عزیزم،می دونم چی میگی خیلی سخته خیلی...
ولی عزیزم مرگ عزیزان هم بخشی از زندگیه.نزار زندگیت اونجوری بشه که فردا حسرت روزهایی رو بخوری که بادست خودت نابودش کردی.
مطمئن باش روح پدرت اینطوری در آرامش نیست.
سلام فائزه جون چطوری؟وقتی نوشته هات رو در تایپیک
پاییز... پاییز... پاییز ... سلام فصل شور انگیز!خوندم خیلی ناراحت شدم.بدجوری اشکم رو در آوردی عزیزم.گل من به دنیا لبخند بزن.تا روح پدرت در آرامش باشه.