saghialatashi

:فکر:
از زبان که بود؟
سلام و درود :گل:

نه تو می مانی و نه اندوه


و نه هیچیک از مردم این آبادی...


به حباب نگران لب یک رود قسم،


و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،


غصه هم می گذرد،


آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...


لحظه ها عریانند.


به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.


سهراب

می‌گویند :
ادم ها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمی‌شوند، بلکه اگر دوست داشتنی


باشند، زیبا به نظر می‌رسند.


بچه‌ها هرگز مادرشان را زشت نمی‌دانند؛


سگ‌ها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمی‌کنند.


اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمی‌آید.


اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آنها را زیبا هم خواهید یافت.


زیرا "حس زیبا دیدن" همان عشق است ...

خدا حافظ
پیام من
کلام من
خدا حافظ تو ای تنها سلام من
خداحافظ طلوع من غروب من
خداحافظ تو ای محبوب خوب من

زندگی زیباست...وقتی مهربانی را بیاموزیم

فرصت ِ آیینه‌ها در پشت در مانده‌ست
روشنی را می‌شود در خانه مهمان کرد
می‌شود در عصر آهن آشناتر شد
سایبان از بید مجنون،

روشنی از عشق
می‌شود جشنی فراهم کرد

می‌شود در معنی یک گل شناور شد

[IMG]

مهربانی را بیاموزیم
موسم نیلوفران در پشت در مانده‌ست
موسم نیلوفران یعنی که باران هست

یعنی یک نفر آبی‌ست
موسم نیلوفران یعنی

یک نفر می‌آید از آنسوی

دلتنگی

سلاممم سلااام:11: اول از همه عذر میخوام بابت تأخیرم. پریروز دو سه دقیقه به انجمن سر زدم و رفتم. پوزش فراوان.:گل:
راستش حق داری حسودیت بشه! :بدجنس: داشتن این همه دوست خوب نعمته:8: امّا عمیقاً آرزو می کنم به زودی به این جمع دلگرم بشی. علاوه بر بار علمی و اخلاقی ای که این انجمن به ما بخشیده، ناملایمات روزگار هم به وضوح از ذهن روزگارمون کمرنگ شده. صمیمانه دلم می خواد که همه ی دوستای گلم این گرما و شادی رو از انجمنمون بگیرن. :گل::شاد:
بابت پیغاما هم ممنونممم. ممنون که به یادمی دوست خوبم.:شاد::گل:

تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام که به اندازه ” تنهایی ” شایسته رفاقت باشد . . .

تنهایی را باید با خط بریل می نوشتند شنیدنش کافی نیست ، باید لمسش کرد . . .

همنشین خوب ، بهتر از تنهایی است وتنهایی بهتر از همنشین بد . . . (پیامبر اکرم ص)

سلاااام:11:. عصر بخیر:گل:

پرسید:کدام راه نزدیکتر است؟

گفتم :به کجا؟!

گفت: به خلوتگه دوست

گفتم: مگر تو فاصله ای می بینی؟؟؟

بین آنکس که دل ما همه منزلگه اوست!

سلام سلاااام گل انجمنیک :گل:. خوشحالم که آنلاین دارم میبینمت و جواب پیغام رو میدم.:گل:
بلههه. شما دقیقاً درست میگی. کسی که به هیئتت سر میزنه اوّلین چیزی که باید بگیره درک حسّ و حال و هوای شماست. پس اسم وبلاگ رو خط می زنیم.:1:
همیشه سر میزنم، چشم. سراسر توفیقه. ضرر نیست.:دست:
این یأسی رو که گفتم منظورم یأست از شادی و دنیاست. یادته اومدی توی تاپیک گفتگوی آزاد گفتی خوش به حالتون و...؟ البته منم جواب خوبی بهت دادم:بدجنس:....:نیش2: :دوست های خوب::گل:
خیلی قشنگ نوشتی. با حرفات موافقم پسر خوب. شایدم من اشتباه متوجه شدم. اگر ناامیدی توی هیچ جنبه از ذهن و دلت خونه نکرده خیلی خوبه. با تمام حرفات موافقم اما این لفظ سگ رو به کار نبر. مطمئن باش حضرت ابوالفضل هم با اون همه خضوع و زیبایی دل راضی به شنیدنش نیست. :گل:

راستش نظر واقعی مو بخوای حالا درک میکنم که این یأست ریشه از کجا داره. دل بریدنت از دنیا واکنشت در برابر همین عشقه!
مدلول متفاوته امّا علّت یکی. یه کسی با آه و سوز و گداز خودشو آروم می کنه، یه کسی با جایگزین کردن عشق جدید، یه کسی با خنده و امید و فراموشی، یه کسی هم با انزجار. امّا درد یکیه. عشق به اون بالایی ها جنسش فرق می کنه. عشق زمینی هم می تونه راه رسیدن به اون بالا بالاییا باشه.:ایول:
اینجا اگه قفسه، مشیت الهی برای ماست. باید از فرصت ها استفاده کرد. زندگی رو دوست داشت، آدمارو دوست داشت امّا فریب دنیای غدّار رو نخورد که الحق خیلی نامرده. :نیش: نظر من اینه.
امیدوارم بهانه های شادی رو به دست بیاری. به هرحال ما به این مهمونی دعوت شدیم. چه با لبخند و عشق، چه با بیزاری و ترش مزاجی، باید سپری کنیم و بعد به نیستان بپیوندیم. انشالله که کوله بارمون پر از عشق و دعای خیر باشه. :گل:
​

سلااااام دوست گل و گلاااااب :11:
آقا پوزش های فراوان. من این دو روز گذشته نبودم اصلاً؛ رفته بودم مسافرت. :گل:
در مورد سؤالت. نه وبلاگ ندارم ولی ردّ پای دلانه ها و خط فکریم توی ارسال های انجمن به خوبی مشهوده. شما که زیاد نیستی.:نیش2:
​حالم خوبه برادر، به قول قدیمیا ساق و سلامت باشی:گل: امیدوارم شما هم هر روز بهتر از دیروز باشی.
بازم به وبلاگ باصفات سر میزنم مرد مهربان. معمولاً با چه فاصله ای آپدیتش می کنی؟

سلام داداشی:بغل::بغل::بغل:
اگه من بهت نگفتم . دیگه وبم نمیرم ها ؟
گفتم بیا انجمن.

سلام.حال شما؟خووووبید؟

خبری ازتون نبود...

خوشحالم که تووولیست آنلاین ها نیبینمتون...

این گلا تقدیم به شما...

سلام داداشی:بغل:
چه طوری ؟ خوبی ؟:زبون:
امید وارم حالت خوب خوب باشه و سالم و سرحال. :شاد2:
راستی داداشی دیگه به وبلاگم نمی رم بیا انجمن .
خودت میدونی واسه ی چی . اجازه ی اینجا رو گرفتم .:شاد2:
راستی داداشی. یه عذرخواهی بهت بدهکارم . :دل شکسته:
ببخشید که نتونستم زیاد بهت سر بزنم.آخه سرگرم داستانام بودم . برام دعا کن داستان خوبی بشه.:دعا:
وتازه عروسی هم داریم.:شاد2::83:
وای نمی دونی چه قدر خوشحالم . که یه عروسی داریم.:14:
خیلی دلم میخواد یه روزم عروسی تو رو بینم. :2::39:

سلاااام :11: سلامی به بلندای مهربانی :11:
:8:تبریککک :گل: وبلاگت خیلی حالمو خوب کرد. انقدر منقلب شدم و گریه کردم که بیشتر نتونستم بمونم و بگردم! :خنده2:
خوش به حالت که انقدر عاشقی :گل:
امیدوارم هیچوقت دستتو رها نکنه.
خواهش میکنم، چشمت به سلامت بادا. :ایول:
منم خوشحال شدم. ممنونم از لطفت. شرمنده مون نکن.:چشمک:
در پناه یگانه:گل:

سلااام برادر :11: صبح شما هم بخیر مرد مهربان:گل:
مثلاً ارشد رو خوب اومدی. کم کم داری باور میکنی خبری نیست! :خنده2:
نمی دونم چی بگم. شاید حق داری که غمگین باشی(البته فقط تا یه برهه ای از زمان). به فکر دارم میرم کم کم.:73: عمیقاً آرزو میکنم به آرامش و شادی درونی برسی.
کاش هر طوری بود ادامه می دادی. انصرافت ضرربار میشه. :ناراحت: انشالله راهت روشن و قدمت استوار باشه.
این از لطف شماست. اتفاقاً به دور از اغراق توی دو دوتا چهارتای خودم و خدام موندم. تصور شما عالیه، اندازه ی من نیست. امّا با تمام اینا ناامید نیستم. حتماً به یاد شما هم هستم و دعا می کنم.
توی خاطرم بود. میام به وبلاگت. ممنون از دعوتت دوست خوبم.:شاد:
سبز باشی:گل: