دل پر درد من ديگر به اين چيزها عادت كرده
به فريادهاي خاموش
به آرام آرام شكستن
به گريه هاي شب هنگام
در زير نور ماه
به تنها رفتن در راه
مي گويند خرافات است اينكه هر كس طالعي دارد
ولي چه خرافات قشنگي است
من خرافات را دوست دارم چون زندگي ام با آن گره خورده
طالع من همين است
كه تنها بيايم و تنها بمانم و تنها بميرم
من اين طالع را دوست دارم
چون منحصرد به فرد است
اين طالع در انحصار من است
از آن من است
اگر سرنوشت هر انساني در دستان خودش است
اين من هستم كه اسير دستان سرنوشت شوم خودم هستم
من اين سرنوشت را دوست دارم
كاش ديگران بدانند كه من
اين گونه هستم
اين گونه مي مانم
و اين گونه مي ميرم