• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
R

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار از مشهد
عضویت
آخرین بازدید
ارسال ها
4,183
امتیاز کسب شده
8
امتیاز
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دختر مهتاب
    .....من مسلمانم.
    قبله ام يک گل سرخ.
    جانمازم چشمه، مهرم نور.
    دشت سجاده من.
    من وضو با تپش پنجره ها مي گيرم.
    در نمازم جريان دارد ماه ، جريان دارد طيف.
    سنگ از پشت نمازم پيداست:
    همه ذرات نمازم متبلور شده است.
    من نمازم را وقتي مي خوانم
    که اذانش را باد ، گفته باد سر گلدسته سرو.
    من نمازم را پي "تکبيره الاحرام" علف مي خوانم،
    پي "قد قامت" موج.... سهراب سپهری
    نرگس بلا
    نرگس بلا
    میگویند ...
    به زنان نباید بال و پر داد ،میپرند...
    اما زنان فقط پروازهای عاشقانه را دوست دارند ،بی دلیل نمیپرند...


    میگویند...
    به زن نگویید دوستت دارم ،خودش را میگیرد..
    اما زنان ( فقط ) دستان عشقشان را میگیرند و میگویند ،دوستشان دارند...


    میگویند...
    نباید به زنان توجه زیاد کرد ،خودشان را گم میکنند ...
    اما زنان وقتی گم میشوند که عشقشان بی توجهی کند ...


    زن جنس عجیبی است..


    چشم هایش را که میبندی دید دلش بیشتر میشود ...


    دلش را که میشکنی باران لطافت از چشم هایش سرازیر ...


    زن انگار آفریده شده تا روی عشق را کم کند .
    نرگس بلا
    حرف عشق آمد و لرزید تمام بدنم
    چه کنم دست خودم نیست هوایی شدنم. .!

    صورتم سرخ و دلم خون شده تا خواسته ام
    از حنایی شدن موی تو حرفی بزنم

    نفسم بند _ به لبخند تو ای حبه ی قند
    کار سختی ست که از طعم لبت دل بکنم

    راهت افتاده به باغ دل من می شنوی
    زیر پاهای تو چون برگ فقط می شکنم

    ای فرو ریخته آوار قشنگی سر تو
    او که هی تکیه به دیوار تو می داد منم

    عطر تن پوش تو آغوش مرا پر کرده
    رنگ پائیز و زمستان شده این پیرهنم

    حسین شامدی
    نرگس بلا
    آب بهانہ بود
    بايد بين ماندن و رفتن يکے را انتخاب مے کرد
    آن شب بين او و رقيہ چہ گذشت
    فقط خدا مے داند
    از آن رو امانش داده بودند
    از اين رو امانش را بريده بودند
    عباس ماند و سقا شد
    سقاے آب بودن بهانہ بود
    عباس باید سقاے معرفت مے شد
    از آن روز نامـش شد باب الحوائج
    ××

    نرگس بلا


    افلاطون می گوید

    اگر با دلت
    چیزی یا کسی را دوست داری
    زیاد جدی نگی
    چون ارزشی ندارد
    زیرا کار دل دوست داشتن است

    امااگر روزی با عقلت کسی را دوست داشتی
    اگرعقلت عاشق شد
    بدان که چیزی را تجربه میکنی
    که اسمش عشق است

    اﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ
    ﺑﻪ ﻣﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ
    ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ ﻋﻘﯿﺪﻩ ﯼ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺩﺍﻧﺶ.
    ﺁﺩﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﻧﯿﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ
    ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶ .
    نرگس بلا
    خداونـد بــِ موسی فرمـود :
    با زبـانی دعـا کن کـِ با آن گنـاه نکـرده باشی تا دعـایَتـــ مستجابــ شود !
    موسی عَرض کرد : چگـونــه ؟؟؟
    خداونـد فرمـود :
    بــِ دیگـران بگـو برایتـــ دعـا کننــد ؛ چون با زبـان آن ـها گنـاه نکـرده ای . . .

    +امشبـ آرزویی کن ! گوش ـهای خدا پـُر از آرزوستــ و دستــ ـهایش پـُر از معجـزه ، امشبـ آرزویی کن !
    شاید کوچکـترین معجزه اش بزرگـترین آرزویِ تــو باشد !!!
    +بـرایِ همـ دعـا کنیمـ ، قطعـا زودتــر مستجـابــ میشود .


    M
    واااااااااای سلام:8:
    ممنون منم خووووووووووووبم:13: آره پیامتو دیدم خوش تر شدم:خنده2: چقد خوب بود! :) :7: خداروشکر سلامت هم هستم:خنده2: ممنون:4::13: امیدوارم خودتم شادو سلامت باشی داداشی:8:
    :8::8::8::8::8:
    :2:
    نرگس بلا
    السَّلامُ عَلَیْکَ یا ابا عبدالله وَعَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ
    نرگس بلا
    ﻣﻌﻠﻤﯽ ﺳﺮ ﮐﻼ‌ﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﮕﻪ ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ .“ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟"
    ﺑﻌﺪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻪ ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ.ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺯﺵ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻪ: ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟
    ﺑﭽﻪ ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨﺸیم بیاد تایپ کنه
    نرگس بلا
    آدمهایی هستند که خوبند ،
    خوب بودن به خوردشان رفته ،
    آمده اند که مهر بیاورند ،
    نه جنسیتشان مهم است
    نه عقایدشان نه سنشان ،
    مهم این است که با دلشان راحتند،
    صاف و روراست می آیند تو زندگیت
    یک توقف می کنند به پهنای یک عمرت ،
    و می روند ؛
    و سالها هم که نبینی شان باز یکجوری انگار با تو مانده اند...
    نرگس بلا
    آسمان چه دل بخشنده ای دارد
    که غمش را با لطافت باران،
    بر سر موجودات میبارد و نشاط میبخشد و زندگی؛
    آری؛ همیشه باید دستی برای بخشیدن داشت؛
    حتی در اوج اندوه
    م
    سلام :گل:
    ممنونم خوبم خداروشکر
    خواهش میکنم قابلی نداشت :39:
    شما چطورین ؟خوش میگذره ؟
    راستی پاییزتون مبارک :پاییز:
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا