تا گذشتی از رو پله
تا رسیدی به تماشا
تا شکفتی رو به خورشید
تا دمیدی رو به دریا
مثل لالههای مجنون
مثل ریگای بیابون
مثل دلتنگیه صحرا
مثل برکه مثله بارون
مثل ابرای مسافر
مثل جادههای خالی
مثل قطرههای کوچیک ته ظرفای سفالی
مثل لالههای مجنون
مثل ریگای بیابون
مثل دلتنگیه صحرا
مثل برکه مثله بارون
مثل ابرای مسافر
مثل جادههای خالی
مثل قطرههای کوچیک ته ظرفای سفالی
حتی آسمون تنها
چتر خورشیدشو وا کرد
تو رو با تموم غربت
با تموم دل ♥ صدا کرد
سلام
اا مگه فرق داره مدیریت با درجه های کاربری دیگه؟! :خنده2:
میگم شما دعا کنید من برسم به موقع جواب پیام هارو بدم پسند پیش کشم! :خنده2:
ممنون برای متن زیبایی که ارسال کرده بودید :گل:
موفق باشید
سلام ریحانه ی عزیزم
در سفر همراهم بودی .شاید به خاطر درد مشترک سال های قبل من وبه خوبی می فهمم چی می کشی.
دو بار در جلوی ضریح مقدس امام مهربونمون برات نماز حاجت خوندم.یک بار بعد از اینکه دستم به حرم رسید وحال بسیار خوبی داشتم صبح جمعه وصبح وداع.
من به این کرامت آقا دلخوشم ومنتظرخبرهای خوب از طرفت .ان شالله.:دعا: