و گلی تازه به دنیا آمد.
خارخندید و به گل گفت سلام
…و جوابی نشنید؛
خار رنجید و هیچ نگفت؛
ساعتی چند گذشت
گل چه زیبا بود…
دست بی رحمی آمد نزدیک…
گل سراسیمه زه وحشت افسرد
لیک آن خار در آن دست خزید
…و گل از مرگ رهید
صبح فردا که رسید
خار با شبنمی از خواب پرید؛
گل صمیمانه به او گفت:سلام!
عزیزوم شوما ابتدا اون وی پی چیز رو بخاموش و سپس پیام را بوگذار هه:بدجنس:
بعدشم دیدی سرعت عمل و نه دیدی مثل جمبوجت اومدم خونه :زبون:
شکلک ها هم خیلی نازن دوستشون دارم هوارتا اینو ببین منو یاد تو میندازه >>> :69: