-
توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
ஐكـــــا فــــه رويــــا يــــی ஐ
- شروع کننده موضوع صاینا
- تاریخ شروع
B a R a N
مدير ارشد تالار
ذهنم شلوغ شده؛
آنقدر زیاد که دیگر حس های جدید تشخیص شان سخت و سخت تر میشود.
مثلا نمیدانم آخرین بار من بودم، او بود، باران بود؛
با من بودم، او نبود، و باران هم.
یا من بودم و باران و خیالی خوش شاید؟!
اصلا همه ی این ها خیال ِ خوشی بودند و
هستند که فکر کردن بهشان کیف دارد و دیوانه کننده هم هست.
دیوانه کننده بودنش از آن جهت است که
حافظ را که باز می کنی برایت از هر دری سخن خواهد گفت.
و تو نمیدانی به کدام تنهایی ِ خوشایند اشاره میکند.
شنیدم برای این همه احساس درهم قهوه بو میکنند؟!
هوا سرد است، بخار دار هم باشد!
من دارم طبیعت ِ قهوه را تایید میکنم!
B a R a N
مدير ارشد تالار
شیر و شکر نه شام هم نه، قهوه لطفا
قلیان پشت بام هم نه، قهوه لطفا
بدجور تلخم این غزل طاقت ندارد
این واژه های خام هم نه، قهوه لطفا
بی شیر آقا بی شکر بی قند بی عشق
نه، مثل من ناکام هم نه، قهوه لطفا
خانم شما خوبید؟ آرامید؟ من؟ ها-
تلخم فقط ، آرام هم نه ، قهوه لطفا
آقا کمی موزیک هم با خود بیارید
آرام نه ، سرسام هم نه، قهوه لطفا
خانم شما گیجید ! نه من خوبِ خوبم
درگیر با اوهام هم نه ، قهوه لطفا
دلگیرم و دلتنگ اما گله اصلا
از عشق نافرجام هم نه ، قهوه لطفا
قلیان پشت بام هم نه، قهوه لطفا
بدجور تلخم این غزل طاقت ندارد
این واژه های خام هم نه، قهوه لطفا
بی شیر آقا بی شکر بی قند بی عشق
نه، مثل من ناکام هم نه، قهوه لطفا
خانم شما خوبید؟ آرامید؟ من؟ ها-
تلخم فقط ، آرام هم نه ، قهوه لطفا
آقا کمی موزیک هم با خود بیارید
آرام نه ، سرسام هم نه، قهوه لطفا
خانم شما گیجید ! نه من خوبِ خوبم
درگیر با اوهام هم نه ، قهوه لطفا
دلگیرم و دلتنگ اما گله اصلا
از عشق نافرجام هم نه ، قهوه لطفا
حکایت رفاقت من با تو ، حکایت "قهوه" ایست ، که امروز به یاد تو ... ...
تلخِ تلخ نوشیدم !
که با هر جرعه ، ... بسیار اندیشیدم ، که این طعم را دوست دارم یا نه ؟!
و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن ، که انتظار تمام شدنش را نداشتم !
و تمام که شد ، فهمیدم ، باز هم قهوه می خواهم !
حتی ، تلخِ تلخ !
تلخِ تلخ نوشیدم !
که با هر جرعه ، ... بسیار اندیشیدم ، که این طعم را دوست دارم یا نه ؟!
و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن ، که انتظار تمام شدنش را نداشتم !
و تمام که شد ، فهمیدم ، باز هم قهوه می خواهم !
حتی ، تلخِ تلخ !
بر پيکر هر خيابان... رفتيم اما... نيامد
بيهوده اين سو و آن سو، يک لحظه حتي نيامد
اينجا که نه حتما آنجاست... پاي قرار هميشه
يک قهوه ي تلخ، آقا ...آيا کسي... ها؟... نيامد؟
فنجان،سکوت،بغض،سيگار،پشت همان ميز خلوت
ساعت گذشت پنج شش هفت، آخر خدايا نيامد
دل خسته سرد سوي خانه کوچه عبور اين ترانه
عاشق شدن هاي مردم انگار با ما نيامد
