگر ...


 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
ورق می خورد


آخرین هفت بازمانده بر روی میز چوبی؛



می سوزد



کافه عصرهای جمعه من؛



از یاد می رود



صندلی هایمان در میان خاکسترها؛



و باد می برد




آخرین عطر
چای سبز
را از کنار فنجان


ahmgfz8960lc0jedtly.jpg


 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
چایـ ؟
- قهوهـ ؟
- نسکافهـ ؟

نمیدانم!
... هر کدام دیرتر خـُنک و تمام شود
تا بهانه با تـو بودنم بیشتر شود
...

 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
وان چای روی میز در انتظار یک جرعه است ،
نه تو می آیی نه او
گرم می ماند ،
چه گناهی دارد سماوری که
داغ دیده است ...؟
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
cappuccino.jpg

خانه بوی بهار می دهد و تو پر از سفره های بی سینی
ساز ساکت ، سکوت سر در گم ، سردی سایه های تزئینی

باغ چای است سبز پیرهنم ، تا قدم می زنی میان تنم
سنگ فرش پیاده روها را می کشم روی قوری چینی

چای با چند قند زن پهلو ، قند با چند مرد بوسه به دست
بوسه با طعم چای جوشیده ، چای دم می کنم که بنشینی

چای دم می کشد ، نمی مانی و برای همیشه می ماند
تلخی قهوه های قاجاری روی لب های قرمز سینی

خانه رخت سپید پوشیده ، آسمان کفش عید پوشیده
تو ولی توی خواب هایت هم ، خواب این خانه را نمی بینی


 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
من بر کنار گشته ام ازمسند حیات

با چای
تلخ وشایعه شاخه نبات

انگارپای ثانیه ها را شکسته اند

این آخرین پلان قصه عمرمن است ، کات !

 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
96tc3yy81wbzgkmb8ou.jpg


دلم یک فنجان قهوه تلخِ تلخ می خواهد!

یک ذره با تو بودن کافیست!

برای شیرین کردن یک فنجان تلخیِ چند ساله!

 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
حرفهای تلخ برای گفتن دارم

به وسعت یک فنجان

اما ...


آیا تو یه فنجان خالی میل داری...!؟


 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
کافه تریا،مثل همیشه،
لقمه های جوان برداشته است.
بوی عشق مصنوعی
راه نفسم را می گیرد.

از میان باغ وحش ِبی قفس می گذرم
آن گوشه یک صندلی انتظارم را می کشد.
بی هدف روبه رویش می نشینم.
گارسون با بی میلی می پرسد:
چی میل دارید؟
با یقین می گویم:
یک فنجان امید داغ!!! ..
wll3dq1ddempz7bhk8hl.jpg


 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
f_slavery_sugar_woman.jpg


به اندازه ی نوشیدن یک فنجان قهوه ی تلخ بمان
بمان و تحمل کن
من نگران بعد رفتنت نیستم
من نگران خاطرات شیرین لحظه های با تو بودنم
که همه را با رفتنت تلخ میکنی
پس بمانو با نوشیدن یک فنجان قهوه کام خود را برای مدتی هرچند کوتاه تلخ کن
و بدان مدتها کام
که نه زندگی من را تلخ کردی
ومن تلافی جز تارف یک فنجان قهوه ی تلخ به تو نداشتم...
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
آب در هاون کوبیدن است
اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری .
وقتی ؛ آخر همه ی شعرهای من
تــو می آیی ؛
و تــهِ همه ی فنجان های تو
من میـــروم
i90273_1368388714.jpg
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
هی کافه چی!
.
.
.

میزهایت را تک نفره کن!
نمی بینی؟!
همه تنهاییمـــ!!!


Coffee-Cup-in-Hands.jpg

 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
تنـــــــــــــــها

توی این کــــافه مـی نشینــــــم...



دیـــــگر بتــــو فکـــر نـــمیـــکنـــم ....


گنـــاه اســـت ...


چـــــشم داشــــتن به مــــالِ


غــــریبــــه هــــا...!!!
 

B a R a N

مدير ارشد تالار
خـدا را چه ديـدي ؟!

شايد يك روز در كافه اي دنـج و خـلوت ، اين كلمه ها و نوشته ها صـوت شـدند ؛

بـراي ِ گوش هـاي ِ تـو

كه روي ِ صنـدلي ِ رو به روي ِ مـن نشسته اي ... و بـراي ِ يك بـار هم كه شـده

، چـاي ِ تـو سـرد شـد

بس كه خيـره مانـدي به مـن ... !


cofee-arabic.jpg

 

B a R a N

مدير ارشد تالار

دلم یک فنجان قهوه تلخِ تلخ می خواهد!


یک ذره با تو بودن کافیست!

برای شیرین کردن یک فنجان تلخیِ چند ساله!


5q85ul9qfu4tp8gmgfye.jpg

 

B a R a N

مدير ارشد تالار
قهوه , همان قهوه بود ..



تنها بوسه های من , قهوه ات را " قند پهلو " کرده بود !..



و تــو...



بی رحمانه طعم قهوه را تحسین کردی !..



که ...



مارک قهوه چیست...!!
 

B a R a N

مدير ارشد تالار
اگر پیداش می کردم

باکم نبود از اینکه چه فکر می کند

صدایش می کردم

کمی در چشم هایش مستانه می خندیدم

و بعد برای خوردن

یک فنجان قهوه با طعم عشق دعوتش می کردم

اگر پیدایش می کردم

اگر ...
 
بالا