ه مرد و یک زن به طنابی آویزان بودند. طناب تحمل وزن یازده نفر را نداشت. باید یکنفر طناب را رها می کرد وگرنه همه سقوط می کردند
زن گفت: من در تمام عمر همیشه عادت داشتم که داوطلبانه خودم را وقف فرزندان و همسرم کنم و در مقابل چیزی مطالبه نکنم.
من طناب را رها می کنم چون به فداکاری عادت دارم
در این لحظه مردان سخت به هیجان آمدند و شروع به کف زدن کردند...
))