• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
شبگرد
امتیاز کسب شده
1

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مرسی علیرضای گل و دوست داشتنی....ممنونم خیل ذوق زده شدم...خوشحالم که خودش بود..فقط شرمنده چون نتم قطع شد و نتوسنتم درست و حسابی ازت خداحافظی کنم...هستی یا رفتی دوست گلم؟
    آن کس که درد عشق بداند
    آن کس که درد عشق بداند اشکی بر این سخن بفشاند این سان که ذره های دل بیقرار من
    سر در کمند عشق تو جان در هوای توست
    شایدمحال نیست که بعد از هزار سال
    روزی غبار مارا آشفته پوی باد
    در دوردست دشتی از دیده ها نهان
    بر برگ ارغوانی
    پیچیده با خزان
    یا پای جویباری
    چو اشک ما روان
    پهلوی یکدیگر بنشاند
    ما را به یکدگر برساند....
    بهانه های دنیا تو را از یادم نخواهد برد،

    من تو را دز قلبم دارم نه در دنیا.......
    خوشبختی را در همین لحظه باور کن......لحظه ای که دلی به یاد توست.........
    من به پشتیبانی عشق تو ای زیباترین...

    کودتایی در میان این غزلها میکنم...
    ای داد بیداد...داداش کوچیکه داداش بزرگه رو تحریم کرده...ایول داداش کوچیکه...خیلی باحاله پس...:غش2:

    دلگیر که نه مگه میشه من از دوست گلم دلگیر باشم.فقط یه کم خیلی کوچولو دلم گرفت.همین.اما مهم نیست.مهم اینه که الان هستی و منم که کشته مرام و معرفت دوستای گلی مثل تو هستم...:18:
    ولی دعوا نباشه.فقط شادی باشه و خوشی.اگرم هم دلی گرفت بتونم همدرد خوبی باشم اگه مرحمی نیستم...گوش شنوا یا سنگ صبوری باشم تا دوستانم بتونن سبک بشن...:1:
    ممنونم علیرضا جان...چرا تحریم؟امیر حسین کیه؟
    خواهش میکنم دوست گلم.همین که الان هستی خودش کلی ارزش داره و برام قشنگه...

    آره اخم بهم نمیاد.همه بهم میگن.وقتی یه نفر همیشه در حال خندیدن باشه...اخم که میکنه باورش ندارن.بهشم نمیاد..اینو بهم میگن...
    تحریمت کی به اتمام میرسه که راحتتر بیای پیشمون؟
    مادام العمر که نیست احیانا"؟؟؟


    :غش2:
    علیرضا جان دلیل پیغامی که دیروز بهت دادم همین بود...راستش توقعی ندارم اما خوشحال میشم وقتی که هستی حتی بیای توو پروفایلم یه شکلک بذاریواینجوریه که میفهمم به یادمی.و خوشحال میشم خیلی...بابیت حرف دیروزم خودم ناراحت شدم.اما دوست داشتم بیای و یه سری بهم بزنی.همین...البته خب باید اینو هم بدونم توو با گوشی میای و سرعتت زیاد نیست.منم شرمنده شدم.خوشحال شدم که بهم سر زدی.همکین که یه پیغام کوچشک ازت داشته باشم برام کلی ارزش داره عزیز...خوشحالم کردی که اومدی.جدی میگم.ممنونم ازت دوست مهربون.....
    سلام علیرضا جان...حال دوست خوب و شاعر ما چطوره؟

    عصرت بخیر و نیکی ...

    یعنی من نیام تو اصلا" سری به من نمیزنی...گفتم بیام یه احوالی بپرسم و سری بهت بزنم...

    چه خبرا دوست من؟چی کارا میکنی؟

    ممنونم
    و نیززز :18:
    به امید گپی دیگر دوست مهربان. در پناه خدا :گل:
    شبت سرشار از بوی خدا و هوای مستی. التماس دعا :گل:
    :1:
    مررررسیییی. جدّاًخوشحالم کردی:دست:. زنده باشــ:گل:ـــی
    منم خوشم اومد از این شعر.
    فرقش اینه که اون خیلی گله من یه کم گلم :15:

    ***
    بله ... ببین خودشه؟

    شايد اين صفحه همان پنجره رويايي است
    كه من از شيشه شفاف لغات
    روي زيباي تو را مي بينم
    گاه تابيدن مهتاب حضور و نسيمي
    كه معطر به تو و شادابي است
    مي خورد بر تن اين پنجره رويايي
    واژه ها مي خوانند
    غزل مستي تو.....شعر بيتابي من
    و گل هر كلمه رنگ عشقي دارد
    كه در انديشه من رنگ چشمان تو است
    اي صدايت پر از آرامش روح و دلت آينه پاك وجود
    باورت هست كه من نغمه وصل تو بر لب دارم؟
    و به ياد نامت همه شــب تا به سحر بيدارم؟
    خیلی دنبال نکردم ولی آشنا هستم با سبکش. خوبههه . بعضیاشون میزنه وسط سیبل عواطف:12:
    این خودت گلی رو خوب اومدی ولی گل داریم تا گل:15:
    همینکه تو تاپیکش شرکت کردی خوشمان آمد. با گوشی سخته، پیرم که شدی :)خنده:) مزید بر علّته !
    مرا بازيچه خود ساخت چون موسي كه دريا را
    فراموشش نخواهم كرد چون دريا كه موسي را

    خيانت قصه تلخي است اما از كه مي نالم
    خودم پرورده بودم در حواريون يهودا را

    نسيم وصل وقتي بوي گل مي داد حس كردم
    كه اين ديوانه پرپر مي كند يك روز گل ها را

    خيانت غيرت عشق است وقتي وصل ممكن نيست
    نبايد بي وفايي ديد نيرنگ زليخا را


    كسي را تاب ديدار سر زلف پريشان نيست
    چرا آشفته مي خواهي خدايا خاطر ما را

    نمي دانم چه افسوني گريبان گير مجنون است
    كه وحشي مي كند چشمانش آهوان صحرا را

    چه خواهد كرد با ما عشق پرسيديم و خنديدي
    فقط با پاسخت پيچيده‌تر كردي معما را
    به نسیمی همه راه به هم می ریزد
    کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد


    سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
    با همین سنگ زدن ، ماه به هم می ریزد


    عشق بر شانه هم چیدن چندین سنگ است
    گاه می ماند و نا گاه به هم می ریزد


    آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است
    دل به یک لحظه کوتاه به هم می ریزد
    از باغ می‌برند چراغانی‌ات کنند
    تا کاج جشن‌های زمستانی‌ات کنند

    پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار
    تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند

    یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
    این بار می‌برند که زندانی‌ات کنند

    ای گل گمان مبر به شب جشن می‌روی
    شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند

    یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست
    از نقطه‌ای بترس که شیطانی‌ات کنند

    آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
    گاهی بهانه است که قربانی‌ات کنند
    بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
    آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

    مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
    در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست

    آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
    بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

    بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
    مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

    باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق
    وسکوت تو جواب همه مسئله هاست
    تازه خبر نداری هرم رو نوشته بودی حرم :غش2:
    :گل::گل::گل:
    انجام وظیفه ست.
    الآن با چندتا شعر جانانه از فاضل نظری خدمت می رسم :39:
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا