سلام خوبم. نبردنم. خونه بودم.خداییش ترسم داره ها. بعضیا واقعاً هیچی سرشون نمیشه. ولی کوچه یه خبرایی بود توش . نرفتم ببینم.
صبح رفته بودم بیرون یه خانومه داشت بهم میگفت : یه پسره تو جیب یه پیرمرده انداخته ترکیده .بیچاره از ترس می لرزیده افتاده رو زمین !!!!:غش2: اون حرص میخورد منم خنده م گرفته بود. خیلی باحال بود.:غش2: