Mahdi Askari

:تعجب: پسر بد؟ :مشکوک:

سلام سلاممم:11:
خوبی؟ سلامتی؟ این حرفا؟ :بدجنس::نیش:
اختیار داری باووو. پینوکیو به کارم بیاد حتماً استفاده ش می کنم. شکلک مخصوص خودمه:شاد: البته خیلی هم مطمئن نیستم مال خودمه ها. مال خودم و خودته. :42::دست:
چیزه... گول مالیدم به سرت.:بدجنس: نه... :نیش:من دیشب به قصد یه کار مهم اومده بودم یه چیزی رو چک کنم توی یاهو بعد پی ام انجمن رو ج بدم، به کلی یادم رفت! :52: شما که رفتی یادم افتاد.:نیش2: حدس میزدم میای و میگی که چرا بیشتر موندم!:15: ایول
دستت درد نکنه بابت گل:74: خوشمان آمد. مرسی مرسی:شاد: حجمش خوبه.
دیشب اذیت نشدم من:نمیدونم:
ا...؟ خب پس با موبایلت بیا:ایده:

خب ببین اینی که میگی از لحاظ سلیقه موجّهه. شاید منم می پسندم:ایول:. ولی خب نمی تونیم به صرف سلیقه قانون اعمال کنیم.:چشمک: متوجهی؟ :12: بعد اینکه ببین من خودم 60 سؤال پرسیدم که همه شون از خودمه و سؤالاییه که توی ذهنم واقعاً شکل گرفته.:شاد:
بازم مطرح کردنش خوبه. می تونی توی تاپیک انتقادات و پیشنهادات بگی تا گلای دیگه بیشتر رعایت کنن.:19: شاید کمی سؤالات تغییر کردن ولی تعیین سقف مطمئناً باعث سردیش میشه.
لزومش هیچی نشده. لزومش رو از نظر شما نفهمیده بودم که الآن فهمیدم:18:. مرسی:گل: من خوشحال میشم از مشارکتتون. امیدوارم مجری گری منم به مذاقتون خوش بیاد.

آها گفتی که.:نیش:
صبر کن بخونمش الآن میام.:18:

پس باید بگم هیچ میدونی تقریباً حسّت هیچ موقع درست نمی گه؟ :نیش2: من ذرّه ای هم ناراحت نشدم:نمیدونم:. اصلاً دلیلی برای ناراحتی هست؟ :نیش:
اسکی نرو :بدجنس: منظورو برسون بدونم چی می خوای بگی:داغ: زود باش.:19:

اوکی:چشمک:

1- تو سه تا پیام پایینتر زدم تو سر زبونم، لکنت گرفت بدبخت.
2- آخ میخواستم امروز بگم واسم بگید کاراتون رو:52: ببخشید:1: امروز که رفت، ولی فردا اگه من باز یادم رفت شما حتما بگید بهم:2:
3- بله موافقم.
:1:

دفعه ی قبل تقصیر خودت بود:زبون:
خواهش می کنممم:گل: مرسی از همفکری و پیشنهادت:دست: ولی مگه چطوری شده؟:37: اینطوری باشه که تعداد سؤالا خیلی کم میشه مهدی، بعد اینکه لزومش و نقطه نظرت رو توجیه نیستم. منظور چیست؟ :نیش2:

ن ن ن ن ن نه ک ک ک ک کی گ گ گ گ گفته:1:
ب ب ب ب با ا اج اجاززززززز زه:بای:

:نیش2::5::توافق::دوست:

:73: ببخشید اصلا منظورم اون نبود آقا مهدی:34: بخدا منظوری نداشتم:گریه: ای بابا حالا کی میخواد این یکی رو با من آشتی بده:قاطی: این زبون خیر ندیده هم که دو دقیقه آروم نمیگیره:75:
زبونم: بررررررررو بابا خودت خیلی آرومی که من آروم باشم؟
من: :تنبیه:
زبونم::سکوت:
:سکوت::سکوت::سکوت::75::67:

ای وای من:52: دارم عین طوطی شکر شکن پارسی حرف میزنم که:75:

کمپوت نه. آبمیوه خریده بودم. نکنه پیچوندیش! :نیش:
خواهش میشه. برو اگه پیداش کردی بتناول.
هنوزم مگه خیس میشید مهدی؟:فکر: سقفشو درست کردم. ببین چه تابستونیه اونجا!:15:

:فکر::فکر::فکر:
بعضی از آدم ها هستن که بقیه نمیتونن نسبت بهشون احساس های بد داشته باشن، مثل حس حسادت نسبت به موفقیت هاشون، ناراحتی و دلخوری از اونا و از این قبیل چیز ها. فکر کنم شما از اون دسته از آدم ها هستید.

باور کنید حرف راست رو بهتون میزنم. شما یه جوری هستید... آدم ازدستتون ممکنه دلخور بشه ولی ناراحت نه... نمیدونم منظور رو میرسونم یا نه:فکر: ببینید بضی وقتها از دستتون دلخور و یا حتی ناراحت میشم، ولی زود یادم میره. حداقل واسه من اینطوریه، بقیه رو نمیدونم:1:

دوست من
هیچ گاه دلت را به روزگار مسپار ، که دریایی از نا امیدی است ،
دلت را به خدا بسپار که دریایی از امید است . . .
دلت پرامید:گل:

لازم نیست شما شرمنده باشید. من دیگه ناراحت نیستم، باور کنید! شما هم دیگه خودتون رو سرزنش نکنید.

دستت درد نکنه اونارو آوردی!:غش2: الهی الهی:بدجنس:
چوب اسکیارو بذار کنار اون میز برو از یخچال آبمیوه بیار از خودت پذیرایی کن.:منحرف کردن ذهن این پسر از اسکی::شاد:

بیخیال:دوست:

منم مثل شما از 6 الی 8 سال پیش شروع کردم ولی 4 ساله که ول کردم!حیف شد وگرنه بدنم رو فرم بود.الان یکم اضافه وزن دارم ولی چاق نیستم:نیش:
یک زمانی مبارزه هم دوست داشتم ولی الان بروبچ وحشی شدن منم بیخیال مبارزه شدم
اگه سوالی رزمی بود حتما ازتون میپرسم:گل: