وای مریمی من چه بکنم با این همه محبّت. آخر سکته میکنم با این الطاف رفیق شفیقم :خجالت: کم آوردم دیگه . پ . خ میدی اونجوری. اینجا اینجوری. کشتی منو ... :خنده2:
سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم