• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
M
امتیاز کسب شده
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • غنچه ازخواب پرید

    و گلی تازه به دنیا آمد.
    خارخندید و به گل گفت سلام
    …و جوابی نشنید؛
    خار رنجید و هیچ نگفت؛
    ساعتی چند گذشت
    گل چه زیبا بود…
    دست بی رحمی آمد نزدیک…
    گل سراسیمه زه وحشت افسرد
    لیک آن خار در آن دست خزید
    …و گل از مرگ رهید
    صبح فردا که رسید
    خار با شبنمی از خواب پرید؛
    گل صمیمانه به او گفت:سلام!
    بلی بلی ..:خنده2:.حتما"...:شاد2:سفارش کارو دادم..:گل:.دارن برات یه ساختمون خیلی شیک میزنن رویایی.:نیش2:..

    چیز دیگه هم میخوای تعارف نکنی ها:giggle:...بگو حتما"..:دوست:.
    بازم سلام :)
    دشمنتون شرمنده، خوشحالم مشکل حل شده و میتونید فارسی تایپ کنید :1:
    من دوستان واقعی را در قلب خود حک کرده ام ، هر چند قلب من برای بزرگان کوچک است
    پیامم دوبار ارسال شده بود ببخشید :5:
    امیدوارم تعطیلات و روز خوبی رو در حال سپری کردن باشید :گل:
    بر عید غدیر عید اکبر صلوات / بر چهره ی نورانی حیدر صلوات
    بر فاطمه این عید هزاران تبریک / بر یک یک اهل بیت کوثر صلوات . . .

    عید غدیر بر شما مبارک :گل:
    عزیزم یحتمل نه کاملاً اشتب منشن کردی :50:

    میگمااا بچه ها میگن یه چیزی خریدی :بدجنس: کی بیایم شیرنی ؟:شاد:
    علي در عرش بالا بي نظير است

    علي بر عالم و آدم امير است
    به عشق نام مولايم نوشتم
    چه عيدي بهتر از عيد غدير است؟

    عید غدیر خم مبارک...:گل:

    می خرم براااااااااااااااااااااات.......:خنده2:

    خوشحالم که خوشت اومده...:دوست:
    من خدایی دارم، که در این نزدیکی است

    نه در ان بالاها

    مهربان، خوب، قشنگ

    چهره اش نورانیست

    گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من

    او مرا می فهمد

    او مرا می خواند، او مرا می خواهد:گل:

    دارم امید عاطفتی از جناب دوست
    کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
    دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
    گرچه پریوش است و لیکن فرشته خوست
    بی گفتگوی زلف تو دل را همی برد
    با روی دلکش تو کرا روی گفتگوست
    عمریست تا ز زلف تو بوئی شنیده ایم
    زان بوی در مشام دل ما هنوز بوست
    هیچ است آن دهان که ندیدیم ازو نشان
    موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
    دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
    از دیده ام که دم به دمش کار شست و شوست
    چندان گریستم که هر آنکس که بر گذشت
    در دیده ام چو دید روان گفت این چه جوست
    ما سر چو گوی بر سر کوی تو باختیم
    واقف نشد کسی که چه گوی است و این چه کوست

    حافظ بد است حال پریشان تو ولی
    بر یاد زلف یار پریشانیت نکوست
    مثل یک درنای زیبا تا افق پرواز کن

    نغمه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن
    زندگی تکرارِ زخمِ کهنه دیروز نیست

    بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن ...
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا