• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
ف
امتیاز کسب شده
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • روزهای پایانی این ماه عزیز در حال گذره .
    چه زود دیر می شود به قول مرحوم قیصر امین پور وما همچنان
    اندر خم کوچه مانده ایم.
    خدایا به حرمت نفس های پاک اولیا ومقربین درگاهت
    آنچه به خوبانت عطا می کنی به ما هم کرامت فرما .:گل:
    ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿـــﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤـــﯿﺪ , ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ...
    ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒـــــــﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ...
    ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯼ ...
    ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨــــــﺪ ......
    ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑــﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻕِ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ...
    ... ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ....
    ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ
    ﺷﺪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ...
    ﯾﮑبار ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ


    الها!
    سايبانی از جنس اشک و نياز می‌خواهم
    تا سجاده ی دلم را در آن بگسترانم
    و با دستان خسته ی قنوتم
    از تو بخواهم
    که بر وجود سردم
    نور نگاهت را بتابانی
    و گل های زيبای عشق و ايمان را
    در من شکوفا و تازه گردانی
    آمین یا ربّ العالمین :گل:


    الها!
    سايبانی از جنس اشک و نياز می‌خواهم
    تا سجاده ی دلم را در آن بگسترانم
    و با دستان خسته ی قنوتم
    از تو بخواهم
    که بر وجود سردم
    نور نگاهت را بتابانی
    و گل های زيبای عشق و ايمان را
    در من شکوفا و تازه گردانی
    آمین یا ربّ العالمین :گل:
    سلام
    این پیام رو تایید کنید:گل:
    به نوشته ای که زیر این پیام مینویسه دقت کنید
    این مدل پیام ها رو باید تایید کنید
    با توجه به پیام خصوصی که دادم تایید کنید:گل:
    من دست به هر حرکتی بزنم می توانم موفق بشوم.:برنده:

    من می توانم موفق بشوم .:ایول:


    چون به خودم ایمان دارم,به دانسته هایم ایمان دارم,به تواناییهایم ایمان دارم,به قدرت فکری خودم ایمان دارم .:66:


    در درون من انقلاب عظیمی جاری شده است.:144:


    من قادر به حل تمام مشکلاتم هستم.تمام وجودم را انرژی مثبت فرا گرفته است .:بهار:

    من لبریز از شادی ونشاط هستم.:13:

    من همیشه لبخندی بر لب دارم .:120:
    سلام:خنده2:
    خوبید؟
    نشستم دونه دونه اون 17 تا رو پیدا کردم و حذف کردم
    :خنده2:
    بازم ببینید اینطوری میشه؟
    و همچنین پیامی که میاد همونجا تاییدش کنید:خنده2:



    Faezeh


    خدا همین جاست؛ نیازی به سفر نیست
    خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند
    ... خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند
    خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد
    خدا در جمله ی “عجب شانسی آوردم” است
    خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو…
    چه چيز در اين جهــــان غريبانه تر از زني استــــ
    كه تنهـــــــايي اش را بغل ميكند و ميبوسد
    اما..
    حاضر نيست ديگر كسي را دوست داشته باشد.....
    مرررسی :شاد: یادم نیست درست گل بانو :خجالت2: هر کدوم رو از یه جا می بینم خوشم میاد و سیو می کنم. ولی الآن بعضیاشون توی آلبومای پروفایلم هستن. :narges:
    http://www.iranjoman.com/album.php?albumid=185
    http://www.iranjoman.com/album.php?albumid=234
    :گل:
    سلاممم سلااااام :11::گل:
    فائزه بانو این شبا خیلی به یاد شما و باقی دوستامون بودم. امیدوارم دعاهای همه مون کارگر باشه و گرهی از زندگیای هم باز کنه. ممنونم که یادمون بودی. :بغل: الآن بیش از یک ماهه اوضاعش بده فائزه جان.:گریه: دعای اساسی می خوام!:15::دوست::گل:
    عکس رو اصلاً نذاشتی توی پست انگار عزیزم. :فکر: اگه نمی تونی خودت ویرایش کنی، به یکی از مدیرای بخش یا مسئولین بدیش درست می کنن. :14:
    امیدوارم دل مهربونت کمتر تنگ باشه این روزا. آرامش و شادیت رو همیشه آرزو دارم. گلای قشنگتو ببوس از طرفم.:گل:
    سلام
    اگه یه وقت مغلطه کردم، لُغُز خوندم،قمپز در کردم، قپی اومدم و یه جایی خروس بی محل شدم،تو این شبهای عزیز! بدجوری تو آمپاس شدیدم و محتاج دعاتم! قسم به حس مادرانه رعنا، عشق مریم زمان و به رفاقت محمد جواد،به ضرص قاطع میگم هرچی بوده بی شائبه بوده. پس حلالو برایم دعا کنید، بگو خب
    خـــــدایــــا ... خـیلی ها دلـمـو شـکـسـتـن .

    امـشـب بـیـا بـا هـم بـریـم سـراغـشـون

    مـن نـشـونـت مـیـدم . . . " تـو بـبـخـشـشــون
    ﮐﻮﺩﮐﻲ ﺑﺎ ﭘﺎﻱ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺭﻭﻱ ﺑﺮﻑ ﻫﺎ

    ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ

    ﻭ ﺑﻪ ﻭﻳﺘﺮﻳﻦ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻫﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩ.
    ...
    ﺯﻧﻲ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻋﺒﻮﺭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻳﺪ ﻭ ﺩﻟﺶ ﺳﻮﺧﺖ،

    ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﺑﺮﺩ ﻭ

    ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺶ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:

    ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ !

    ﮐﻮﺩﮎ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﺷﻤﺎ ﺧﺪﺍ

    ﻫﺴﺘﻴﺪ؟
    ﺯﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :

    ﻧﻪ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻳﮑﻲ ﺍﺯ ﺑﻨﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺧﺪﺍ

    ﻫﺴﺘﻢ.

    ﮐﻮﺩﮎ ﮔﻔﺖ:

    ﻣﻲ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﺎ ﺍﻭ ﻧﺴﺒﺘﻲ ﺩﺍﺭﻳﺪ !ادامه ...

  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا