آرام ... با بغض اما...
چمدانم را پر می کنم از تجربه هایم...
از خنده های کودکانه ام ...
از شک و تردید های گاه و بیگاهم...
از ترس هایم ... وای ..از ترس هایم...از واهمه هایم...
از اشک هایم...
دلم را می گذارم در چمدانم...
آرام تر می گذارمش...
برچسب می زنم روی چمدانم ... "شکستنی ست" ...
آخرین بار نگاه می کنم به خانه ی پر از تنهایی ام ...
دل می کنم!!! از سال های بی کسی ام !!!