به به سلااااااام آقاناظم همدست :شاد: هی یادش بخیر تحت امر بودی یه روزی :آه: .... :15:
باووو اون دفه هم من گفتم ای خدا هیشکی رو از اون بالا نیار پیش این مهدی بشون. چی کار کنیم دیگه؟ خدا گوش نکرد! :10:
:شاد: مرررررسی از محبّتت. بارون بودیم، بخار شدیم رفت.:نیش2:
[IMG]
خوبم مرسی گل آقا.:نیش2: فعلاً اوضاع میزونه.:سوت: خودت چگونه ای؟
راستی می بینم که پایه ی گردهمایی شدی بالاخره.:دست: